موضوعی که باید به آن پرداخت و در برخی مقالات و تحقیقات جلب نظر می کند این است که آیا برخورد عملی با مفاسد از وظائف دولت اسلامی است یا اینکه نهادهای حکومتی تنها به تذکر و ارشاد باید بسنده کنند؟پاسخ به این پرسش را می توان از منابع اسلامی و کتاب و سنت و سیره صالحین به دست آورد که در این مقام به صراحت تکلیف را روشن ساخته است. علاوه براینکه وظیفه معروف پروری و منکر ستیزی تکلیف آحاد مسلمانان است، برای حاکمان ویژگی خاص دارد، چرا که عمل حاکمان تعیین کننده سرنوشت جامعه است. حاکمان هم خود باید عامل به معروف و تارک منکر باشند و هم جامعه را بدان فرا خوانند و برای اجرایی شدن آن اقدام نمایند.
قرآن کریم در موارد متعددی به این موضوع پرداخته است. از جمله:
1 «الذین ان مکنّاهم فی الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزکاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبة الامور؛(1) آنانکه اگر در زمین تمکن و اقتدار دادیم نماز را بپا دارند و زکات را بپردازند و امر به معروف و نهی از منکر کنند. و سرانجام همه امور برای خداست.»
و در همین حال که قرآن ویژگی مؤمنان و حاکمان اسلامی را در باب امر و نهی بیان فرموده است در مقابل آن امر به منکر و نهی از معروف را خصلت منافقان برشمرده و می فرماید: «المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض یأمرون بالمنکر و ینهون عن المعروف و یقبضون ایدیهم نسوا اللّه فنسیهم انّ المنافقین هم الفاسقون؛(2) مردان منافق و زنان منافق از یک گروه اند، به بدی فرمان می دهند و از نیکی باز می دارند و دستانشان را از انفاق بسته اند، خدا را فراموش کرده و خداوند آنها را به دست فراموشی سپرده است، منافقان همان تبهکارانند.»
درست بر عکس مؤمنان که دائماً از طریق امر به معروف و نهی از منکر در اصلاح جامعه و پیراستن آن از آلودگی و فساد می کوشند(3) منافقان سعی می کنند فساد همه جا را بگیرد و معروف از جامعه برچیده شود تا بتوانند در چنان محیط آلوده ای به اهداف شوم خود برسند.
از این آیه کریمه می توان استفاده کرد که ترویج فساد و مخالفت بامعروف از خصلت های منافقان است هر چند مدعی اسلامیت و ایمان باشند و با این شاخصه می توان مدعیان اصلاحات را از اصلاحگران واقعی باز شناخت. بسیارند مدعیان اصلاح طلبی که در درون خود فساد را می پروند و در جامعه می پراکنند، چرا که عناصر فاسد جز در فضای آلوده رشد نمی کنند آنها از فرآورده های فساد تغذیه می شوند، اینست که مایل نیستند جامعه رو به صلاح برود و محیط آراسته و پیراسته باشد چه در این شرائط آنها جایگاهی ندارند. بنابراین آنها که به رواج منکرات چهره خوش نشان می دهند به موجب این آیه در صف منافقان قرار می گیرند.
همچنین قرآن کریم در مقام نکوهش روحانیان اهل کتاب، انگشت روی مسئله نهی از منکر نهاده و می فرماید: «لولاینهاهم الربانیون و الاحبار عن قولهم الاثم و اکلهم السحت لبئس ماکانوا یعملون؛(4) چرا علمای ربانی و دانشمندان دینی (از یهودی و نصاری) آنها را از گفتار گناه آلود و خوردن حرام نهی نمی کنند بسیار زشت است آنچه آنها عمل می کنند.»
در روایتی از حضرت سید الشهدا(ع) در باب امر به معروف و نهی از منکر چنین آمده است که این گروه از اهل کتاب دست در جیب ظلمه داشتند و از سفره آنها می خوردند از اینرو زبان اعتراض به اعمال مفسدانه آنان نمی گشودند و از منکرات آنان را برحذر نمی داشتند. و در همین خطبه است که امام، عالمان و راویان مسلمان را هشدار می دهد و تحذیر می کند که نباید در برابر فساد و منکر که از ظالمان زمان خود می بینند ساکت باشند چرا که آنها هر چه عزّت و حرمت در جامعه دارند به برکت دین خدا است و بنابراین نباید نظاره گر فساد و منکر باشند و دین خود را در معرض خطر ببینند و دم برنیاورند و زبان به اعتراض نگشایند. صرفاً به این دلیل که دنیایشان در خطر می افتد! (به متن و ترجمه خطبه رجوع شود تحف العقول، ص 240 243(.
باری آیات بسیاری به این وظیفه مهم اسلامی توجه داده که در اینجا نقل آن ضروری نیست. در روایات نیز ضمن تأکید بر این وظیفه مهم اسلامی تصریح شده به اینکه ترک امر به معروف و نهی از منکر خصلت بی دینان است و یا تارک این وظیفه مرده ای در میان زنده ها. از سخن نبی اکرم(ص) است که می فرماید: «وای بر آن مسلمانی که دین ندارد. می پرسند: یا رسول اللّه مسلمانی که دین ندارد کدام است؟ در پاسخ می فرماید: آنکس که امر به معروف و نهی از منکر نمی کند. در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) است که برای امر به معروف و نهی از منکر سه مرحله قائل شده اند: مرحله قلبی، مرحله زبانی، مرحله عملی و این سه را از مراحل جهاد بر شمرده اند و هشدار داده اند که زمانی می رسد که مسلمانان این سه را ترک می کنند و این نشانه سقوط و انحطاط است...» (رجوع به نهج البلاغه کلمات قصار، 373، 374، 375).
سیره عملی پیامبراکرم(ص) و ائمه معصومین علیهم السلام نیز نشان می دهد که آنان در برابر منکرات موضعگیری داشته و اضافه بر نهی و تحذیر به اقدام عملی دست می زدند. امیرالمؤمنین(ع) در زمان حاکمیت خود در حالی که تازیانه در دست داشتند در بازار راه می رفتند و اگر خلاف شرعی می دیدند و عمل حرامی مشاهده می کردند از آن بر حذر داشته و به ترک آن ملزم می ساختند. از تمام آنچه گذشت می توان چنین نتیجه گرفت که دولت اسلامی موظف است با شیوه های مناسب و اقدام عملی جلو مفاسد را بگیرد و تنها تذکر زبانی و رسانه ای کافی نیست به ویژه آنکه در فقه اسلامی به استناد روایات، امر به معروف و نهی از منکر از مراحل جهاد شمرده شده و فقها بر اساس آن فتوا داده اند. دولت اسلامی همانگونه که باید فروش مسکرات و قمار و ربا و سایر اعمال مردم را مانع شود می بایست از کشف حجاب و هنجار شکنی جلوگیری کند. به ویژه در شرائطی که گفتار و تذکر تأثیر لازم را ندارد و ناگزیر به اقدام عملی باید رو آورد و بخصوص در عصر ما که بی حجابی و بدحجابی به صورت یک سیاست از سوی دشمنان اسلام و بیگانگان و عوامل آنان هدایت و ساماندهی می شود و بر این مطلب تصریح کرده و آن را از سیاست های راهبردی خود در برابر انقلاب اسلامی اعلام کرده اند و حتی کار بجایی رسیده که عدّه ای از دختران و زنان فریب خورده را اجیر می کنند که با لباسهای مبتذل در خیابانهای تهران دور بزنند فقط به این منظور که مد لباس مبتذل و نیمه برهنگی را ترویج کنند! در این شرائط دستگاه نظارتی و امنیتی باید بطور جدی برخورد کنند. و این حرکت هرچند دیر هنگام شروع شده و گذشتگان تقصیر یا قصور کرده اند و باید جریمه آن به حساب آنان نوشته شود چرا که مجال دادند در جامعه اینهمه فساد و گستاخی توسعه یابد و چهره جامعه اسلامی اینقدر آلوده شود و از کسی صدایی برنیاید و اقدامی صورت نپذیرد؟!