ماهان شبکه ایرانیان

شرح نویسی بر جوامع اولیه

پس از قرن سوم هجری، علمای اهل سنت اقدام به تالیف کتبی کردند که دسترسی به منابع مهم حدیثی این مکتب را آسان کند

چکیده:

پس از قرن سوم هجری، علمای اهل سنت اقدام به تالیف کتبی کردند که دسترسی به منابع مهم حدیثی این مکتب را آسان کند. از جمله تالیفات مذکور،شرح نویسی بر جوامع اولیه حدیثی خصوصا موطا مالک بن انس و صحاح سته (صحیح بخاری، صحیح مسلم،سنن ابوداود، سنن ترمذی، سنن ابن ماجه) بود. مقاله حاضر به معرفی برخی از شروح موطا و صحاح سته می پردازدو پس از آن اقدام به معرفی تفصیلی مهمترین کتب مزبور می کند.

کلیدواژه ها: تسنن، حدیث، صحیح، سنن، جوامع،شروح

از اوایل نیمه دوم قرن دوم هجری،محدثان اقدام به جمع آوری و کتابت احادیث کردند. در حدود یک قرن پس ازآن - 150 تا250 - کتابهای زیادی در موردحدیث نوشته شد.

در این دوره کوشش و هدف مؤلفان،بیشتر معطوف به جمع آوری احادیث گشته و هنوز تقسیمات حدیثی معمول نشده بود; لذا محتویات کتب حدیثی به همراه مسانید را، احادیث مختلف، ازصحیح و غیرصحیح، تشکیل می داد. تاآنکه دوران بخاری - متوفای 256 هجری- و دیگر صاحبان صحاح رسید.

ابن حجر می گوید: «چون بخاری این کتابها و مسانید را دیده و پس از مدتی بررسی و موشکافی به این نکته پی برده بود که در آنها احادیث صحیح وغیرصحیح با یکدیگر مخلوط شده وتشخیص صحیح و غیرصحیح برای هرکسی امکان پذیر نیست ، تصمیم گرفت تا احادیث صحیح را از میان هزاران حدیث مخلوط، در یک کتاب مجزاجمع آوری کند تا برای کسی جای شک باقی نماند. (1) »

بعد از بخاری، شاگرد وی مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری - متوفای سال 261 هجری - صحیح خود را به نام الجامع الصحیح تالیف کرد.

و به دنبال مسلم، محمدبن یزید بن ماجه قزوینی - متوفای سال 273 - سنن خود را تدوین کرد و بلافاصله ابوداودسجستانی سلیمان بن داود - متوفای 275هجری - و به دنبال وی، ترمذی محمدبن عیسی بن سورة - متوفای سال 279هجری - جامع ترمذی را و همزمان با وی احمدبن شعیب نسائی - متوفای سال 303 هجری - کتاب معروف خود، سنن نسائی را که گاهی مجتبی هم نامیده می شود، تالیف کردند.

این شش کتاب، جوامع اولیه سنی هارا تشکیل می داد که مرجع و مورد اعتمادآنان در عقاید، تفسیر، تاریخ صدر اسلام،فروعات فقهی و... می باشد. این کتب ششگانه به صحاح سته معروف گردیده است و گاهی از صحیح بخاری و مسلم به صحیحین و از چهار کتاب دیگر به سنن تعبیر می شود.

البته به دلیل اهمیت موطا مالک بن انس، این کتاب نیز در زمره کتب جوامع اولیه سنی ها قرار می گیرد; موطا مالک قبل از پیدایش صحاح سته و پس از آن،مورد توجه و مراجعه علمای اهل سنت ونیز عامه آنان قرار گرفت. به دلیل اهمیتی که برای روایات این کتب قائل شده اند، درهر دوره به بحث و بررسی هایی درمحتوای روایات آن دست زده، شروح ومستدرکاتی بر آن نوشته اند که در این بخش به معرفی شروح کتب مزبور و نیزبه شرح کوتاهی درباره برخی از آنهامی پردازیم.

شروح موطا

چنانکه می دانیم مالک بن انس در قرن دوم هجری با استفاده از روایات پیامبرصلی الله علیه وآله، آرای صحابه و فتاوای تابعان،کتابی را به نام موطا نگاشت. این کتاب درمیان اهل سنت از چنان اهمیتی برخوردارشد که شافعی در مورد آن می گوید: «برروی زمین، بعد از کتاب خدا، کتابی به صحت کتاب مالک بن انس به ظهورنرسیده است. (2) » لذا این کتاب مورد توجه دانشمندان اهل سنت بوده است و در طی قرنها، شروح و تعالیق زیادی بر آن نوشته اند. مهمترین این شروح (3) عبارت است از:

1- شرح موطا : ابومروان عبدالملک بن حبیب المالکی (م 239 ه.).

2- شرح موطا : ابراهیم ابن محمدالاسلمی (م 284 ه.).

3- شرح موطا : ابن رشیق القیروانی(م 456 ه.).

4- المتفضی بحدیث الموطا :ابوعمرو بن عبدالبر یوسف بن عبدالله القرطبی (م 463 ه.).

5- التمهید : همان نویسنده.

6- الاستذکار : همان نویسنده (این کتاب به گفته «ابن جزم » مختصر کتاب التمهید است.)

7- المنتقی : ابوالولید سلیمان بن خلف الباجی (م 474 ه.).

8- الاستیفاء فی شرح الموطاء : همان نویسنده.

9- الاسماء (4) : همان نویسنده.

10- تنویر الحوالک: جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر السیوطی(م 911ه)

11- شرح موطا: زرقانی مصری(م 1122 ه) که از شروح دیگر مشهورتر ومفصلتر است.

ابن عبدالبراندلسی(متوفی 463ه.)و التمهید لما فی الموطا من المعانی والاسانید.

ابن عبدالبر سه شرح بر موطا ابن مالک به نامهای: التمهید، الاستذکار و المتفضی دارد که التمهید لما فی الموطا من المعانی والاسانید مهمترین آنهاست. او برای بیان انگیزه و روش کار خود، در مقدمه کتاب،توضیحات مفصلی از عقاید محدثان دیگر آورده که خلاصه آن از این قرار است:نظر من بر این است که هرکس قصداستخراج حدیث رسول اکرم صلی الله علیه وآله از موطامالک بن انس را می کند، به گمان خوداعتماد بر مسند کرده و از منقطع و مرسل حدیث رویگردان شده است. با تامل درتالیفات سایر شرحها در زمانهای متفاوت به این نتیجه رسیده ام که این شرط (اعتمادبر مسند و رویگردانی از منقطع و مرسل حدیث) در کلیه این تالیفات مراعات نشده است. و بعضا حدیث منقطع را درباب متصل داخل کرده و مرسل را با سندآورده اند. و اگر از مراسیل موطا بپرسی خواهند گفت که از صحاحی است که احدی حق واردنمودن طعن (جرح و تعدیل) برآن را ندارد، چرا که جمیع ناقلانش را ثقه ومرسلان آن را، امین می دانند وگفته هایشان را تصدیق می کنند.

و اصل مذهب مالک که اسلوب مالکیان نیز می باشد، بر این منوال است که باید به مرسل ثقه احتجاج کرد و عمل به آن را واجب دانست; همانطور که عمل به مسند واجب است.

نظر علمای دیگر در خصوص پذیرش مسند و مرسل متفاوت است; برخی مسند و مرسل را برابر و عمل به هردو راجایز می دانند و گروهی مرسل را ردمی کنند و معتقدند که مقطوع شدن حدیث دلیل بر رد آن است.

اما اصحاب ما; مذهب کلی آنان بکارگیری مرسل همراه با مسند است ومسند را لازم الاجرا می دانند; به واسطه مسند، مرسل را رد نمی کنند و همانگونه که دو خبر متصل را رد نمی کنند، دلیلی نیزبر وجوب رعایت آن دو نمی بینند.

ابوعمرو می گوید: «این اصل مذهب است. سپس در کتبی نظیر این کتاب وکتب فقهای مخالف جستجو کردم و درهیچ یک هرگز ندیدم که یکی از آنها دربرابر حریفش که به حدیث مرسل احتجاج نموده بود، قانع شود; به حدیث مرسل اعتماد نمی کنند و در مناظرات، از حریف خود، خبر متصل را طلب می کنند.»

در مناظره بین کسی که قائل به حدیث مرسل نمی باشد و کسی که قائل به آن است اگر قائل به آن، احتجاج به حدیث مرسل نماید، کسی که قائل به آن نیست،دلیلی غیر از خود حدیث را طلب می کندو می گوید که ما در اصل این قضیه اختلاف مبنایی داریم و این احتجاج راقبول نداریم. اگر کسی که قائل به حدیث مرسل نیست بر آن احتجاج نماید، طرف مقابل می گوید که چگونه به واسطه چیزی که قبول نداری در برابر من احتجاج می نمایی؟ و بنابراین مناظره ای بین یک مالکی مذهب با حنفی مذهبی که در این مورد هم عقیده با مالکی است، نمی بینیم;چرا که هریک، از دیگری حدیث مرسلی را که برپایه ارسال به ثقه عدل مورد قبول باشد، قبول می کند; البته تا زمانی که معارضتی در اصول پدید نیاید. و اما باب اختلاف نظر اصحاب ما و دیگران درمورد خبر واحد عدل که آیا دانستن وعمل به آن همزمان واجب است و یاعمل به آن بتنهایی و بدون علم به آن،واجب است؟ نظر اکثر علما بر این است که عمل به آن، بدون علم بر آن، واجب است و این قول شافعی و جمهور فقهاست و علم به آن مگر در مواردی که استشهاد به ذات خداوندی درآن حدیث می شود، لازم نیست و در مورد اخیر، خبر واحد عدل باید قطعی باشد و اختلافی در آن نیست.

عده زیادی از صاحبان اثر و اهل نظرمی گویند در مورد خبر واحد عدل بایدعلم ظاهری داشت و به آن عمل کرد.حسین، کرابیسی و دیگران این نظر رادارند و ابن خواز بنداذ ذکر می کند که این خروج از مذهب مالک است (یعنی مالک این را نمی گوید). ابوعمرو می گوید:«عمل به آن، بدون علم به آن واجب است; مانند شهادت دو شاهد یا چهارشاهد که فرقی در آن نیست. و به همین دلیل است که اکثر فقها معتقد به خبرواحد عدل می باشند و آن را رعایت می کنند و گردن می نهند و اعتقاد شرعی ودینی خود می دانند. اهل سنت نیز چنین اعتقادی دارند و در احکام آن را رعایت می کنند. حال که اصحاب ما جمیعا برآنچه در مسند و مرسل ذکر کردیم، اتفاق نظر دارند و با علمای دیگر نیز به نحوی موافقند، لازم می بینم که در کتابم، کلیه مطالبی را که روایت یحیی بن یحیی لیثی اندلسی از موطا مالک بن انس به نقل ازرسول الله صلی الله علیه وآله آورده است، بیاورم و تمام مسانید، مقطوعات، مراسیل و آنچه را که می توان به آن اضافه کرد، در این کتاب ذکرکنم.

هر حدیثی که در روایت مالک،مقطوع ذکر شده بود، ولی در روایت غیراو متصل بود، متصل قرار داده ام. همچنین مرسلی را که دیگری غیر از مالک، مسندذکر کرده است تا آنجا که علمم به من اجازه داده و روایت مسند آن در نزد خودم صحیح بوده است، در صف مسندات ذکرکرده ام تا جایگاه موطا را در زمینه اشتهار وصحت آثار بیان کرده باشم، در این امر برنقل ائمه و آنچه اهل ثقه ذکر کرده اند،اعتماد کرده ام و در معنی نمودن آثار واحکام ظاهری مربوط به آن، روش فقهای صاحب کمال را برگزیده ام و از گفته های علما در زمینه تاویل، ناسخ، منسوخ،احکام و معانی، تمام مطالبی را که جوابگوی عطش خواننده باشد و نظرعالم را جلب کند و یادآور خوبی برای وی باشد، آورده ام. برای مفیدتر شدن کتاب، شواهدی برای معانی آورده ام والفاظ و کلمات مشکل را براساس کتابهای لغت و گفته های علمای لغت، معنا کرده ام.و در اول کتاب بحثی مختصر و مفیدراجع به اخباری دال بر بحث از صحت ثقه، موضع متصل و مرسل، خبر مالک وجایگاه وی در علم دیانت و شریعت، نقدمقام وی در علم روایت و جایگاه موطانزد جمیع علمای موافق و مخالف آورده ام تا به واسطه آن عاقلان به مراد ومطلب برسند.

به احوال راویان و انساب و سنه میلادو وفات و مقام نیز اشاره ای کرده ام وکسانی را که تاریخ وفاتشان را حفظ بودم،یادآور شده ام و در جمیع این ابواب،جانب اختصار و دوری از گزافه گویی را درنظر داشته ام و به روایت یحیی بن یحیی که منزلت والای او در بین هموطنانم بسیار است و از ثقات به شمار می آید،اعتماد کرده ام و روایاتی از غیر او نیزآورده ام; چرا که بر هر قومی تبعیت ازروش اسلاف، و برگرفتن و امتثال درخیرات، واجب است. اما روایات مرفوعات موطا مقرون به کاستی و زیادت است و در اختلاف روایت آنها در اسناد،ارسال، قطع و اتصال آنچه کافی و شامل بوده است، آورده ام. (5)

قابل ذکر است که این کتاب تاثیربسزایی بر شروح بعد از خود گذاشت ونویسندگان بعدی از نظریه های موجود درالتمهید استفاده کردند.

سیوطی و تنویر الحوالک

سیوطی از دانشمندانی است که درباره حدیث، کارهای بزرگ و جامعی انجام داده است; از جمله کتاب جمع الجوامع وشروح متعددی که بر کتب اصلی حدیثی اهل سنت نوشته است. وی درباره کتاب موطا سه تالیف دارد که عبارتند از: کشف المغطا فی شرح الموطا، اسعاف المبطابرجال الموطا و تنویر الحوالک که از شروح مهم و معتبر بر کتاب موطا ابن مالک است. وی در مقدمه کتاب خود هفت فایده از کتاب مالک بن انس را برشمرده ودر آنها از نظرات افراد مختلفی چون بخاری، ابونعیم اصفهانی،یحیی بن سفیان،ابن عبدالبر قرطبی و... بهره جسته است.

سیوطی در متن کتاب، احادیث موطارا به نقل از یحیی بن یحیی لیثی آورده وذیل هر باب احادیث مربوطه را ذکر وآخرین راوی را معرفی کرده است; سپس جمله به جمله حدیث را ذکر کرده وتوضیح داده است و نظرات مختلف را نیزبیان کرده و موارد نحوی را بطور خلاصه آورده است. و در موارد نادری که خود به حدیثی نظر خاص داشته، ذیل عنوان «فوائد» عقیده خود را ذکر کرده است. وی به کتاب التمهید ابن عبدالبر و کتاب الاستذکار وی بسیار استناد جسته است;لذا می توان گفت این شرح متاثر از شروح قبل از خود می باشد.

زرقانی و شرح موطا

زرقانی(متوفی 1122 ه .) در مقدمه شرحی که بر کتاب موطا ابن مالک نوشته،فقط به بررسی شخصیت مالک بن انس ازدیدگاه علمای مختلف پرداخته و هیچ صحبتی از انگیزه و روش کار خویش نکرده است; بلکه در آخر ذکر کرده است که من کار متوسطی انجام داده ام و ازتکرار، خودداری کرده ام.

وی در ابتدای کار خویش، مانند همه شارحان به شرح «بسم الله الرحمن الرحیم »پرداخته و کتاب را طبق کتاب موطافهرست بندی کرده است; سپس عنوان باب را با توضیحات مفصلی روشن کرده و بعد به ذکر احادیث مربوط به هر باب می پردازد و در هر حدیث، روات را یکی یکی بررسی کرده و بخصوص از لحاظنوع ضبط اسما و نسب کاملا توضیح می دهد و بعد از آن، بطور مفصل جمله به جمله حدیث را توضیح می دهد و از نظرشارحان دیگر موطا، بخصوص ابن عبدالبراندلسی نیز استفاده می کند. او برای روشن کردن منظور یک حدیث، ازاحادیث کتب صحاح بهره می برد و اگرحدیث مورد بررسی در کتب دیگر باالفاظ دیگری ذکر شده باشد، همه را باآدرس کامل بیان می کند.

وی مباحث نحوی، اعرابی و بلاغی رابصورت گذرا مطرح کرده نوع حدیث(صحیح، ضعیف حسن و...) را در ابتدای کار خویش مشخص می سازد و نظرات مختلف را در این مورد از زبان طبرانی، ابن عبدالبر، سیوطی و... ذکر می کند.

این شرح را می توان به عنوان مجموعه ای از شروح قبل از آن پنداشت.زرقانی در تالیف آن از نظریات مختلف وکتب دانشمندان پیشین فراوان بهره برده است.

شروح صحیحین

الف - شروح صحیح بخاری

«ابوعبدالله محمد بن اسماعیل بخاری از محدثان بزرگ اهل سنت و نویسنده کتاب صحیح است. این کتاب جامع بین روایات اعتقادی، تاریخی، اخلاقی وفقهی و... است. این موضوع را می توان ازنام کامل کتاب فهمید: الجامع الصحیح المسند المختصر من امور رسول الله و سننه وایامه . این کتاب در بین اهل سنت ازاهمیت خاصی برخوردار است; چنانکه ذهبی می گوید: «صحیح بخاری در عالم اسلام، بزرگترین کتاب، بلکه بعد از قرآن مجید، بهترین کتابهاست. (6) »

بعضی از علمای اهل سنت، درتعریف و توصیف کتاب صحیح بخاری،راه افراط پیش گرفته و گاهی در اثر خوابی که دیده اند آن را کتاب خود رسول خداصلی الله علیه وآله معرفی کرده اند. (7) »

با توجه به این نکته، این کتاب موردتوجه بسیاری از دانشمندان اهل سنت قرار گرفته و شروح، مختصرات وتعلیقات فراوانی بر آن نوشته اند، که درذیل مهمترین این شروح (8) را نام برده وچند مورد از آنها را معرفی می کنیم:

- اعلام السنن: ابو سلیمان حمدبن محمدبن ابراهیم بن خطاب البستی الخطابی (م 338 ه .).

- شرح صحیح بخاری: ابوالحسن علی بن خلف مشهور به ابن بطان المغربی المالکی (م 449 ه .) (اکثر مطالب این کتاب مباحث فقه امام مالک است بدون اینکه در مورد موضوع کتاب بخاری باشد).

- شرح صحیح بخاری: قوام السنة ابوالقاسم اسماعیل بن محمد الاصفهانی الحافظ (م 535 ه .).

- النجاح فی شرح کتاب اخبارالصحاح: نجم الدین ابوحفص عمربن محمد النسفی الحنفی (م 537 ه .).

- الکواکب الدراری: شمس الدین محمدبن یوسف بن علی الکرمانی(م 796 - 775 ه.) . به قول کتاب جامع الفرائد القوائد و زوائد القوائد این شرح،شرح مشهوری است.

- فتح الباری: شیخ الاسلام ابوالفضل احمدبن علی بن حجر العسقلانی(م 852 ه.); این از بزرگترین شروح برصحیح بخاری است.

- جواهر البخاری: همان نویسنده.

- عمدة القاری: بدرالدین ابو محمدمحمود بن احمد العینی الحنفی (م 855ه.); این شرح از شروح مشهور است.

پس از بیان تعدادی از شروح صحیح بخاری بر آنیم که سه شرح از شروح مهم وقابل دسترسی را، جهت اطلاع بتفصیل معرفی کنیم:

عسقلانی(773-852 یا 853 ه.) و فتح الباری

کتاب سیزده جلدی فتح الباری از کتب مشهور و معتبر عسقلانی نزد اهل سنت است که منبع تحقیقی بسیاری از محققان می باشد. مقدمه مصنف به نام هدی الساری، در یک جلد مستقل، گردآوری شده است که شاید بتوان گفت خود این مقدمه بتنهایی، کتاب حدیث ارزنده ای برصحیح بخاری است.

عسقلانی در ابتدای «هدی الساری »مطالب گردآوری شده در مقدمه رابصورت ده فصل جداگانه با موضوعات زیر آورده است :

1- بیان علل و انگیزه بخاری در تالیف و تدوین این کتاب و حسن نیت وی ازاین اقدام.

2- بحث درباره اهداف بخاری ازتقطیع احادیث و مختصر بودن هر حدیث و نیز فواید تکرار و ذکر مجدداحادیث .

3- تشریح موضوع کتاب بخاری واهداف مؤلف و اثبات اینکه کتاب حاضراز صحیحترین کتب در حدیث نبوی است.

4- بحث درباره علل و انگیزه احادیث معلقه و آثار موقوفه در کتاب بخاری (باوجود اینکه مغایر اصل موضوع کتاب است) و نیز سیاق احادیث مرفوعه ای که در آن ذکر شده، همچنین اشاره به کسی که این احادیث مرفوعه را به اختصار وصل کرده است.

5- ذکر الفاظ غریب موجود در کتاب بخاری به بهترین صورت، یعنی به ترتیب حروف الفبا و با کوتاهترین عبارت، به منظور دستیابی راحت به آنها و عدم تکرارشان.

6- ثبت و ضبط نامهای مشکل وکنیه ها و انساب موجود در کتاب بخاری که بر دو نوع است:

قسم اول: مؤتلفه و مختلفه که در این کتاب موجود است تحت یک ضابطه کلی برای سهل الوصول بودن.

قسم دوم: مفردات آن.

7- معرفی شیوخی که درباره نسب آنان اهمال شده است; بشرطی که شیوخ مزبور بسیار مورد اشاره بوده باشند مانند:محمد، نه آن مواردی که کم ذکر شده، مثل مسدد. بطور کلی در این فصل درباره تمامی موارد مبهم و مهمل (حول محوراساسی) بحث شده است.

8- بیان مجموعه احادیثی که از طرف حافظ زمان بخاری، ابوالحسن دارالقطنی و غیره مورد نقد قرار گرفته است و جواب بخاری به آن ایرادها و توضیح این مطلب که در کتاب وی آنچه مغایر با شرایطکتاب است، موجود نیست.

9- سبک و شیوه ای که اسامی رجال بر مبنای آن در کتاب بخاری آمده، گاهی مورد طعن قرار گرفته است; در هدی الساری به بهترین شیوه، و با عدل وانصاف، به این طعنه ها جواب داده شده است و همچنین از نویسنده در خارج نمودن بعضی از رجال از چیزهایی که جانب قدح را تقویت می کند، دفاع نموده است و نیز آنچه را موافق اوست به ترتیب حروف الفبا تقویت کرده است.

10- کتاب بخاری را باب به باب باتعداد احادیث موجود در هر باب فهرست بندی کرده است که با این روش، احادیث مکرر معلوم می شود، خود عسقلانی دراین باره می نویسد: «و سپس آن را به ترتیب اسماء صحابه جمع آوری نموده وبه ترتیب حروف الفبا مرتب کرده ام.» (9) این مقدمه با ذکر زندگینامه مؤلف تمام شده است.

اما درباره متن فتح الباری می توان گفت که مانند کتاب بخاری فهرست بندی شده و مؤلف در ابتدای هر باب، عنوان آن باب را بخصوص از نظر نحوی توضیح داده است، و سپس در ذیل هر باب، احادیث مربوط به آن را ذکر کرده است; به این ترتیب که ابتدا حدیث را نقل کرده و بعددرباره راوی آن توضیح داده است. سپس جمله به جمله احادیث را توضیح داده ونکات مبهمشان را برطرف ساخته و ازاقوال مختلف نیز کمک گرفته و به آیات قرآن نیز استناد جسته است. سپس اگر آن حدیث با الفاظ دیگری، در کتب صحاح سته آمده، آنها را نیز آورده است. وهمچنین در هرجا که لازم بوده، در ذیل عنوان «تنبیه » نظر خودش را نیز ذکر کرده است.

این شرح از شروح کامل و جامع برکتاب صحیح بخاری است.

کرمانی (متوفی 786 ه.) و الکواکب الدراری

کتاب الکواکب الدراری از شروح مشهور بر صحیح بخاری می باشد که شمس الدین کرمانی آن را در 25 جلدگردآوری کرده است.

مؤلف در جلد اول، سه مقدمه ذکرکرده است: در مقدمه اول، انگیزه خود را ازنوشتن این شرح و نیز روش کارش را بیان کرده است. در مقدمه دوم، زندگی سه تن از رجال حدیثی موثق بین ایشان و رسول خداصلی الله علیه وآله را ذکر کرده و در مقدمه سوم،زندگینامه بخاری را آورده است.

او در مقدمه اول می نویسد: کتاب جامع صحیح بخاری بزرگترین کتاب ازجهت نقل، روایت، فهم، درایت و ازجهت تعدیل و صحیح بودن، و از نظرضبط ، تنقیح ، استنباط و احتیاط بهترین کتاب است و خلاصه آنکه این کتاب راهمه ائمه آفاق قبول دارند. من شرحی برآن ندیدم که مشتمل بر کشف بعضی ازمتعلقات برتر این کتاب باشد یا متعلق به بحثهای مشکل باشد، شروح موجود نیزقابل استفاده نیست و کاربردی ندارد; مثلاکتاب امام ابوالحسن علی بن خلف مالکی مغربی مشهور به ابن بطال، غالبا در فقه امام مالک است; بدون اینکه توضیح کاملی از آن کتاب باشد. همچنین در کتاب ابوسلیمان احمد بن محمد بن ابراهیم خطابی، نکته های متفرق و لطایف پراکنده است; اما کتاب حافظ علاءالدین مشهور به مغلطای ترکی مصری، به دوکتاب اطراف و تصحیح تعلیقات، شبیه تراست و اهداف آن رعایت نشده است وشرح و توصیفی در مورد احادیث ندارد.»

کرمانی در توضیح روش کار خویش می نویسد: «اینها که گفته شد، برای پایین آوردن درجات این شروح نیست، بلکه من تصمیم دارم شرحی بنویسم که تکمیل کننده فواید و شامل عواید عام المنافع وتام المصالح و کتاب کاملی برای شرح الفاظ و لغات غریب باشد; اعراب نحوی دور از ذهن آن بیان شود، ویژگیهای ترکیبی آن ذکر گردد، اصطلاحات محدثان، مباحث اصولیان، فواید حدیث و مسائل فقهی در آن بیان شود. ضبطروایات صحیح، اصلاح اسماء رجال،القاب روات و نیز انساب و صفاتشان،تاریخ تولد و وفات و محل زندگی و نیزروایات نقل شده از اینان بیان گردد وتلفیقی بین احادیثی که در ظاهر با هم منافات دارند و بین آنها و معانی پنهان ازذهن آنها توضیحاتی ارائه کنم تا مقدمات و نتایجی را که براحتی مشاهده نمی شودو صفاتی را که زایل شده و دستیابی به آنها مشکل است و نیز ویژگیهایی را که براحتی به فهم نمی آید، سهل و آسان سازم. (10) »

البته از بررسی کتاب چنین به نظرمی آید که مؤلف آنچه را در مقدمه کتابش ادعا کرده، در متن آن پیاده نموده است. اودر ذیل هر حدیث، ابتدا تک تک روات رامعرفی کرده و سپس به توضیح آن حدیث پرداخته است و هر کلمه و جمله را از نظرنحوی، معنایی و اصطلاحی توضیح داده،توضیح مفصلی نیز راجع به دیث بیان کرده است; این شرح همچنین، از شروح قبل از خود کمتر تاثیر گرفته است. نکته قابل توجه در چاپهای مختلف این کتاب،این است که قبل از شروع مقدمه مؤلف وآغاز متن کتاب، کتاب تقریب النواوی - درفن مصطلح الحدیث - به چاپ رسیده است; بنابراین با مقایسه سال وفات کرمانی و نویسنده تقریب النواوی، می توان ادعا کرد که خود کرمانی اقدام به این کار کرده و در ابتدای شرح خود، کتاب تقریب النواوی را آورده است.

بدر العینی (متوفی 855 ه .) و عمدة القاری

عمدة القاری از شروح بسیار معتبر ومشهور بر کتاب صحیح بخاری نیست، امامی توان گفت که این شرح دارای نظم وقاعده خاصی است و براحتی هر نوع اطلاعات، از یک حدیث صحیح بخاری را، به دست می دهد.

بدرالعینی در مقدمه طولانی کتابش پس از بیان اهمیت علم حدیث و صحیح بخاری در میان کتب حدیثی دیگر،می نویسد: «من ابتدا به شرح کتاب معانی الآثار طحاوی پرداختم، سپس کتاب سنن ابو داود سجستانی را شرح دادم و بعد ازاینکه پرده های ابهام کنار رفت، شروع به شرح کتاب جامع صحیح بخاری کردم واموری را که از این کتاب برداشت می شد،باب بندی کردم. (11) »

مؤلف عمدة القاری در ابتدای کتابش ده نکته را درباره کتاب صحیح بخاری یادآوری می کند; از جمله:

1- اسناد خودش به امام بخاری که ازدو راه می باشد: الف - زین الدین عبدالرحیم بن ابی المحاسن حسین بن عبدالرحمن عراقی شافعی، ب - تقی الدین محمدبن معین الدین محمدبن زین الدین عبدالرحمن بن حیدرة بن عمر بن محمد الدجوی مصری شافعی.

2- بیان اتفاق علمای شرق و غرب براینکه بعد از کتاب خداوند تبارک و تعالی، کتابی بهتر از صحیح بخاری نیست.

3- بحث درباره تعداد روایاتی که باشروط بخاری و مسلم نوشته شده است;در این مورد از حاکم نیشابوری نقل قول کرده است.

4- تعداد احادیث مسند را با تکرار وبدون تکرار ذکر کرده است.

5- فهرست ابواب کتاب بخاری را که محمدبن طاهر مقدسی به اسناد از حموی گفته، بطور کامل و مفصل، همراه با تعدادهر حدیث، در هر باب ذکر کرده است.

6- افرادی را که صحیح بخاری از آنان نقل حدیث کرده به پنج دسته تقسیم وهرکدام را معرفی کرده است.

7- افرادی را نام برده است که به نظرعلما، دارای جرح و تعدیلند; ولی بخاری طبق شروط خودش ثابت می کند که برآنان جرح و تعدیلی وارد نیست. (12)

8- فرق بین اعتبار، متابعه و شاهد رابیان کرده است.

9- اسماء مکرری را که در هر دوصحیح آمده و به یک شکل خوانده شده اما با هم متفاوتند، ضبط کرده است.

10- احادیثی را که بخاری به غیرصحابه اسناد کرده است، نقل و نحوه برخورد با این گونه احادیث را بیان می کند:«اگر حالت جزم داشته باشد، حکم به صحت می شود; اما اگر جزم نبود، حکم به صحت نمی شود; اما واهی هم نیست.»

وی بعد از بیان این ده باب، به مقدمه ای در مبادی علم حدیث می پردازدو سپس وارد باب اول کتاب خودمی شود.

آنچه از بررسی چند باب این کتاب برمی آید، این است که وی در ذیل هرحدیث، ابتدا ارتباط آن حدیث را با آیات قرآن بررسی کرده و سپس آن را معنی ورجالش را بیان کرده است.

نوع حدیث را از نظر صحیح، حسن،ضعیف و... مشخص ساخته و همچنین تعداد این احادیث را در کل صحیح بخاری و حتی در کتب دیگر صحاح سته جستجوکرده سپس اختلافات الفاظی حدیث را درکتب مختلف بیان کرده است. برای مثال:«انما الاعمال بالنیات، الاعمال بالنیه، العمل بالنیه »...; دلیل انتخاب این حدیث را برای این باب بیان می کند و نیز از نظر لغوی، به بررسی لغات آن پرداخته آنها را معنا واعرابشان را ذکر می کند و همچنین از نظربلاغی، معانی و بیان و بدیع، آن را موردبررسی قرار می دهد و بعد طی سئوال وجوابهای مختلف به بررسی روایت پرداخته، نظر افراد مختلف را در موردحدیث مذکور ذکر می کند و در ذیل عنوان «سبب و مورد» به بحث کلی و منظوراصلی حدیث می پردازد و اگر از حدیثی بحث فقهی برمی آمده، استنباط احکامی نیز کرده است.

ب - شروح صحیح مسلم

از دیگر کتب مهم اهل سنت صحیح مسلم می باشد که این کتاب نیز در نوع خودمورد توجه علمای اهل سنت است بطوری که چلپی در کشف الظنون ضمن تعریف از صحیح مسلم می گوید: «صحیح مسلم، از نظر صحت و درستی، در میان کتابها، دومین کتاب و یکی از آن دو کتاب است که بعد از قرآن صحیحتر از آن دووجود ندارد. (13) » و ابوعلی نیشابوری می گوید: «در زیر آسمان کبود، کتابی صحیحتر از صحیح مسلم وجود ندارد. (14) »

بر این کتاب نیز شروح زیادی نوشته شده است که تعدادی از آنها (15) عبارتنداز:

ء- تفسیر غریب ما فی الصحیحین:محمدبن ابی نصر الحمیدی (م 488 ه.).

- شرح صحیح مسلم: ابو عبدالله محمدبن اسماعیل بن محمد الاصفهانی(م 520 ه.) .

- المفهم فی شرح غریب مسلم:عبدالغافربن اسماعیل الفارسی (م 529ه.).

- الایجاز و البیان لشرح خطبة کتاب مسلم مع کتاب الایمان: ابن الحاج قاضی قرطبة (م 529 ه.).

- شرح صحیح مسلم: قوام السنة ابوالقاسم اسماعیل بن محمد الاصفهانی الحافظ (م 535 ه.).

- المعلم بفوائد کتاب مسلم: ابوعبدالله محمد بن علی المازری (م 536ه.).

- الاکمال فی شرح مسلم: قاضی عیاض بن موسی الیحصبی المالکی (م 544 ه.).

- الافصاح عن معانی الصحاح یا شرح الجمع بین الصحیحین: ابوالمظفرعون الدین یحیی بن محمد بن هبیره(م 560ه.).

نووی (متوفی 676 یا 677 ه.) والمنهاج فی شرح محمد بن مسلم بن الح
جاج

المنهاج معروف به شرح نووی ازشروح معتبر و قابل دسترس است. مؤلف در مقدمه کتابش انگیزه خود را چنین بیان می کند: «مدار اکثر احکام فقهی روی سنن قرار گرفته است; زیرا بیشتر آیات، فروعی مجملند و بیان احکام در روایات محکم می باشد و علما در این که از شروطمجتهد، چه قاضی و چه مفتی، این است که عالم به احادیث محکمات باشد،متفق القولند; به این دو دلیل، اشتغال به حدیث، از اجل علوم می باشد.»

نووی چنین ادامه می دهد که:«صحیحترین مؤلفان در حدیث و در تمام علوم دو نفرند: 1- عبدالله بن محمد بن اسماعیل بخاری 2- ابوالحسین مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری; که در مؤلفات ایشان مانند نیست، پس شایسته است که به شرحشان توجه کنیم و آنها را اشاعه دهیم و استخراج علوم دقیق را ازمتن هایشان راحت کنیم; اما صحیح بخاری، شروح زیادی دارد که مشتمل برانواع علوم با عبارات مختصر و مفید است که من از ذکر آنها می گذرم. اما صحیح مسلم، از خدا خواستم که شرحی بر آن بنویسم که نه مختصر باشد - که کم گذاشته شود و نه مبسوط که خسته کننده باشد.البته اگر همتها ضعیف نبود و ترس از عدم انتشار کتاب، به خاطر کم بودن طالبان کتابهای طولانی نبود، شرحی بر صحیح مسلم می نوشتم که به بیش از صد جلدبرسد، بدون اینکه مطالب آنها را تکرارکنم، و یا زیاده گویی و بیهوده گویی کنم.منتها به شرح متوسط کفایت کردم. (16) »

نووی در بیان روش کار خویش می نویسد: «ان شاءالله مباحثی از علوم درخشان را خواهم گفت شامل: اصول وفروع، مباحث اخلاقی (آداب و اخلاق)،بیان بهترین اصول قواعد شرعی (فقه)،روشن کردن معانی الفاظ لغوی و اسمای رجال، جمع آوری مشکلات و ذکر نام افرادی که دارای کنیه می باشند و اشاره به جدشان و نیز مبهمات. و به شرح حال بعضی از روات و غیر رواتی که نامشان گاهی در این کتاب آمده اشاره خواهم کرد.همچنین استخراج لطایف و امور پنهانی علم حدیث از متن و سندهایشان و ضبط عباراتی از اسماء مؤتلفه و مختلفه و جمع بین احادیثی که در ظاهر با هم مختلفند واگر کسی این علوم را نداند، می گوید که متعارضند. نیز به کاربرد فعلی این احادیث اشاراتی کوتاه خواهم داشت و در مواقعی که لازم به شرح باشد، توضیحاتی می دهم و در تمام این موارد به اختصار و روشن کردن عبارات پافشاری می کنم.

از همه قائلان روایات مشهور به خاطرکثرتشان نام نبرده ام، مگر در موارد نادری که هدف خاصی را داشتم. اگر روایت غریب بود آن را به قائلش اضافه کرده ام مگر اینکه به خاطر اجتناب از طولانی شدن کلام یا به خاطر عدم تکرار از قائل نام نبرده ام. هنگامی که حدیثی، اسمی ویا لفظی از لغتی و مانند اینها تکرار شود،در اولین مورد کاملا توضیح داده ام وهنگامی که بار دوم به آن برخورده ام ذکرکرده ام که در باب گذشته آمده است یا کلام را به خاطر دوری مورد اول و دوم ازیکدیگر، تکرار کردم. در اول کتاب نیزمقدمات مفیدی آورده ام که محققان به آن احتیاج دارند; این مطالب را در فصلهای پی در پی مرتب کرده ام تا مطالعه آن ودستیابی بدان آسان گردد.» (17)

با دقت در این کتاب، چنین به نظرمی رسد که تمام ادعاهایی که در مقدمه آمده، در متن هم پیاده شده است; می توان گفت بحث مقدماتی او، جزوه مختصر ومفیدی در زمینه «درایت الحدیث » است.

قابل ذکر است که این کتاب دارای فهرستی جداگانه است که توسط «خلیل المیس » گردآوری شده است.

شروح سنن

«یکی از انواع کتب حدیثی اهل سنت،کتابهای سنن است. سنن در اصطلاح حدیث اهل سنت کتابی است که روایات آن بر مبنای ابواب فقه مثل طهارت، نماز،زکات و... طبقه بندی شده باشد. در این گونه کتب، روایات با سند کامل درج شده و معمولا عاری از احادیث موقوفه است;زیرا احادیث موقوفه به صحابه انتساب پیدا می کند و نمی توان آنها را سنت به شمار آورد. دیگر نکته قابل ذکروضعیت احادیث این کتب از جهت صحت و ضعف است. به عقیده دانشمندان اهل سنت پس از کتاب صحیحین، کتابهای سنن - خصوصا سنن اربعه - صحیحترین روایات را دارند;گرچه نمی توان این کتب را بکلی عاری ازروایات ضعیف و یا مجعول دانست. به هر جهت کتابهای سنن از نظر دانشمندان اهل سنت از اعتبار ویژه ای برخورداراست; بطوری که سنن اربعه در کنارکتابهای بخاری و مسلم، اصطلاحا به صحاح سته معروف شده است. آخرین مطلب آنکه در دوره متقدمان، سنن نویسی امر شایعی بوده است و برخی همانندعبدالرحمان دارمی، همزمان با بخاری ومسلم به تالیف کتاب سنن دست زدند.برخی نیز همانند مؤلفان سنن اربعه به فاصله اندکی پس از بخاری و مسلم ظهورکردند و عده دیگری همانند دارقطبی وبیهقی در قرنهای چهارم و پنجم به تدوین سننی دست یازیدند. (18) »

به دلیل اهمیت سنن اربعه در میان اهل سنت، برخی از شروح مهم را معرفی می کنیم:

الف - شرح سنن ابوداود

از سنن مشهور در میان اهل سنت،سنن اشعث بن داود سجستانی است.گفته اند که قرآن مجید ریشه و پایه ایمان،و سنن ابوداود نیز، برنامه اسلام است (19) .

این کتاب دارای شروح (20) متعددی است که مهمترین آنها به قرار زیر است:

ء- معالم السنن: ابوسلیمان احمد بن محمد بن ابراهیم الخطابی (م 388 ه.).

- المجتبی: زکی الدین عبدالعظیم بن عبدالقوی الحافظ المنذری (م 654 ه.)

- العدالمودود فی حواشی ابوداود:همان نویسنده.

- شرح سنن ابوداود: علاءالدین مغلطای بن قلیچ (م 762 ه.).

- عجالة العالم من کتاب المعالم:شهاب الدین ابومحمد احمدبن محمد بن ابراهیم بن هلال المقدسی (م 765 ه.).

- انتحاء السنن و اقتفاء السنن: همان نویسنده.

- شرح سنن ابوداود: شهاب الدین احمد بن الحسین الرملی المقدسی الشافعی (م 844 ه.).

- مرقاة الصعود الی سنن ابوداود:جلال الدین سیوطی (م 911 ه.).

- عون المعبود فی شرح سنن ابوداود:همان نویسنده.

- عون المعبود: محمد اشرف امیرعظیم آبادی، (م 1310 ه.) و محمدشمس الحق عظیم آبادی.

- غایة المقصود فی حل سنن ابی داود: محمد شمس الدین عظیم آبادی.

- المنهل العذب المورود: محمود بن محمد بن احمد بن خطاب السبکی.

پس از بیان تعدادی از شروح سنن،لازم است که در پایان این بحث، دو مورداز شروح مهم سنن ابوداود بتفصیل معرفی گردند:

عون المعبود از شمس الحق عظیم آبادی

مؤلف عون المعبود - که شرح سنن ابوداود است - در مقدمه کتاب، در موردروش کارش می گوید:

«من مطالب عالی این کتاب را ذکر ولغات مشکل را کشف و ترکیب عبارات رابیان کردم. در تمام این مراحل از اینکه سخنانم طویل و طولانی شود، اجتناب کردم; مگر آنجا که خدا خواسته است وهدفم از این حاشیه فقط دست یافتن به معانی احادیث کتاب بوده بدون اینکه بخواهم بحث کنم که کدام حدیث بردیگری ترجیح دارد و بدون اینکه روش مذهبی را که برگزیده ام، ذکر کنم و البته دربعضی موارد که لازم بوده است این ادله راهم آورده ام.

اما جامع این مهمات که گفته شد،ترجیح، تحقیق و بیان ادله مذاهب وتحقیقات است و این موارد از فوایدحدیثی ما نیست بلکه از شرح بزرگ ابی طیب محمد شمس الحق عظیم آبادی است که غایة المقصود فی حل سنن ابی داودنام دارد. این کتاب شرح بزرگی است که شارحش همت خود را برای تمام کردن آن صرف کرده و تا سر حد امکان به آن اشتغال داشته است. مشوق من در نوشتن این حاشیه، برادرم ابی طیب - شارح سنن -است. ایشان چندین بار در مجالس علمی ذکر کرد که شرح من (غایة المقصود) طول می کشد و نمی دانم چه زمانی تمام می شود و الان هم راضی نیستم که مختصرش کنم و لیکن حبیب المکرم شفیق المعظم جامع الفاضل حاج تلطف عظیم آبادی اصرار داشته که شرح کوتاهی غیر از غایة المقصود نوشته شود. علامه ابوطیب عظیم آبادی مرا امر به این کار کردو من عذر خواستم، ولی او قبول نکرد وگفت: من به تو کمک می کنم و من با توکل به خدا شروع به این کار کردم. (21) »با بررسی کتاب چنین به دست آمد که مؤلف عون المعبود، کتاب خود را طبق سنن ابوداود فهرست بندی کرده و پس از شرح «بسم الله الرحمن الرحیم » به شرح متن کتاب پرداخته است. او در بین روات یک حدیث، فقط در مورد راوی اول توضیحاتی داده است و سپس الفاظحدیث را از نظر نحوی بررسی، نوع حدیث را مشخص و در این مورد نظرافراد دیگر را هم ذکر کرده است.

قابل ذکر است که ایشان در بیان مسائل نحوی به خطاب بیشتر رجوع کرده است.

خطاب سبکی و المنهل العذب المورود

محمود بن محمد خطاب السبکی،صاحب المنهل العذب المورود - از شروح سنن ابوداود در مقدمه کتابش، از تاریخ شروع کار، روش و انگیزه اش سخن گفته است:

«من این کتاب را با کمک خداوند درسال 1343 ه . شروع کردم. نسخه های سنن ابوداود کم بود و طلاب در دستیابی به آن مشکل داشتند. من برای اینکه دستیابی به آن راحت و منفعتش عمومی شود،اراده کردم شرحی بر آن بنویسم که پرده هارا کنار بزند و توضیحاتی برای طلاب داشته باشد; اگرچه شرح کافی و وافی نباشد. در این کتاب به چند نکته توجه داشته ام: زندگینامه رجال حدیث، شرح الفاظ کتاب و بیان معانی آنها و احکام وفوایدی که از این احادیث به دست می آید. موارد خلاف و ادله آن را هم ذکرکرده ام. سپس نام کسانی که حدیث رااخراج کرده اند بجز نویسندگان ائمه ششگانه یا غیر ایشان را هم بیان کرده ام.چگونگی حدیث را از نظر صحت، حسن،ضعیف و... آوردم و در تمام این مواردانصاف را مراعات کردم و برای اینکه به بهترین فایده برسم، شرحم را با ذکرمقدمه ای مشتمل بر «مصطلح الحدیث »شروع و زندگینامه مؤلف و شاگردانش رانیز بیان کردم و نسخه هایی که از مؤلف روایت شده و اسناد روایات این سنن رانیز آوردم و از خدا خواستم که قبول کند. (22) »

با بررسی کتاب خطاب سبکی، چنین به نظر می رسد که تمام ادعاهای او در متن کتاب پیاده شده است و در مقدمه «مصطلح الحدیث » خود، مبادی علم حدیث، اقسام سند، طرق تحمل حدیث و موارد دیگری را نیز ذکر کرده و جزوه قابل ملاحظه ای در این زمینه بجا گذاشته است.

ب - شروح سنن ترمذی

سنن ترمذی نیز از کتب مرجع اهل سنت است; بطوری که درباره آن گفته اند:«این کتاب در هر خانه ای باشد مانند این است که در میان آن خانه، پیغمبری سخن می گوید. (23) »

بر این کتاب، شروح (24) و مختصرات متعددی نوشته شده است که مهمترین آنها به قرار زیر است:

ء- عارضة الاحوذی فی شرح الترمذی:ابوبکر محمد بن عبدالله الاشبیلی (م 546ه.).

- شرح سنن ترمذی: ابوبکر محمدبن عبدالله بن محمدمالکی مغربی(م 549 ه.).

- شرح سنن ترمذی: زین الدین عبدالرحمن بن احمد بن رجب الحنبلی(م 795 ه.).

- العرف الشذی علی جامع ترمذی:سراج الدین عمر بن رسلان البلقینی الشافعی (م 805 ه.).

- شرح سنن ترمذی: زین الدین عبدالرحیم بن حسین العراقی (م 806 ه.);وی شرح شافعی را کامل کرده است.

- تحفة الاحوذی به شرح ترمذی:ابوالعلاء محمد بن عبدالرحمن مبارکفوری(م 1353 ه .)

مبارکفوری و تحفة الاحوذی

تحفة الاحوذی از شروح معتبر و کامل بر کتاب جامع ترمذی، اثر ابوالعلاءمحمدبن عبدالرحمن مبارکفوری (25) (م 1353 ه.) است. این شرح شامل یک مقدمه دو جلدی است که در یک مجلد به چاپ رسیده و نویسنده در آن، علم حدیث و رجال را کاملا مورد بررسی قرارداده است و خود این مقدمه، کتاب ومنبعی ارزشمند برای علمای اهل سنت وشیعیان است. وی در جلد اول، علم حدیث و انواع آن را بیان کرده و نمونه ای از کتب مشهور اهل سنت در علوم مختلف حدیث را نام برده و بطور خلاصه توضیح داده و در جلد دوم نیز به کار رجالی پرداخته است.

مبارکفوری در ابتدای جلد اول کتاب آورده است: «من کتابهای صحیح بخاری، صحیح مسلم، جامع ترمذی و سنن ابوداود، رابطور کامل خواندم. اواخر سنن نسائی واوایل سنن ابن ماجه را نیز مطالعه کردم.مشکاة المصابیح، بلوغ المرام، تفسیرجلالین، تفسیر بیضاوی، اوائل الهدائة، شرح نخبة الفکر، ترجمه قرآن، موطا، سنن دارمی،المنتقی و بسیاری از کتب حدیث و تفسیرو فقه را خواندم برای اینکه اینها از کتب معتبر، نزد اهل حدیث است. سپس ازشیخ اجل دهلوی اجازه گرفتم و شروع به کار کردم. (26) »

شیوه کار مؤلف در این کتاب بدین قرار است که ابتدا مانند همه شروح، به شرح «بسم الله الرحمن الرحیم » پرداخته ودر این باره به نظرات افراد متعدد چون صاحب عمدة القاری، ابن حجر عسقلانی،ابن صلاح و افراد دیگر نیز رجوع کرده است. کتاب، طبق صحیح مسلم فهرست بندی شده است. مؤلف در ذیل هر باب ابتدا عنوان آن را بطور مفصل شرح داده،سپس احادیث مربوط به آن را ذکر کرده است. او راوی حدیث را بطور کامل معرفی کرده و شاگردان ایشان و نوع ضبطنام آنها و... را مورد بررسی قرار داده است و تحت عنوان «فائده » به شرح اعرابی،نحوی و متن حدیث پرداخته است. وی ازنظرات نووی بیشتر بهره برده است ودرباره هر حدیث، توضیحات جامعی ازنظر رجالی، نوع حدیث و از نظر نحوی داده است.

ج - شروح سنن نسائی

از نظر تاریخی آخرین کتاب سنن چهارگانه، سنن نسائی است. «نسائی درابتدا کتاب السنن الکبری از احادیث پیامبرصلی الله علیه وآله را تالیف کرد. در این کتاب هرگونه حدیثی اعم از صحیح، حسن وضعیف گردآوری شده بود. وی پس ازتالیف کتاب آن را به امیر رمله تقدیم کردو چون او از نسائی سئوال کرد که: آیا همه روایات سنن صحیح است؟، نسائی پاسخ داد که در این کتاب احادیث صحیح وحسن و احادیثی نزدیک به این دو نوع گردآوری شده است. آنگاه امیر رمله به اوگفت که مجرد احادیث صحیح را استخراج کن، نسائی به این کار مبادرت کرده و پس از تلخیص السنن الکبری آن را المجتبی من السنن نامید و این کتاب همان سنن موجوداست. (27) »

بر این سنن نیز شروحی نوشته شد ازجمله:

1- شرح سنن نسائی: سراج عمربن الملقن الشافعی (م 804 ه.).

2- تعلیق سنن نسائی: جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر السیوطی(م 911ه).

3- زهرالربی علی المجتبی: همان نویسنده.

4- حاشیه سندی: محمدبن عبدالهادی سندی (م 1138 ه.).

سیوطی و شرح سنن نسائی

از جمله تالیفات جلال الدین سیوطی شرح سنن نسائی است. او در مقدمه کتابش از روش کار و انگیزه خود صحبتی نکرده است. اما آنچه از بررسی چند حدیث این کتاب برمی آید این است که وی کتابش را،طبق سنن نسائی فهرست بندی و در ذیل هر باب، احادیث مربوط به آن را ذکر کرده است. در هر حدیث نیز توضیح مختصری درباره کنیه و یا لقب روات داده که البته همین توضیحات مختصر راجع به روات در هر حدیث تکرار نشده و در برخی ازاحادیث بدون توضیح راجع به روات، به توضیح حدیث پرداخته است. سپس قسمت به قسمت حدیث را آورده و معنی کرده است. وی از نظر دانشمندان دیگر،مثل ابن حجر عسقلانی، شافعی، نووی،قرطبی، زمخشری هم بهره برده است.ولی باید گفت این کتاب، مختصر سنن نسائی است; زیرا شرح و توضیح کاملی ازاحادیث ارائه نکرده است و حتی گاهی احادیث یک باب را به یکدیگر ارتباطداده و از هر حدیث، قسمت مشخصی راتوضیح داده است. از این رو می توان گفت که حتی حاشیه امام السندی بر سنن نسائی از نظر نحوی، اعرابی و توضیح حدیث،کاملتر است.

د - شروح سنن ابن ماجه

کتاب ابن ماجه از نظر محدثان به حسن ترتیب شهرت دارد; گرچه از همان آغاز، در مورد اعتبار آن اختلاف نظربه وجود آمد. برخی از بزرگان بر این باوربودند که کتاب موطا مالک بن انس، برسنن ابن ماجه تقدم و ارجحیت دارد وبرخی دیگر قائل به ارجحیت سنن دارمی بر سنن ابن ماجه بوده اند و به طوری که معروف است نخستین کسی که سنن ابن ماجه را در زمره صحاح ششگانه قرار داد،ابوالفضل محمدبن طاهر المقدسی (م 507 ه.) بوده است. با توجه به این مطلب، کتاب ابن ماجه در بین کتب ششگانه پایین ترین میزان اعتبار را دارد. به گفته سیوطی این کتاب مشتمل براحادیثی است که افراد متهم به کذب وسرقت، آنها را نقل کرده اند و بعضی از این احادیث به گونه ای است که خبر از ناحیه همین عده شناخته شده نیست. (28) »

بر این کتاب نیز شروحی نوشته شده است. اما در مقایسه با دیگر کتب صحاح سته، شروح کمتری دارد. مهمترین این شروح (29) به قرار زیر است:

1- شرح سنن ابن ماجه: علاءالدین مغلطای بن قلیچ (م 762 ه.); این کتاب شرح قسمتی از ابن ماجه، در پنج مجلداست.

2- شرح سنن ابن ماجه: سراج الدین عمربن علی بن الملقن الشافعی (م 804ه.).

3- الدیباجة: کمال الدین محمدبن موسی الدمیری الشافعی (م 804 ه.).

4- شرح سنن ابن ماجه: برهان الدین ابراهیم بن محمد الحلبی بسط ابن العجمی (م 841 ه.).

5- مصباح الزجاجة علی سنن ابن ماجه:جلال الدین سیوطی (م 911 ه.).

6- کفایة الحاجة فی شرح ابن ماجه:ابوالحسن محمدبن عبدالهادی السندی (م 1138 ه.).

شرح امام السندی بر ابن ماجه

این کتاب باب بندی و در ذیل هرباب، احادیث مربوط به آن آورده شده است. ابتدا مؤلف در صورت لزوم توضیحاتی درباره عنوان باب داده است وسپس به شرح خود حدیث پرداخته وقسمت به قسمت حدیث را آورده ودرباره آن بحث کرده و آیه ای از قرآن را نیزدر رابطه با آن آورده است. از نظر اعرابی نیز حدیث را بررسی کرده و در بیشترموارد به نظر سیوطی رجوع کرده و در آخرراجع به حدیث به طور کامل توضیح داده است.

با این حال باید گفت اثر مزبوربرخلاف آنچه بر جلد کتاب نوشته شده،«شرح » نیست، بلکه تعلیقی بر سنن ابن ماجه است; زیرا خیلی مختصر هر حدیث را معنی کرده و توضیح داده و حتی از نظررجالی و سندی موردی را ذکر نکرده است.

شروح کتب دیگر

البته باید گفت که شرح نویسی مختص صحاح سته نبوده، بلکه بر بسیاری از کتب حدیثی دیگر نیز، کم و بیش شرحهایی از سوی محدثان اهل سنت نوشته شده است; از جمله:

بلوغ الامانی من اسرار الفتح الربانی،از احمد بن عبدالرحمن البنا الساعاتی، برکتاب مسند احمد بن حنبل (م 241 ه.).

ابوالطیب الآبادی، شرحی بر کتاب السنن دارالقطی (م 385 ه.).

شرح الماردینی مشهور به ابن الترکمانی (م 745 ه.) بر کتاب السنن الکبری بیهقی، با نام الجوهر النقی (30) .

نیل الاوطار از شوکانی محمدبن علی بن محمد یمنی (1250 ه.) در شرح کتاب جامع المسانید ابوالفرج ابن جوزی.

فیض القدیر، از عبدالرؤف مناوی والسراج المنیر، از علی بن احمد عزیزی شافعی (1070 ه.); مشروح کتاب جمع الجوامع سیوطی (31) .

بر کتاب جامع الاصول لاحادیث الرسول ابن اثیر جزری (م 606 ه.) نیزشروح و مختصرات متعددی نوشته شده،از جمله جامع المعقول و المنقول، از شیخ عبدربة بن سلیمان، مشهور به قلیونی (ازعلمای معاصر الازهر (32) ).

از بررسیهایی که بر روی شروح یادشده به عمل آمد، به نظر می رسد که هدف اصلی نویسندگان شروح جوامع اولیه، رفع و توجیه عیوب حدیثی این کتب است. چنانکه بسیاری از مؤلفان،جمع کردن بین احادیث متعارض را ازمهمترین اهداف تالیفی خویش ذکر وبرخی نیز جرح و تعدیل راویان احادیث صحاح سته را رد کرده اند. البته قابل ذکراست که در این تالیفات، بسیاری از الفاظ غریب شرح داده شده و کلا این اقدام،دسترسی به منابع حدیثی و همچنین فهم حدیث را آسان کرده است.

منابع

- اسعاف المطا برجال الموطا: جلال الدین سیوطی، بیروت، دارالافاق العدیده، بی تا .

- بحوث فی تاریخ السننة المشرفة: اکرم ضیاء العمری، بیروت، مؤسسه الرساله، 1395 ه.ق.

- تاریخ عمومی حدیث: دکتر مجید معارف، انتشارات کویر، 1377 ه. ش.

- تذکرة الحفاظ: محمد ذهبی، بیروت - لبنان، دارالکتب العلمیه، 1375 ه. ق، ج 5 .

- التمهید لما فی الموطا من المعانی و الاسانید: ابن عبدالبراندلسی، به تصحیح و تعلیق: مصطفی بن احمد العلوی و محمد عبدالکبیرالبکری، بیروت، دارالحدیث الحسنیه، 1378 ه.ق، ج 1 .

- سیری در صحیحین: محمد صادق نجفی، انتشارات حدیث المهدی، 1403 ه.ق .

- سنن ابوداود سجستانی: ابوداود سجستانی، بیروت، دارالجنان، بی تا، ج 1 .

- شرح صحیح مسلم: محیی الدین شریف النووی، بیروت - لبنان، دارالعلم، 1407 ه. ق، چاپ اول، ج 1 .

- علم الحدیث و درایة الحدیث: کاظم شانه چی، انتشارات اسلامی، 1372ه.ش .

- عمدة القاری: محمودبن احمد بدرالعینی، بیروت لبنان، دار احیاء التراث العربی، بی تا، ج 1 .

- عون المعبود: شمس الدین عظیم آبادی، مدینه منوره، المکتبة السلفیه، 1388 ه. ق، چاپ دوم، ج 1 .

- کشف الظنون: کاتب چلپی، تهارن، مکتبة الاسلامیه، 1385 ه.ش، ج 2 .

- الکوکب الدراری: محمدبن یوسف کرمانی، بیروت لبنان، دار احیاء التراث العربی، 1356 ه.ق، چاپ اول، ج 1 .

- المنهل العذب المورود: محمدبن محمد خطاب سبکی، ریاض، مکتبة الاسلامیه، بی تا، ج 1 .

- مقدمة تحفة الاحوذی: محمدبن عبدالرحمن مبارکفوری، مدینة المنوره، المکتبة السلفیه، بی تا، ح 1 .

- المنهاج فی شرح مسلم بن حجاج: یحیی بن شرف الدین نووی، بیروت - لبنان، دارالفکر، بی تا، ج 1 .

- هدی الساری: عسقلانی

پی نوشتها:

1) سیری در صحیحین، محمد صادق نجفی، ص 150 ، به نقل از هدی الساری.

2) تاریخ عمومی حدیث، دکتر مجید معارف،ص 125

3) جهت اطلاع از شروح موطا رجوع کنید به:کشف الظنون،کاتب چلپی، ج 2، ص 1907تا1908 ; اسعاف المطابرجال الموطا، جلال الدین سیوطی، ص 10 تا 14 و تاریخ عمومی حدیث،دکتر مجید معارف، ص 163 .

4) به نقل از کشف الظنون، ابوالولید دارای دو شرح بیشتر نیست با نام المنتقی والاستیفاء. در حالی که در کتاب اسعاف المطابرجال الموطا، شرح الاسماء را نیز اثرابوالولید ذکر کرده است.

5) التمهید لما فی الموطا من المعانی و الاسانید،ابن عبدالبر اندلسی، ج 1، ص 1 تا 11.

6) سیری در صحیحین، محمدصادق نجفی،ص 76 به نقل از ارشاد الساری، ج 1، ص 28

7) به نقل از سیری در صحیحین، ص 77

8) جهت آشنایی با منابع این شروح بنگرید به :کشف الظنون، کاتب چلپی، ج 1، ص 545 تا 555و تاریخ عمومی حدیث، دکتر مجید معارف،ص 163

9) هدی الساری، عسقلانی، ص 3 - 5

10) الکواکب الدراری، کرمانی ،ج 1، ص 2 - 6

11) عمدة القاری، بدرالعینی ، ج 1، ص 2

12) بخاری می گوید: «جرح ثابت نمی شود; مگربه اینکه مفسر و مبین سبب پیش جمهور باشد.»

13) سیری در صحیحین،ص 76 به نقل از کشف الظنون باب «علم الحدیث ».

14) همان منبع، ص 77 به نقل از وفیات الاعیان،ج 4، ص 208 و تذکرة الحفاظ، ج 2، ص 589

15) کشف الظنون، ج 1، ص 557 تا 558 ; شرح صحیح مسلم ، محیی الدین شرف النووی، ج 1،ص 36

16) المنهاج فی شرح مسلم بن حجاج،مووی ، ج 1،ص 2 تا 3

17) همان منبع ، ج 1، ص 4 تا 6

18) تاریخ عمومی حدیث، دکتر مجید معارف،ص 126

19) سیری در صحیحین، محمدصادق نجفی، ص 73 به نقل از تذکرة الحفاظ، ج 2، ص 593

20) فهرست شروح از منابع زیر است:

کشف الظنون، کاتب چلپی ، ج 2، صص 1004 تا1005; سنن ابوداود، ابوداود سجستانی، ج 1، ص 21 تا 22 ; تاریخ عمومی حدیث، دکتر مجیدمعارف، ص 165

21) عون المعبود، شمس الدین عظیم آبادی، ج 1،ص 3-5

22) المنهل العذب المورود شرح سنن ابوداود،خطاب سبکی، ج 1، ص 3-5

23) سیری در صحیحین، ص 73 به نقل از تذکرة الحفاظ، ج 2، ص 634

24) کشف الظنون، ج 1، ص 559

25) در مورد زندگینامه این فرد به کتب: الاعلام،ریحانة الادب، روضات الجنات مراجعه شد ولی در هیچ کدام مطلبی یافت نشد.

26) مقدمة تحفة الاحوذی،مبارکفوری، ج 1،ص 2

27) تاریخ عمومی حدیث، ص 149 - 150

28) تاریخ عمومی حدیث، ص 147

29) کشف الظنون، ج 2، ص 1004

30) بحوث فی تاریخ السنة المشرفة، اکرم ضیاءالحمری، ص 237 و 241.

31) علم الحدیث و درایة الحدیث، کاظم شانه چی،ص 59 - 62

32) تاریخ عمومی حدیث، ص 169

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان