شناسه : ۳۵۵۷۰۰ - شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۲۱
سفر آسمانی / معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
شب بود و من در خانه خدا بودم. جبرئیل، مَلِک مقرّب خدا، مثل همیشه با سلام و بشارت از سوی خدا به نزدم آمد
سفر به برترین آسمان
شب بود و من در خانه خدا بودم. جبرئیل، مَلِک مقرّب خدا، مثل همیشه با سلام و بشارت از سوی خدا به نزدم آمد. میکائیل و اسرافیل نیز همراهی اش می کردند. مرا گفت که برخیز و من برخاستم. با هم رو به سوی بیت المقدس کردیم و چه زود به مقصد رسیدیم. انبیای الهی صف در صف به سلام و تهنیت ایستاده بودند و پیش روی آنان ابراهیم علیه السلام مرا خوش آمد گفت. در سرای قدس به نماز ایستادم و پس از آنْ جبرییل مرا به سوی معراج خواند. پس بر صخره ای نشستم و از آن جا به سوی آسمان رفتم. آسمان در زیبایی بی مثال بود و پر از عجایب. گوشه گوشه ملائک بر من سلام و درود می فرستادند و من به سوی عرش می رفتم تا برترین آسمان. گفت و گوی با معبود و دیدار بهشت و دوزخ، پایان این سفر آسمانی بود. پس بازگشتم به مکه، به خانه خدا و اینک من بودم و سینه ای پر از گفتار از آن سفر آسمانی.
گفت وگوی بی پرده
یک سال پیش از هجرت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به مدینه، خداوند در شبی مبارک، بنده اش محمد صلی الله علیه و آله را در معراجی الهی به سوی خود خواند تا دامنش را از تحفه های آسمانی پرکند و پرده از رازهای بسیار بر او بردارد. پیامبر به همراهی فرشته محبوبش جبرییل، به سوی آسمان رفت واز آن جا به آسمان دوم و بالا و بالاتر، تا جایی که هیچ فرشته ای را تاب ماندن نبود و او هم چنان بالاتر می رفت. پس در آن جا بی پرده با معبود سخن گفت و کلام حق تعالی را به جان نیوشید و پس از آنْ به زمین بازگشت تا از آن همه تحفه های آسمانی و رازهای نهانی به امت خود نیز ببخشد. درود خدا بر پیامبر بزرگ اسلام که برترین خلق خداست.
تکذیب رسول مهر
رسول خدا صلی الله علیه و آله در شب معراج به آسمان فراخوانده شد تا با خدای خود سخن گوید و بهشت و دوزخ را به چشم ببیند و اینک او دامنی پر از گوهر سخنان الهی داشت. او بهشت و دوزخ را دیده بود. دیده بود که بهشت چه دلربا و بی همتاست و کیفرهای دوزخ و گروهی را که به عذاب گرفتار بودند، مشاهده کرده و دل مهربانش آتش گرفته بود. او می خواست راه سعادت را به همه نشان دهد و از همین روی، گاهِ بازگشت از آن سفر آسمانی، برای گفتن آن چه دیده و شنیده بود، بی تابی می کرد، ولی دریغ و افسوس که مردم مکه از سعادت و رستگاری گریزان بودند و او را دروغگو خواندند و تکذیبش کردند که چگونه مسیر طولانی را در ساعتی می توان پیمود؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله نشانه های بسیار در اثبات گفتارش داشت، مثل قافله هایی که در راه دیده بود و نشانه هایی که داشتند، به طوری که قریش به اجبارِ نشانه ها، باورش کردند و بهت زده شدند، ولی باز هم ایمان نیاوردند.
باوری دلپذیر
معراج حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در یک شب و در ساعتی کوتاه، آن هم نه در خواب و خیال و نه تنها با روح مجرده که با جسم و در بیداری، برای بسیاری باور کردنی نبود. آری در نگاه آنان که قدرت بی پایان الهی را باور ندارند و همه چیز را در منطق قوانین طبیعی و تجربی می پذیرند، فهم این مطلب سخت است، ولی در نگاه مسلمانی که همه چیز را وابسته به قدرت خداوندی می داند و قدرت الهی را برتر از همه قوانین طبیعی می بیند، چنین سفری آسمانی ممکن و قابل قبول است. ما باور داریم که رسول بزرگ وارمان در معراج با خدا سخن گفت و از این گفت وگو تحفه ای گران بها برگرفت که کلید سعادت و رستگاری ماست.
مجموعه ای ارزش مند
حدیث معراج، از جمله احادیث قدسی است که بی هیچ واسطه ای از سوی خداوند متعال به قلب پیامبر الهام شده است. این حدیث، مجموعه ای است بی بدیل از عرفان، حکمت، اخلاق و معرفتْ و تحفه ای است که رسول خدا صلی الله علیه و آله از سفر معراج برای امت خود به ارمغان آورد. آن چه رسول خدا صلی الله علیه و آله در بلندترین طبقات آسمانْ بی پرده از معبود پرسید و پاسخ گرفت و نیز آن چه در سفر دید و شنید، در این حدیث گران قدر و ارزش مند گرد آمده است. عالمان و بزرگان بسیاری بر این حدیث پربار شرح نوشته و در آن اندیشه های بسیار کرده اند که استفاده از آن ها و دقت در خود حدیث، می توند راه گشای راه سعادت و رستگاری باشد.
کلید قفل های بسته
حدیث شریف معراج، مجموعه ای است از پرسش های رسول خدا صلی الله علیه و آله از پیشگاه خداوند متعال و پاسخ هایی که دریافت کرده است. در ابتدای این حدیث، حضرت سؤال می کند: «خدایا، برترین عمل کدام است؟» و پاسخ می شنود که: «هیچ چیز نزد من، از توکل برمن و رضایت به آن چه قسمت کرده ام برتر نیست». این پرسش و پاسخ کوتاه، خود به تنهایی کلیدی است برای گشودن قفل های بسته مشکلاتی که امروزه بشر را گرفتار ساخته است. آری، توکل یعنی یقین به این که سود و زیان و بخشش و حرمان جز به دست خدا نیست. با این یقین، انسان جز برای خدا کاری نمی کند، جز به خدا امید نمی بندد و جز به خدا تکیه نمی کند و این همان توکل برخداست.
دوستی به خاطر خد
در قسمتی از حدیثِ قدسیِ معراج، خداوند خطاب به رسولش می فرماید: «ای محمّد، محبت من بر چهار دسته از مردم واجب است: اول کسانی که به خاطر من یکدیگر را دوست بدارند؛ دوم کسانی که به خاطر من از دوستی و ارتباط با کسانی که نمی پسندم دست بردارند؛ سوم آن ها که به خاطر من با هم ارتباط برقرار کنند؛ و چهارم کسانی که بر من توکل کنند» و به یقین محبّت بی پایان و بی نهایت الهی آن قدر گران بها هست که به خاطر آنْ ارتباط و پیوندی که از روی هوای نفس برقرار شده، قطع شود و یا تیرگی و کدورتی که در میان است، برداشته شود.
در نکوهش دنیا
خداوند در شب معراج حبیب خود را به سوی خود خواند تا او را گوهرهای جاودانه از معرفت ببخشاید و کلید سعادت را در دست های او نهد. در آن شب و در آن گفت وگوی بی مثال، خداوند متعال در نکوهش دنیا خطاب به رسولش می فرماید: «ای محمد، دنیا و دنیاپرستان را دشمن بدار و آخرت و اهل آن را دوست بدار» و سپس در شناسایی اهل دنیا که باید از آنان دوری کرد می فرماید: «اهل دنیا آنان اند که زیاد می خورند، زیاد می خندند، زیاد می خوابند و زیاد خشمگین می شوند از آن که به او بد کرده اند، عذر نمی خواهند و عذرخواهی کسی را نمی پذیرند. گاهِ عبادت کسل و گاهِ معصیت قهرمان اند. آرزوهای دراز دارند و اعمال خود را به ترازوی حساب رسی نمی سپارند. سودی نمی رسانند و بسیار سخن می گویند. نه در آسایش شکرگزارند و نه در بلا صابر و بردبار. ای محمّد، بدان که عیوب اهل دنیا فراوان است».
قسمت هایی از حدیث معراج
ای محمّد، برتو باد که سکوت پیشه سازی، همانا بهترین و آبادترین انجمن ها، قلب های صالحان و ساکتان است و خراب ترین آن ها، قلب های یاوه گویان.
ای محمّد، عبادتْ ده جزء دارد که نُه جزء آن طلب مال حلال است؛ پس اگر خوردنی و آشامیدنی خود را پاک و پاکیزه کنی، همواره تحت حفاظت و در کنف عنایت من خواهی بود.
ای احمد، آیا می دانی کدامین زندگی گواراتر و کدامین حیات پایدارتر است؟ کسی زندگی گوارا دارد که از یاد من غافل نیست، نعمت های مرا فراموش نمی کند، به حق من جاهل نیست و شب و روز رضای مرا می طلبد. زندگی پایدار هم از آنِ کسی است که به گونه ای عمل می کند که دنیا برایش حقیر و بی ارزش است و آخرت نزد او عظمت می یابد.