آموزش حل مشکل در سنین مختلف

حل مشکل مهارتی کاربردی است که از ضرورت های روزمره ی زندگی به حساب می آید. با این دیدگاه، تمام افراد در تمام سنین می توانند این مهارت را فرابگیرند و در مقابله با مسائل مختلف آن را به کار ببرند

آموزش حل مشکل در سنین مختلف

حل مشکل مهارتی کاربردی است که از ضرورت های روزمره ی زندگی به حساب می آید. با این دیدگاه، تمام افراد در تمام سنین می توانند این مهارت را فرابگیرند و در مقابله با مسائل مختلف آن را به کار ببرند. البته از آن جا که افراد در سنین مختلف دارای نیازهای روزمره ی متفاوت هستند و نیز شرایط یادگیری در هر فرد تابع سن است، نحوه ی آموزش این مهارت نیز تا حد قابل توجهی وابسته به سن افراد است.
همان طور که اشاره شد، به سبب ماهیت عملیاتی بودن مهارت مذکور، آموزش عملی اصل غیرقابل اجتناب در آموزش حل مسئله است و این امر مطرح می شود، چگونگی آموختن این مهارت است. در بزرگسالان عموماً از آموزش به شیوه ی کارگاهی و مستقیم استفاده می شود. به عبارتی دیگر، در بزرگسالان به راحتی می توان با بیان اهداف این آموزش به منظور ایجاد انگیزه های درونی در آنان، به طور صریح و مستقیم، تعلیم مهارت را شروع کرد. حتی در اکثر موارد شروع این امر با یادگیری مبانی نظری آغاز می شود. و پس از آن تمرین و چگونگی به کارگیری این مهارت در عمل، آموزش را تکمیل می کند. در کودکان بحث نظری و آموزش آن کاربردی ندارد. گذشته از آن، ممکن است کودکان انگیزه ی کافی برای کسب این مهارت را نداشته باشند؛ در نتیجه آموزش مستقیم، غیرعملی و ناممکن به نظر می رسد. لذا در این سنین نحوه ی آموزش عموماً مبتنی بر « بازی»، یعنی به شکل
غیرمستقیم است. آنچه در حال حاضر توصیه می شود جای دادن آموزش هایی از این قبیل در ساعت های درسی است. به عبارتی می توان آموزش حل مسئله را به همراه سایر مهارت های زندگی در ساعت های درسی است. به عبارتی می توان آموزش حل مسئله را به همراه سایر مهارت های زندگی در ساعت های معمول مدرسه طراحی کرد و برای آن که این آموزش های عملی موجب خستگی و دلزدگی دانش آموزان نشود، لازم است ساعت آموزش مهارت های زندگی از طریق بازی را به ساعتی مفرح و شادی آفرین تبدیل کرد تا کودکان در حین آموزش دچار خستگی نشوند.
لازم است والدین و معلمان خود این روش را بیاموزن و آن را به طور مداوم در خانه و مدرسه به کار گیرند. کودکان باید یاد بگیرند که همیشه برای یک مشکل راه حل های گوناگونی را پیش روی دارند و نباید ذهن خود را تنها به یک راه حل محدود کنند. در چنین شرایطی انتخاب بهترین راه حل آسان تر و عملی تر است؛ چرا که ذهنِ محدود به یک راه حل ممکن است از فواید سایر راه حل ها غافل بماند. در آموزش از طریق بازی با فراهم آوردن شرایطی مشابه شرایط زندگی واقعی، کودکان با مسائل و مشکلات روزمره مواجه می شوند، در همین حال به آن ها آموزش داده می شود که این مشکلات را به صورتی منطقی و اصولی حل کنند.
برای مثال کارت های بازی به دست بچه ها داده می شود که تصویر هر یک از آن ها نشان دهنده ی مشکلی است که برای کودکی پیش آمده، برای هر مشکل راه حل های گوناگون بر روی کارت های دیگر مطرح شده، بچه ها با مشاهده ی راه حل های گوناگون و بررسی هر یک از آن ها، راه حل مناسب تر را انتخاب می کنند. مثلاً تصویر یک کارت پسر کوچکی را نشان می دهد که آماده ی رفتن به جشن تولد دوستش است، در همین حال ماشین پدر خراب شده و نمی تواند او را به مهمانی تولد ببرد. راه حل های متعددی که بر روی کارت های دیگر نشان داده شده از این قرارند: او در گوشه ای نشسته و گریه می کند. او با همه قهر کرده و از عصبانیت حتی لباس خود را پاره کرده. آرام در گوشه ای نشسته تا پدر تصمیمی برای او بگیرد. از پدر خواسته تا او را با آژانس به مهمانی بفرستد. به پدر کمک کرده تا ماشین را تعمیر کند و ...
به این ترتیب کودکان در جریان این بازی یاد می گیرند که در مقابل مشکلات باید به راه حل های گوناگونی فکر کنند و بهترین و عملی ترین آن ها را انتخاب نمایند. نکته ی کلیدی در این نوع آموزش آن است که به کودکان یاد داده شود که تنها از یک زاویه به مسائل نگاه نکنند و همیشه به همه ی روش های موجود فکر کنند. چنانچه مهارت حل مشکل را به فرزندان آموزش داده باشیم، اگر در تجربه ی واقعی زندگی برای آن ها مشکلی پیش بیاید، وظیفه ی ما این است که با یادآوری و آموزش مجدد راه های حل مشکل به آن ها کمک کنیم و در واقع روشی را به کار گیریم که هم تمرینی برای فرزندان مان باشد و هم کمکی برای حل آن مشکل.
منبع مقاله :
صمیمی اردستانی، مهدی؛ (1391)، حل مشکل، ( آموزش یکی از مهارتهای زندگی )، تهران، نشر قطره، چاپ چهارم
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان