ماهان شبکه ایرانیان

رسول اعظم و حقوق کودک

در جهان مدرن امروز حقوق کودک یکی از چالش های موجود می باشد. قدرت های استیلا طلب حقوق زنان، حقوق بشر، آزادی، جهانی شدن و حقوق کودک را مستمسک خود قرار داده و از روزنه آن به کشورهای دیگر عیب و ایراد می گیرند.

مقدمه

در جهان مدرن امروز حقوق کودک یکی از چالش های موجود می باشد. قدرت های استیلا طلب حقوق زنان، حقوق بشر، آزادی، جهانی شدن و حقوق کودک را مستمسک خود قرار داده و از روزنه آن به کشورهای دیگر عیب و ایراد می گیرند.

در اکثر کشورها برای کودکان حقوق ویژه لحاظ شده و در قوانین موضوعه منظور گردیده است که شامل اصل برائت در جرایم و عدم قابلیت انتساب بزه به آنان می باشد. اگر کودک ممیز، مرتکب جرم گردد باید در دادگاه ویژه اطفال به جرایم آنان رسیدگی شود، کودک محکوم، کمتر متحمل مجازات گردیده و دورة محکومیت خود را در پرورش گاه ها خواهند گذراند.

اما در گذشته وضعیت چنین نبود، مخصوصاً در قرون اولیه حتی برای انسان بالغ آزاد، حقوق مدون وجود نداشت تا چه رسد به اطفال و کودکان. بنابراین طبیعت تکامل و شکوفایی اندیشه بشر امروز، مقتضی وضع قوانین ویژه برای نو نهالان بوده و چیزی غیر از آن را برنمی تابد.

اسلام به عنوان کامل ترین دین الهی منادی نجات بشریت در سراسر عالم است. رسول أعظم(ص) به عنوان دریافت کننده وحی و ابلاغ کننده پیام الهی، رسالت تبیین و تطبیق قوانین حیات بخش اسلام را عهده دار بود. اکنون کنکاش در سنت آن ابر مرد ضرورت دو چندان پیداکرده است، چون مفهوم علمی سنت عبارت از گفتار، رفتار و امضاء نبی مکرم می باشد و همین طور که این سنت در سایر ابعاد زندگی سر مشق و راهنما است، در بحث عنوانی این نوشتار نیز کار برد ویژه دارد.

بنابراین فرضیه ما نحوة شکل گیری حقوق کودک در سنت رسول أعظم(ص) است و سؤال اصلی این خواهد بود که در آن روزگار تاریک، تجلی اسلام چه تغییری در سرنوشت کودکان ایجاد نمود؟ به عبارت دیگر پیامبر از مردم جاهل بدوی انسان های وارسته، فداکار و خدا پرست ساخت، اما زاویه دید آن بزرگوار راجع به کودکان چگونه بود؟ و ظهور آن حضرت به عنوان خاتم پیامبران چه تحولی در سرگذشت کودکان پدید آورد؟

این تحقیق ضمن ارائة تعریف کودک، تبیین حقوق کودک در خانواده و اجتماع جهان امروز، رفتار رسول اکرم با کودکان و حقوق کودکان از نظر پیامبر(ص) کوشیده است پاسخ مناسب و منطق با معیارهای پژوهش برای سؤلات فوق یافته و در قالب این مقاله خدمت جویندگان سنت راستین رسول أعظم(ص) تقدیم نماید، به امیدی این که توانسته باشد، از عهدة مسؤلیت خود بر آمده باشد.

تعریف مفهوم کودک

شاید تعریف کلمه کودک و بیان مفهوم آن کمی خنده آور به نظر آید، چون ممکن است تصور شودکه معنای کودک از بدهیات است. اما علمای حقوق و فقهاء به جهت تأثیرات خاصی که دورة کودکی در حقوق و تکالیف دارد اقدام به تعریف آن نموده اند. از نظر عرف دوره کودکی پس از نوزادی شروع و تا رسیدن به سن قانونی ادامه می یابد. حد فاصل میان نوزادی و نوجوانی را عرف عام دوره ای کودکی می گویند.

علماء حقوق ذیل کلمه صغیر می گویند: پسر و دختری که به بلوغ شرعی نرسیده است از محجورین است، به محض رسیدن به بلوغ حجر او محو می شود، بدون این که احتیاج به صدور حکم از سوی حاکم شرع باشد، اگر پیش از بلوغ به حدی رسد که دارای تمیز باشد او را صغیر ممیز گویند.[1]

همچنین ذیل واژة بلوغ می نویسند: سن بلوغ و رشد با پیدایش یکی از پنج وضعیت برای طفل حاصل می شود که عبارت از روئیدن موی در بعض قسمت های بدن، (در صورت، زیر بغل و اطراف آلت)، احتلام در پسران، حیض در دختران، رسیدن به سن 9 سال تمام در دختران و 15 سال تمام در پسران، و استعداد بارور شدن دختران خواهد بود. [2] اگر این ویژگی ها در کسی به منصة ظهور و مشاهده نرسد کودک است و الا نوجوان یا جوان خواهد بود. و نیز گفته شده که صغار جمع صغیر است و در اصطلاح «صغیر» به کسی گفته می شود که از نظر سن به نمو جسمانی و روحی لازم برای زندگانی اجتماعی نرسیده باشد.[3]

فقها هم در بخش های وسیع از فقه به تناسب بحث، به تعریف کودک پرداخته اند. حضرت امام خمینی(ره) در تحریر می فرماید: «الصغیر وهو الذی لم یبلغ حد البلوغ محجور علیه شرعا لا تنفذ تصرفاته فی أمواله» صغیر کسی است که به حد بلوغ نرسیده باشد، این شخص از تصرفات در اموال خود ممنوع خواهد بود و در ادامه می افزاید: هرچند که در کمال تمیزی و رشد باشد و تصرفاتش در نهایت سود و صلاح صورت گیرد.[4] چنین شخصی از نظر فقها کودک تلقی می گردد.

دکتر وهبة الزحیلی در «الفقه الاسلامی و ادلته» می نویسد: «الصغر: طور به کل إنسان، یبدأ من حین الولاده الی البلوغ» کودکی دوره ای است که به هر انسانی خواهد گذشت، آغاز آن هنگامه ولادت و پایان آن رسیدن به حد بلوغ است. و در ادامه می گوید: علما حنفی و مالکی گفته اند: صغیر یا ممیز است یا غیر ممیز، و غیر ممیز کسی است که هفت سال تمام را سپری نکرده است. و ممیز به کسی گویند: که هفت سال تمام از عمرش گذشته است. چون پیامبر(ص) فرموده است: وقتی فرزندان تان به هفت سالگی رسیدند، آنان را به نماز عادت دهید.[5]

بنابراین مقطعی از عمر انسان به دورة کودکی اختصاص دارد، هر چند که از لحاظ عرفی، حقوقی و فقهی، مرز دقیقی برای آن تعیین نشده است. چون اوضاع شرایط محیطی، وراثتی و تغذیه در آن مؤثر است. اما با پیدایش یکی از حالات فوق انسان از وضعیت کودکی خارج و به دوره ای نوجوانی و جوانی وصل می گردد.

شناخت حقوق کودک

از شناخت حقوق کودک در جوامع بشری زمان زیادی نمی گذرد، این یک حقوق نوپا و نوظهور می باشد. بشر هنوز به تمام زوایای آن آگاهی نیافته و الزامی در رعایت آن نمی بیند و به تدریج ابعادی از این حقوق در حال کشف و توسعه است تا به حدی تکاملی خود نایل گردد.

زندگی اطفال در طول تاریخ حالت یکسانی نداشته است و این طور نبوده که همیشه در ناز و نعمت گذرانده باشند. زندگی آنان پیوسته در فراز و نشیب گزارش شده و در اعصار گذشته توأم با نوسان بوده است. ویلدورانت در تاریخ تمدن صحنه های غم انگیزی از زندگی کودکان در شرق و غرب عالم نقل می کند. وی با این که مشرق زمین را در محبت، احترام و رعایت حقوق کودکان می ستاید اما می گوید: در چین اگر دختری بر دختران متعدد خانواده افزوده می شد، امکان داشت که نوزاد بیگناه را رها کنند تا در سرمای شب بمیرد یا خوراک گرازان طعمه طلب شود. در ژاپن پدر بزرگ می توانیست فرزندان را به گناه بی عفتی یا جرم بزرگ دیگر بکشد، کودکان را به برده داران یا روسپی داران بفروشد. همچنین می گوید: در آتن برای پیشگیری از افزایش جمعیت و تجزیه فقر آور اراضی، شرع و عرف کشتن نوزادان را مباح می داند، هر پدری که فرزندی ضعیف یا ناقص به وجود آورد یا او را از صلب خود نداند در کشتن مختار است. و از زبان افلاطون نقل می کند که وی می گوید: همة کودکان ناتوان و نیز اطفالی که از پدر و مادر منحط یا پیر به وجود آیند باید نابود شوند. و تولد در روم خود یک حادثه ای خطر خیز بود. اگر کودک کژ و کوژی یا دختر بود پدر به حکم سنت می توانیست او را بکشد.[6]

در کتاب اسلام، تعلیم و تربیت، نقل شده که پدران استرالیائی وقتی برای دام ماهیگیری خود طعمه ای نمی یافتند پاره ای از گوشت فرزندان خود را می برید تا بدان وسیله ماهی شکار کند، بعض قبایل آمریکائی کودکان خود را برابر اندکی شراب می بخشیدند، در جزایر فیجی بدون هیچ علت (برای تفریح یا منافع آنی و یا بعلت خشم) کودکان خود را می کشتند، جهان گردان در سفرهای دوره ای خود مشاهده کردند که قبایل این جزیره کودکان خود را به رئیس قبیله اهداء می کردند بدین منظور که رئیس قبیله آن ها را بخورد.[7]

فرزند کشی مخصوصاً « دختر» در شرق و غرب عالم رواج داشت و خانوارها از ترس فقر و فقدان غذای کافی اقدام به قتل، بردگی و فروختن اولاد خود می کردند، تا فروغ اسلام در این جهلستان تاریک غمبار، درخشید و با قانون متعالی و شریعت آسمانی خود به مدد بشریت آمد و روش زندگی سالم را برای فرزندان آدم آموخت. قرآن کریم می فرماید: ]ولا تقتلوا أولادکم خشیة إملاق[ (أسری 31.)

عبدالله بن مسعود از رسول اکرم(ص) پرسید: بزرگترین گناهان چیست؟ حضرت فرمود: «أن تقتل ولدک من أجل أن یأکل معک»[8] کشتن فرزند به خاطری که در خوردن با تو شریک است. و بعد از فتح مکه در جریان بیعت از زنان یکی از موادی که باید آنان با رسول خد(ص) متعهد می شدند این بود که فرزندان خود را نکشند (که جزء متن آیه 12 از سوره ممتحنه است ]ولا یقتلن أولادهن[). بدین وسیله اسلام به کودکان حق حیات قایل شد. زندگی آنان را تضمین کرد و سایر حقوق آنان را به رسمیت شناخت و در جامعه تثبیت نمود.

رفتار رسول خدا با کودکان

 

رسول اکرم(ص) به کودکان احترام می گذاشت، از کنار بازی آن ها به آرامی می گذشت تا مزاحم لحظه های شاد آنان نگردد، هیچ وقت آنان را موجود کوچک و حقیر به حساب نمی آورد، و با همة بچه ها در خور شأن و منزلت آنان رفتار می نمود. أنس بن مالک می گوید: رسول خد(ص) وقتی از کنار بچه ها می گذشت به آن ها سلام می کرد.[9]

 

سسیا نقل می کند پیامبر(ص) بر جوانان در حال بازی کردن وارد شده به آنان سلام می نمود. همچنین می گوید: ما بچه های نوجوانی بودیم رسول خد(ص) بر ماوارید شد و به ما سلام نمود. [10]

در سنن کبرای بیهقی آمده است که ابن عباس می گوید: پیامبر(ص) از کشتن کودکان مشرکین خودداری می کرد و هیچ یکی از آنان را به قتل نمی رساند. بعد می گوید: کشتن اطفال جایز نیست مگر این که به اندازه ی حضرت خضر، راجع به کسی که می کشی آگاهی داشته باشی. «واما صبیان المشرکین فان رسول الله(ص) لم یقتل منهم احدا فلا تقتل الا ان تعلم ما علم الخضر من الغلام الذی قتله»[11]

نقل شده که در زمان پیامبر(ص) مردم اطفال کوچک خود را خدمت حضرت می آوردند تا پیامبر(ص) برای آنان دعا کند و اسمی برای آنان انتخاب نماید. حضرت اطفال را با نهایت احترام در بغل گرفته و نسبت به والدین آن ها اظهار محبت می نمود. گاهی پیش می آمد که بچه ها در بغل حضرت ادرار می کردند، والدین شان از این کار بچه ناراحت شده سر آنان داد می کشیدند، اما پیامبر(ص) به شدت از این کار منع می کرد و می گذاشت تا نوزادان قضای حاجت نمایند. آنگاه اسمی برای آن برگزیده و در حق شان دعا می فرمود و طفل را به والدین می سپرد. بعد از رفتن آنان لباس خود را آب می کشید، و با این کار خود موجب سرور و خوش حالی مردم می گردید.[12]

همچنین محمد بن علی بن الحسین می گوید: رسول خد(ص) توصیه می فرمود: «مَنْ کَانَ عِنْدَهُ صَبِیٌّ فَلْیَتَصَابَ لَهُ»[13] کسی که در نزد وی کودکی است، باید کودکانه رفتار نماید. بدین سان روشن می گردد که حضرت عملاً و با رفتار مناسب خود خط بطلان بر تمام سنت های گذشته کشید و رفتار انسانی او موجب حیات بشریت گردید و حقوق از دست رفته ای کودکان در سیرة آن حضرت تجلی یافته و رونق پیداکرد، همان طور که در برخورد با عثمان بن مظعون آمده که پیامبر(ص) وی را دید که پسر بچه ای با خود دارد و او را می بوسد. رسول خد(ص) پرسید: این بچة خودت است؟ گفت: بلی. فرمود: دوستش داری عثمان؟ گفت: بلی ای رسول خدا، بخدا قسم دوستش دارم! فرمود: آیا محبت تو را نسبت به او بیشتر نکنم؟ عرض کرد: چرا پدر و مادرم فدایت. فرمود: <إنه من یرضی صبیا له صغیرا من نسله حتی یرضی ترضاه الله یوم القیامة حتی یرضی>[14] هرکس کودک خردسالی از نسل خود را خوش حال کند، خداوند در روز قیامت او را خوش حال گرداند.

حقوق کودک از نظر پیامبر(ص)

کودکان شکوفه های زندگی، جوانه های تداوم نسل آدمی و شاخسار تبار خاندان آدمیت هستند؛ گرمی خانواده با شرین کاری ها و شرین زبانی های آنان حرارت بیشتر یافته و دلچسپ می گردد. تکثیر نسل بشر و پیدایش جوامع بزرگ بر اثر رشد سالم و به ثمر رسیدن اطفال امکان پیدا کرده و عینیت می یابد.

البته (همان طور که گذشت) کودکان در طول تاریخ از احترام و شخصیت قابل توجه بهرهمند نبودند، در قرون اولیه و وسطی بیشترین لطمات را دیده و سخت ترین شرایط را سپری کردند، تاریخ تمدن بشر نشان می دهد که در حق کودکان چه جفاهای صورت گرفته و چه آسیب های به آنان رسیده است؟!

وقتی تحولات اجتماعی را ملاحظه می کنیم می بینیم بچه کشی، فرزند فروشی، بردگی، در سراسر عالم غوغا کرده است، دختر کشی در میان چینی ها، اعراب و دختر فروشی میان ژاپنی ها رواج داشته است. بشر پس از قرن ها ارتکاب جرم و جنایت، سرانجام به این نتیجه رسیدند که از فرزندان خود حمایت کنند. حقوق آنان را برسمیت بشناسند، به تعلیم و تربیت آنان اهتمام ورزند، با ملاطفت و محبت با آنان برخورد کرده و بسوی آموزش و فراگیری دانش رهسپار شان سازند.

در حالی که ادیان الهی تمام رفتار فاجعه آمیز و دهشتبار را در حق کودکان محکوم کردند. پیامبران بسی فراوان آمدند تا رسم زندگی را به فرزندان آدم آموزش دهند، پیام های وحیانی آمد تا زمینه ساز تکامل اندیشه بشری شده و تحولی در زندگی اجتماعی آنان ایجاد نماید. اما وصول به این اهداف قرن ها به طول انجامید و هنوز هم میسر نگردیده است.

مهمترین این ادیان که با مترقی ترین قانون از طرف ذات بی همتا بر بشریت ارزانی شد اسلام است، دینی که سال ها قبل از قرون وسطی (در عصر تاریکی و جهالت محض) ندایی آسمانی قرآن را آورد و پیامبر بسی دلسوز را میان مردم بر انگیخت که شعارش در غرور آمیز ترین صحنه های پیروزی و شکست دشمن این بود که: امروز، روز رحمت و عزت قریش است. «اَلْیَومُ یَومُ الْمَرْحَمَةٌ، اَلْیَومُ أَعَزَّ الله قُرَیْشاً»[15] و با چتر رحمت خود همه بشریت را تحت پوشش گرفت و برای همگان پیام صلح و بندگی خدای بی همتا را ارزانی داشت.

اکنون باید دید که این پیامبر رحمت نسبت به کودکان چه نظری داشته و با چه عنایتی نسبت به آن ها نگریسته است؟ در ذیل نمونه های از حقوق کودکان را که در سیره رسول خد(ص) به آن تصریح شده است باهم مرور می کنیم.

1. بازی با کودکان

تقریباً تمام ساعات شبانه روز کودکان در خواب و بازی می گذرد، کودکانی که به مدرسه نمی روند عاشق بازی و سرگرمی اند، می خواهند بدوند، پرش کنند، جیغ بکشند، بخندند و همه چیز را بهم بریزند. بسیاری از این حرکات برای ما بزرگترها ناخوش آیند و ناراحت کننده است. گاهی تحمل آن برای ما سخت و دشوار خواهد بود، لذا می گویم: ساکت باشید، آرام بگیرید، نمی توانید ساکت بمانید، چرا اذیت می کنید و سر آنان داد می کشیم.

بچه ها شیفته ی بازی اند و با هر وسیله ای که دم دست شان باشد خود را سرگرم می کنند برای آنان نوع وسیله کمتر فرق می کند حتی کودکان با آب، آتش، خاک، ظروف منزل و هر چیزی دیگر بازی خواهند کرد.

بعضی از این وسایل را ما برای آنان خطر ناک تشخیص می دهیم و فوراً از جلوی دست آن ها برداشته یا منع می کنیم. بعضی از این وسایل موجب کثیفی و آلودگی بچه می گردد. و بعض دیگر سبب ایجاد امراض می شود، لذا از آنان می خواهیم که دست به آنان نزنند.

 

سهل بن سعد می گوید: روزی پیامبر(ص) از کنار کودکان می گذشتند، آنان سر گرم خاک بازی بودند یکی از اصحاب آنان را از خاک بازی منع کردند، اما پیامبر(ص) فر مود: بگذارید بازی کنند، خاک بهار بچه ها است.

 

(دعهم فان التراب ربیع الصبیان)[16]

یکی از ویژگی های پیامبر(ص) هم بازی با فرزندان بود. او همیشه با فرزندان حضرت زهرا همبازی می شد، آنان را در آغوش گرفته بر دوش و پشت خود سوار می کرد. جابر می گوید: بر پیامبر(ص) وارد شدم دیدم که حسن و حسین(ع) بر پشت آن حضرت سوارند و پیامبر(ص) برای آنان زانو زده و خم شده است و می فرماید: چه شتر خوبی دارید و چه بار خوبی هستید شما. «نِعْمَ الْجَمَلُ جَمَلُکُمَا وَ نِعْمَ الْعَدْلانِ أَنْتُمَاٍ». همین طور عمر بن خطاب می گوید: حسن و حسین را سوار بر دوش رسول خد(ص) دیدم گفتم: چه اسب خوبی دارید شما. رسول خد(ص) فرمود: و چه سواران خوبی هستند این دو. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ نِعْمَ الْفَارِسَانِ هُمَا» [17]

پس همبازی با کودکان جزء سنت و سیره رسول خد(ص) است. ما نه تنها در بسیاری اوقات حق منع کردن دویش، پرش و تفریح فرزندان خود را نداریم که حتی وظیفه داریم با آنان هم آوا شده لحظات شاد و کودکانه را برای بچه ها فراهم ساخته و محیط مناسب برای شادی آن ها را ترتیب دهیم.

2. انتخاب نام نیک برای کودکان

یکی از مهمترین حقوق فرزندان و کودکان بر والدین نامگذاری نیک و شایسته است. اولاد همیشه حقیر و کوچک نمی مانند، بزودی آن ها قد کشیده در میان اجتماع وارد خواهند شد، ارتباطات دنیای امروز بسیار گسترده است و هر انسانی جهت اشتغال و کسب در آمد با چندین نفر دیگر در تعامل می باشند.

کودکان در بدو تولد قادر به انتخاب و گزینش نام نیک برای خود نیستند، و خداوند این حق را برای والدین داده است، از طرف دیگر انتخاب اسم یک ضرورت است و انسان فاقد مسمی قابل تعریف و تشخیص نخواهد بود. خداوند در قرآن کریم می فرماید: ]یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ[ حجرات / (13) ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!. مهمترین فلسفه نامگذاری همین است که انسان قابل خطاب باشد و دیگران بتوانند بخوبی با او ارتباط بر قرار نماید.

اسامی حقیر و پست، در ادوار طفلی چندان مشخص نیست، اما فرد وقتی فرد بالغ و رشید گردید برای خود شخصیت و ارزش قایل خواهد شد. و اسم پست می تواند برای او آزار دهنده باشد، لذا ممکن است بر خلاف میل والدین خود اقدام به تغییر نام کند و این می تواند سر آغاز مخالفت با انتخاب والدین باشد.

برای این که در آینده چنین مشکلاتی حادث نگردد و دامنگیر خانواده ها نشود رسول خد(ص) سفارش نموده اسم نیکو برای اولاد برگزینید و آن را به عنوان یک حق از طرف فرزندان به عهدة والدین قرار داده و فرموده است: «حق الولد علی الوالد أن یحسن اسمه»[18] همچنین می فرماید: «إنکم تدعون یوم القیامة بأسمائکم وأسماء آبائکم ، فأحسنوا أسمائکم»[19] یعنی شما در روز قیامت به نام خود و پدران تان خوانده می شوید پس در انتخاب نام نیک اهتمام کنید.

3. رعایت تساوی بین کودکان

یکی دیگر از حقوق کودکان از نظر رسول خد(ص) رعایت تساوی، توازن و عدالت بین فرزندان است. تساوی بین کودکان در خانواده های پر جمعیت به عنوان یک مشکل در آمده است. انسان ها دارای توانایی و استعداد متفاوت می باشند. ممکن است این تفاوت ها در خانواده ها خودش را نشان دهد. بعض از فرزندان در جلب نظر والدین مهارت های خاص دارند، و شگردهای ویژه به کار می برند تا امتیازات بیشتری تحصیل نمایند.

اما والدین نباید جوگیر شوند و تحت تأثیر جو قرار گیرند و از حالت اعتدال خارج گردند، بلکه آن ها وظیفه دارند که مهر، عاطفه و بخشش خود را بین آنان به تساوی تقسیم نماند تا موجب عقده حقارت و انتقام جویی بین آنان ایجاد نگردد. البته بعض امتیازات به تناسب اوضاع و شرایط طبیعی است و نمی شود راجع به آن توصیه هم نمود. مثل بالغ شدن یکی از فرزندان یا رسیدن به سن رشد و کمال یا کسب تجارب و کسب مقامات علمی یا تفاوت بین فرزندان ذکور و اناث. والدین لازم است که به کوشش و پشت کار آنان احترام بگذارند. اما در تقسیم فرصت ها و پشتیبانی ها امتیاز قایل شدن بی عدالتی خواهد بود. و آنچه که مورد نکوهش قرار گرفته و به عنوان برخورد تبعیض آمیز تلقی شده این است که در تقسیم امتیازات مادی، والدین دچار ظلم ناروا گردند.

بنابراین پیامبر(ص) در این راستا فرمایشات بسیار گرانسنگی نموده است که توجه به آن می تواند بحران های داخلی خانواده ها را حل نماید و راه گشای مناسب برای ایجاد تساوی بین اعضاء خانواده باشد. همان طور که می فرماید: «ساووا بین أولادکم فی العطیة، فلو کنت مفضلا أحدا لفضلت النساء» در دادن هدیه بین فرزندان خود مساوات را رعایت کنید و اگر بنا است کسی را ترجیح دهید باید دختران را نسبت به پسران مقدم کنید. یا فرمود: «اعدلوا بین أولادکم فی النحل کما تحبون أن یعدلوا بینکم فی البر واللطف» میان فرزندان خود در عطا و بخشش به عدالت رفتار کنید، همان طور که دوست دارید آنان نیز، در احترام و محبت میان شما عادلانه عمل کنند. یا فرمود: «اتقوا الله واعدلوا بین أولادکم کما تحبون أن یبروکم» از خدا بترسید و میان فرزندان خود به عدالت رفتار کنید، همان طور که شما نیز دوست دارید آن ها اطاعت و احترامتان کنند. یا فرمود: «إن الله تعالی یحب أن تعدلوا بین أولادکم حتی فی القُبَل» [20] خداوند متعال دوست دارد که میان فرزندان خود یکسان عمل کنید، حتی در بوسیدن آنان. یا فرمود: « اعدلوا بین أولادکم فی السر کما تحبون أن یعدلوا بینکم فی البر و اللطف»[21] میان فرزندان خود در نهان به عدالت رفتار کنید، همان گونه که شما خود نیز دوست دارید آنان در احترام و محبت (نسبت به شما) به عدالت رفتار کنند.

