معنویت و الهیات

مقاله با تعریف معنویت (۱) و سیر تاریخی این واژه در غرب آغاز می شود و سپس به کاوش در ریشه های معنویت در کتاب مقدس و اندیشه مسیحی می پردازد

هفت آسمان، 9 و 10

مقاله با تعریف معنویت (1) و سیر تاریخی این واژه در غرب آغاز می شود و سپس به کاوش در ریشه های معنویت در کتاب مقدس و اندیشه مسیحی می پردازد . در این بررسی نشان داده شده است که معنویت (عرفان) و الهیات در قرون اولیه مسیحی از یکدیگر جدایی نداشتند . البته عرفان آبای کلیسا را نباید با آنچه اخیرا غربی ها «تجربه باطنی دینی » یا «سلوک معنوی » می نامند، اشتباه گرفت . در سده های میانه با ظهور روش الهیات فلسفی و عقلی از یک سو و پدیدآمدن یک نوع الهیات عرفانی (عرفان دیونوسیوسی) از سوی دیگر، به تدریج میان معنویت و الهیات در عمل جدایی افتاد . در طول دوره روشن گری، رشد تحقیقات علمی به عنوان راهی به سوی حقیقت و یقین، شکاف بین معنویت و الهیات را عمیق تر کرد . اما در دهه های اخیر تحول عمده ای در الهیات غربی رخ داده است . الهیات قیاسی به سوی تامل جدی بر تجربه خدا گراییده است و الهیات معنوی جای خود را به یک مفهوم فراگیر و پویاتر، یعنی «معنویت » داده است . واژه «معنویت » امروز بیشتر برای توصیف مهم ترین ارزش های مردم که در هیچ نظام منسجم اعتقاد دینی بروز پیدا نمی کند، به کار می رود . در تحقیقات معاصر برای کشف روابط جدید بین معنویت و الهیات سه قلمرو به شرح زیر به چشم می خورد: 1 . معیار الهیاتی برای ارزیابی تجربه دینی; 2 . ارتباط هرمنوتیک با تفسیر آثار کلاسیک معنوی; 3 . نوع شناسی های مختلف برای طبقه بندی سنت های معنوی .

هم اکنون معنویت جای خود را به عنوان یک موضوع میان رشته ای برای تحقیق در دانشگاه باز کرده است و غالبا بر این عقیده اند که معنویت یک رشته مستقل است که علاوه بر الهیات، از دانش هایی چون تاریخ، روان شناسی، دین تطبیقی و انسان شناسی اجتماعی نیز بهره می گیرد .

مطالعه این مقاله پرمایه را به ویژه به پژوهش گران کلام، فلسفه دین و اخلاق توصیه می کنیم .

پی نوشت:

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر