انتخاب، 29 و 30/11/80
در سال 1376 (1997 . م) سید محمد خاتمی، «گفت وگوی تمدن ها» را به عنوان راهبرد بدیل «رویارویی تمدن ها» مطرح ساخت .
هدف آقای خاتمی از طرح گفت و گوی تمدن ها، ترسیم یک جامعه جهانی آرمانی بود که در آن، محبت، مدارا، منطق و قانون، جایگزین جنگ و ستیز، غارت، چپاول و قانون زور شود . برخی از ثمرات چشم گیر گفتمان آقای خاتمی از این قرارند: لزوم تحول درونی دنیای اسلام; پرهیز از خودباختگی در برابر تمدن غرب; نجات از تحجر و واپس ماندگی; رشد و بالندگی اسلام از طریق گفت وگوی میان مذاهب; وجود برخی وجوه مثبت در تمدن غرب و لزوم بهره گیری از آن وجوه (همراه با اذعان به ناکامل بودن این تمدن) .
بی شک برقراری یک گفت وگوی سازنده و مؤثر در جهت آشتی دادن تمدن ها، منوط به آماده کردن زمینه ای مساعد، از طریق برداشتن موانع است .
یکی از لوازم گفت وگوی تمدن ها بهره گیری از زبان مشترک می باشد . چنانچه همگان به پذیرش این اصل گردن ننهند، چه کاری از گفت وگوی تمدن ها ساخته است . یکی دیگر از موانعی که سد راه چنین گفت وگویی است، انعطاف ناپذیری نظام ارزشی حاکم بر جوامع طرف گفت وگوست . البته بینش ها نیز به عنوان همان ایدئولوژی حاکم بر قلب ها باید پذیرای این طرح باشند . بنابراین بایستی سنت ها، هنجارها، ارزش ها و عقاید به درک و فهمی متقابل برسند تا زمینه گفت وگو مساعدتر شود . برای رسیدن به تفاهم و محصولات مطلوب، باید ابتدا اهداف مشترکی داشت . بدون طرح ریزی یک هدف مشترک و سازماندهی یک گفت وگوی سازنده برای نیل به آن اهداف از پیش تعیین شده، باید پرسید که از طریق گفت وگوی تمدن ها می خواهیم به چه چیز دست یابیم؟
از طرف دیگر، نمایندگان فرهنگ ها و تمدن های طرف گفت وگو باید در صدد ایجاد یک جغرافیای مشترک معرفتی با پرهیز از اندیشه های ملی گرایانه باشند .
از نظر سیاسی نیز تا وقتی که حکومت ها در صدد تقلیل مصالح جهانی تا حد مصالح ملی گرایانه هستند، نمی توان به تحصیل نتایج مثبتی از برقراری این گفت وگو امیدوار بود .