4. تأدیب کودکان

حق دیگر کودکان تأدیب و تربیت صحیح آنان است، انسان در بدو تولد فاقد هر نوع اندیشه و خلاقیت است، اما استعداد فوق العاده جهت فراگیری و آموزش دارد. اگر در دوران طفولیت این ظرفیت و قابلیت ها با اصول علمی اشباع نشود جای آن را مشاهدات و تجربیات اضافی، مضر و کم مصرف پر خواهد نمود، به طوری که میان نیاز و اندوخته اصطکاک ایجاد خواهد شد. و این می تواند برای آینده کودک زیانبار باشد.

کارشناسان تربیتی معتقد اند: «کودک در اوایل وجود، هنوز شکل نگرفته و برای هر یک از سعادت و شقاوت قابلیت دارد. می تواند یک انسان کامل گردد و می تواند به صورت یک حیوان پست و فرومایه در آید. سعادت و شقاوت آیندة هر فرد به کیفیت پرورش او بستگی دارد».[22]

استاد شهید مرتضی مطهری می فرماید: «تربیت در انسان باید بر شکوفا کردن روح باشد، آیا دوره های مختلف هم از این نظر فرق می کند یا نه؟ مسلم فرق می کند. بعضی دوره ها تناسب و موقعیت بسیار بهتری برای شکوفا شدن استعدادها دارد، همین دوره بعد از هفت سالگی، دورة بسیار مناسبی است برای شکوفا شدن روح از انواع استعدادها و لذا جزء بهترین دوران عمر هرکسی همان دوران محصل بودن او است»[23]

ما در تربیت فرزندان خود احتیاج به الگوهای مناسب داریم، و چه اسوة بالاتر از رفتار پیامبر أعظم(ص) در این راستا می تواند باشد؟ بدون شک راهنمایی آن حضرت می تواند کمک بسیار مؤثر و سودمند برای آینده فرزندان ما باشد و بکار گیری آن، هم سرنوشت فرزندان ما را تغییر داده و به سوی کمال سوق خواهد داد و تأکید حضرت نیز خود گواه این مطلب می باشد که بارها فرموده است: «أدبوا أولادکم علی ثلاث خصال : حب نبیکم ، وحب أهل بیته ، وقراءة القرآن ، فان حملة القرآن فظل الله یوم لا ظل إلا ظله مع أنبیائه وأصفیائه» فرزندان خود را بر سه خصلت تربیت کنید: دوست داشتن پیامبر تان، دوست داشتن اهل بیت او و قرآن خواندن، چون حافظان قرآن روز قیامت در پناه خدا و با انبیاء و برگزیدگان او اند. و باز فرمود: «أکرموا أولادکم ، وأحسنوا آدابهم» به فرزندان خود احترام بگذارید و آنان را نیکوتر تربیت نمایید. و باز فرمود: «ما نَحَلَ والِد وَلَدَهُ افضَلَ من أدبٍ حسنٍ»[24] هیچ پدری به فرزند خود چیزی بهتر از تربیت نیکو نبخشید.

از این فرمایشات گوهر بار به خوبی روشن می شود که رسول خد(ص) نسبت به اطفال تا چه میزانی عنایت و ملاطفت داشته و تا چه میزانی اهتمام به تریبت و أدب آنان نموده است؟ چون ساختار آینده امت اسلامی را فرزندان مسلمانان شکل می دهند. اگر این زیر ساخت ها درست پایگذاری نگردد امنیت امت اسلامی به مخاطره قرار می گیرد، لذا عنایت خاص رسول معظم(ص) این بوده که نسبت به تربیت نسل مسلمانان توجه کافی صورت بگیرد تا هیچ خطری این امت را تهدید نکند و با ارائه این الفاظ زیبا سعی کرده تا مسلمانان را نسبت به حقوق مسلم اولاد خود منتبه سازد.

5. آموزش کودکان

از نظر پیامبر اسلام حق دیگر کودکان آموزش آنان است، چون دین آن حضرت روی آموزش عنایت خاص داشته که در قرآن کریم طی آیات متعدد به آن اشاره شده است (مثل آنچه که در سور مبارکه علق و دیگر آیات الهی آمده است).

در خصوص آموزش فرزندان، پیامبر(ص) روی چند محور تأکید فراوان دارد که والدین باید آن را رعایت کند. یکی از این محورها آموزش قرآن است، رسول خد(ص) یاد دادن قرآن را به عنوان یک حق مطرح کرده و پدران را ملزم به أدای آن نموده است. دومین محور از دیدگاه رسول أعظم تأکید روی آموزش شنا و تیر اندازی است که باز به عنوان یک حق روی آن تأکید شده که پدران وظیفه دارند فرزندان خود را با این فنون آشنا و مجهز سازند. چون این دو فن از رشته های ورزش مفرح شمرده می شود و تأثیر فراوان روی شادابی و طراوت بچه ها می گذارد.

سومین محور این است که پدر لازم است تکیه گاه و مددکار فرزندان خود بوده و او را در سراشیبی زندگی یاری رساند، همان طور که می فرماید: «عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عبد الله(ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): رَحِمَ اللَّهُ وَالِدَیْنِ أَعَانَا وَلَدَهُمَا عَلَی بِرِّهِمَا» [25] خدا رحمت کند پدران و مادرانی را که فرزندانشان را بر نیکی کردن به خودشان کمک کنند. و نیز فرمود: (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): رَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَ وَلَدَهُ عَلَی بِرِّه)ِ[26] خدا رحمت کند پدری را که فرزندش را بر نیکی کردن به خود کمک کند.

توفیق در زندگی وابسته به دانش و تجربه است، اما تایم عمر انسان به اندازه ای نیست که به خوبی و مهارت تمام دانش اندوزی و کسب تجربه نماید، لذا اگر بخواهیم قله های پیروزی را به سرعت پشت سر بگذاریم ناگزیر از انتقال تجارب و مهارت های ضروری به همدیگر هستیم، هرچه سرعت انتقال بالاتر باشد شانس ظفرمندی نیز افزایش پیدا می کند. با توجه به قلت فرصت و ضرورت دانش اندوزی است که سخنان رسول اکرم(ص) عمق یافته و روش عملی آن جناب بیشتر دست یار ما می گردد، و زودتر به نتیجه می رساند. طبیعی است که حضرت آنچه را که فرموده خود اولین کسی بوده که بر صحت آن اعتقاد داشته و عملی ساخته و اصحاب خود را نیز در آن جهت سوق داده باشد. بنابراین اگر بخواهیم از سنت رسول أعظم(ص) بهره مند شویم لازم است که به ژرفای این سنت نفوذ کنیم و تمام زوایای آن را مورد نظر و توجه قرار دهیم تا استعداد خود را شکوفا سازیم و بتوانیم اندوخته های خود را افزایش دهیم.

6. ازدواج فرزندان

کودکان پس از مدتی به سن رشد و کمال می رسند، نیازهای آنان افزایش یافته و به تناسب آن توقعات شان هم بالاتر می رود. با توجه به حساسیت این دوره و وجود زمینه های کجروی و انحراف، می توان به عمق دیدگاه رسول اکرم(ص) رسید و این که چرا حضرت فرموده است: «إن من حق الولد علی والده أن یزوجه إذا بلغ»[27] از جمله حقوق فرزند بر پدرش این است که هر گاه به سن بلوغ رسید او را همسر دهد.

تزویج و تشکیل خانواده پس از قابلیت یافتن، جزء الزامات قوانین شرعی بوده و عقلاً نیز ضرورت آن انکار ناپذیر است. هر چند که بحث ما روی حقوق کودک است ولی حق تزویج پس از رسیدن به سن رشد و تکلیف نیز در ادامه ی حقوق کودک قرار دارد و جزء الزامات شرعی و عرفی می باشد: پس طرح و یاد آوری آن منافات با مبحث مورد نظر ندارد و می تواند در راستای سایر حقوق کودک قابل تذکر باشد.

شریعت اسلام که بر خاسته از کتاب، سنت و سایر ادله می باشد، تأکید فراوان روی عملی سازی و عینیت دهی این امر مقدس دارد و در منابع روایی به عنوان مستحب مؤکد مورد عنایت واقع شده و از زبان رسول أعظم(ص) نقل شده که: «وَ مِنْ سُنَّتِیَ النِّکَاحُ» یافرمود: «وَ إِنَّ مِنْ سُنَّتِیَ النِّکَاحَ»[28] و از جملة سنت من نکاح است.

فقها با توجه به این احادیث شریف بخشی از فقه را به بیان احکام نکاح اختصاص داده و در باب مقدمات نکاح تأکید جدی بر التزام ازدواج نموده و والدین را به عنوان این که اولی به امور فرزندان خود اند و مصالح آن ها را از هرکسی دیگر سریعتر تشخیص می دهند این افتخار را یافته اند که آخرین مسؤلیت پدری خود را به فرجام رساند و جهت تحقق این امر خیر، آستین همت بالا زند تا با اقدام به موقع خود (ضمن فراهم سازی زمینه های تزویج) شاهد پرشکوه ترین صحنه های زندگی اولاد خود باشند تا جای که در فرهنگ اسلامی آخرین آرزوی والدین دیدن فرزندان در رخت عروسی و دامادی بوده و توجه مسلمانان به آن قابل تحسین می باشد.

7. احترام خاص دختران

بخشی از کودکان ما جنس مؤنث هستند، إناث به خاطری که پس از دورة کودکی باید منزل پدری خود را ترک کرده زندگی جدیدی را در محیط غریب آغاز نمایند، می شود گفت: بهترین دورة عمر آن ها زندگی در سایه پر مهر والدین می باشد. به تجربه ثابت شده که همه دختران شانس بالا و اقبال موفقیت آمیز در خانه شوهر ندارند. ما هر روز متأسفانه شاهد از هم گسیختگی کانون های خانواده ها هستیم و میزان ناکامی دختران در خانه بخت قابل توجه می باشد.

از آنجا که ما باور داریم که رسول خد(ص) برای تربیت، تبلیغ و تکامل بشر از سوی خداوند مبعوث گردیده است و هیچ حکمی و کلامی را بدون علت بزبان جاری نمی کند. همان طور که قرآن می فرماید: و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی گوید، آنچه می گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست! ]وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی، إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی [ النجم 53 / (3 و 4) پس سنت رسول خد(ص) نیز در امتداد وحی الهی و الهام گرفته از انفاس قدسی می باشد.

قرآن در مورد فرهنگ جاهلی می فرماید: در حالی که هر گاه به یکی از آن ها بشارت دهند دختر نصیب تو شده، صورتش (از فرط ناراحتی) سیاه می شود و به شدّت خشمگین می گردد، به خاطر بشارت بدی که به او داده شده، از قوم و قبیله خود متواری می گردد (و نمی داند) آیا او را با قبول ننگ نگهدارد، یا در خاک پنهانش کند؟! چه بد حکم می کنند!. ]وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالاُنْثی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ یَتَواری مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلی هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یَحْکُمُونَ[ النحل 16/ (58 و59) حمزه بن حمران در حدیثی مرفوع می گوید: مردی در خدمت پیامبر(ص) بود که خبر به دنیا آمدن فرزندش را به او دادند، رنگش برگشت. پیامبر فرمود: چه شده است؟ عرض کرد: خیر است. پیامبر فرمود: بگو. عرض کرد: وقتی از خانه بیرون آمدم همسرم درد زایمان داشت و حالا برایم خبر آوردند که دختر زاییده است. پیامبر(ص) فرمود: سنگینی او روی زمین است و بر سرش آسمان سایه می افکند و خدا روزیش می دهد و او یک دستة گل است که می بویی. «فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ(ص) الأَرْضُ تُقِلُّهَا وَ السَّمَاءُ تُظِلُّهَا وَ اللَّهُ یَرْزُقُهَا وَ هِیَ رَیْحَانَةٌ تَشَمُّهَا».

باز فرمود: خداوند تبارک و تعالی به زنان مهربانتر از مردان است. هیچ مردی نیست که زنی از محارم خود را خوشحال سازد، مگر این که خدای متعال در روز قیامت او را شادمان گرداند. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی الإِنَاثِ أَرْأَفُ مِنْهُ عَلَی الذُّکُورِ وَ مَا مِنْ رَجُلٍ یُدْخِلُ فَرْحَةً عَلَی امْرَأَةٍ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهَا حُرْمَةٌ إِلا فَرَّحَهُ اللَّهُ تَعَالَی یَوْمَ الْقِیَامَةِ»[29] ابن مسعود می گوید: از رسول خد(ص) شنیدم که فرمود: هرکه دختری داشته باشد و او را نیکو تربیت کند و به خوبی آموزش دهد و از نعمت های که خداوند ارزانیش کرده او را به وفور بهرهمند سازد، آن دختر برای وی مانع و پرده أی در برابر آتش دوزخ خواهد بود. (عن ابن مسعود قال سمعت النبی(ص) یقول: من کانت له ابنة فأدبها وأحسن أدبها وعلمها وأحسن تعلیمها وأوسع علیها من نعم الله التی أوسع علیه کانت له منعة وسترا من النار)[30]

بنابراین پیامبر(ص) در امتداد مبارزه با فرهنگ جاهلیت و اصلاح ساختار جامعه تلاش کرد تا جایگاه کودک دختر را در خانواده ها استوار سازد و حفظ حرمت و احترام او را برای والدین شفاف نماید تا در هیچ برهة از تاریخ کسی به خود اجازه ندهد نسبت به دختران دهنکجی نماید.

تذکر

آنچه در این مختصر مورد عنایت قرار گرفت بررسی کلی و جامع سنت رسول اکرم(ص) در مورد حقوق کودک نیست، بلکه شمة از چشمه سار نورانی پیامبر گرامی(ص) بود که در حد یک نوشته ای کوتاه مورد کنکاش قرار گرفت اما نگاه عمیق در این خصوص نیازمند فرصت وسیع و مجالی کافی است که اگر توفیق رفیق گردید در نوبت دیگر به آن پرداخته خواهد شد.

جمع بندی و نتیجه

کودکان عصاره وجودی انسان، و ثمرة زندگی می باشند، همان طور که انسان موجود کریم و قابل احترام است، کودکان نیز قابلیت و شایستگی تکریم را دارا هستند. بنابراین لازم است که در هر برهه بر حقوق آن ها توجه شود و رعایت آن جزء سرخط زندگی قرار گیرد.

 

پیامبر عزیز اسلام(ص) در بدو بعثت و نیز پس از حاکمیت و تشکیل حکومت، در سنت درخشان خود مسیر روشن و یادگار تابناک برای امت اسلامی بر جای نهاد، که اینک در آثار علما، محدثان و مورخان ثبت گردیده و در امتداد تاریخ نسل اندر نسل دست به دست شده تا در اختیار بشر امروزی قرار گرفته است. در این سنت، مترقی ترین قانون زندگی تجلی یافته، که اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرد نه تنها در حق کودکان که حتی در حق هیچ بشری روی زمین اجحاف و ستم نخواهد شد.

 

پس اگر در جوامع مسلمین کجروی است دلیل آن ناآشنایی با فرامین حیات بخش اسلام و سیره نورانی نبی اکرم(ص)می باشد. یا این که ما عادت نکرده ایم زندگی در سایه قانون را جدی تلقی نمایم، لذا با مشکلات عدیده مواجه هستیم. پس راه حل معضلات اجتماعی ما و زدودن ظلم و بی عدالتی از جامعه، برگشت به قوانین شرعی و التزام به مقررات دینی است و همین طور فهم و تبیین درست احکام خدا و درک درست سنت و اعتقاد به درستی و اهتمام به رعایت تمام جزئیات آن. در این نوشتار کوتاه دیدیم که رسول خد(ص) به شایستگی تلاش کرد تا عملاً و قولاً ثابت کند که کودکان چه موجودات ارزشمندی هستند و چه حقوقی در جامعه می توانند داشته باشند و چه رفتار در خور شأن کودکان نمود تا خط روشنی باشد برای تمام کسانی که به انسانیت و کرامت انسانی می اندیشند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان