از قلّه اندیشه تا دشت فروتنی
اسوه های علم و عمل بزرگانی هستند که رسالت فرهنگی و تکلیف دینی خود را به خوبی انجام داده اند، آن ستارگان آسمانی معرفت، ضمن جهاد فکری و فرهنگی، به خود سازی و کنترل نیروهای درونی خود پرداخته اند، سیره انبیاء و اولیا را احیا کرده اند و از باورهای ارزشمند شیعه هوشمندانه پاسداری کرده اند زلال معارف اهل بیت چون بارانی با برکت بر جان های آنان باریده و معنویت و طهارت نفس در بوستان وجودشان به رویش نشسته است.
این رادمردان با تهذیب نفس، روان خود را به عروجی معنوی رسانیده و از فرودین دنیای فانی به سوی قدسیان اوج گرفته اند، ضمن برخورداری از ژرف کاویهای والا، تکیه بر برهان و منطق و غواصی در بحر معارف، فروتنی و صداقت و راستی را مشی خویش نموده و از موضع تواضع، سعه صدر و وسعت اندیشه کاملاً قدرت تحمّل عقاید دیگران را داشته و به جدال احسن و گفتگوهای برکت زا روی آورده اند. با وجود این که قلّه های دانش را در نور دیده اند شوق فراگیری در رفتارشان موج می زند و در رسیدن به حقایق علمی و عقلی لحظه ای آرام ندارند. لحظه های زندگی را با همت های والا و تدوین و تألیف آثاری گران سنگ و تربیت شاگردان شایسته گرانبها نموده و زهد را با حضور در اجتماع، تقوا را با اندیشه ای آزاد،سیاست را با وارستگی، بیداری در شب را با از خواب بیدار نمودن غافلان و اندوختن دانش را با عمل صالح، عبادت، ذکر و دعا ترکیب نموده اند. در نوشتار حاضر با روش آموزشی علّامه حسن زاده آملی که یکی از عارفان شیفته اهل بیت است آشنا می شویم.
فاتح قلّه های علمی و معنوی
حکیم عارف و فقیه عالم آیة اللّه حسن زاده آملی از نوابغ و نوادر روزگار و گوهر گرانبهای علم و فضل و کمال به شمار می روند. این دانشور گرانمایه در علومی چون قرآن و تفسیر، نهج البلاغه و حدیث، کلام اسلامی، فقه و اصول، حکمت و عرفان، رجال، ریاضیات، نگارش و خوش نویسی، ادبیات و شعر، نجوم، هیأت و علوم غریبه تبحر داشته، تدریس نموده، در بسیاری از این رشته ها صاحب نظر بوده و در برخی از این معارف صاحب سبک و نوآوری می باشد این ویژگی ها موجب شده که ایشان به عنوان شخصیتی جامع و عالمی ذوفنون به شمار آید و خاطره مشاهیر صاحب عنوان و علمای برجسته سلف را در اذهان تداعی کند، او جامع علم و عمل و برخوردار از علوم رسمی و عرفانی و حامل نور ظاهر و باطن است.
او نمونه ای نادر از تربیت یافتگان حوزوی است که درک محضر اعاظمی چون آیات گرام محمد تقی آملی، ابوالحسن شعرانی، رفیعی قزوینی، مهدی الهی قمشه ای، فاضل تونی، میرزا احمد آشتیانی، علامه طباطبایی و برادرش محمد حسن الهی از معظم له شخصیتی بی بدیل ساخته است.
شهد شکوفایی
علامه حسن زاده در چهارم تیرماه 1307 هـ.ش در شهر آمل دیده به جهان گشود. در دوران کودکی قرآن و مقدّمات خواندن و نوشتن را نزد چند بانوی پرهیزگار فرا گرفت. پس از سپری شدن این دوران در حوزه علمیه آمل مشغول تحصیل گردید و در آنجا مقدّمات زبان و ادبیات عربی را همراه با خوشنویسی از اساتید وقت آموخت. در سال 1329 به تهران امد و در جلسات درس آیة اللّه شیخ محمد تقی آملی و آقا سید احمد لواسانی حضور یافت و لمعه و سایر دروس را نزد این بزرگواران یاد گرفت. در این شهر فراگیری علوم و معارف دینی را در محضر میرزا احمد آشتیانی، رفیعی قزوینی، علامه شعرانی و... پی گیری نمود و در قم به حوزه درسی علامه طباطبایی و برادرش آمد و علوم غریبه خصوص جفر را از محضر سید مهدی قاضی فرا گرفت.(1)
بارقه ای الهی
نکته ای که در دوران تحصیل و پس از آن در سیره و شیوه زندگی ایشان مشاهده می گردد، توجه به لطف خداوند، توکل و استعانت از فضل پروردگار است. خودش می نویسد: در سن چهارده سالگی به فضل پروردگارم بارقه مشرقیه الهیه و شهاب قبسی به من رسید که به اقتضای عین ثابته ام مطلوب من بود، این بارقه همانند نوری پیش رویم شتافته، مرا به کسب معارف الهی راهنمایی و به تخلّق به اخلاق ربوبی ترغیب و به تأدّب به آداب انسانی تحریض می کرد و مرا به فرار و انزجار از آیین های تباه و پست تحریص می نمود.(2) در جای دیگر خاطرنشان می نماید: از جمله فضل پروردگارم بر من این بود که در مدت اقامتم در تهران در طی سیزده سال یا بیشتر همراه با اشتغال به تحصیل علوم از آن محاضر عالیه طبق روش معهود و سیره جاریه بین علمای روحانی به تعلیم و تدریس در مدارس (حوزه علمیه) اشتغال داشته، توفیق یافتم کتابهایی را تدریس کنم.(3)
ایشان متذکّر می گردد: زمانی شبهات گوناگون بر من روی می آورد و از تطبیق مسایل عرفانی عاجز مانده بودم و از کثرت فکرت به فرسودگی مبتلا گشته بودم ولکن در درس ها حاضر می شدم و از خویش ابراز نمی کردم، تنها چیزی که مرا از این ورطه هولناک هلاک رهایی بخشید لطف خدا بود، سرانجام بارقه های الهی چون نجم ثابت بر آسمان دل طارق آمد و در پناه ربّ ناس از وسواس خنّاس نجات یافتم.(4)
اشتیاق به آموختن
علامه حسن زاده از همان آغاز فراگیری تا رسیدن به مراحل عالی علمی و معرفتی نوعی شور، شوق، اشتیاق و علاقه وافر را در خود به شکوفایی رسانیده بود.(5) استاد حسن رمضانی از مشاهیر شاگردان علامه حسن زاده می نویسد: به خاطر همین عشق پیوسته و لازمی که حضرت استاد نسبت به علم داشته است همواره تحت هر شرایطی که بوده است در مسیر کسب آن از بذل هیچ گونه کوششی و تلاشی دریغ نکرده است تا پایه ای در راه طلب دانش مجاهده کرده که اگر بخواهیم عینیت جامعیت حوزه های علمیه قدیم و اصیل عالم اسلام را که در تمام علوم و فنون رایج زمان خویش صاحب نظر بوده اند، مشاهده کنیم بدون اغراق باید به سراغ ایشان برویم.(6) خود علامه در این باره می گوید:
منم آن تشنه دانش که گر دانش شود آتش |
مرا اندر دل آتش همی باشد نشیمنها |
این عشق به اندازه ای بود که اگر شاگردان دیگر، درس استاد را ترک می کردند او همچنان برای یاد گرفتن استاد را ترک نمی نمود: «پس از درس مکاسبی ها می رفتند و بعضی ها می نشستند که بنده بازهم از نشستگان بودم، علامه شعرانی اسفار یا اشارات می فرمود. این درس ها که تمام می شد آقایان می رفتند و بنده می نشستم. چه بسا روزها که ما در بین الطلوعین می آمدیم برای درس کفایه و سر درس آخری مثلاً مجسطی یا زیج بهادری اذان ظهر می گفتند و ایشان از صبح تا ظهر تدریس کرده بود،(7) البته بنا به اعتقاد علامه حسن زاده این اشتیاق متقابل بود: «علامه شعرانی هم خودش اشتیاقی شگفت به درس و بحث داشت و هم ما طالب و شایق بسزا بودیم.»(8) این علاقه وافر موجب گردید علامه حسن زاده، در مسیر کسب معارف از سختی ها و مصائب و مشکلات نهراسد و مسیرهای دشوار را با آرامش پشت سر بگذارد.
تفحّص برای دست یافتن به استاد ماهر و ذوفنون و لحظه ای از پای نایستادن در این جهت نشانی از شوق ایشان است، حکیم الهی قمشه ای خطاب به ایشان گفته است: روزی در غیاب به مدرسه حاج ابوالفتح (در تهران) آمده از طلّاب مدرسه در مورد راه رَوِشَت در کارها و اشتغالت به تحصیل پرس و جو و تحقیق نمودم آنها در تصریح به حسن سیرت و شدّت ولع شما به اقتنای معارف و اکتساب علوم متفق و یک زبان بودند.(9) وقتی از ایشان پرسیدند روزها چه کار می کنید در جواب گفتند: از شش سالگی که به مکتب رفته ام تا کنون ندیم من کتاب، و معشوق من استاد و درس و کار من بحث و تدریس و تصنیف است.(10)
اهتمام و جدیت
یکی از خصالی که در زندگی علمی و آموزشی علامه حسن زاده مشاهده می گردد و آثار متعددش در عرصه های گوناگون و نیز اعتراف استادانش مؤیّد آن است، همّت بلند، کوشش مداوم و تحمّل مشقات در این مسیر می باشد، علامه شعرانی در تقریظی که به یکی از آثار ایشان نگاشته است یادآور می شود: همانا ابناء روزگار ما کم همّتند امّا شیخ ما (حسن زاده) نسبت به وقتش ضفّت و نسبت به عمرش خسّت نورزید بلکه آن را در علوم دینیه صرف کرده آنهارا متقن فرا گرفت.(11) مرحوم شعرانی در اجازه روایی که برای علامه حسن زاده صادر نموده، یادآور شده است: بیست سال بلکه بیشتر او را آزمودم و امتحان نمودم. در این مدت در او چیزی جز جد و اجتهاد ندیدم.(12) او را به حق می توان استوانه ای از تلاش و همت در راه تحصیل و کسب فنون و علوم مختلف دانست، جلسات خصوصی و بدون تعطیل ایشان در محضر اساتید که بعضاً قبل از طلوع آفتاب آغاز و تا پاسی از شب ادامه می یافت و جدیت و پشتکار ایشان برای حضور در محفل علمی و تحویل دادن درس و بحث در محضر اساتید باعث گردیده است که همواره به عنوان الگوی پشتکاری معرفی گردد.(13) استاد حسن زاده متذکر می گردد: روزی مرحوم ناصح به این کمترین گفت که در جلسه ای که استاد شعرانی تشریف داشت به مناسبتی سخن از دانش، پژوهش و درس خواندن و اهتمام به تحصیل به میان آمد استاد شما را ضرب المثل قرار داد و به حضّار گفت: درس خواندن را از فلانی یاد بگیرید، آیة اللّه رفیعی قزوینی وقتی از تهران به قزوین رفته بود مکرّر به طلاب این سامان می گفت: بیائید در تهران طلبه درس خوان را ببینید از او درس خواندن را یاد بگیرید و نام علامه حسن زاده را بر زبان می آورد.(14)
استاد حسن زاده این همت و تلاش را عاشقانه در شرایطی در جهت کسب مکارم و معارف به کار گرفت که بر اثر خفقان رژیم رضاخان روحانیّت و مراکز علوم دینی در حالتی از غربت و انزوا سخت ترین فشارها را تحمّل می کردند و این نکته خود از ارزش و بزرگی راه استاد حسن زاده و زحمات و مجاهدات فوق العاده ایشان در این زمینه حکایت می کند.(15) همچنین شرایط آشفته و امکانات بسیار ناچیز بود، ایشان در گفتگویی تأکید نموده است: با جان کندن درس خواندیم، شما آقا قدر این اوضاع را بدانید آن زمان که ما در مدرسه مروی تهران بودیم یک زیلویی کف مدرسه پهن بود که با زمین یکی شده بود.(16)
هر آن چیزی تو را کز آن گزند است |
برای اهل دل آن دلپسند است |
قدردان استادان
علامه حسن زاده آملی بر این باور بوده و هست که برای فراگیری مبانی و مفاهیم علوم و رسیدن به تبحّر لازم در معارف دینی و علمی مراجعه به استاد دانشور و متخصص هر فن و دانشی لازم می باشد ایشان می گوید: برای طالب کمال، استاد کامل خیلی دخیل است، آن مفاتیحی که از استاد عائد شاگرد می شوند، آن کُدهایی که از استاد استفاده می کردند، آن اصول و امّهاتی که از استاد به دست می آیند اهمیت بسزا دارند و به قول عارف رومی در مثنوی:
