ماهان شبکه ایرانیان

مرتضی علی عباس میرزایی به مهر گفت:

به دنبال قهرمان در سینما هستم/ مادرم باعث ساخته شدن «انزوا» شد

مرتضی علی عباس میرزایی کارگردان «انزوا» با بیان اینکه این فیلم قهرمان محور است عنوان کرد که همواره به دنبال قهرمان در سینما بوده است.

به دنبال قهرمان در سینما هستم/ مادرم باعث ساخته شدن «انزوا» شد

خبرگزاری مهر- گروه هنر- زهرا منصوری: فیلم سینمایی «انزوا» به کارگردانی مترضی علی عباس میرزایی از آن دسته از فیلم های قهرمان محور است که به نظر می رسد کارگردان جوان این اثر در ساخت آن نگاهی به آثار مسعود کیمیایی داشته است. هر چند این کارگردان می گوید که از آثار مسعود کیمیایی الگوبرداری نکرده است اما معتقد است که از سینمای او تاثیر گرفته است.

او بیان می کند که «من متولد سال 1361 هستم و با آثار بزرگانی مانند علی حاتمی، داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی بزرگ شده ام. آثاری که من از این افراد می دیدیم، همه قهرمان داشتند. در حال حاضر فیلم هایی که در دنیا و آمریکا تولید می شوند کماکان قهرمان محور هستند. این نشان می دهد که مردم قهرمان را دوست دارند، به همین دلیل من هم دوست داشتم فیلمی که می سازم قهرمان محور باشد. فیلم بعدی من هم به همین صورت خواهد بود. چون خودم در سینما به دنبال قهرمان هستم. من قبل از اینکه فیلمساز باشم، یک فیلم بین هستم و آثاری را تماشا می کنم که در آن قهرمان وجود داشته باشد. خیلی خوشحالم که فیلم من شما را یاد بزرگانی مانند مسعود کیمیایی می اندازد. به خاطر اینکه او برای من عزیز و محترم است و من از سینمای او خیلی چیزها یاد گرفتم، اما کیمیایی الگوی من در ساخت این فیلم نبود. من فیلم خودم را ساختم.»

شرح بیشتر از این گفتگو را در زیر بخوانید:

*«انزوا» درباره قضاوت است. پیشتر فیلم هایی درباره این موضوع ساخته شده بود. چرا به سمت ساخت این فیلم رفتید؟

- من همیشه موضوع قضاوت کردن را دوست داشتم و به تصویر کشیدن آن جزو دغدغه های ذهنی من بود. بر همین اساس این قصه را از احمد رفیع زاده خواندم و سپس تصمیم گرفتم که آن را به تصویر بکشم. از همین رو اقدام به گرفتن پروانه ساخت کردم. البته باید بگویم یک دوست صمیمی به نام فرشاد بیات دارم که در ابتدای امر به من گفت من سرمایه گذاری این فیلم را به عهده می گیرم. در این بین من و پیمان جعفری هم وارد این کار شدیم. البته باید بگویم که هیچ نهاد دولتی و حکومتی به ما کمک نکرد به طوری که هر کجا که فیلمنامه را ارایه دادیم، آن را رد کردند. با این وجود همین افراد امروز خوشحالند که این فیلم ساخته شده است در حالی که قبل از ساخته شدن آن چنین واکنشی ندارد.

*در نشست خبری فیلم تان در برج میلاد از نبود برخی از دوستان تان در عرصه سینما گله کردید و متاثر شدید. در این باره توضیح دهید.

- بله در آن نشست یاد دوستانی افتادم که بین ما نیستند. آن ها افراد با استعدادی بودند که حالا زیر یک متر و نیم خاک خوابیده یا از این کشور رفته اند، زیرا بدی های زیادی دیدند. اما یک مقدار هم از این موضوع تقصیر خودشان است. چون صبوری و مقاومت نکردند. از همین رو خیلی خوشحالم که فیلمم در جشنواره فیلم فجر اکران شد. زیرا به خیلی از دوستانم نشان دادم که اگر صبر و مقاومت کنیم، می توانیم خودمان را اثبات کنیم. این اتفاق با «انزوا» افتاد و به همین ترتیب بسیاری از دوستان انگیزه پیدا کردند. آن ها خوشحالند و هنگامی که با من صحبت می کنند، می گویند که می خواهند کارشان را شروع کنند. این موضوع برای من خوشحال کننده است.

*گویا شما هم به عنوان یک فیلم اولی سختی زیادی کشیدید تا این فیلم تولید شود.

ـ بله. به هر حال کار سختی است، هر چند در حال حاضر شرایط نسبت به دوره های قبل خیلی راحت تر شده است. به ویژه بعد از ورود محمد احسانی و بعد حبیب ایل بیگی، شرایط بهتر از قبل شد. به گونه ای که در حال حاضر این کارگردان است که تهیه کننده را انتخاب می کند، در حالی که در گذشته به این صورت نبود. برای مثال ما باید به دنبال تهیه کننده می گشتیم و او را راضی می کردیم. در این میان با عدد و رقم های عجیبی روبه رو می شدیم که دنگ و فنگ های زیادی برای کارگردانان داشت.

*«انزوا» به آثار مسعود کیمیایی شباهت دارد. آیا در ساخت آن نگاهی به آثار این کارگردان داشتید؟

در حال حاضر فیلم هایی که در دنیا و آمریکا تولید می شوند کماکان قهرمان محور هستند. این نشان می دهد که مردم قهرمان را دوست دارند، به همین دلیل من هم دوست داشتم فیلمی که می سازم قهرمان محور باشد.ـ من متولد سال 1361 هستم و با آثار بزرگانی مانند علی حاتمی، داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی بزرگ شده ام. آثاری که من از این افراد می دیدیم، همه قهرمان داشتند. در حال حاضر فیلم هایی که در دنیا و آمریکا تولید می شوند کماکان قهرمان محور هستند. این نشان می دهد که مردم قهرمان را دوست دارند، به همین دلیل من هم دوست داشتم فیلمی که می سازم قهرمان محور باشد. فیلم بعدی من هم به همین صورت خواهد بود. چون خودم در سینما به دنبال قهرمان هستم. من قبل از اینکه فیلمساز باشم، یک فیلم بین هستم و آثاری را تماشا می کنم که در آن قهرمان وجود داشته باشد. خیلی خوشحالم که فیلم من شما را یاد بزرگانی مانند مسعود کیمیایی می اندازد. به خاطر اینکه او برای من عزیز و محترم است و من از سینمای او خیلی چیزها یاد گرفتم، اما کیمیایی الگوی من در ساخت این فیلم نبود. من فیلم خودم را ساختم. «انزوا» خود من است، یعنی مرتضی علی عباس میرزایی. در واقع اگر شما می بینید که این فیلم ریتم تندی دارد، می خواهد همه چیز سریع باشد، وسواس دارد و همه چیز حتی کوچکترین آدمی که در یک پلان خیابانی حضور دارد، از قبل طراحی شده است خود من را نشان می دهد. من می دانم در چه ساعتی در چهارراه سهروردی چگونه خودروها رد می شوند. همه اینها از قبل برنامه ریزی شده بود. می خواهم بگویم اینها خود من هستند. من اگر بخواهم چیزی را به دست بیاورم، برای آن نقشه می کشم. بنابراین باید بگویم که قطعاً از کیمیایی تاثیرگرفته ام ولی الگو برداری به آن صورتی که مرسوم است در این اثر دیده نمی شود. من خودم نه به این موضوع فکر می کردم و نه قائل به این هستم که در «انزوا» چنین چیزی وجود دارد.

* این فیلم کات های زیادی دارد و از زوایای مختلفی هم فیلمبرداری شده است. فکر نمی کنید ممکن است این موضوع مخاطب را گیج کند؟

ـ ما یک دوربین داشتیم اما پر پلان بودیم. با توجه به اینکه مخاطب امروز، سینمای روز دنیا را پیگیری می کند، گیج نمی شود. فیلم من از این جهت یک اثر پیش پا افتاده است. این روزها مردم سریال های خارجی را دنبال می کنند اما به هر حال این یکی از نگرانی های من همین موضوع بود، با این وجود هنگامی که مواجهه مردم با فیلم را در سالن های سینما دیدم، مطمئن شدم مسیرم را درست رفته ام. چون مردم دوست داشتند و از این فیلم حمایت کردند. این برایم خوشحال کننده بود. نیت من گیج کردن مخاطب نبود. نیت من این بود که بگویم به موضوعات از زوایای دیگر هم نگاه کنید. چون اعتقاد دارم هرکجا که دوربین هست مخاطب هم همانجا است. این نکته را هم باید بگویم که ما این روزها می بینیم که دوربین در آثار سینمایی در یک پلان ثابت است، این موضوع من را اذیت می کند.

*هر چند «انزوا» موسیقی خوبی داشت اما این موسیقی زیاد بود. نظرتان درباره این موضوع چیست؟

ـ این مشکل سالن میلاد بود که شما به این نحو شنیدید. اتفاقاً ما درباره این موضوع با دوستان صحبت می کردیم. باید بگویم که ساعت 10 صبح همان روزی که «انزوا» در برج میلاد اکران شد، من به همراه علیرضا علویان صداگذار این فیلم برای چک کردن صداها به سالن رفتیم. سه فیلم قبل از «انزوا» در این سالن پخش شد و بعد ما دوباره برای چک کردن صداها به سالن رفتیم اما باز هم این اتفاق افتاد. موسیقی «انزوا» در حالی در برج میلاد به این صورت شنیده شده است که در سالن های سینمایی مردمی، اینطور نبوده است. اصلاً سالن برج میلاد برای سینما طراحی نشده است. حتی برای سالن کنسرت هم طراحی نشده است.

*به نظر می رسد در قسمت های از فیلم شما می خواستید با استفاده از تدوین، کارگردانی کنید. خودتان معتقد به این موضوع هستید؟

ـ برنامه ریزی ما برای انجام کارهای پس از تولید حتی قبل از انتخاب بازیگران رخ داد. ما هنگامی که روی فیلمنامه کار می کردیم، این موضوعات را در نظر داشتیم، حتی برای تدوین در همان زمان نگارش فیلمنامه فکر کردیم. من اینطور فکر نمی کنم، اگر اینگونه بود جلوی آن را می گرفتم.

* استفاده از صداهای ذهنی به چه منظور بود؟

ـ این تجربه ای بود که با خواهرم لعیا سر یک فیلم دیگر داشتیم. به نظرم آمد که تجربه خوبی است و بر همین اساس در «انزوا» هم از آن استفاده کردیم. البته ما یک جاهایی به این فکر کردیم که گاهی اوقات انسان ها به موضوعاتی فکر می کنند اما چیز دیگری می گویند. ما حتی در فیلمنامه هم این را آورده بودیم و به بازیگران گفتیم که این ها صداهای ذهنی هستند و شما آنها را بیان می کنید.

* در این فیلم هرچند بازیگران نقش چندانی ندارند اما شما پکیجی از بازیگران تقریبا مطرح را در فیلمتان جمع کرده اید. این اتفاق چگونه افتاد؟

ـ متری نگاه کردن بازی ها کار اشتباهی است. بازیگر باید کار خود را چه در یک ثانیه و چه در 100 دقیقه انجام دهد. بازیگران ما هم نقش های خود را دوست داشتند.

*با توجه به بازی های قبلی امیرعلی دانایی آیا انتخاب او یک ریسک نبود؟

ـ از همان ابتدا عده ای به ما می گفتند که انتخاب امیرعلی دانایی کار اشتباهی است و به همین صورت قضاوت می کردند، اما باید بگویم که امیرعلی یک بازیگر با استعداد و توانمند است و تعامل خوبی با ما داشت. در واقع او خودش را واگذار کرد و اتفاق خوبی هم برایش رخ داد.

*عده ای بر ین باورند که فیلم شما مردانه است، فکر نمی کنید «انزوا» روح زنانه ای دارد؟

ـ قهرمان اصلی قصه ما زهره است. زهره می میرد که یک قهرمان دیگر متولد شود. این قهرمان پرویز نام دارد. به نظر من زن های ما بسیار جلوتر از مردانمان هستند. من نمی توانستم «انزوا» را بسازم اگر مادری مثل مادر خودم نداشتم. مادر عنصر مهمی است، این مادران ما هستند که نامی با عنوان ایران در نقشه مفهوم پیدا می کند. عده ای می گویند که من فیلم مردانه ای ساخته ام، اما خودم بر این باور هستم که «انزوا» یک اثر زنانه است. شما می بینید که در اوج بی رحمی درباره مادری که می تواند یک آدم تربیت کند، قضاوت می شود و او از بین می رود.

* انتخاب خواهرتان لعیا به عنوان قهرمان اصلی فیلم برا چه بود؟

ـ ما با بسیاری از بازیگران صحبت کردیم که این نقش را بازی کنند. پیشنهاد ایفای این نقش توسط لعیا هم از سوی عوامل بود. آن ها می گفتند لعیا خودش را ثابت کرده و یک فرد توانمند در اجرا است و ما به خاطر اینکه او این نقش را ایفا کند، از او خواستیم که وزن خود را بالا ببرد و نهایتاً جلوی دوربین آمد. هنوز نگاه لعیا قبل از تصادف من را اذیت می کند، چون همان نگاهی است که من می خواستم. در واقع دوربین هر کجا که باشد این نگاه همان جا است و به افراد نگاه می کند و می گوید شما با قضاوت هایتان باعث فوت زهره شدید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان