گالری ثالث میزبان آثار عکاس زن جوانی است که اولین نمایشگاه انفرادیاش را برپا کرده است. این نمایشگاه که عنوان «کتابخوانی برای خیابانهای تهران» را بر خود داشت، روز جمعه 22 اردیبهشتماه افتتاح شد و تا 3 خردادماه برپا خواهد بود. گزارشی از این نمایشگاه را به همراه مصاحبهای با هنرمند این آثار، مریم فیروزی را در بنیتا بخوانید.
مریم فیروزی
مریم فیروزی یک هنرمند چند رشتهای است؛ از نوجوانی مجذوب ادبیات و نقاشی میشود و به شکل حرفهای به خوشنویسی میپردازد و موفق به گرفتن درجهی ممتاز میشود. به ایجاب دیپلم ریاضیاش در رشتهی کارشناسی نرمافزار تحصیل میکند و بلافاصله بعد از آن به دانشگاه هنر تهران میرود و مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشدش را در رشتههای سینما و مطالعات سینمایی دریافت میکند. سینما همان فضای چند رسانه ای را برای او فراهم میکند تا بتواند به علایق گوناگون هنریاش همچون عکاسی و نقاشی در یک مدیوم بپردازد. از مهمترین دغدغههای او که در تمامی تجربیاتاش مشهود است به چالش کشیدن رسانهای است که خودش به عنوان هنرمند در آن دست به آفرینش میزند. پایاننامهی او با عنوان «خودبازتابی در سینما» که به عنوان پایاننامهی برگزیدهی سال انتخاب شد، اولین اقدام تئوریک او برای به پرسش کشیدن رسانه پیش از به سخن درآوردن آن است. به موازات این رویکرد انتقادی، دیگر مسائل مورد علاقهی او از جمله زنان، فرهنگ، و انزوا در جامعهی مصرفگرای امروزی است، که در آثارش با نگاهی دیگر مورد بازنگری قرار گرفته است.
او در رشتهی سینما تحصیل کرده اما نقاشی و ادیبات جزئی جدایی ناپذیر از زندگی او هستند. مریم فیروزی مجموعه شعر چاپ نشدهای هم دارد. نقاشی هم چندین سال زندگی اورادر اختیار خود گرفته بود. اما چرا سر از عکاسی درآورد؟ خودش میگوید: «عکاسی برای من یک جورهایی جای خالی نقاشی و لحظههایی که فیلم نمیسازم را پر میکرد»
کتابخوانی برای خیابانهای تهران اولین مجموعه عکس جدی مریم فیروزی است که از یک دغدغهی شخصی برخواسته است و آن هم کتاب است. مریم فیروزی میگوید: «عکسها کمکم شکل گرفتند و اینگونه نبود که به هنگام گرفتن عکس اول، بدانم هشتمین عکسم چه خواهد بود.» او یکسال وقت صرف کرده بود تا لوکیشن عکسهایش را پیدا کند. بعد از یافتن و مشخص شدن لوکیشها، کمکم قصهها هم شکل گرفتند و هر عکس مسیر عکس بعدی را نشان داد.
در مورد زمان شکلگیری و تکامل این ایده، مریم فیروزی اینطور توضیح میهد: «ایدهی اولیه در سال اول فوق لیسانسم بود اما ایدهی اصلی وخود شکل گرفتن پروداکشن، در سال دوم فوق لیسانس اتفاق افتاد که درگیر پایان نامه هم بودم»
فیروزی در مورد اینکه چرا سوژهی اصلی عکسهایش خودش، در قالب یک زن است ، میگوید: «من خودم یک زنم و وقتی میخواهم به جامعه نگاه کنم، همیشه از دیدگاه یک زن نگاه میکنم. از آنجا که کانسپت این مجموعه، دغدغهی شخصیام بود، لازم میدیدم که خودم در عکس حضور داشته باشم. چون اگر خودم نبودم قاعدتا باید دنبال یک دختر دیگر میگشتم و ملاک خاصی برای او نداشتم. این مجموعه نیاز به یک سوژهی واحد داشت و خب چرا باید آن دختر باشد و این دختر نباشد.»
انجام چنین پروژههای عکاسی در خیابان سختیهای زیادی دارد و باید از نیروی انتظامی مجوز گرفت.
او در مورد سختی کارش میگوید: «در عکس عروس که در وسط خیابان است، بزرگترین نگرانی ما دختربچهای بود که وسط خیابان باید راه میرفت و ما باید خیابان را میبستیم؛ اما گاهی موتورسواران هیچ اهمیتی نمیدادند. من صحنهای را به یاد دارم که دختربچه باید روی خط عابر پیاده راه میرفت و دوستانم در این سمت و آن سمت خیابان درحال هدایتش بودند. با این که ما خیابان را بسته بودیم و خیابان بستن ما در حد چند دقیقه بود، یک موتورسوار با سرعت راهش را کشید و رفت و مادر دختربچه با چنان جیغی وسط خیابان دوید که همهی ما شوکه شدیم و تا چند دقیقه نمیتوانستیم کار کنیم.»
مریم فیروزی مهمترین عامل برای موفقیت یک زن در عرصهی هنر را دغدغه داشتن میداند و اینطور توضیح میدهد: «به نظر من مهمترین کاری که همهی آدمها نه فقط هنرمندان باید به آن بپردازند؛ دیدن، مطالعه کردن و دغدغهمند بودن است و مهمترین چیزی که هنر به آن نیاز دارد، ایده است. وگرنه امروزه همه عکاس هستند. همه دوربین عکاسی یا موبایل دارند و همه عکس میگیرند و سوژهها مکرر شدهاند. اما دریچهی نگاه آدمها میتواند متفاوت باشد. تلاش کنند از یک نگاه دیگر وارد مسائلی شوند که حتی به نظر تکراریست. همه چیز در سه چیز خلاصه میشود: ایده داشتن، فکر کردن و بعد دست به عمل زدن»
منبع: بنیتا