هیچ کس بی اُوستا چیزی نشد |
هیچ آهن خنجر تیزی نشد |
هر که گیرد پیشه ای بی اوستا |
ریشخندی شد به شهر و روستا(17) |
به همین دلیل خود شیوه اش این بود که در آمل، تهران و قم با تفحص و جستجوگری استادانی زبده و ماهر بیابد آنهایی که به قول خودش: زحمت کشیده بودند. این بزرگواران به حقیقت روحانی راستین بودند، معنی واقعی عشق به علوم و معارف و کتاب و تحقیق در آثار وجودیشان از قبیل تدریس و تصنیف مشاهده می شد. الهی شکرت که از استادان بی رنگ رنگ گرفته ام.(18)
ایشان برای تألیف و تحقیق نیز هم از روش اساتید بهره می گرفت و هم با آنان مشورت می نمود چنانچه پس از گفتگو با آیة اللّه محمد تقی آملی به این حقیقت رسید که حضرت فاطمه زهرا(س) مصداق لیلة القدر است و در این باره رساله ای تألیف نمود.(19)
از نکته های دیگر این که علامه حسن زاده در برخورد با اساتید روشی توأم با ادب و احترام و قدردانی با آن بزرگواران را بروز می داد، شبی مرحوم الهی قمشه ای به ایشان گفته بود: شما خیر می بینید، پرسیده بود از چه جهت، وی پاسخ داده بود: شما را نسبت به اساتید بسیار مؤدّب می بینم، استاد حسن زاده پس از نقل این موضوع می گوید: آری من هیچ گاه نزد اساتیدم یک زانو یا چهارزانو ننشستم و به دیوار تکیه نمی دادم و خیلی با ادب و احترام می پرسیدم و در حضور و غیابشان وظیفه شاگردی را بیش از حدّ وظیفه پدر و فرزندی مراعات می نمودم.(20) استاد رمضانی می نویسد، مکرّر می فرمودند در حضور اساتیدم مواظب حرف هایم بودم و می کوشیدم با آنها چون و چرا نکنم همه این ها بدین خاطر بود که مبادا کردار و گفتار من سبب رنجش آن بزرگواران بشود و خدای ناکرده از فیض آنان محروم گردم. بی شک یکی از اسباب موفقیت علامه حسن زاده که در شکل گیری شخصیت ایشان تأثیر بسزایی داشته همین احترام و خضوع بسیارشان نسبت به اساتید خود بوده است.(21)
هرکجا از اساتید خویش نام می برند به بهترین شکل ممکن از آنان تجلیل نموده و همواره به قدردانی از آنان پرداخته اند، در جایی پس از ذکر نام آن ستارگان معرفت می گوید: همه به حقیقت روحانی والامقام و بزرگوارانی صاحبدل و عالمانی عزیز الوجود بوده و در حقیقت ستارگان فروزان آسمان معارف بودند و با تفاوت در قدر، در هدایت و تعلیم و تربیت یکدل و یک زبان بودند.(22) و به مناسبتی نوشته اند: به خدا سوگند قلم و زبان به ادای شکر معشار نیکی هایی که این مشایخ عظام در حق ما نموده اند وافی نیست اگرچه علّة العلل ربّ العالمین است.(23)
تعدیل ذهن و ملکه اندیشه
لطایف بیانی، دقت های علمی، وسعت دانش و ذوق ادبی در تدریس استاد موج می زند، پایه درس و بحث استاد حتی در هنگامی که خود مشغول فراگیری علوم بودند چنان قوی شده بود که در اواخر اقامت در آمل کتب درسی پیشین را برای دیگران تدریس می نمودند و به تهران هم که آمدند کتب یاد شده را در مدارس، درس می دادند،(24) این علامه ذوفنون عقیده دارد شاگرد باید تا حدودی قوانین حساب و هندسه را فرا گیرد زیرا اینها در تعدیل و تقویم ذهن، فکر و قلم و بیان تأثیری بسزا دارد. علوم ریاضی فکر را از خطا و اعوجاج باز می دارد، انسان های ورزیده در این علم صاحب رأی صائب، نظری ثابت، کم گوی، گزیده گوی، دیرگوی، و نکوگوی هستند،(25) خود استاد این گونه بود و دلیل آن، همین روی آوردن به ریاضی و شاخه های وابسته به آن می باشد.
به باور ایشان هرچه طلّاب مباحثه در علوم مورد نظر بنمایند، فراگیری دروس بهتر می گردد و در روح و روان جای می گیرند. خود به این شیوه ملتزم بود: اکثر کتابهایی را که می خواندم، مباحثه نیز می کردم، کفایه را یک ساعت به اذان صبح مانده، اسفار یا مکاسب یا جواهر را پیش از صبح (بین الطلوعین) و اشارات را ساعت یک بعدازظهر مباحثه می کردیم.(26)
گوهرهایی از ایّام تدریس
شاگردان و آشنایان از فروتنی زایدالوصف استاد خویش درشگفتند، وقتی در منزل به دیدنش می روند، خود شخصاً به پذیرایی از آنان می پردازد و به هنگام خداحافظی با پای برهنه آنان را بدرقه می کنند، این شگفتی مراجعین را به شیفتگی و اشتیاق وا می دارد یکی از شاگردانش می گوید پس از این ملاقات ها ارادات قلبی خود را نسبت به ایشان احساس کردم و به تدریج ارادت قلبی من به شیفتگی انجامید.(27)
استاد در هنگام تدریس برخی کتابها، بر آنها تعلیقه های ارزنده ای نوشته است، کتاب دررالقلائد علی غرر الفوائد حاوی تعلیقاتی تحقیقی است، بر بخش حکمت منظومه مرحوم سبزواری که استاد حسن زاده در دوره تدریس آن، برای بیان مراد این فیلسوف آن را فراهم آورد زیرا معتقد بود حکمت منظومه سبزواری خلاصه اسفار است و در عین حال به توضیح و تبیین نیاز داشت.(28) کتاب نصوص الحکم بر فصوص الحکم فارابی حاصل درس و بحث استاد در شهرستان آمل می باشد که البته بر آن اصلاحاتی انجام داده است.(29) دروس معرفت نفس مجموعه مباحث ایشان در حوزه درسی آمل می باشد. نکته دیگر این که تدریس ایشان با تحقیق توأم است و اصولاً پس از تدریس، برخی آثار را از راه پژوهش نگاشته اند. ایشان هنگام تدریس کتاب اسفار ملاحظه نمود چاپ سنگی مورد استفاده که با حواشی برخی مشاهیر نشر یافته است آمیخته به تحریف، کاستی ها و تصحیف های فراوان است و اشراف این فاضلان این کاستی ها را از بین نبرده است، از این جهت با سی سال پشتوانه تعلیم و تعلّم و تحقیق این کتاب را با چندین نسخه مصصّح مقابله و تصحیح کرده و از آغاز تا پایان بر دشواری های آن توضیح و شرح نگاشته است، ایشان کتاب شرح فصوص قیصری را نزد فاضل تونی فرا گرفت و خود نیز موفق گردید طی سالیان درازی چهار دوره آن را تدریس کند و در طول این مدت علاوه بر این که آن را با نسخ متعدد مقابله و تصحیح کرد، تعلیقات و حواشی ارزنده و عمیقی بر آن نگاشت و بدین گونه بر فوائد و عواید کتاب افزود.
ایشان کتاب شفا را نزد بزرگوارانی چون علامه شعرانی، میرزا احمد آشتیانی، استاد محمد حسین فاضل تونی و علامه طباطبایی فرا گرفت و خود بخش طبیعیات و الهیات آن را طی هشت سال برای عدّه ای از طلاب در قم تدریس نمود و در خلال آن علاوه بر تصحیح این بخش از شفا، بر قسمت های نفس و الهیات آن تعلیقات ارزنده و مفیدی را نگاشت که بخشی چاپ شده و بخش دیگر در حال طبع است.
در عرصه پژوهش
موارد ذیل در تلاش های پژوهشی و کارهای تحقیقاتی علامه حسن زاده قابل مشاهده است:
1ـ تکیه بر قواعد برهانی و عقلی
در پژوهش های کلامی در اقتفا به شیخ مفید و شیخ طوسی بر قواعد برهانی و عقلی تکیه دارد. اگر روایتی قطعی الصدور نباشد به اقتضای حدیث منقول از رسول خدا(ص) که می فرماید: «اذا اتاکم عنّی حدیثی فاعرضوه علی کتاب اللّه و حجة عقولکم فان وافقهما فاقبلوه و الّا فاضربوا به عرض الجدار؛ هرگاه روایتی از من به شما رسید آن را بر کتاب خدا و خرد خویش عرضه کنید اگر موافق بود بپذیرید و گرنه آن را بر دیوار بکوبید(رد نمائید و از آن اعراض کنید).»(30)
آن را کنار می نهاد و صرفاً امور معتبر، موثق و استوار را قبول می کرد.
2ـ اجتناب از تکیه بر عرف و سخن عوام در تحقیق
علامه حسن زاده تأکید می نماید: سعی کردیم از مسایل خطابی، عرفی و استحسانی برکنار بوده باشیم چرا که عقیده، عَقد است، دل بستن است، دل دادن است و همه این همه به برهان نیاز دارد و به استحسان و امثال آن کار درست نمی شود. این که بیائیم و بگوئیم چون بروج آسمانی دوازده تاست پس باید تعداد ائمه دین نیز به همین میزان باشد، عقیده استوار نمی گردد.(31)
3ـ حقیقت طلبی در پژوهش
در برابر عدّه ای که تلاش تحقیقی را همچون کارهای بازاریان می دانند می گویند و باید محقق بر اساس کسادی و رونقی متاعی تصمیم بگیرد، علامه حسن زاده صرفاً به حقایق توجه دارد و حاضر نیست این حقیقت طلبی را با چیز دیگری معاوضه نماید،در هر شرایطی اعم از فرازها و نشیب ها و سختی ها و عسرت ها برای کشف حقایق اهتمام می ورزد و درهایی را به روی علاقه مندان می گشاید، در واقع بدون هیچ قید و شرطی در جستجوی حقیقت است.
4ـ برداشت کم و بازده زیاد
مشی علمی علامه حسن زاده بدین گونه است که به رغم محرومیت از امکانات و یا برخورداری از تسهیلات اندک، کارهای مهمی به جامعه عرضه نموده است. ایشان در تهران به دلیل مشکلات مالی، همسر و فرزندان را به شهرستان می برد و در یک اتاق کوچک و ساده به کار علمی و تحقیقی می پرداخت. اتاقی که یک چراغ خوراک پزی داشت که هم آن را در زمستان گرم می کرد و هم برای طبخ غذا از آن استفاده می شد! در همین اتاق کوچک، کافی کلینی تصحیح گردید و اعراب گذاری شد و دهها اثر دیگر تألیف گردید، نه از دفتر کار با نورکافی و تهویه و خنک کننده و گرم کننده مدرن خبری بود و نه از حق التحقیق کافی، او با این روش به علاقه مندان ثابت نمود می توان کارهای بزرگ را حتی با امکانات ناچیز انجام داد. این باور کلید توفیق نسل دانش طلب امروز ایران است.(32)
5 ـ دفاع از قرآن و عترت در برابر مخالفان
کوشش علامه حسن زاده در تألیف آثار بر این است که از حقایق قرآنی دفاع کند و از اهل بیت و سیره و سخن آنان صیانت نماید. جرجی زیدان عیسوی مذهب گفته بود، نمی توان مطالب موجود در نهج البلاغه را به حضرت علی(ع) منسوب دانست و سید رضی و سید مرتضی که هر دو ادیب بودند این مطالب را نوشتند و برای ترویج کتاب خود، آن را به امام اول شیعیان نسبت دادند علامه حسن زاده از این ادعا به شدت ناراحت گردید و بر آن شد تا مصادر و مأخذ خطب و رسایل حضرت علی(ع) را که قبل از سید رضی سالیان متمادی در دست مردم بود، فراهم آورد و ذکر کند تا جایی برای توهم و تردیدهایی این گونه نباشد. تکمله منهاج البراعه و کتاب صادر و مأخذ نهج البلاغه در این ارتباط نوشته شده است.(33)
6ـ اغتنام از فرصت های مقتضی
علامه حسن زاده برای تحقیق و پژوهش و کاوش در آثار و اندیشه های بزرگان از لحظات گوناگون زندگی بهره می گیرد و اگر عواملی برایش در این راستا مزاحمت ایجاد کند به شدت ناراحت می شود، یکی از شاگردانش نوشته است یک بار وقتی به درب منزل استاد رفتم، آقازاده درب را گشودند و چون استاد به بیرون منزل تشریف آوردند دیدم قلمی در دست ایشان بود که نشان می داد از هر فرصتی استفاده می نماید، آن روز مصادف با ششمین روز، از ماه مبارک رمضان بود و استاد بادهان روزه و ایام تعطیلی دست از کار تحقیقی نکشیده بود زیرا ذائقه پژوهش تعطیل بردار نمی باشد.(34)
7ـ توجه به مسایل عینی
از آفات متداول در امر تحقیق این است که آدمی به کتابها اکتفا کند و ارتباطش با موضوع علم قطع گردد یعنی از همان پدیده عینی که محقق قصد دارد آن را بفهمد یا بهتر درک کند، اعراض نماید. علامه حسن زاده به گمشده اصلی چشم دوخته است و همواره می کوشد خود را با آن تعیّن خارجی روبرو کند و با آن ارتباط معرفتی برقرار نماید. روش ایشان آن است که با هر موضوعی که ذهن شان به آن درگیر شده است رابطه ای مستقل از گفته های این و آن و به صورت عینی و ملموس ایجاد کند. در درس های قبله و عیون مسایل نفس، ایشان چنین شیوه ای را پیش گرفته است. استفاده از روش های ریاضی و تئوری بطلمیوسی سماوات با روشنی و روانی اعجاب بر انگیزی برای تعیین قبله از تلاش های عینی علامه حسن زاده است که در عین حال اعتماد به نفس ایشان را نشان می دهد.
ذهن این فرزانه عالیقدر بطور جالب و چشمگیری متوجه مسایل نفس شده است و می توان گفت کسی همپای ایشان در تسلط بر این مبحث یافت نمی شود، دروس معرفت نفس محصول این نگرش است که به زیور طبع آراسته گردیده است، در کتاب عیون مسایل نفس بیش از شصت محور مورد بحث قرار گرفته و به نحو اختصار ولی دقیق طرح مسئله شده و سپس هر کدام به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است.
8 ـ گره گشایی از مباحث مشکل فلسفی و عرفانی
علامه حسن زاده در مسیر تألیف و تحقیق به تلاش هایی روی آورده که به نحوی گرهی از مبحثی بگشاید و برای خوانندگان راهگشا باشد، کتاب فصوص الحکم را با توجه به چندین نسخه به دقت تصحیح و مقابله نموده و از آغاز تا انجام مطالب سودمندی در گشودن مشکلات و حل معضلات آن، به رشته نگارش درآورده اند، علامه حسن زاده کتاب تمهید القواعد را نخست در محضر استادانی بزرگ چون علامه طباطبایی فرا گرفت و وقتی مشاهده کرد مطالبی غامض در آن وجود دارد با توضیحاتی به صورت حواشی ارزنده، دشواری های آن را بر طرف کرد.
9ـ جلوگیری از تصحیفات و تحریفات
از دیگر محورهای تحقیقی و شیوه های پژوهشی علامه حسن زاده این است که از غلطهای راه یافته به کتابهای معتبر و معروف که موجب مغشوش گردیدن محتوای آنها می باشد جلوگیری کند رساله تحفة الملوک فی السیر و السلوک از آثار سید مهدی طباطبایی بحرالعلوم است که در مسایل عرفانی و اخلاقی شأنی والا دارد، متأسّفانه برخی از شبهات واهی را به این اثر وارد کرده و از اعتبارش کاسته اند. علامه حسن زاده متن مخلوط این کتاب را با دقت تمام تصحیح نموده و از بدو تا ختم تعلیقات ارزنده و مفیدی بر آن نگاشته است.(35)
کتاب کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد خواجه نصیر طوسی، از آثار علامه حلی است که به دلیل کثرت تداول و فراوانی تعالیق و شروح کوتاه و بلند و وارد گشتن حواشی گوناگون در متن آن، به نحوی تصحیفات و تحریفات بدان روی آورد که هیچ کدام از نسخ چاپی آن شایسته و زیبنده این اثر گرانمایه نبود. لذا علامه حسن زاده بر آن شد تا از کتاب مذکور نسخه ای منقح و استوار ارائه کند. معظم له برای رسیدن به این مقصد هفت نسخه از کشف المراد را گرد آورد و با کوششی زایدالوصف همراه با وسواس علمی به تصحیح کتاب مزبور توفیق یافت و نسخه ای صحیح از آن را به عالم دانش و اندیشه عرضه کرد.(36)
10 ـ نسخه شناسی
از مواردی که در عرصه کارهای پژوهشی این شخصیت علمی مطرح است، تسلط بر نسخه های گوناگون آثار معروف در زمینه فلسفه، عرفان و هیأت می باشد، ایشان در کتابخانه های گوناگون، نزد اساتید و نیز کتابخانه شخصی خویش نسخه های مخطوط بسیاری را ملاحظه کرده و آنها را از نظر سبک نگارش، درستی استنساخ، نزدیک بودن به زمان تألیف کتاب اصلی و نیز ارزش تاریخی و علمی مورد بررسی و ارزیابی قرار داده است. ایشان در مصاحبه ای می گوید: کتاب شناسی هم یک فنی است. آدم باید خیلی کتاب ببیند تا آنها را بشناسد نمی دانم به نحوی تعبیر کنم امّا اگر کتابی دستم دهید به اندازه بینش خودم می گویم این کاغذش باید مال چه وقتی باشد، این خط از چه زمانی است و...(37)
11ـ حوصله و بردباری در کاوش و پژوهش
اگر چه حضرت استاد حسن زاده در تحقیقات خویش، ابتکارات و نوآوری های فراوان دارد امّا نوعی تفحص و جستجو در آثار دیگران در شیوه پژوهشی ایشان قابل مشاهده است او با حوصله ای شگفت در کتابها و آثار علمای سلف به کاوش می پردازد و پس از غوّاصی در اقیانوس معارف دیگران، مرواریدهای اندیشه و حکمت را صید می نماید، او آگاهی از موضوع مورد بررسی و نیز اطلاع از سابقه پژوهش در موضوع خاص را از این طریق بدست می آورد و هیچ گاه در این مسیر خود را بی حوصله نشان نداده است. نکته دیگر صبر و قدرت تحمّل ایشان در مقابله نسخه های متعدد و تصحیح متن مورد تحقیق بوده است. شرح خوارزمی بر فصوص اگرچه با تصحیح چاپ شده بود ولی به لحاظ متن اصلی و شروح نااستوار و آمیخته به اشتباهات فراوان بود. علامه حسن زاده با همتی بلند و صبر و متانت این کتاب را تصحیح نمود و حواشی ارزنده ای بر آن نگاشت که اخیراً به حلیه طبع آراسته شده است.(38)
12ـ تتبع فراوان، باریک بینی و اتقان
نمونه تتبع و اتقان را می توان در تصحیح کتاب کلیه و دمنه توسط ایشان مشاهده کرد. اولین بار امیر نظام گروسی این اثر را تصحیح نمود و در تبریز به سال 1305 هـ.ش به طبع رسانید پس از او مرحوم عبدالعظیم قریب گرگانی با تصحیحات و پژوهش های تازه کتاب مذکور را در سال 1311 هـ.ش به طبع رسانید، این دو چاپ خالی از تصرف کاتبان و ناسخان نمی باشد و مرحوم قریب هم چنین ادعایی نداشت خصوص آن که به قول خودش نسخه ای فوق العاده مخلوط در اختیار داشته است امّا محققانه ترین کار در این مورد، کلیله و دمنه ای است که به تصحیح و همت علامه حسن زاده چاپ شده است زیرا نسخه های متعددی را ملاحظه کرده و آنها را تطبیق داده است، صورت صحیح اشعار عربی را استخراج کرده و نام بسیاری از گویندگان عربی را با فحص و تتّبع در دواوین شعرای عرب و متون معتبر ادبی و کتابهای تاریخی و رجال بدست آورده است، موارد تحریف و نواقص کلیله و دمنه چاپی را مشخص نموده اند، درباره امثال عربی توضیح لازم را داده اند، دو باب کلیله و دمنه را که نصر اللّه منشی ترجمه نکرده است، علامه حسن زاده برای نخستین بار به فارسی برگردانیده است.(39)
ظرافت و باریک بینی ایشان در اغلب آثارشان بوضوح قابل مشاهده است، این دقت ها و نکته سنجی ها باعث شده که تحقیقات علامه حسن زاده خصوص در متون علمی، عرفانی و ادبی زبانزد تمامی محققان باشد و نمونه هایی عالی از پژوهش به شمار روند و دانش پژوهان بسیار خرسند هستند که با توجه به این دقایق تحقیقی آثاری منقّح و استوار را در پیش روی خواهند داشت.
|