باید دانست که چون طعام های خورده شده به معده در آیند، حرارت معده آن را هضم می کند و با آب بیامیزد تا حرارت معده آن را بگوارد و به صورت کشکاب در آرد که آن را کیلوس می گویند و این گوارش را طبیبان هضم نخست می گویند.(1)
هضم اول:
حرارت معده در این گواریدن، تنها بسنده نباشد، بلکه حرارت اندام های دیگر که گرداگرد معده قرار دارند آن را یاری می دهند، چون حرارت کبد که از سوی راست آن را یاری کند، و از سوی چپ حرارت شریان ها که در سپرز ( طحال ) است و از طرف بالا از حجاب به حرارتی که از قلب به آن می رسد و از پیش آن، عضلات شکم که از همه سو معده را یاری می کنند تا تمام غذا پخته شود و کیموس گردد. این حالت در طب قدیم ( اوّل ) می گویند.
هر غذا یا دارویی که در این حالت تأثیر گذار باشد، به همان حالت معروف است. مثال: زنجبیل در اول گرم است؛ یعنی آن حالت گرمی را در هضم اول ایجاد می کند.
هضم دوم:
مرحله ای است که کبد در پختن کیموس که از معده عبور کرده است دخالت داشته، آنچه که لطیف تر است به سوی خود می کشد در این جا حرارت کبد به کیموس می رسد و از آن حرارت، پختگی و گوارشی دیگر روی داده که آن را دومین گوارش یا هضم ثانویه می گویند.
کلید:
این حالت را در طب قدیم ( دوم ) می گویند.
انواع داروها و غذاهایی که در این مرحله تأثیر گذارند، به این نام معروفند. این کیموس در کبد سه قسمت می شود:
نخست که آن را صفرا نامند و دیگری دردی می شود و آن را سودا می گویند و سومی خلطی صاف و پاکیزه می گردد که آن را خون می نامند. هر گاه کبد گرم تر باشد، کفک کیموس بیشتر می شود، که بخش گرم تر آن را صفرای سوخته می نامند و اگر به غایت سوختگی خود برسد، به آن سودا می گویند. گرمای کبد باید طوری باشد که در پروردن کیموس که آن را ( هضم دوم ) می نامند، توانا باشد. اگر در این حالت اشکالی پیش آید و چیزی بماند که به خامی گراید، به آن بلغم می گویند. از این جا معلوم می شود که هر گاه مزاج کبد معتدل باشد، خون صافی به وجود می آید و صفرا و سودا که با وی متولد می شوند، طبیعی اند.
هر گاه که کبد به گرمی میل کند، صفرای بیشتر تولید می کند و هر گاه که بسیار گرم باشد، صفرای سوخته به وجود می آورد که به آن سودا می گویند. هر گاه که مزاج کبد سرد باشد، بلغم تولید می کند و هر گاه که بسیار سرد باشد، بلغمی فِسُرده به وجود می آورد که به آن سودا می گویند و آن مزاجی سرد و خشک است که به سبب عدم گوارش طعام، رطوبت غیر طبیعی تولید می کند، چنان که در جسم پیران به سبب سردی و خشکی مزاج و عدم گوارش تمام طعام این حالت روی می دهد؛ و تولید بلغم بیشتر در معده است و تولید صفرا و سودا بیشتر در کبد می باشد.
کلید:
به نظر نگارنده مصرف غذاهای سرد رسوب خون را افزایش می دهد و لبنیات و ترشیجات و هر گونه مواد غذایی سردی بخش (ESR) خون را افزایش می دهد. هم چنین سیستم ایمنی بدن را مختل می کند و موجب بیماری های اتوایمیون می شود.
وارد شدن طعام از معده به کبد و عبور آن در رگ های باریک کبد، بدون نوشیدن آب و مایعات ممکن نیست. لذا برای روان شدن کیموس و پخته شدن آن و تبدیل آن به خون، نوشیدن آب کافی ضروری است.
هضم سوم:
باید دانست که خون و هر خلطی که با خون به رگ ها وارد شود گوارش دیگری روی آن انجام می شود که به آن گواریدن سوم می گویند.
کلید:
مواد غذایی که از روده جذب خون می شود، آن را هضم سوم می نامند. به این حالت در طب قدیم ( سوم ) می گویند. مواد غذایی وارد شده در مویرگ ها که فاصله ی آن ها تا سلول 25 تا 50 میکرون است و سلول ها از این طریق تغذیه می شوند.
هضم چهارم:
چون این مواد به اندام ها برسد، درهر اندامی گوارش دیگری صورت می گیرد که به آن گواریدن چهارم می گویند. این حالت را از نظر علم روز فشار اسمزی می نامند که مواد غذایی موجود در خون از این طریق جذب سلول شده و حیات ادامه پیدا می کند.
کلید:
این حالت را در طب قدیم ( چهارم ) می گویند.
سؤال: خوانندگان گرامی درکتب قدیمی بسیار دیده اند که فلان دارو درحالت چهارم کشنده است؟! چرا؟
جواب: هر غذا یا دارویی دارای PH خاصی است و اگر با همان حالت وارد خون شود حقیقتاً کشنده است! چرا، چون تعادل PH خون را مختل کرده و شخص دچار اغما می شود.
توجه: دو حالت اول و دوم گوارش PH مواد غذایی یا دارو را به حالت تعادل در می آورد، تا خطری متوجه شخص نشود.
سؤال: انسان موجودی است خونگرم، علت خونگرم بودن انسان چیست؟
جواب: به عقیده ی نگارنده چون PH خون انسان 7/4 می باشد، این حالت بیان کننده ی این مسئله می باشد که انسان موجودی خونگرم است!
پینوشتها:
1. همان، باب ششم از گفتار سوم، ص 14
منبع مقاله :
خدادادی، جمشید، (1391)، خلاصه ی کلید ورود به طب قدیم، تهران: مؤسسه نشر شهر، چاپ چهارم.