پیش درآمد
اصلاح یعنی سامان بخشیدن و پیراستن، نقطه مقابل افساد است که به معنی نابسامانی ایجاد کردن است . هرچند «اصلاح » گاهی میان دو نفر می باشد و گاهی در محیط خانواده و برای اصلاح نابسامانی های میان زوجین به کار می رود و گاهی نیز اصلاحات در نظام اجتماعی به کار می رود، اما مراد از اصلاحات، اصلاح نظام اجتماعی است و در واقع، اصلاح اجتماعی است . این واژه در جای جای قرآن کریم به کار رفته است . در منطق قرآن پیامبران مصلحان اجتماعی تلقی می شوند . (1) برای نمونه قرآن از زبان حضرت شعیب می فرماید: جز اصلاح تا آخرین حد توانایی، هدفی ندارم . (2) در آیه 85 سوره اعراف قرآن به روشنی مصادیق اصلاح و افساد اجتماعی را بیان می کند و قدر آن جامعه توحیدی و خداپرست و عدالت بیشه ای را که مردم آن از گرانفروشی، کم فروشی، خدعه و نیرنگ و دنیاطلبی پرهیز می کنند می ستاید و بایستی به خاطر خدا از افساد در چنین جامعه ای برحذر بود . جالب این که قرآن همواره به مصلحان دروغین که ادعای اصلاح گری دارند ولی عملا جز افساد در جامعه کاری نمی کنند . به شدت انتقاد کرده و می فرماید: وقتی به آن ها گفته می شود: در زمین فساد نکنید، می گویند: ما فقط اصلاح گریم . آگاه باشید که همین ها مفسدانند و خود هم به دقت درک نمی کنند . (3)
مولی علی علیه السلام نیز از پیشگامان اصلاحات اجتماعی است و هدف خود را از اصلاحات چنین بیان می کند:
«خدایا تو خود آگاهی که آنچه از ناحیه ما صورت می گرفت، رقابت در کسب قدرت یا خواهش فزون طلبی نبود، بلکه برای این بود که سنن تو را که نشانه های راه تواند بازگردانیم و اصلاح آشکار و چشمگیر در شهرهای تو به عمل آوریم که بندگان مظلوم و محرومت امان یابند و مقررات به زمین مانده تو از نو بپاداشته شود . (4)
امام حسین علیه السلام خود به عنوان بزرگترین مشعل دار مبارزه با فساد و تباهی جامعه جاهلی عصر خویش، که جان خویش را برای اصلاح دین جد بزرگوار خویش قربانی کرد، هدف خویش را از قیام خود چنین بیان می کند: قیام من، قیام فردی جاه طلب یا کامجو یا آشوبگر و یا ستمگر نیست . من در جستجوی اصلاح کار امت جدم به پا خاسته ام، اراده دارم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیرت جد و پدرم رفتار نمایم . (5)
بنابراین، در این که اصلاحات امری پسندیده و هدف انبیاء و اولیاء الهی است و مورد تاکید و سفارش قرآن نیز می باشد، شک و تردیدی وجود ندارد، آنچه جای تامل و تاکید دارد شفاف سازی این مفهوم و بیان ابعاد، اصول و مبانی آن است . پیش از هر چیز تاکید بر این نکته ضروری است:
به تعبیر شهید مطهری (ره) : هرچند اصلاح اجتماعی خدمت است، اما هر خدمتی لزوما اجتماعی نیست . مثلا اختراع داروی سل یا سرطان خدمت به جامعه است اما اصلاح نیست . کار یک پزشک یک خدمت اجتماعی است اما اصلاح نیست . زیرا اصلاح اجتماعی یعنی دگرگون ساختن جامعه در جهت مطلوب و این سنخ کارها از نوع اصلاح نیست . (6)
اصلاحات نیز در یک حوزه خاصی از نظام اجتماعی مطرح نیست . طبیعی است که هر جامعه و نظام اجتماعی کم و بیش و پس از یک دوره ثبات نظامی سیاسی، با کمبودها و کاستی هایی در بخش های سیاسی، اقتصادی، اخلاقی، فرهنگی، نظامی، حقوقی مواجه می شود: ناهنجاری هایی همچون جرم، سرقت، خشونت، کم کاری، رشوه، بی کاری، پارتی بازی، طلاق، بزهکاری، تکدی گری، تورم و هزاران معضل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی از این دست که جامعه از آن رنج می برد . گاه بخش اقتصاد به دلیل یک سونگری حاکمان و توجه بیشتر آنان به سایر بخش ها دچار رکود و عقب ماندگی می شود، گاه خود حاکمان حقوق مردم را نادیده گرفته و در پی منافع شخصی خود می روند، گاه حاکمان کارگزارانی ناشایست را بر امور منصوب کرده و آنان جامعه را دچار عقب ماندگی می کنند، گاه بخش فرهنگی جامعه به دلیل کم توجهی بدان، و هجمه دشمن بیرونی آسیب می بیند و . . . همه این ها نمونه هایی از نابسامانی اجتماعی است که نیازمند اصلاح و سامان بخشی مجدد است . ضروری است که در این حالت مصلحان اجتماعی به فکر درمان و چاره افتند .
در این راه مصلحان جامعه خود نیز در معرض خطراتی قرار دهند . اصلاحات اجتماعی امری پسندیده است اما کاری به نهایت دشوار و نیازمند طرح و برنامه و احتیاط لازم است . تا بدین وسیله، آفات اصلاحات را به حداقل برساند . چه، ممکن ست شتابزدگی، کار را یک سره به بیراهه کشاند .
اجمالا اصلاح امور، و اصلاح نظام اجتماعی و بسامان کردن آن، باید در قالب و در درون نظام اجتماعی و صرفا به منزله اصلاح روش ها و شیوه ها و مکانیسم های رسیدن به اهداف و آرمان های از پیش تعیین شده باشد . هرگز اصلاحات به معنا و مفهوم تغییر ساختار نظام و یا قانون اساسی یک کشور نیست . چه این امر منجر به دگرگونی و تغییر و تحول اصل نظام خواهد شد . بنابراین، رد و طرد اصلاحات به طور کلی و نیز تغییر نظام سیاسی دو دیدگاه افراط و تفریط در باب اصلاحات می باشد که هر دو مطرود و منتفی است .
آنچه می خوانید نیم نگاهی است به بحث اصلاحات و اصول و قواعد کلی آن در کلام مولی علی علیه السلام . از نظر حضرت، می توان اصول اصلاحات را در موارد ذیل بیان نمود . هرچند ممکن است با تامل و دقت بیشتر، بتوان موارد دیگری از کتاب شریف نهج البلاغه استخراج نمود، اما این کوتاه، صرفا پیش درآمدی به این بحث است .
1 . اصلاحات ساختار سیاسی، رکن اصلاحات
مولی علی علیه السلام در کتاب شریف نهج البلاغه در خطبه 216، ضمن تاکید بر اصلاح نظام سیاسی آن را مهمترین بخش اصلاحات اجتماعی قلمداد می کند و تا زمانی که نظام سیاسی رو به اصلاح نگردید توقع اصلاحات در سایر بخش ها امری بیهوده و بی جا خواهد بود . نکات قابل توجه در این خطبه عبارتند از: (7)
1 . اصلاح مردم متوقف بر اصلاح حاکمان است .
2 . اصلاح حاکمان زمانی ممکن و میسر خواهد بود که مردم بیدار و آگاه شوند .
3 . باید روابط میان مردم و حاکمان اصلاح شود . آثار و پیامدهای اصلاح روابط میان حاکمان و مردم عبارتند از:
الف . این امر مایه احیای حق مداری می شود .
ب . مایه تحقق دین در جامعه می شود .
ج . نشانه های عدالت را در جامعه آشکار می سازد .
د . سنت های نیک را در جامعه رواج خواهد داد .
ه . در نتیجه، می توان امید به بقای حکومت داشت و دشمنان نیز مایوس خواهند شد .
4 . اما در صورتی که روابط حاکمان و مردم بر اساس ستیزه جویی و استیلاخواهی و اجحاف و [عدم صداقت] استوار باشد، پیامدهای زیر را به دنبال خواهد داشت:
الف . وحدت جامعه از میان خواهد رفت .
ب . احکام دین مورد تهاجم قرار می گیرد .
ج . نشانه های بی عدالتی و ستم آشکار می گردد .
د . سنت ها و ارزش های نیک متروک و مطرود خواهد شد .
ه . احکام الهی تعطیل خواهد شد .
و . هواپرستی و خودخواهی گسترش می یابد .
ز . معضلات و مفاسد اخلاقی و روحی دامنگیر جامعه می گردد .
ح . جامعه نیز نسبت به اجرای حق و عدالت بی تفاوت خواهد شد .
بر اساس فرمایش مولی امیرالمؤمنین علیه السلام مهمترین رکن اصلاحات، اصلاح ساختار سیاسی جامعه، نصب و انتخاب کارگزارانی شایسته و معتقد و متعهد برای اجرای امور جامعه است و زمانی چنین امری ممکن خواهد بود که مردم خود بیدار، آگاه و دارای درک و فهم و شعور سیاسی بالایی باشند که بتوانند کارگزارانی شایسته از میان خود انتخاب نمایند . بنابراین، بدون آگاهی و بیداری مردم، اصلاح حاکمان معنا و مفهومی ندارد و بدون اصلاح ساختار سیاسی جامعه و اصلاح و پیراستن کارگزاران ناشایست از جامعه، امید اصلاح در سایر بخش های جامعه، انتظاری بی مورد خواهد بود . علاوه بر این، پس از اصلاح و انتصاب و یا انتخاب حاکمان کارآمد و تشکیل نظام سیاسی، باید روابط میان مردم و حاکمان اصلاح گردد و به روابطی سالم، صمیمی و طرفینی تبدیل گردد .
2 . خدامحوری و دین محوری بودن اصلاحات
از دیگر اصول و مبانی اصلاحات از منظر مولی علی علیه السلام، اصلاح روش ها و مکانیسم های رسیدن به آرمان ها و اهداف یک حکومت دینی باید، مبتنی بر دین مداری (خدامحوری) باشد . زمانی اصلاحات واقعی در جامعه محقق خواهد شد که جامعه به سوی خدایی شدن، احیاء ارزش ها و هنجارهای دینی و احیاء احکام خدا در زمین گام بردارد . حضرت می فرماید: «هنگام نزول بلایا و سلب نعمت ها اولا، باید به خداوند متعال پناه برد و از او کمک و استمداد جست و ثانیا، در این کمک خواستن باید صداقت و اخلاص داشت و خالصانه روبه سوی او حرکت نمود و مسیر حرکت خویش را به سوی اصلاحات خدایی جهت داد . تنها در این صورت است که نقائص و کاستی های جامعه برطرف و امور و معیشت مردم اصلاح خواهد شد .» (8)
بنابراین فرمایش مولی، باید ولاجرم اصلاحات در یک جامعه دینی رنگ خدایی به خود گیرد و مقصد و مسیر غایی حرکت اصلاحات باید خدایی شدن جامعه و رنگ و بوی خدایی گرفتن باشد . نکته جالب دیگری که حضرت به یکی از کارگزاران خویش مؤکدا توصیه می کند این است که در انجام اصلاحات نباید این امر (اصلاحات) موجب تضعیف یا سستی و نابودی دین و ارزش ها و هنجارها و احکام دینی گردد . متاسفانه امری که امروز در جامعه ما فراوان به چشم می خورد و مدعیان اصلاحات گاهی از دین مایه می گذارند و دین را به نفع اصلاحات مصادره می کنند و حضرت در ادامه می فرماید: اصلاحات در امور دنیایی خود را به قیمت نابودی دین خود به انجام نرسانی تا از کسانی که اعمالشان تباه می شود، نباشی . (9)
بنابراین بر مبنای اصل دوم، اصلاحات اولا باید رنگ و بوی خدایی به خود گیرد . در واقع دین محور و خدامدار باشد، و ثانیا نباید در انجام اصلاحات موجبات نابودی یا حتی سستی دین را فراهم آورد و به اصطلاح نباید از دین مایه گذاشت .
3 . اصلاحات کارشناسی و غیر احساسی
نباید در انجام اصلاحات احساسی و عجولانه تصمیم گرفت بلکه باید اصلاحات مبتنی بر تصمیمات عاقلانه و کارشناسانه باشد . هیچگاه تصمیمات احساسی و بدون شور و مشورت و کارشناسانه، نتیجه بخش نخواهد بود . همواره کارهای بزرگی همچون اصلاح ساختار اقتصادی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و . . . جامعه باید به دور از شتابزدگی و یا کارشناسی و . . . . صورت گیرد . حضرت علی علیه السلام در خصوص اصلاحات می فرمایند: با دانشمندان فراوان گفت وگو کرده با حکیمان فراوان سخن در میان گذار در آنچه اصلاح سرزمین های تو را به ارمغان آورد [در این زمینه با آنان مشورت کن] (10)
بنابراین، یکی دیگر از ارکان اصلاحات، تصمیم سازی عاقلانه و مشورت با عقلای قوم و پرهیز از شتابزدگی و عجله کاری است .
4 . اصلاحات همه جانبه و متوازن
همان گونه که توسعه در یک بخش جامعه موجب عقب ماندگی و رکود در سایر بخش هاست، اصلاحات نیز در یک بخش موجب ناهمگونی اصلاحات در سایر بخش ها می شود . همان گونه که بیان شد، اصلاحات باید فراگیر، همه جانبه و متوازن و شامل همه بخش های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و . . . باشد . حضرت علی علیه السلام نیز در نامه خود به مالک اشتر ضمن تاکید بر این امر می فرمایند: «و اعلم ان الرعیة طبقات لایصلح بعضها الا ببعض » (11) مطابق این بیان اصلاح هر یک از نهادها، سازمان ها و بخش های جامعه وابسته به اصلاح سایر نهادها و بخش هاست . یعنی اصلاح همه امور به طور متوازن و همه جانبه امکان پذیر خواهد بود .
5 . برقراری عدالت و اصلاح امور محرومان و مستضعفان
از جمله بخش های موردنظر و تاکید در اصلاح بخش اقتصادی و معیشتی مردم است و این بخش نیز از اهمیت فراوان برخوردار است . از جمله سفارشات موکد حضرت علی علیه السلام در جای جای نهج البلاغه، توجه به حقوق محرومان و مستضعفان و استیفای حقوق آنان و برقراری عدالت در جامعه است . به گونه ای که حضرت همواره درستگاری مردم و یک جامعه را مرهون استیفای حق محرومان می داند و می فرماید: هرگز به فلاح و نزاهت نخواهد رسید جز آن که در آن حق ضعفا بدون هیچ دغدغه ای از قدرتمندان استیفا شود . (12) بنابراین، می توان مدعی شد که اصلاح یک جامعه و اجتماع بدون اصلاح حقوق محرومان و مستضعفان میسر و ممکن نخواهد بود .
از دیگر دستورات حضرت برای برقراری عدالت در جامعه، دستور حضرت به مالک اشتر است که در آن توصیه مؤکد به اصلاح امر مالیات و نظارت دقیق بر آن نموده . می فرماید: ای مالک در کار خراج و مالیات دقیقا نظارت کن به گونه ای که صلاح مالیات دهندگان در آن باشد زیرا اصلاح حال دیگر اقشار اجتماع و [برقراری عدالت در جامعه] به اصلاح حال مالیات دهندگان وابسته است به گونه ای که تا کار آنان سامان نیابد، هیچ کاری به سامان نخواهد شد . (13)
حضرت درخصوص بذل و بخشش های بی حد و حصر و بی عدالتی عثمان و نیز فساد و تباهی اقتصادی و رانت خواری او چنان موضع گیری می کند و با شدت می فرماید: «به خدا سوگند، اگر آنچه او بخشیده (عثمان) به مهر زنان یا بهای کنیزکان رفته باشد، آن را باز ستانم . زیرا در عدالت گشایشی است و کسی که بر عدالت تاب نیاورد، از ستم بیشتر سختی ببیند . (14)
نتیجه گیری
با اندکی تامل و دقت در اصول و مبانی یادشده که با نگاهی گذرا از کلمات گهربار حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه به دست می آید، در می یابیم که اصلاحات و اصلاح امور اجتماعی امری لازم و ضروری برای هر نظام اجتماعی است و آنچه مهم است رعایت اصول یادشده برای حفظ و ثبات نظام اجتماعی است که با اصلاح روش های رسیدن به اهداف موردنظر، به تحقق اهداف و آرمان های موردنظر جامعه اسلامی جامه عمل پوشانیم .
اساسا تشیع که مولود طبیعی اسلام است و نوعی پیرایش از انحرافات و بدعت هایی است که پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام بر دین وارد ساختند، خود مصداق عینی و بارز اصلاحات است . نیز انتظار فرج و وعده ظهور مصلح بزرگ حضرت حجت (عج) همواره مؤمنان را در آماده باش صددرصد برای ظهور مصلح نوید می دهد . این اعتقاد شیعیان را بر آن می دارد تا ضمن آمادگی لازم و اصلاح امور فردی و اجتماعی خویش، خود را در مقابل فسادها و انحرافات اجتماعی مسؤول بینند .
بزرگترین آفت اصلاحات افراط و تفریط، برخورد گزینشی با موضوعات مورد اصلاح، برخورد احساسی و عجولانه با مقوله اصلاحات، فقدان طرح و برنامه، اصلاح نامتوازن و یک سویه، و مهم تر از همه کارگزاران غیرمعتقد به اصلاحات واقعی در راس امور، برخورد شعاری با مقوله اصلاحات، و اصطلاحات سطحی و نه عمیق و بنیادین از جمله آفات اصلاحات است که باید در فرایند اصلاح امور از آنان به شدت پرهیز نمود و صرفا با اصلاح و بازنگری در روش ها و مکانیسم ها به اهداف موردنظر نائل آمد .