فیلمنامه: مسعود ده نمکی، پیمان قاسم خانی
کارگردان: مسعود ده نمکی
بازیگران: کامبیز دیرباز، اکبر عبدی، امین حیایی، محمدرضا شریفی نیا، نیوشا ضیغمی، نگار فروزنده و ...
اولین فیلم بلند «ده نمکی» این روزنامه نگار جنجالی مطبوعات در سال های گذشته، حکایت از عشق زمینی و رسیدن به عشق الهی در جبهه نبرد دارد.
هر چند دیگر فیلم های عرصه دفاع مقدس در این جشنواره چون «اتوبوس شب»، «مثل یک قصه» و «پاداش سکوت» پا را از مضامین تکراری فیلم های جنگی سال های گذشته فراتر گذاشته و نگاهی گاه انتقادی داشتند، اما فیلم «ده نمکی» پا را یک قدم از آن فیلم ها هم بالاتر گذاشته و حتی صدای برخی منتقدین را در آورده بود. هر چند خودِ وی اعلام کرد برای اینکه تا به حال کسی از این دید به جنگ نپرداخته است، خود وارد گود شده و به عرصه فیلمسازی روی آورده است تا این داستان واقعی را که خودش در جبهه دیده بوده به تصویر در آورد.
«مجید سوزوکی» جوانی لات و خلافکار است که پس از آخرین آزادی اش از زندان اعلام می کند که به سفر حج رفته بوده تا به این طریق دل میرزای عارف ملک را به دست آورد و وی به ازدواج او با «نرگس» رضایت دهد. اما میرزا که روشن تر از این است که فریب «مجید سوزوکی» را بخورد همچنان به وی اعلام می کند تنها راه رضایت وی با ازدواج او با دخترش، سر به راه شدن «مجید» است و لات محل چاره ای ندارد که به دروغ خود را برای اعزام به جبهه آماده کند و در نهایت واقعا به خط مقدم برود و شهید شود.
اینها همه در حالی است که مسئول ثبت نام جبهه که ظاهرا رزمنده ای باایمان است، از جنگ می ترسد و به دروغ به دیگران اعلام می کند در خط مقدم تا مرز شهادت پیش رفته است.
فیلم پر از شوخی با تابوهای جنگ چون نخوردن شربت شربت شهادت و حضور سیما و میناخانم که همان سیم های خاردار و مین ها هستند و ... می باشد و آدمیانی که به اسم جنگ به نان و نوایی می رسند ولی در عوض «مجید» به همراه دسته اراذل به جبهه می رود و به قول روحانی محل آدم می شود.
«اخراجی ها» که قصه اخراج مکرر «مجید» و دوستان دزد و معتادش از جبهه است، سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را برای خود کسب می کند و نشان می دهد چگونه یک جوان لات به خاطر عشق دختری پاک مراحل انسان سازی را خواسته و ناخواسته در جبهه پشت سر می گذارد و در نهایت به جای اینکه لاف شجاعت بزند واقعا به خاطر خدا می جنگد و همراه برخی از دوستانش شهید می شود، ولی کسانی که لاف دفاع از وطن را می زنند در پشت سنگرها پنهان می شوند تا مبادا خطی روی آنها بیفتد.