ماهان شبکه ایرانیان

بهداشت روان در مدرسه

کودکان و نوجوانان هر روز با کوله باری از کتاب و دفتر و خوراکی به مدرسه می‌روند تا بتوانند با کسب علم و دانش قدم در راه پیشرفت و ترقی گذارند

بهداشت روان در مدرسه
کودکان و نوجوانان هر روز با کوله باری از کتاب و دفتر و خوراکی به مدرسه می‌روند تا بتوانند با کسب علم و دانش قدم در راه پیشرفت و ترقی گذارند. عوامل بی‌شماری در این میان بر روند تحصیل و یادگیری آنها تاثیر می‌گذارند، از جمله: عملکرد خانواده، بهداشت جسمی‌ و روانی، فرهنگ رفتاری، روش‌های آموزش، سنجش توانایی‌های دانش‌آموزان و... بسیاری از مردم با مطرح شدن بحث «بهداشت روان در مدرسه» تصویری از بیماری‌های روانی حاد مانند افسردگی، اسکیزوفرنی، عقب ماندگی‌های ذهنی در ذهن‌شان شکل می‌گیرد، در حالی که هدف ما از طرح مبحث بهداشت روان در خانواده و مدرسه تنها ارزیابی شرایط محیطی سالم برای ذهن و روان کودکان ونوجوانان است بلکه در صدد یافتن راه‌هایی برای پرورش مهارت‌های اجتماعی مطلوب برای رویارویی با دشواری‌ها و چالش‌های زندگی هستیم.
اگر می‌خواهیم خانواده و مدرسه ما عملکردی رضایت بخش داشته و دانش‌آموزانی موفق داشته باشیم، باید به سلامت جسم و روان آنها به طور هم زمان توجه کنیم. بسیاری از مشکلات روانی – اجتماعی کودکان و نوجوانان تاثیر مستقیم بر یادگیری و فرآیند تحصیل آنها دارد، مشکلاتی که از دوران کودکی در آنان درونی می‌شود و موجب عملکرد ضعیف آنها در مدرسه و به دنبال آن اعمال تنبیه‌ها برای بدرفتاری و شکست‌های تحصیلی می‌شود.
بنابراین به عنوان یک مدیر یا آموزگار یا حتی پدر و مادر نیازداریم که نقش بهداشت روانی در سلامت محیط خانه و مدرسه (به دلیل بر قراری روابط اجتماعی عاطفی کودکان و نوجوانان) را مد نظر قرار دهیم تا شاهد پیشرفت‌های تحصیلی دانش‌آموزان در تمام مقاطع تحصیلی باشیم.

نقش خانواده در بهداشت روان دانش‌آموزان
 

خانواده به‌عنوان اولین و مهم‌ترین نهاد اجتماعی، تاثیر زیادی درتحول وشکل گیری شخصیت دانش‌آموزان دارد.. این تاثیرگذاری بسیار چشم‌گیر است و می‌تواند بهداشت روان دانش‌آموزان را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.برخی روانکاوان نقش خانواده را در بهداشت روان دانش‌آموزان بسیار مهم می‌دانند و اعتقاد دارند که بهداشت روان افراد در پنج سال اول زندگی، در خانواده پایه‌ریزی می‌شود.
محیط خانوادگی دارای متغیرهای فراوانی است و کارکردهای متعددی دارد. از مهم‌ترین این کارکردها می‌توان به راهنمایی فرزندان و فراهم ساختن فرصت‌هایی برای آموزش و پرورش و گسترش روابط اجتماعی آنان و همچنین ایجاد روحیه مسوولیت پذیری در آنان اشاره کرد.
امروزه در رویکرد جامع بهداشت روان، دو گرایش وجود دارد که با عناوین گرایش مدرسه محوری و گرایش خانواده محور شناخته می‌شوند.در گرایش خانواده محور تاکید بر این است که عوامل مخرب بهداشت روان در محیط خانواده، شناسایی شوند تا خانواده بتواند کارکردهای موثر خود را بروز دهد. اگر خانواده کارکرد مطلوبی داشته باشد و بتواند فرصت‌های مناسبی برای تحول شخصیت کودک فراهم سازد،نه تنها عزت نفس کودک، بلکه دیگر جنبه‌های مثبت شخصیت او نیز ارتقا می‌یابد و پایه‌های بهداشت روان‌اش استوار می‌شود.
کودک با فراگیری مهارت‌های زندگی زیر نظر والدین و دیگر اعضای خانواده، می‌تواند سازگاری خود را در محیط‌های اجتماعی و به خصوص محیط‌های آموزشگاهی افزایش دهد.
به صورت خلاصه، می‌توان نقش خانواده را با اصطلاح حساس به تحول در بهداشت روان دانش‌آموزان توصیف کرد. والدین و حتی خواهر و برادر، باید آموزش ببیند که چگونه روند تحولی دانش‌آموز را زیر نظر داشته باشند و با ارایه فرصت‌های مناسب، مسیر مطلوبی برای تحول مثبت او فراهم سازند. حساسیت به تحول، از یک سو به شناسایی مراحل تحول و از سوی دیگر، به اقدامات مناسب در راستای شکوفایی جنبه‌های مثبت شخصیت دانش‌آموز توجه دارد. بنابراین، ارایه آموزش‌های مناسب به اعضای خانواده، می‌تواند در ارتقای بهداشت روان دانش‌آموزان گامی ‌موثر باشد.

نقش مدرسه در بهداشت روان دانش‌آموزان
 

پس از خانواده، مدرسه مهم‌ترین نهاد اجتماعی اثرگذار بر بهداشت روان دانش‌آموزان است. امروزه تعامل بهداشت روان دانش‌آموزان و محیط‌های آموزشگاهی، در رشته (روان شناسی آموزشگاهی) مورد بررسی قرار می‌گیرد.
روان‌شناسان آموزشگاهی در زمینه‌هایی چون راهنمایی و مشاوره، شناسایی اختلالا ت روانی، اجرای آزمون‌های شخصیتی و پیشرفت تحصیلی و گاهی اوقات هم ایجاد زمینه‌های مشاوره برای مدیران و معاونان مدرسه ایفای نقش می‌کنند.
در ایران، فعالیت روان شناسان آموزشگاهی بسیار ضعیف است. به همین دلیل این مسوولیت خطیر به عهده معلمان، مدیران و دیگر مسوولان مرتبط با زمینه‌های آموزش و پرورش قرار گرفته است.
بهداشت روان در محیط آموزشگاهی، طیف متنوعی از فعالیت‌ها را از پیشگیری اختلالات روانی گرفته تا زمینه‌های تشخیصی و درمانی این اختلالات در بر می‌گیرد. به طورکلی می‌توان مبحث بهداشت روان در مدارس را به سه حوزه بهداشت راون اولیه،بهداشت روان ثانویه و بهداشت روان تقسیم کرد.

بهداشت روان اولیه
 

در تمامی‌اختلالات روانی، پیشگیری مهم‌تر از درمان است. محیط مدرسه نیز از این قاعده مستثنا نیست و پیشگیری از بروز اختلالات رفتاری دانش‌آموزان ازجمله مهم‌ترین وظایف آن است. پیشگیری طیف وسیعی از رفتارها و باورهای دانش‌آموزان را هدف قرار می‌دهد و تلاش می‌کند، برخی از زمینه‌های مثبت رفتاری، مانند عزت نفس، اعتماد نفس و خودکارآمدی را در دانش‌آموزان تقویت کند و بسیاری از زمینه‌های منفی از قبیل: اضطراب، افسردگی،پرخاشگری و اعتیاد را در آنان ازبین ببرد. در این رهگذر، بیشتر تاکید روی برنامه ریزی درسی مناسب،افزایش مشارکت دانش‌آموزان، بالا بردن روحیه مسوولیت پذیری آنها و انطباق مواد آموزشی با نیازهای دانش‌آموزان است. این امور نه تنها بهداشت روان دانش‌آموزان را به مخاطره نمی‌اندازند، بلکه آنان را به سوی روندی کمال گرایانه سوق می‌دهند.
بنابراین بهداشت روان اولیه،جلو گیری از بروز هر گونه اختلال روانی را در دستور کار خود قرار می‌دهد و تلاش می‌کند در زمینه‌های آموزشی و حتی محیط خانوادگی، هیچ‌گونه روزنه‌ای برای شکل گیری اختلالات رفتاری باز نشود. این وضعیت را می‌توان به صورت نظامی جامع و فراگیر بهداشتی در نظر گرفت که از طریق برنامه ریزی‌های کلان و آموزش‌های منظم و مستمر عمل می‌کند.

بهداشت روان ثانویه
 

در حیطه بهداشت روان ثانویه، با دو مفهوم کلی (غربال‌گری) و (خدمات حمایتی فوری) سرو کار داریم که هر کدام از آنها فعالیت‌ها و اقدامات متنوعی را شامل می‌شود. از آنجا که نگاه بهداشت روان ثانویه به تشخیص سریع اختلالات و ارایه خدمات فوری معطوف است،باید به فرآیند تشخیص‌های روان شناختی اهمیت داد زیرا به دنبال اینگونه تشخیص‌هاست که خدمات درمانی ضرورت پیدا می‌کند.
اما در فرآیند غربال‌گری، بر تشکیل پرونده‌های روان شناختی برای دانش‌آموزان و شناسایی ویژگی‌های روان‌شناختی آنان تاکید می‌شود. در مواقعی که امکان بررسی فرد فرد دانش‌آموزان وجود ندارد، مسوولان آموزشگاهی باید تلاش کنند،علایم هشدار دهنده اختلالات روانی را دریافت کنند. این گونه علایم، همانند آزمون‌های روان شناختی به دنبال شناسایی حالاتی هستند که اگر مورد درمان قرار نگیرند و به سرعت بر طرف نشوند،به اختلالات رفتاری پایدار تبدیل می‌شوند. هنگامی‌که گوشه گیری فزآینده‌ دانش‌آموزی مشاهده می‌شود، یا وقتی می‌بینیم دانش‌آموزی هیچ گونه توجهی به صحبت‌های دوستان خود ندارد یا نسبت به تعامل اجتماعی با دیگران عکس‌العمل نشان نمی‌دهد و یا دچار اضطراب مفرط است و لرزش عضلانی دارد، تمامی‌ این شاخص‌ها ی رفتاری را می‌توان به عنوان علایم هشدار دهنده در نظر گرفت. بنابراین، اگر اینگونه علایم بررسی نشوند و زمینه بروز آنها از بین نرود،عارضه‌ها شدیدتر می‌شوند و در سال‌های بعد بهداشت روانی دانش‌آموز به‌طور کامل مختل خواهد شد. می‌توان بالا رفتن سطح بهداشت روان ثانویه را که با افزایش آگاهی‌های معلمان، مدیران و معاونان مدرسه‌ها همراه است،روندی رو به تکامل درنظر گرفت که بر آموزش نیروی انسانی به عنوان ابزار ارتقای بهداشت روانی دانش‌آموزان تاکید دارد. شناسایی علایم هشدار دهنده و ارایه راهکارهای روان شناختی، می‌تواند در پیشگیری از بروز اختلالات شدید رفتاری تاثیر فزاینده‌ای بگذارد.

بهداشت روان ثالثیه
 

از دیگر اقدامات مرتبط با بهداشت روان دانش‌آموزان در مدارس، فرآیند ارجاع دانش‌آموزانی که گرفتار اختلالات رفتاری واضح و مشخص هستند،به مشاوران و متخصصان بر جسته و با تجربه است. پس از تعیین وضعیت دانش‌آموزانی که از لحاظ رفتاری دچار اختلال شده‌اند، آنها را به روان شناسان مربوطه ارجاع می‌دهند تا به درمان موثر و به موقع آنها مبادرت شود. در این رهگذر، (کارورزی)مناسب نیز می‌تواند در کنار روند مشاوره، اثر سودمندی از خود بر جای بگذارد و شناسایی دقیق اختلالات واضح و ویژه روان شناختی را امکان پذیر سازد. اقدامات بهداشت روان مرحله سوم باعث می‌شوند، بسیاری از اختلالات رفتاری مانند: پرخاشگری همراه با اختلال در سلوک، افسردگی حاد،بیش فعالی و وسواس به صورت علامت و سندرم شناسایی شوند و شخص مبتلا با سرعت و ظرافت به شکلی محرمانه، برای مشاوره و روان درمانی به متخصصان و صاحب نظران معرفی شود.
البته شناسایی چنین دانش‌آموزانی از حیطه معلمان و متخصصان خارج است. ولی با کمک گرفتن از این متخصصان می‌توان راهکارهای مناسبی برای حل و فصل مشکلات این گونه دانش‌آموزان برگزید و آنها را در حل مشکلات روان اولیه و ارجاع به پزشک راهنمایی کرد. بنابراین ضروری است، علاوه برشناسایی اختلالات ویژه روان شناختی، شیوه‌های مداخله در امور مربوط به بهداشت روان و همچنین شیوه فعالیت متخصصان یاری رسان در این زمینه نیز شناسایی شوند تا فرآیند ارجاع به دقت صورت پذیرد.

راهکارهای پیشنهادی
 

• استقبال از حضور والدین در مدرسه و شرکت آنان در انجمن‌های و گردهمایی‌های متعدد، تا حدی که آنان احساس ارزش و احترام کنند.
• مشارکت دادن والدین یا سایر اعضای خانواده در امر برنامه ریزی‌های آموزشی، تصمیم گیری در باره مسایل بهداشتی مدرسه و روند پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان
• معرفی و شناساندن مراکز مشاوره به اولیای دانش‌آموزان
• تشکیل کلاس‌های آموزشی تربیتی برای والدین و مراقبین دانش‌آموزان
• هماهنگ ساختن امکانات مدرسه با انتظارت و خواست‌های والدین
• ایجاد ارتباطی موثر و پویا میان آموزگاران ووالدین دانش‌آموزان
• استفاده از نظرات و ایده‌های خلاق اولیا در جهت پیشبرد اهداف آموزشی
• هماهنگی میان مدرسه و سایر نهادهایی که وظیفه سلامت کودکان را به عهده دارند
منبع: http://www.salamat.com
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان