ماهان شبکه ایرانیان

درمان اختلال کمبود توجه و بیش فعالی

درمان این اختلال به چه شکل است و درمان نکردن آن چه عوارضی دارد؟ درمان به شکل درمان دارویی و غیردارویی صورت می گیرد

درمان اختلال کمبود توجه و بیش فعالی

درمان این اختلال به چه شکل است و درمان نکردن آن چه عوارضی دارد؟

درمان به شکل درمان دارویی و غیردارویی صورت می گیرد. درمان های غیر دارویی شامل آموزش دادن خانواده در مورد بیماری و در مورد مدیریت رفتاری فرزندشان، حضور فعال در مدرسه برای شکل گیری ارتباط مؤثر بین خانواد، مدرسه و پزشک، مدیریت و برنامه ریزی آموزشی و درمان های شناختی - رفتاری است. به خود کودک هم می توان مهارت های اجتماعی، حل مسئله، مهار احساسات و حفظ اعتماد به نفس را آموزش داد تا در درمان خود سهیم باشند.
درمان های دارویی با داروهای محرک نظیر متیل فنیدیت (ریتالین)، دکستر و آمفتامین (دکسدرین) انجام می شود. در واقع این داروها کارکرد دستگاه عصبی کودک را هنجار می کنند و حالت تعادل طبیعی را در ترکیبات شیمیایی ناقل های عصبی مغز برقرار می کنند. بنابراین تأثیر داروهای محرک کاملاً با داروهای آرام بخش یا داروهای دیگری که باعث تضعیف کارایی دستگاه عصبی می شوند متفاوت است. داروی دیگری که اخیراً مورد استفاده و تأیید قرار گرفته و تأثیرات مناسبی روی میزان مهار علائم این کودکان دارد، اتوموکستین می باشد. از داروهای ضد افسردگی نیز در درمان این اختلال استفاده می شوند ولی معمولاً به عنوان داروی اول در نظر گرفته نمی شوند. تقریباً 75 درصد کودکان مبتلا تا حدودی به یکی از محرک ها پاسخ می دهند. از آن جا که اثر آن ها کوتاه مدت است، باید چند نوبت در روز مصرف شوند. البته داروهای محرک طولانی اثر نیز وجود دارند که مصرف آن ها یک بار در روز کفایت می کند. کودکان نیز ترجیح می دهند روزی یک بار دارو مصرف کنند. زیرا مجبور نیستند در مدرسه و جلو دیگران قرص بخورند و احتمال خطا یا فراموشی از طرفی احساس شرمندگی در مقابل دوستان و معلمین کاهش می یابد. مقدار مصرف دارو باید توسط پزشک معالج تنظیم گردد. به محض تشیخصِ اختلال بهتر است درمان شروع شود. داروهای محرک از سن سه سالگی قابل استفاده هستند.
نکته ی قابل توجه آن است که درمان های دارویی و غیر دارویی همراه هم تأثیر مناسب تری روی علائم اختلال دارند. درمان های غیر دارویی به تنهایی اثر ناچیزی روی علائم اصلی اختلال (پرتحرکی، تکانشگری و کاهش تمرکز) دارند، در حالی که درمان دارویی بیشترین تأثیر را روی این علائم دارد، ولی به تنهایی نمی تواند مشکلاتی نظیر جر و بحث روزانه در مورد تکالیف خانه، رفتن به رختخواب، چگونگی برخورد با اطرافیان را حل کند، اما درمان های غیر دارویی به کودک کمک می کنند با این مشکلات و مسائل دیگری مثل طردشدن توسط گروه هم سالان، کنار بیاید و آن ها را مدیریت کند.
به طور کلی اختلال کمبود توجه - بیش فعالی در اکثر موارد (70 -85 درصد) تا اوایل نوجوانی ادامه می یابد و بعد از آن علائم به تدریج کم می شوند به طوری که علائم در 40 درصد افراد تا اواخر نوجوانی از بین می روند. اولین علامتی که بهبود می یابد (حدود سن 9-11 سالگی) پرتحرکی است ولی اختلال توجه و تمرکز و حالات تکانشگری معمولاً تغییر نمی کنند.
در صورتی که این اختلال به شکل مناسبی درمان نشود، فرد دچار مشکلات تحصیلی، شکل گیری اختلال شخصیت ضد اجتماعی، مصرف سیگار، تصادفات رانندگی، عدم ثبات شغلی و کاهش اعتماد به نفس و عوارضی از این دست می شود.
در واقع کودکی که درمان نمی شود، نظم کلاس را به هم می زند، دائم با همکلاسی هایش درگیر می شود، ممکن است به سمت کودکان بزهکار کشیده شود و رفتارهای نامناسبی نظیر دروغگویی، دزدی و آزار و اذیت دیگران در او ظاهر شود. بنابراین لازم است تا زمانی که علائم بیماری در فرد وجود دارد درمان دارویی ادامه پیدا کند.

آیا داروهای محرک برای کودک عوارض جانبی هم دارند؟

محرک ها نیز مانند هر داروی دیگر ممکن است عوارضی برای بعضی افراد داشته باشند؛ ولی نکته ی مهم آن است که معمولاً این اثرات ملایم هستند و دارو به راحتی توسط کودک تحمل می شود. معدود اثرات جدی تر نیز با کاهش یا توقف دارو درمانی برطرف می گردد.
عوارض شایع این داروها عبارتند از کاهش اشتها، بی خوابی، کم حرفی، اضطراب، دل درد، سردرد، سرخوشی زیاد، تحریک پذیری، کابوس، غمگینی، خیره شدن و ناخن جویدن.
البته شایع ترین این اثرات در کوتاه مدت عبارتند از بی خوابی، کاهش اشتها، دل درد و سردرد که معمولاً جزئی و موقتی هستند. با این وجود اگر این عوارض شدید باشند یا بیش از چند روز طول بکشند، باید با پزشک کودک در میان گذاشته شود.
عارضه ی تحریک پذیری یا بهانه جویی در کودکان خردسال (زیر 6 سال) بیشتر دیده می شود.
اثرات جانبی یک داروی محرک لزوماً با داروهای محرک دیگر دیده نمی شود. مثلاً ممکن است عارضه ای با مصرف ریتالین ایجاد شود ولی دکسدرین، آن عارضه را نداشته باشد.
اثر جانبی دراز مدتی که اغلب والدین راجع به آن سؤال می کنند، کاهش میزان رشد قد است، با این وجود مطالعات متعدد ثابت می کند که محرک ها تأثیری روی میزان رشد قد ندارند ولی ممکن است روی وزن کودک تأثیر کمی داشته باشند.

چگونه می توان والدین را برای درمان متقاعد کرد؟

قدم اول آموزش است و قبل از معرفی درمان ها، والدین باید در مورد نوع اختلال، خصوصیات آن، عوامل ایجاد کننده و عوارض و عواقب اختلال آموزش لازم را ببینند. مهم آن است که درمانگر در برخورد با والدین نقش قضاوت کننده به خود نگیرد و بیشتر سعی بر ایجاد اتحاد درمانی با کل خانواده داشته باشد. تشخیص اختلال بیش فعالی تأثیر زیادی روی والدین دارد و باعث برانگیخته شدن احساسات مثبت و منفی می شود. احساسات مثبت بدین شکل است که والدین درک بهتر و واضح تری از مشکلات گذشته ی کودک پیدا می کنند و احساسات منفی به دلیل آگاهی از تفاوت فرزند خود با دیگران می باشد. معمولاً والدین دنبال یک عامل محیطی در ایجاد این اختلال می گردند؛ گاهی خود، همسر و دیگر شرایط محیطی را عامل اصلی می دانند و همین امر منجر به اختلال در روابط خانوادگی آن ها می شود. بنابراین بهتر است قبل از شروع هر طرح درمانی، این عقاید اصلاح گردند. پس از آموزش های لازم راجع به ماهیت اختلال، برنامه ی درمانی با مشارکت والدین مطرح می شود. استفاده از دارو باعث ایجاد ترس و نگرانی در بسیاری از والدین می شود. بنابراین درمانگر باید به همه ی سؤالات والدین راجع به اثر دارو، عوارض آن و طول مدت مصرف آن پاسخ و توضیحات لازم را بدهد. همچنین کودک نیز باید آمادگی برای پذیرش مصرف دارو را پیدا کند.

چگونه برای کودک توضیح بدهیم که مصرف دارو برای او مفید است؟

کودکان باید بدانند که چرا دارو مصرف می کنند. متأسفانه وقتی از کودکان سؤال می شود که چرا ریتالین مصرف می کنند، اغلب جواب می دهند «به خاطر این که بد هستم» یا «دارو کمک می کند که خوب شوم.» می توان بدون سرکوب کردن کودک و ایجاد احساسات منفی در او، برایش توضیح دهیم که داروها روشی برای مهار رفتار او هستند، داروها کمک می کنند که تمرکز او بالا برود و عملکرد تحصیلی اش بهتر شود. مهم آن است که به کودک دروغ نگوییم. کودک باید حقیقت را بداند.
با دروغ گفتن به کودک، اعتماد او را از خودمان سلب می کنیم شاید لازم باشد درباره ی بیماری توضیح مختصری به کودک بدهیم. و به او بگوییم که تعداد زیادی از کودکان همین علائم را دارند و معمولاً در هر کلاسی ممکن است چند دانش آموز مبتلا به این اختلال باشند. بی میلی نسبت به مصرف دارو معمولاً در میان نوجوانان اتفاق می افتد، ولی در کودکان 9-10 ساله نیز شیوع دارد. خودداری از مصرف دارو ممکن است مبارزه ای برای مقابله با والدین باشد و تلاش هر چه بیشتر والدین برای وادار کردن او به مصرف دارو با مقاومت بیشتری روبه رو می شود. فشارهای اجتماعی دومین علت امتناع کودکان از مصرف دارو است. به ویژه هنگامی که کودک باید دارو را در مدرسه مصرف کند. زیرا کودکان نمی خواهند با دیگران تفاوت داشته باشند.
سومین دلیل عدم مصرف دارو در کودکان، آن است که نیازی به مصرف دارو نمی بینند و خود را بیمار نمی دانند. در واقع این کودکان به ناتوانی های خود در تحصیل و تسلط بر رفتارشان آگاه هستند ولی از این که به آن ها انگ و برچسب بیمار بخورد ترس و وحشت دارند. در واقع این به دلیل درک نادرست و تدبیر نامناسب در خانه یا مدرسه است که باعث شده نسبت به خودشان احساس بدی داشته باشند.
در همه ی موارد، ابتدا باید زمانی را صرف فهمیدن علت امتناع کودک از مصرف دارو کرد. زمانی که کودک به مرحله ی پذیرش محدودیت های خود رسید، مشکل مصرف دارو طبق تجویز پزشک به آسانی حل می شود.
به طور کلی باید ارتباط درستی بین کسانی که از کودک مراقبت می کنند وجود داشته باشد. خانواده، مدرسه و روان پزشک (در مواقع خاص روان پزشک اطفال) در واقع اعضای اصلی تیم درمانی می باشند. ولی برای همکاری این سه، معمولاً موانع زیادی وجود دارد؛ وبه نظر می رسد که هر کدام به طور مستقل عمل می کنند. معمولاً وقتی پزشک بیمار را مورد ارزیابی قرار می دهد، سه منبع اطلاعاتی: معاینه ی جسمی، نتایج آزمایش ها و شرح حال بیمار را در اختیار دارد. درباره ی بیش فعالی معاینه ی جسمی اطلاعات مفید قابل توجهی را به پزشک نمی دهد. به ویژه آن که اکثر کودکان بیش فعال قادرند چند دقیقه ای در مطب پزشک آرام بمانند. بسیاری از کودکان عادی نیز ممکن است مواقعی کاملاً بی قرار به نظر برسند.
علاوه بر این، آزمایشی که بتواند در تشخیص بیش فعالی به روان پزشک کمک کند نیز وجود ندارد. بنابراین دو سوم اطلاعاتی که به پزشک برای تشخیص نیاز دارد متکی بر شرح حال ارائه شده می باشد. گزارش والدین از شرح حال کودک مطمئناً پزشک را در جهت تشخیص درست راهنمایی می کند. ولی قطعی شدن تشخیص با اطلاعاتی به دست می آید که از مدرسه راجع به کودک گرفته می شود.
معمولاً بهتر است که معلم نامه ای برای روان پزشک بنویسد، البته نوشتن این نامه باید با اجازه و تأیید والدین باشد. در واقع لازم است که معلمان با نشانه های بیش فعالی آشنا باشند تا بتوانند آن ها را در کودک تشخیص دهند. بسیاری از کودکان مشکوک به بیش فعالی، قبلاً توسط روان شناس مدرسه یا مشاور ناتوانی های یادگیری آزمایش شده اند و ممکن است آزمون های خاص دیگری نیز از آن ها به عمل آمده باشد. روان پزشکان معمولاً می خواهند نتایج چنین آزمایش هایی را بدانند.
بعد از تشخیص اختلال، نوبت به درمان می رسد که در این مرحله نیز مشارکت هر سه گروه روان پزشک، والدین و اولیای مدرسه ضروری است. تعیین مقدار مصرف داروی مناسب از جمله مواردی است که نیاز به گرفتن اطلاعات از خانه و مدرسه دارد. در واقع دارو با حداقل میزان شروع می شود و تا زمانی بالا برده می شود که اثربخشی مناسبی داشته باشد. اگر ارتباط بین والدین، پزشک و معلم، رابطه ی روشن و صادقانه ای باشد، همکاری آن ها نتایج بهتری را به بار می آورد. اگر پزشک اطلاعات مناسبی راجع به کودک دریافت نکند، ممکن است بعد از چند ماه نسبت به ادامه ی تجویز داروها، تغییر و تعیین مقدار آن ها مأیوس شود.
شیوه ی رفتار والدین با کودکان بیش فعال نیز می تواند در تقویت یا تخفیف بعضی از رفتارهای نامناسب آن ها نقش داشته باشد. کودکی که دائماً از جانب والدین مورد سرزنش، تحقیر و تنبیه واقع می شود، اعتماد به نفس مناسبی نخواهد داشت، زیرا برای رفتارهایی که مهار آن ها در دست او نیست، مجازات می شود. برای درک بیشتر می توان کودکی را مثال زد که به دلیل بیماری قلبی تنگی نفس دارد و توسط والدین مورد تنبیه واقع می شود که چرا نمی تواند تنگی نفس خود را مهار نماید! این شیوه ی رفتاری می تواند، لجبازی و نافرمانی را در این کودکان تشدید کند. برعکس، کودکان بیش فعال به تشویق و پاداش، پاسخ مناسبی می دهند.
منبع مقاله :
داوری آشتیانی، رزیتا؛ (1391)، اختلال کمبود توجه - بیش فعالی (مروری بر علائم و درمان های موجود)، تهران: نشر قطره، چاپ سوم
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان