مسجد و صومعه و بتکده و دیر و کنیس هر کجا می گذری یاد دل آرای من است (1)
یکم: همزمانی انتشار سومین و چهارمین شماره فصلنامه هفت آسمان و یکصدمین سالگرد تولد امام خمینی -رحمة الله علیه- را به فال نیک می گیریم. چه، حوزه های علوم دینی در جهتگیریهای نوینشان رهین همت بلند و نگاه گشوده آن پیر فرزانه هستند. امروزه ما چه در پافشاری مان بر دین و دینداری، و چه در اصرارمان بر ضرورت بازخوانی، بازشناسی و بازسازی اندیشه دینی، وامدار دین باوری و زمانه شناسی آن یگانه دوران هستیم. او به ما آموخت چگونه هم دلمشغول سنتها و مواریث دینی و فرهنگی مان باشیم، و هم با بهره گیری از ابزارهای زمان و مکان و نگاههای جدید و روزآمد دین را دوباره بکاویم و جست و جوگر راههای ناپیموده در آسمانهای معنا و فضیلت باشیم. او همان گونه که بی بند و باری اخلاقی و فکری، سنت ستیزی، نوگرایی افراطی و شرق و غرب زدگی را بر نمی تافت، همواره به جمود، بسته اندیشی و یکسو نگری نیز می تاخت. هنوز شکوه های او را از متحجران و مقدس نمایان از یاد نبرده ایم. او خطر این گروه را همواره گوشزد می کرد. او دین را برای انسان، و قابل انطباق برمقتضیات زمان می دانست. عرفان و فلسفه او، اجتهاد و فقاهت او، انقلاب و زمامداری او، منش فردی و اجتماعی او، همه حاوی رویکردهای نوینی بودند که در حوزه های ما یا سابقه نداشتند و یا به فراموشی سپرده شده بودند. اینک او در میان ما نیست، اما راه پرافتخارش پیش روی ماست. یاد و نامش گرامی و مقامش متعالی باد!
دوم: با آغاز سال دو هزار میلادی، طلیعه قرنی جدید و هزاره ای دیگر پدیدار گشت. هر چند تاریخ میلادی لااقل از نظر اسلام و یهودیت مبنای سنجش زمان و رویدادهای این جهان نیست، اما به هر حال تقویمی است دینی و مورد اعتماد اغلب کشورها و نمی توان با بی اعتنایی بدان نگریست.
گسترش فن آوری و شتاب تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در آخرین دهه های قرن گذشته، از جهانی پیشرفته و در معرض تغییرات سریع و عمیق خبر می دهد. در این میان، بیشترین نگرانی نصیب کسانی است که دلمشغول فضایل انسانی و حقایق آسمانی هستند; نگران از این که مبادا معنویت و اخلاق در محاق غفلت و نسیان فرو رود و زندگی این کره خاک از لذت و حلاوت بامعنا بودن و اخلاقی زیستن تهی شود.
چنین نگرانی ای، اگر به درستی فهم و تحلیل شود، می تواند دستمایه همزبانی و همدلی بیشتر پیروان ادیان مختلف در برابر امواج سهمگین مادیگری و بی دینی گردد. گفت و گوی تمدنها -که بنا به پیشنهاد ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، سید محمد خاتمی، زیور و محور سال 2001 میلادی گشته است- بهترین اندیشه و کارآمدترین شیوه ای است که می تواند تمدنهای مختلف و ادیان گوناگون را به سوی درک بهتر از یکدیگر، و در نتیجه ساخت جهانی آکنده از صلح و صلاح رهنمون شود.
سوم: شماره های انتشار یافته هفت آسمان، علی رغم شمارگان محدود و توزیع نه چندان گسترده آن، واکنشهای فراوان و گوناگونی را برانگیخت. گروهی، هر چند اندک، این حرکت را گامی دگر اندیشانه دانستند که آگاهانه یا ناآگاهانه ایمان متدینان را هدف گرفته است، و خواسته یا ناخواسته به تضعیف باورهای دینی و مذهبی - بویژه برتری مطلق اسلام بر دیگر ادیان، و تشیع بر دیگر مذاهب- خواهد انجامید.
در مقابل، گروهی این گام را نویدبخش و برخاسته از ضرورتهای این روزگار دانستند و انفتاح نسبی آن را نه از سر سست اعتقادی، که برخاسته از ویژگی ذاتی و اجتناب ناپذیر این عرصه قلمداد کردند.
به واقع گام نهادن در این وادی و قلم راندن در این قلمرو، جز با گشاده دلی و روا داری به فرجام مطلوب نمی انجامد. نگاه خصمانه، و حتی خرده گیرانه، نه دستاویز معرفتی درخوری دارد، و نه کمکی به تلطیف فضای تیره و چیره روابط ادیان و مذاهب می کند.
آری، ما می توانیم در تنهاییهای خود همه را باطل بشماریم; و در گفت و گوهای خیالی وانتزاعی با دیگران، که به حدیث نفس شبیه تر است، آنان را شکست خورده بینگاریم. اما به راستی،اگر علی رغم صلاحدیدها و تمهیدهای ما، آوردگاهی واقعی پیش آید، دینداران وعالمان دینی ما چگونه خواهند توانست از عهده کارزار برآیند و باورهای خود را بر کرسی بنشانند؟
چهارم: اصحاب هفت آسمان همه نقدها را ارج می نهند و دیدگاههای گوناگون را با احترام می نگرند، و در نشر نظرگاههای مختلف، و مخالف، جز موازین علمی، معیار دیگری ندارند; و همواره دغدغه خود را بسط تفکر اصیل دینی و تعمیق باورهای ناب وحیانی می دانند، و از پایگاه اعتقادی قوی بنیاد دیگر آموزه ها را می بینند و می سنجند; و در رویکردشان به دیگر ادیان و مذاهب، پیراستگی و جاودانگی معتقدات خود را می جویند.
به باور ما، با نگاهی صمیمانه، فروتنانه و حقیقت جویانه به دیگر منظومه های فکری، هم میزان استواری و خلل ناپذیری اعتقاداتمان را می سنجیم و می نمایانیم، و هم در صدد برطرف کردن ضعفهایمان بر می آییم. فکر مهاجم تا راه نفوذی نیابد، نمی تواند پیش بیاید; و راه نفوذ، همان تلقیهای ناروا و تبلیغ و تطبیقهای نا به جاست. در هر حال، امیدمان به خدای بزرگ است که در این راه دستمان را بگیرد و ما را به لغزشهایمان نگیرد. والله من وراء القصد.
سردبیر
پی نوشت:
1- امام خمینی(ره).