آمدن حضرت معصومه ( ع ) به قم
یک سال بعد از رفتن حضرت علی بن موسی الرضا(ع) به خراسان، یعنی درسال201 ه، حضرت معصومه(ع) خواهر حضرت رضا، برای زیارت برادر از مدینهبه مقصد خراسان حرکت کرد یا به موجب نقلی که چندان اعتبار ندارد،(1) طبقدعوت برادر رهسپار خراسان شد، یا رفتن او برای اطلاع از حال برادر بود . برادریکه به احتمالی برادر مادری او نیز بود . و این که همراهان آن حضرت چه کسانیبودند و از چه راهی به ساوه رسید، مسایلی از این قبیل، نویسنده این سطور سندیبرای آن نیافته است آنچه مسلّم است این است که چون آن حضرت وارد ساوه شدبیمار و رنجور بود(2) و می دانست در آن نزدیکی شهری است به نام قم که مردم آناز دوستداران اهل بیت اطهار هستند. از این امر چنین دانسته میشود که آوازه تشیّعمردم قم و علاقه و دوستی شدید ایشان نسبت به اهل بیت پیامبر به مدینه همرسیده بود و همین امر انگیزه آمدن سادات علوی به قم، پس از گریختن ازستمگریهای بنی العبّاس بوده است. در هر حال، پرسید میان من تا قم چند فرسخفاصله است گفتند: ده فرسخ، ممکن است گفته شود ، امروز مسافت از قم به ساوهبیشتر از این است. در پاسخ باید گفت : در آن زمان راه ساوه به قم مستقیم بودهاست و از تا اَوه میگذشته که در آن زمان شهرکی بوده و امروز به جای آن دهیکوچک و اطلالی بزرگ است که ظاهراً اثری است از قلعه ای بزرگ و اطلال(آثارباقیماندهای از ساختمان) آن که بر قدمت آن دلالت دارد. راه، از اَوه به حدود تغرودسپس از نزدیکی کوه نمک و از کاروانسرای سنگی میگذشته و به قم میرسیدهاست. طول این راه که تا چهل پنجاه سال پیش هم مورد استفاده قرار می گرفت،حداکثر، ده فرسنگ بود. در این جا درست معلوم نیست که آیا مردم قم از آمدنحضرت فاطمه معصومه(ع) به ساوه اطلاع یافته و به استقبال آن حضرت رفتهاند وبا تجلیل و احترام او راه به قم آوردهاند، یا خود او به طرف قم حرکت کرده است.طبق نوشته کتاب قم، روایت صحیح و درست این است که چون خبر به آل سعدرسید، همه اتفاق کردند که از او درخواست کنند به قم بیاید. از میان ایشان، موسیبن خزرج بن سعداشعری،(3) تنها هم در آن شب بیرون آمد، و چون به شرفملازمت ستّی (4) فاطمه رسید، زمام ناق او بگرفت و به جانب شهر بکشید و بهسرای خود فرود آورد(5).از این نقل معلوم میشود که حضرت فاطمه معصومه(ع)به طرف قم حرکت کرده بود و موسی بن خزرج در اثنای راه به وی رسیده بودهاست .
محل سرای موسی بن خزرج و حجرهای که حضرت معصومه(ع) در آن بهعبادت می پرداخته اکنون معین و زیارتگاه است: یکی از محله های آباد و قدیمیقم که در شرق خیابان عمار یاسر فعلی(در فاصله میان خیابانهای چهارمردان و آذر)واقع می باشد به نام محل میدانمیر است(6) که فاصله آن تا خیابان مزبور کوچهایاست به طول تقریبی یک صد متر در آنجا میدانی است و در جنوب آن در بزرگیاست و داخل آن مانند مدارس طلّاب علوم دینیّه یا همانند تکیه و حسینیه است کهدر ایام عاشورا در آنجا چادر می زنند و عزاداری می کنند. در جنوب آن حجرهایاست به نام ستّیّه که توقفگاه و عبادتگاه حضرت معصومه(ع) بوده است همان طورکه قبلاً در این باره سخن گفته شده است محله مزبور به احتمال قوی کمی بیرونشهر قم و اعیان نشین بوده است.
گویا در این سخن اختلافی نباشد که حضرت فاطم معصومه(ع) مدت هفده روزدر آن محل توقف داشته و پس از آن رحلت فرموده است. بنابر نوشت کتاب قم،بعد از غسل دادن و کفن کردن و نمازگزاردن بر جسد مطهر او، موسی بن خزرج آنحضرت را در زمینی در بابلان(درباره بابلان پیشتر سخن رفته است) که به او تعلقداشت همانجا که امروز(نیمه دوم قرن چهارم) روض مقّدسه اوست، دفن کرد و برسر تربت او از بوریاها سایه ای ساخته بودند تا آن گاه که زینب دختر محمدبن علیالرضا علیهمالسلام(امام جواد)این قبّه(قبه ای که در قرن چهارم وجود داشته) بر سرتربت او بنا نهاد. سپس نویسنده کتاب قم، چنین ادامه داده است که: روایت کرد مراحسین بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه از محمدبن حسن بن احمدبن الولید واو از راویان دیگری که چون فاطمه را وفات رسیده بعد از غسل و تکفین او را بهمقبره بابلان بردند و در کنار سرد ابی که از برای او ترتیب داده بودند گذاشتند آلسعد(اشعری) با یکدیگر اختلاف کردند در باب این که چه کسی سزاوار است درسرداب رود و فاطمه را بر زمین بگذارد و به خاک سپارد در این امر هماهنگ شدندکه خادمی به غایت پیر قادر نام را حاضر کنند تا فاطمه را به خاک سپارد، در اینگفتگو بودند که از جانب ریگستان(گویا مقصود رودخانه است) دو سوار که جلودهان خود را بسته بودند بدان جا آمدند، چون به جناز فاطمه رسیدند، از اسبپیاده شدند و بر او نماز گزاردند و در سرداب رفتند و جسد مطهر او را دفن کردند آنگاه از سرداب بیرون آمدند و رفتند و برای هیچ کس معلوم نشد که آن دو سوار کهبودند؟ و محرابی که فاطمه(ع) در آن نماز گزارده است در خانهای(مقصود اطاقاست) از سرای موسی بن خزرج تاکنون(نیمه دوم قرن چهارم) آشکار است(7).
دربار زمان تولد و وفات حضرت معصومه(ع) و مدت عمر آن حضرت
دربار زمان تولد و وفات فاطم معصومه(ع) آن چه مسلم است این است که زمانتولد آن حضرت پیش از سال یکصدوهفتادونه هجری بوده است زیرا بنابر نوشتهشیخ کلینی(محمدبن یعقوب) در شوّال سال یکصدوهفتادونه هارون الرشید هنگامبازگشت از عمره، ابوالحسن موسی بن جعفر(علیهماالسلام) پدر حضرت معصومه(ع) را از مدینه به بغداد برد و در آن جا در ماه رجب سال 183 در زندان سِنْدی بنشاهک از دنیا رحلت فرمود(8) و وفات حضرت معصومه(ع) طبق نوشته کتاب قمدر سال 102 هجری اتفاق افتاد(9)بنابراین مدت عمر آن حضرت از بیست و سهسال کمتر است و به موجب نقلی که حاج میرزا ابوطالب مشهور به بیوکآقاالحسینی التبرّیزی، از کتاب نزه الابرارفی نسب اولاد الائم الاطهار رسید موسیالموسی البرزنجی الشّافعی المدنی کرده است، حضرت معصومه(ع) در روزدوشنبه اول ماه ذیقعده از سال یکصدوهفتادوسه تولد یافته است(10)به موجب ایننقل مدت عمر آن حضرت در حدود29 سال بوده است و اما در مورد تاریخ وفاتحضرت فاطمه معصومه(ع) تا این سالهای اخیر آن چه تفحص شد، سند قابلقبولی یافته نشد. حتی مرحوم حاج سیدمحمدباقرمتولیباشی آستانه مقدسه و پدرحاج سید ابوالفضل تولیت که چند سال پیش وفات یافت، جایزه کلانی برای کسیکه در این باره سندی پیدا کند، قرار داد. بسیار تفحص شد لیکن نتیجه ای بدستنیامد جز این که آقای شیخ جواد مجتهد جزوه ای در این زمینه به چاپ رسانید وماحصل آن، این بود که در سفر حج پس از انجام مناسک و تشرف به مدینه طیّبه درکتابخانه ای احتمالاً کتابخانه عارف حکمت که امروز از کتابخانه های معروف کشورسعودی است، کتابی دید که ورقه های اول آن کنده شده بوده و در نتیجه نه نامکتاب معلوم بوده و نه نام نویسنده در آن کتاب نوشته شده بوده است که تاریخوفات حضرت معصومه در غّره ذی العقدة الحرام سنة ثلاث و ثمانین و مأه بعدالهجرة النبویه بوده است و نویسنده این سطور جزوه مزبور را در نزد پدر خود دیدهو با این که هنوز در خواندن و نوشتن تسلط نداشته قسمتی از آن را به خاطر دارد وهمین قدر می داند که چون مستند و قابل قبول نبوده جایزه ای نصیب نویسنده آننشد. اما در چند سال اخیر که تحقیق و بررسی های علمی و تاریخی وسعتبسیاری یافته، و کتاب نزهة الابرار که پیشتر به آن اشاره شده است، و شایدکتابهای دیگر در این زمینه به دست آمده تاریخ وفات حضرت معصومه(ع) روزدهم ماه ربیع الثانی سال 201 هجری معین شده است . بنابراین تاریخ ورود آنحضرت به قم بیست و سوم ربیع الاول بوده و پس از هفده روز در دهم ربیع الثانیوفات یافته است. نویسنده این سطور خود به هیچیک از آنها دسترسی پیدا نکردهاست.
چند مطلب درباره حضرت فاطمه معصومه(ع)
نخست این که دربار فضائل حضرت معصومه(ع) روایات متعددی از ائمهاطهار(ع) نقل شده که در این جا تنها به ذکر یک روایت از علامه مجلسی به عنواننمونه بسنده می شود: در بعضی از کتب زیارات از علی بن ابراهیم از پدرش از سعداز حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) روایت شده که فرمود ای سعد(معلوم است کهسعد از اشعریهای قم بوده است) ما در شهر قم قبری داریم سعد پرسید آیامقصود قبر فاطمه بنت موسی است؟ امام فرمود آری، هر کس با شناختن حق اووی را زیارت کند بهشت بر آن کس واجب است. آن گاه زیارتنامه ای از قول امامعلی ابن موسی الرضا(ع) برای فاطم معصومه(ع) ذکر شده است(11) این زیارتنامهاکنون نیز معمول است و در مقابل مرقد حضرت معصومه(ع) نیز خوانده می شود.
دیگر این که فاطمه معصومه(ع) از جمله روایت کنندگان حدیث است و چندحدیث که آن حضرت در راه روایت آن بوده نقل شده که به ذکر یکی از آنها دربارهغدیرخم، به نقل از کتاب گرانقدر الغدیر " علامه امینی"(12) مبادرت می ورزد:شمس الدیقه ابوالخیرجزری(در نسبت به جزیره) دمشقی شافعی(13) و در کتابخود اسنی المطالب فی مناقب علی ابن ابیطالب(ع)» گفته است: لطیفترین طریقهای که در این حدیث(یعنی حدیث غدیر) و شگفتی انگیزترین آن چیزی است کهشیخ، خاتم الحفّاظ ابوبکرمحمدبن عبدالله بن المحّب المقدّسی در مقابل من برایمحدیث کرد که گفت: خبر داد به ما بانوی دانشمند، ام محمد زینب دختر محمدبنعبدالرحیم مقدسی از ابوالمظفر محمدبن فتیان بن المثنّی خبر داد به ما ابوموسیمحمدبن ابی بکر حافظ ، خبر داد به ما پسر عمه پدر من قاضی ابوالقاسمعبدالواحدبن محمدبن عبدالواحد مدنی با خواندن من آن حدیث را در نزد او خبرداد مرا ظفربن داعی علوی در استرآباد(15) خبر داد مرا پدرم ابواحمدبن مطّرفالمطرّفی و آن دو تن گفتند: خبر داد به ما ابوسعید ادریسی به عنوان اجازه درباره آنچه از تاریخ استرآباد به دست آورده، خبر داد به من محمدبن محمد بن الحسنابوالعباسی رشیدی از فرزندان هارون الرشید در سمرقند و ما این حدیث جز ازگفت او ننوشتیم: خبر داد به ما ابوالحسن محمدبن جعفر حُلوانی، خبر داد به ماعلی بن محمدبن جعفراهوازی، برده آزاده شد(هارون) الرشید، خبر داد به مابکربن احمدقصوی، خبر دادند به ما فاطمه و زینب و امکلثوم دختران موسی بنجعفر(ع) که آنها گفتند: خبر داد به ما فاطمه دختر جعفربن محمد الصادق، خبر دادبه من فاطمه دختر محمدبن علی(ع)(الباقر) خبر داد به من فاطمه دختر علی ابنالحسین(ع) خبر دادند به من فاطمه و سکینه دختران حسین(ع) از ام کلثوم دخترفاطمه دختر پیغمبر(ص) از فاطمه(ع) دختر پیغمبر(ص) که فرمود: آیا گفته رسولخدا را فراموش کردید که در روز غدیر خم ، فرمود: مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلّیٌِ مَوْلاهْ . هرکس من مولا و سرور او هستم، علی نیز مولا و سرور اوست و گفته آن حضرت که بهعلی(ع) فرمود: اَنْتَ مِنّی بِمَنْزلَه هارُوْنَ مِنْ مُوْسی عَلَیْهِمَاالسّلامْ. تو نسبت به من بهمنزله هارون هستی نسبت به موسی که بر هر دو درود باد . . . (16).
مطلب دیگر این که حضرت فاطمه معصومه(ع) فرزند بلافصل حضرت موسیبن جعفر(ع) و خواهر حضرت علی بن موسی الرضا(ع) و عمه حضرت جواد(ع) ومورد عنایت چندتن از ائمه اطهار قرار داشته و علامه مجلسی در مجلد مزار از کتابعظیم بحارالانوار در مورد زیارت اولاد ائمّه از فاطمه معصومه ( ع ) شروع کرده وپنج حدیث از امام صادق(ع) و امام رضا(ع) درباره زیارت آن حضرت نقل کردهاست(17) و حضرت معصومه (ع) از این جهات در میان امامزادگان همانندی ندارد .
قبه(گنبد) روی قبر فاطمه معصومه(ع) و بناهای اطراف آن
صاحب تاریخ قم در یک جا میگوید که پس از دفن فاطمه معصومه(ع) بر سرتربت او بوریاها سایه ساخته بودند تا آن گاه که زینب دختر محمدبن علیالرضاعلیهم السلام این قبّه(یعنی قبه ای که بر روی قبر مطهر او در نیمه دوم قرن چهارم درزمان تألیف کتاب قم وجود داشته است.) بر سر تربت او بنا نهاد.(18)و در جایدیگر گفته است که پس از وفات فاطمه(ع) اممحمد دختر موسی رضائیه(ظاهراموسی مبرقع) وفات یافت. او را در جنب قبر فاطمه(ع) دفن کردند و پس از اوخواهر او میمونة ابنه الرضا و او را هم آنجا دفن کردند و قبه بر سر تربت ایشانبنهادند، متصّل به قبه فاطمه علیهاالسلام و در این دو قبه شش قبر است: قبّ اولقبر ستّی فاطمه بنت موسی بن جعفر علیهم السلام و قبرام محمد بنت موسیخواهر محمدبن موسی علیهم السلام و قبرام اسحاق جاریه محمدبن موسی. در قبهثانیه قبر ام حبیب جاریه ابی علی محمدبن احمد بن الرضاعلیهم السلام و ابنکنیزک مادر ام کلثوم و دختر محمد بوده است. و قبر امالقاسم دختر علی کوکبی وقبر میمونه دختر موسی خواهر محمدبن موسی علیهمالسلام و این در که در برابررودخانه است از قبّ فاطمه دختر موسی بن جعفر(ع) بس کوچک و کوتاه بودهاست و ابوالحسین احمدبن بحراصفهانی عامل بلده قم در سنه خمسین وثلاثمأه(350) آن را فراخ و بزرگ گردانید، هم در طول هم در عرض و این دو در کهالیوم(یعنی نیمه دوم قرن چهارم) بر آن قائمند بر آن آویخته گردانید(19).
شیخ عبدالجلیل رازی قزوینی در ضمن شرح آثار خیری که از رجال معروفشیعه باقی مانده چنین گفته است : و امیرابوالفضل عراقی در عهد سلطان طغرلکبیر(نیمه دوم قرن پنجم) مقّرب و محترم بود. باروی شهر ری او کرد و باروی قم اونهاد و مسجد جامع عتیق قم و منارهها او ( ظ - همان مناره هایی است که اکنون درحدود میدان کهنه دیده می شود) و مشهد و قبه(گنبد) ستّی فاطمه بنت موسی بنجعفر علیهماالسلام او کرد با اوقاف و مدرسه(20)
دربار خصوصیات این مشهد، مطلبی نوشته شده است.
مطلب دیگری که در این زمینه، ذکر آن مناسب به نظر می رسد این است که باتوجه به وسعت شهر قم و گشترش این شهر از سمت شرق به غرب و به طرف مزارحضرت فاطمه معصومه(ع) جای شگفتی است که در دور مغول و حتی در اوایلصفویه مشهد متبرک آن حضرت در بیرون شهر قرارداشته است.
خواجه رشیدالدین فضل الله از رجال دانشمند دوره مغول در کتاب ارزشمندجامع التواریخ معروف به جامع رشیدی چنین آورده است که: خواجه شمس الدینصاحب دیوان از حدود جاجرم به جّمازه(شتران تندرو) نشست و از راه بیابان بهاصفهان آمد چون متوجه شد که توطئه ای برای او در کار است به اسم زیارت ازشهر(اصفهان) بیرون رفت و بر اسبان گزیده سوار شد و متوجه قم گردید و چون آنجا رسید در مشهد شریف که بیرون شهر است فرود آمد و در آن مزار متبرک معتکفشد...(21).
در ادامه سخن دربار قبّ روی قبر حضرت معصومه(ع) و بناهای اطراف آن بایدمتذکر شد که«در سال 964 (اوایل صفویه) تاجلوبیگم خواهر شاه طهماسبعمارت رفیعه روضه مقدسه سمیّه سیدة النساء فی العالمین، معصومه(ع) کهمعماران همّت آن علیا حضرت در خط قم به اتمام رسانیدهاند و قریب به هزارتومان(که در آن زمان پول هنگفتی بوده است) املاک نفیس وقف آن مزارع موهبتآثار فرمودهاند».(22)
توضیحی دربار مسجد محمدیّه
در این جا مناسب به نظر می رسد که دربار مسجد محمدیّه در سه راه موز قم وقبری که در جنب آن قرار دارد و این که متعلق به کیست توضیحی داده شود: درکتاب خلاصه التواریخ در ضمن وقایع سال 679 چنین آمده است : در شب شنبهیازدهم ربیع الثانی سن مذکوره(976) غفران پناه میرمحمد مهدی رضوی قمی ازاعاظم سادات و علمای زمان و به کثرت فضائل و کمالات، وحید دوران بود درقزوین رحلت نمود نعشش را به دارالمومنین قم نقل کرده و در منزل وی که در جوارحضرت سمیّه سیده نسائالعالمین سلام علیها واقع است و آن را وقف نموده و بهبقع محمدیه موسوم ساخته ، دفن کردند(23).
طبق این نقل مسجد محمدیه امروزی و بقع جنب آن در جای خان مرحوممیرمحمد مهدی رضوی است و قبری که در بقع جنب مسجد دیده می شود، بهخود آن سید شریف تعلق دارد.
گوشهای از وضع شهر قم و حرم حضرت معصومه(ع) در عصر صفویه ازنظر
شاردن جهانگرد و فیلسوف فرانسوی
درباره وضع اجتماعی شهر قم، همچنین خصوصیات و تشکیلات حرم حضرتمعصومه(ع) در زمان صفویه، نویسنده این سطور مطالب قانع کنندهای در منابعایرانی نیافت. جهانگردان خارجی به خصوص اروپائیان تا حدی به این گونه مطالبپرداختهاند، لیکن به علت نداشتن اطلاع کافی و دقت نکردن در درستی آن چهمینویسند مرتکب اشتباهات زنندهای شدهاند که در کتاب تاریخ مذهبی قم، بهنمونه هایی از آن اشتباهات اشاره شده است. در این میان سفرنامه مفصل و دهمجلّدی شوالیه ژان شاردن، جهانگرد فیلسوف فرانسوی ،(1713-1643) از اعتبارخاصی برخوردار است و به گونه(6) که مترجم دانشمند فارسی آن متذکر شده، ویبه زبانهای فارسی و ترکی آشنابوده، مخصوصا" در زبان محاوره ای فارسی تسلطفوق العاده ای داشته است. و سالیان دراز در میان ایرانیان می زیسته و با طبقاتمختلف جامعه از درباری و بازرگان و کارگر و دهقان، تماس مستقیم و ممتدی داشتهاست از این گذشته او یکی از مشاهیر بزرگ فلاسف جهان در عصر جدید است بنابرنوشته مترجم فارسی تألیفات شاردن، درباره ایران کمال شهرت را دارد وگنجینهپرجهایی است از اطلاعات بسیار مفید که بسیاری از آنها را در هیچ کجای دیگرنمیتوان به دست آورد.
خلاصهای از آن چه که وی دربار شهر قم در عصر صفویه(زمان شاه سلیمان)نوشته و وصفی که از حرم مطهر حضرت معصومه(ع) کرده است از پی میآید:
تعریف و توصیف قم
قم شهری بزرگ است که در دشت وسیعی در طول یک رودخانه و در مقابل کوهبلندی که نیم ساعت راه با آن فاصله دارد واقع شده است .
هیأت این شهر مربع مستطیل است که از طرف مشرق به سوی مغرب گستردهشده است به طوری که مردم محل می گویند این شهر دارای پانزده هزار باب خانهباغچه است. والعهده علی الراوی ، زیرا من شخصا" به شمار آنها اقدام نکردهام .اکناف و اطراف قم را باغها و بساتین احاطه کرده است به علاوه باغهای بزرگی نیزدر آن طرف رودخانه دیده می شود. در یکی از باغهای مصفّای این حدود مقبرهرستم خان از سلسله سلاطین گرجستان مشاهده می شود. این پادشاه برای رسیدنبه سلطنت آن سامان به آیین اسلام گروید(دربار رستم خان و محل دفن او، در تاریخمذهبی قم، شرح داده شده است) این باغ باشکوه از گردشگاههای عادی اهالی قمبه شمار میرود(گویا مقصود باغ گنبدسبز، بیرون دروازه کاشان است که مقبره هایخاندان صفی در آن واقع است.)
دو دیوار عالی در لبه رودخانه به طول شهر و به درازای خود شهر وجود دارد. ودر منتهی الیه شرقی رودخانه، پل بسیار باشکوهی بنا شده است(ظاهرا همین پلعلیخانی است که از آثار دور صفویه است و در دوره قاجاریه تعمیر و ترمیم شدهاست) همچنین بازارهای بزرگ و خوبی وجود دارد که خرید و فروش عمده و خرددر آنها انجام می گیرد.
ولی با وجود این، قم موقعیت عمده تجاری ندارد صادرات مهم شهر عبارتاست از: میوه جات تر و خشک به خصوص انار و صابون بسیار، تیغه های شمشیر وظروف سفال سفید و لعابدار. عالیترین صابون و بهترین تیغه شمشیر، در سرتاسرایران، مخصوص صنعتگران شهر قم است. کوزه های قم به خصوص از این جهتجالب توجه و مورد نظر طالبین است که در ایام تابستان آب آشامیدنی در اینظروف به سرعت اعجاز آوری، خنک و مطبوع و خوردنی میشود و این در نتیجهتخلخل و ترشح مداوم آنها است.
کسانی که طالب آب مطبوع و خنک هستند، از یک کوزه حداکثر بیش از پنج تاشش روز استفاده نمی کنند. معمولاً برای رفع رایحه گِل ابتدا کوزه را با گلابمیشویند آن گاه آن را از آب پر می سازند و پارچه سفیدی به دورش می پیچند و درهوای آزاد آویزان می کنند، یک ربع آبِ کوزه در شش ساعت اولیه به بیرون تراوشمی کند . بعد از چند روز خُلل وِ فُرَج کوزه مسدود می شود و فاقد صلاحیتمیگردد و باید کوزه تازهای گرفت .
آب انبار
برای تهیه آب آشامیدنی در قم، مردم از منابع تحت الارضی که با چهل یا پنجاهپلّ بزرگ به اعماق زمین هدایت می شود استفاده می کنند. آب این منابع ، بسیارمطبوع و فوق العاده خنک می باشد و عبارت از چشمه هایی است که در همانمحل از زمین بیرون می آید و به وسیله شیری باز و بسته می شود. منابع آبهایمذکور در گرمای شدید و سوزان تابستان قم و حوالی آن، نعمت عظیمی و موهبتگرانبهایی شمرده می شود(24) (شاردن نمیدانسته که چشمهای در کار نیست، بلکهآبی است که در زمستان مخزن آب انبار را با آن پر کرده اند).
بارگاه حضرت معصومه(ع)
شاردن تصویری از صحنهای حضرت معصومه ارائه کرده که در سیاحتنام او بهچاپ رسیده و خود در این باره چنین توضیح داده است: همان طور که در تصویردیده میشود مسجد مزبور(مقصود صحن و سرا است) دارای چهار حیاط است.محوط نخستین همچوباغی است که از گل و درخت پوشیده شده است و به شکلمربع مستطیل می باشد . خیابان وسطی سنگفرش شده و با طارمَی و نرده از باغچهو گلستان مجزا گشته است و در منطقه مرتفع، آجر فرش به ارتفاع سه پا در دو طرفخیابان مشاهده می شود که در طول حیاط امتداد یافته است. بر سطح هر یک از اینمناطق بیست باب اطاق دیده می شود که هر یک دارای طاقی به وسعت نه پایمربع و یک بخاری و یک ایوان است در قسمت ورودی این محوطه، در جانبچپ، سرداب عمیقی دیده می شود.
همچنین جوی آب زلالی از حوضی که در مدخل محوطه است خارج می شودو به حوض دیگری که در منتهی الیه حیاط واقع است روان می گردد.
ده بیت که با آب طلا در سردر مدخل نگاشته شده است، مقبره را معرفیمیکند.(شاردن مضمون بیتها را ذکر کرده و ماده تاریخ آن را مُشتاق دَرْک دانسته کهبه حساب ابجدی حرف آن1065 هجری می شود) حیاط دوّم مثل اولّی زیبا ومصّفا نیست اما محوطه سومین عمارتهای دور شکوبه ای به آن احاطه کرده ودارای مهتابی و ایوان است و چشمه آبی درست نظیر محوطه اولی، ساختمان راتکمیل کرده است. در وسط حیاط حوض بزرگ پر آبی دیده می شود. و چهاردرخت بزرگ در چهار گوشه آن کاشته شده است که با شاخه و برگ خود آسمانحوض را می پوشانند. با یک پلهکان مرمرین دوازده پلهای، از این محوطه به حیاطچهارمی وارد می شوند. سردرب مرتفع این حیاط بسیار عالی و پرشکوه است. دردو طرف حیاط چهارم حجره هایی مشاهده می شود که مثل سه محوطه دیگردارای مهتابی و ایوان است. این منازل و حجرهها به طلّاب علوم دینیّه و متولیّان وفضلای حوزه مقدّسه اختصاص دارد و مخارج زندگی آنها از عایدات این آستانمبارک تأمین می گردد(25).
عمارتهای آستان حضرت معصومه(ع) در مقابل قرار دارد و عبارت از سهبارگاه با عظمتی است که در کنار یکدیگر قرار دارد. مدخل بارگاه وسطی فوق العادهمعظّم و باشکوه است. سر درب آن از سنگ مرمرِ شفّافِ عقیق مانند بنا شده است.سطح خارجی بالای سردرب که نیمه گنبد عظیمی می باشد با کاشیهای بسیارزیبایی پوشیده شده و سطح داخلی آن کاملاً زرّین و لاجوردی است. خود درب کهبه ارتفاع دوازده پا و پهنای شش پا میباشد، از مرمر بلورین تعبیه گشته است.سطوح تخته های درب، باصفحات سیمین، مستور و با تزئینات طلایی و قلمکاریو صیقلی خاتمکاری فوقالعاده نفیسی به وجود آمده است . بارگاه هشت ضلعیاست و گنبد مرتفعی، آسمان آن را پوشانیده است. قسمت سفلای بارگاه به اندازهشش پا با صفحات عظیم سنگهای سماق موّاج منقش به ازهار(گلها) زرّین و رنگینکه از فرط تلالو، چشم بینندگان را خیره می سازد، پوشیده شده است، قسمتعلیای آن با صفحات زرّین و لاجوردی فوق العاده درخشانی که عبارات وکلماتمذهبی و دینی بر روی آنها نوشته شده، مستور گشته است. متن سطح داخلی گنبدنیز بعینه همینطور است. این گنبد بسیار عظیم و بی نهایت، عالی است. در بالایگنبد، رأس منارهای افراشته شده است که بر سر آن هلالی تعبیه شده و در تصویرمربوط ملاحظه می شود... در وسط بارگاه مقبر مبارک جناب فاطمه علیهاالسلامواقع شده است.... درازای این مزار مبارک، هشت پا، پهنایش پنج و بلندی آن، ششاست و با کاشیهای بسیار عالی پوشیده شده و با روپوشی زربفت مستور گشتهاست. در اطراف مزار نرد سیمین توپری به ارتفاع شش پا تعبیه شده که فاصله آن باخود مقبره نیم پا می باشد. و در گوشه های آن چهار سیب بزرگ طلا نصب گشتهاست.
این محفظه را برای آن تعبیه کرده اند که از تماس و اصطکاک دست و دهانزائران با مزار مقدّس حائلی باشد تابدین طریق از هر گونه فرسودگی مصون گردد وچون موءمنین خاک مقبره نیز مقدس نمیشمارند پرده های مخملی مابین نرده و مزارتعبیه شده که مانع دیدن خود مقبره است، و فقط با مساعدت متولیّان و خدام و باتقدیم پول، ممکن است آن را مشاهده کرد.
کف بارگاه با فرشهای پشمین بسیار عالی مفروش است. معمولا" در اعیادبزرگ، فرشهای زربفت و ابریشمی گسترده می شود. در آسمان مزار به ارتفاع ده پاقندیلهای نقرهای متعدّدی آویزان است. وزن هر یک از این چراغها بالغ بر شصتمارک 15(کیلوگرم) می باشد... بر طارمی مزار نوشته هایی آویخته شده است، اینهاعبارت است از ادعیه و اذکاری که با آب طلا بر روی صفحات دبّاغی شده ضخیمیبه قطر اوراق بزرگ کاغدی نگاشته شده و مخصوص حضرت معصومه علیهاالسّلامو خاندان مبارک ایشان می باشد، صفحهای که در مقابل مدخل روبه روی واردینقرار دارد، زیارت نامه زائران این بارگاه معّلی به شمار می رود. هر زائری هنگامورود، سه بار بر آستان مبارک و نرد مزار بوسه می زند سپس راست می ایستد و بهمزار مبارک نگاه می کند آن گاه ملاّیی(مقصود یکی از خدام مزار مقدس است) کهیکی از خدمتگزاران دائم آستانه مبارک است به نزدیک زائر میآید و کلمه به کلمهوی را به قرائت زیارت نامه یاری می کند، زائر پس از خواندن ادعیه و اذکار لازمطارمی مدفن و آستان بارگاه را می بوسد و مقداری پول به فراخور حال خود بهملاّی مزبور(زیارتنامه خوان) تسلیم می کند(26).
در پشت و کنار بارگاه مزارات مزبور، محوطه هایی بسیار زیبا و تمیز و مفروش ومحفوظ و باغهای کم وسعت فوق العاده مصفایی، مشاهده می شود. در سمتچپ، گورستان بزرگی است به مساحت هزاروپانصدگام مربع و مقابر کهن و تازبسیاری در آن دیده می شود و معمول است که از اکناف و اطراف ایران، اجسادبزرگان را به این حوزه مقدس منتقل می کنند(این قبرستان تا زمان ناصرالدین شاهبرقرار بود و تصویر آن دردست است. در یک صد و اندی سال پیش، به جایقسمتی از آن که وصل به حرم مطهر بود، صحن بزرگ آینه بنا گردید) در جانبراست، فقط یک دیوار عریض و ضخیم آجری کشیده شده است که در حقیقت بهمنزله سّدی به شمار میرود که از طغیان رودخانه قم که در پای آن جاری است،جلوگیری می کند(27).
سازمان اداری آستان قم
خلاص سخن شاردن در این مورد چنین است که عنوان رسمی متولی آستانه،تربتدار است و انتخاب امام جماعت و جمعه با وی می باشد ، همچنین تعیینموذّن که موظف به اعلام ساعات عبادت از بالای سقف زیارتگاه است(شاردن بهجای زیارتگاه، مسجد نوشته است) و نیز تعیین قندیلچی که متصدی روشن کردنشمع ها و قندیل ها است و نظافتچی که موظف به پاکیزه کردن و آب پاشی، درمحوط زیارتگاه است و آبکش که عهده داری تهیه آب لازم برای وضو وتطهیرمیباشد متولی کنونی آستانه(در سیصدوپنجاه یا شصت سال قبل، در زمان شاهسلیمان صفوی) حکومت قم را نیز عهده داراست(28).
وصف کوتاهی از شهر قم
در شهر قم عمارات عالی و بناهای شامخ بلند دیگری نیز وجود دارد و به طورکلی شهر خوبی است اما شدت گرمای آن موجب اذیت انسان است، در ایامتابستان آب نهری که از شهر میگذرد، بسیار کم می گردد اما در اوایل بهار که برفهاآب می شود، موجبات طغیان نهر را فراهم می سازد. بستر این نهر که رودخانهخوانده میشود به پهنای سن پاریس است(29) آب و هوای این بلده خوب استولی چنان که گفتیم فوق العاده گرم است. همه گونه ارزاق و خواربار، بسیار زیاد ومیوه جات به خصوص پسته فراوان است . مردم شهر بسیار معقول و مودّب و قابلمعاشرت هستند(30).
توضیح دربار طرح شاردن
با توجه به تصویری که شاردن در سفرنامه خود ارائه کرده و در تاریخ مذهبی قمنیز به چاپ رسیده، به خوبی معلوم می شود که برای رسیدن به حرم مطهر حضرتمعصومه(ع) باید از چهار حیاط تو در تو عبور کرد که امروز به جای آنها، مدرسهدارالشّفا و مدرسه فیضیّه و صحن طلا قرار دارد، و باز به گونه ای که از تصویر بهدست می آید، در ورودی صحن اوّل، همان دری است که امروز از آن وارد دارالشّفامی شوند و در منتهی الیه خیابان ساحلی به طرف جنوب واقع است. این صحن تاپنجاه یا شصت سال پیش ، به همان شکل سابق برقرار بود و آب انباری مربوط بهزمان شاه عباس دوم و به تاریخ یکهزار و پنجاه و پنج در سمت شرقی آن وجودداشت که در تصویر نشانه ای از آن دیده نمی شود و به جای دو صحن دوم و سوم،به نظر می رسد که با تغییراتی، مدرسه فیضیه قرار گرفته باشد. تأیید این نظریه،نوشته عبدالرزاق دنبلی است که می گوید: دو صحن کهن را به یکدیگر پیوسته،مدرسهای روح افرا مشتمل برحجرات و حیاض پرداختهاند(31)، با توجه به اینمعنی که در تصویر سوم، پلههایی که با بالا رفتن از آنها واد صحن قدیم حضرتمعصومه(ع) می شوند و امروز هم وجود دارد دیده می شود.
آن طور که از قرائن معلوم می شود از دوران قدیم، مدرسه ای به نام مدرسهآستانه در جنب حرم مطهر وجود داشته است (32) که به احتمال قریب به یقین،همین مدرس فیضیه است و آن چه مسلّم می باشد این است که از اوایل قاجاریه وبه احتمالی از زمانهای جلوتر ، نام فیضیه بر آن اطلاق می شده است و نیز تا اوایلتشکیل حوز علمیه بعضی از مردم قم به آن، مدرس صحن میگفتهاند. والعلمعنداللّه.
به جای صحن چهارم، صحن کهنه یا صحن طلاست که در زمان قاجاریه، کمی بهآن وسعت داده اند و باز همان طور در تصویر مشاهده می شود، در سمت مغرب ووصل به دیوار صحن ها، سرتاسر، سدّ رودخانه بوده و در طرف مشرق، گورستانوسیعی قرار داشته که در تصویر ابتدا و انتهای آن معلوم نیست و همان گورستانمالون است که ظاهراً وسعت زیادی پیدا کرده است.
آیا از سمت این گورستان یا از طرف جنوب دری برای ورود به حرم مطهر وجودداشته؟، نویسنده این سطور در این باره مطلبی نیافته است.
درباره مدرسه فیضیه
موّرخان اوایل قاجاریه، بنای مدرس فیضیه را به فتحعلی شاه نسبتمیدهند(33) این یک اشتباه یا یک اشتباه عمدی است . درست است کهفتحعلیشاه آن را تعمیر کرد، اما اصل بنا از دوران قدیم و شاید سالها پیش ازصفویه وجود داشتهاند و چند تن از علمای بزرگ دوره صفویه در آن حجره داشته وبه احتمال قوی به نام مدرسه آستانه یا مدرسه صحن شهرت داشته است.
این را می توان گفت که فتحعلی شاه بر وسعت آن افزوده و حجره های دیگری وحوض وسط و بعضی از سر درها را در آن بنا کرد و آن مدرسه در همان زمان یعنیسال یکهزار و دویست و چهارده قمری به فیضیه معروف بوده است(34).
زراندود شدن حرم حضرت معصومه(ع)
درباره این سخن معروف که فتحعلی شاه در زمان ولیعهدی نذر کرده بود که اگربه سلطنت برسد، گنبد حضرت معصومه(ع) را زراندود کند، نویسنده این سطورمطلب قابل اعتمادی نیافت، اما اصل نذر در پارهای از مدارک معتبر ذکر شده است.از جمله جهانگیر میرزا فرزند عباس میرزا نایب السلطنه و ولیعهدفتحعلی شاه درکتاب خود به نام تاریخ نو- که گفته به استاد فقید شادروان عباس اقبال آشتیانیمصحّح کتاب، مطالب بسیار مهمّی در این کتاب می توان یافت که در هیچ مأخذدیگری نیست- دربار موضوع مورد سخن چنین گفته است: القصه ، خاقان مغفور(فتحعلی شاه) از دارالخلافه(تهران) حرکت فرمود، به دارالایمان قم رسیدند، چوندر دارالایمان قم که مدفن بضعه موسی بن جعفر صلوات الله و سلامه علیها و علیآبائها است، خاقان مغفور خرجها کرده و مدرسه دارالشّفا در کمال تنقیح ساخته وگنبد مقدس را در کمال خوبی به خشتهای طلا و درهای طلا و نقره آراستهاند و آنچه از اسباب زینت مثل قندیل طلا و نقره و زیارت نامههای به جواهر به قدر امکاندر آن جا گذاشتهاند. و در ایام سابق نذر فرموده بودند که صد هزار تومان در آنمکان مقدس خرج نمایند. در این وقت که به آن مکان رسیدند، هفده هزارتومانباقی مانده بود. قدری را نقد تحویل فرمودند که خشت طلا ساخته شده در رواقمبارک مصروف شود...(35) و اما دربار اصل زراندود شدن گنبد، چندتن ازنویسندگان و مورخان معاصر فتحعلی شاه یا نزدیک به زمان او به مسأله زراندودکردن گنبد بدون اشاره به نذر فتحعلی شاه پرداخته اند که به دو تن از آنها اشارهمیشود: یکی عبدالرزّاق دُنْبُلی و دیگری میرزامحمدتقی لسان الملک سپهر، اولیکه خود در دستگاه فتحعلی شاه و عباس میرزا بوده در ضمن ذکر وقایع سالیکهزاردویست و چهارده گفته است: که فتحعلی شاه از دارالسلطنه تهران به سمتدارالایمان قم به عزم زیارت مضجع مطهر گوهر دُرْج نبوّت و رسالت، فاطمه بنتموسی بن جعفر علیهم صلواتاللّه الملک الاکبر روان گردید. دنبلی بعد از شرحاقدامات او برای تعمیر بقاع و مساجد گفته است: دستور بنای مدرسه جدیدهمعروف به فیضیه و تذهیب قبّ مبارک حضرت معصومه و تعمیر مسجد امام حسنعسکری(ع) و تجدید دارالشفاء صادر کرد(36).
وی در ضمن وقایع سال یکهزارودویست و پانزده نیز چنین گفته که در بهاراینسال خجسته مآل، به تذهیب قبه پاک بضعه طیّبه حضرت معصومه(ع) و بنایمدرسه شروع رفت، معماران دانا و بنّایان صنعت نما، طاق قدیم را برداشتند و قبّاستواری از نو برافراشتند و سدّی محکم بر رودخانه قم که از سمت غربی آن رواناست، بستند. و پس از چند سطر دیگر ادامه داده است که: قبّ منوره به از خشتهایزراندود زینت گرفت(37).
دیگر میرزا محمد تقی لسان الملک سپهر، مورخ زمان محمد شاه و ناصرالدینشاه که در ضمن وقایع سال یکهزارودویست سیزده هجری گفته است: فتحعلی شاهبعد از روزی چند(پس از ورودش به تهران) در خاطر گرفت که گنبد مطهر و بقعهمبارکه بضعه موسی بن جعفر علیهماالسلام را تعمیر فرماید، صد هزار تومان زرخالص از بهر زراندود قبّه و تذهیب بقعه به دارالامان قم فرستاد و بابی از زرنابکرد، در ضریح مبارکش، نصب نمود(38) آن طور که معلوم می شود، زراندود کردنگنبد مطهر در سال یکهزار و دویست و چهارده آغاز شده و در سال یکهزارو دویستو هجده به انجام رسیده است و در همین زمان بود که میرزا محمد صادق متخلّصبه ناطق قصید بی نظیر خود را به نام قصید معجزیه سرود، مشتمل بر شصت ودوبیت و یکصدو بیست و چهار مصراع که هر مصراع به حساب ابجد یکهزارودویست و هجده می شود و مطلع آن، این بیت است:
این قبه گلبنی است به زیور برآمده8121 یا پاک گوهری است پر از زر و زیورآمده1218
به علاوه: بسم الله الرحمن الرحیم8121 . باسم موجود کریم8121 . این قصیدهمسمّی به قصیده معجزیه است8121 . شصت و دو بیت1218. یکصدو بیست وچهار مصراع1218(39).
و اما درباره ایوانهای طلا در صحن کهنه یا صحن قدیم و ایوان آینه در صحنبزرگ یا صحن جدید، باید گفت که اصل بنای ایوان طلا، در سال925 ه.ق و درعصر شاه اسماعیل صفوی بوده اما در مورد زراندودی و آینهکاری آنها، اولی رافتحعلی شاه در اواخر عمر شروع به زراندود کردن ایوان خشتهای طلا نموده امّاعمرش به تمام کردن وفا نکرد و نوادهاش ناصرالدین شاه کار او را به پایان برد. امادومی مربوط به زمان ناصرالدّین شاه است که به وسیل میرزا ابراهیم امین السلّطاندر سال1299 قمری آغاز شد اما توفیق به انجام رساندن آن را نیافت، عمرش به سرآمد و فرزندش میرزا علی اصغر اتابک که او نیز ملقّب به امین السلطان بود ، به پایانبرد.
و اما صحن بزرگ، یا صحنی ایوان آینه که گویا صحن به زیبایی و با این گونهمهندسی در جای دیگری یافته نشود، به جای گورستان قدیمی قم که همان مقبربابلان بوده باشد، بنا گردید. از حسن اتفاق تصویر آن قبرستان که در طرف مشرقحرم و در جنب آن است در دست می باشد و در تاریخ مذهبی قم به چاپ رسیدهاست.
نویسند این سطور ترجیح داد چگونگی بنای صحن مذکور و علت بنای آن را ازسفرنامه قم حاج میرزاعباسعلی کیوان به نام«کیوان نامه» نقل کند که هم خود شاهدبوده و هم مطالبی در آن یافته می شود که نویسند این سطور در مدارک دیگر ندیدهاست: در آن وقت تازه شروع به بنای صحن جدید شده بود که قبور را میکندندچون که آقا ابراهیم آبدار(مقصود همان میرزا ابراهیم خان امین السلطان است) درسفری بین راه در منظریّه(منزل چهارم از چهار منزل فاصله تهران تا قم که تازهاحداث شده بود و در ضمن همین عنوان دربار آن و جاده قبل از آن، توضیح دادهخواهد شد) عقب مانده بود و شاه او را طلبید. اما او حاضر نبود و شاه به غضبآمده و میرزا ابراهیم نذر کرده بود که اگر از آثار وخیمه غضب شاه برهد، بنایصحنی سنگین خرج در قم نماید(و چنین شد) و او از ابتدا صد نفر استادان پرهنر ازتهران حرکت داد که خانواری در قم بمانند ، اما معمار نیاورده بود زیرا آن وقت، یکاستاد حسن معمار در قم بود که آیتی بود سحرنما و در هم ایران مسلّم و بی نظیربود، کیوان مکرر او را دیده(نویسند مورد سخن، معمولاً از خود به کلمه کیوان تعبیرمی کند) هشتاد و چند سال داشت و پای منبر کیوان می آمد(ظاهرا کیوان که واعظبا معلومات و معروفی بوده در مسجد جمعه منبر می رفته است) در آن سال درخیلی از خانه های قم از زمین آب جوشید به قدر عشرمتر بالا آمده بود تا دو سال وچاره نداشت، زیرزمینها از سُکنی افتاد و اغلب خراب شد و عرصه بر مردم تنگشد به فکر وسعت دادن شهر افتادند از سمتی که خالی از خطر باشد. پس در سمتشمال قم به طرف تهران خانه ها متدرجا "ساخته شد(و این آغاز آبادانی زمینهایطرف چپ رودخانه است که امروزبه تقریب شامل نیمی از شهر قم می شود) وحمامها و کاروانسراها تاکنون که خیابان خوبی واقع شده و از شمال به جنوب و درضلع خیابان دکاکین است و پشت دکانها کوچهها و خانهها، قریب دو هزار خانه وباغات و نام آن آبادی را ابرقو گذاشته اند(ابر کوه) چون که رو به شمال اندکی سربالا است مانند دامن کوه و ابرقو نام هر آبادی است که در دامن کوه باشد. (تا چهلپنجاه سال پیش هم به قسمتی از شهر که طرف رودخانه واقع است، ابرقومیگفتند.)
درباره استاد حسن معمار نامدار
استاد حسن معمار خلف استاد علی بابا، از بناهای او تیمچه بزرگ(در بازار قم)چهل ذرع(ذرع یک یا دو سانتی متر از متر زیادتر است) طول در شانزده ذرع عرضبدون ستون(در آن زمان نه سیمان بود نه تیرآهن، شاید بتوان گفت تیمچ بزرگ قمچه از نظر سقف و چه از نظر زیبایی، در هیچ جا نظیر ندارد) دیگر پل رودخانه دربدروازه خاکفرج(مقصود همین پلی است که حد فاصل میدان مطهری فعلی وابتدای خیابان آذر است،) که اصل آنرا یکی از سلاطین صفویه بنا کرده، چونشکسته شده بود نیز سقف آن را پست زده بودند، در سال1292 هجری درحکومت اعتضادالدوله علیخان نایب السلطنه او (معروف به علیخان ریش بلند)بانی شد و استاد حسن در چهل روز خراب کرد و به اتمام رسانید(40).
صحن جدید
دیگر صحن جدید امین السلطانی است. در روز پانزدهم محرم1299 ه.ق به امرابراهیم خان آبدار باشی(امین السلطان)، نقش آن را کشیده دست به حفر پایههایآن زد چون آن مکان قبرستان و مرتفع بود، سه ذرع خاک آن را برداشتند... بعد ازمیرزا ابراهیم پسرش میرزاعلی اصغرخان(امین السلطان که مدتی صدراعظمناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه بود) به اتمام بنای صحن، اهتمام نمود، به طوریکه اکنون ماهی دو هزار تومان به مصرف بنایی می رسد.(41) با توجه به ارزانی باورنکردنی آن روز که در کیوان نامه شمّهای از آن ذکر شده، معلوم میشود که دو هزارتومان مبلغ گزافی بوده است.
منزلهای میان راه قم و تهران
وعده داده شده بود که دربار منزلهای میان راه قم و تهران هم توضیحی دادهشود. به طور اختصار یادآور میشود که راه کنونی قم به تهران راه جدیدی است کهدر حدود یکصد سال قبل احداث شده و احداث شدن آن هم به علّتی بوده کهاکنون مجال شرح آن نیست. قبل از این که مسافرت با ماشین معمول گردد، مسافرقم به تهران، چهارشبانه روز در راه بود که تقریباً نیمی از بیست و چهار ساعت را درراه سپری می کرد و نیم دیگر را به استراحت میپرداخت وسیله راهپیمایی همتفاوت داشت: اعیان و اشراف با کالسکه یا تخت روان طبقات متوسط با گاری یادلیجان. این چند طبقه کمی زودتر از طبقات بعدی به مقصد می رسیدند طبقاتبعدی با کجاوه و پالکی و طبقه بی بضاعت با پای پیاده و با منتهای سختی، راه همخاکی و ناهموار.
مسافر در مدت مسافرت در چهار جا منزل میکرد که این چهار محل هم اکنوندر جاده قدیم قم به تهران قرار دارد: منزل اول منظریّه و احیاناً باقرآباد، منزل دومعلیآباد و به ندرت در کوشک نصرت منزل می کردند. منزل سوم حسن آباد و بهندرت کنار گرد، بعد هم تهران، مسافت این فاصله یک صد و چهل و هشت کیلومتربود. شرح و بسط و دشواریهای این گونه مسافرتها، فرصت بیشتری می طلبد.
و اما راه قبل از احداث این راه از کوچه دروازه ری در شمال شرقی قم شروعمیشد. هم اکنون محل دروازه ری که از آن بیرون میرفتهاند و مسیر راه و منزلگاههاکاملا "مشخص است: از قم تا کاروانسرای پل دلاک چهار فرسخ است از پل دلّاک تاحوض سلطان سه فرسخ است از حوض سلطان تا کنار گرد یعنی یک کیلومتریبالای حسنآباد که اکنون در کنار جاده ماشین رو قدیم قرار دارد، نه فرسخ است. ازکنار گرد تا تهران پنج فرسخ است(42).
این راه در حدود سه فرسخ(هجده کیلومتر) از جاده که زمان ناصرالدین شاهاحداث شده نزدیکتر بوده است.