ماهان شبکه ایرانیان

مبانی نظری انسجام اسلامی

امروزه ـ به ویژه با شرایط پیش آمده در عراق پس از اشغال آن توسط آمریکا و انگلیس ـ کمتر کسی در ضرورت تفاهم و انسجام مسلمانان تردید دارد

امروزه ـ به ویژه با شرایط پیش آمده در عراق پس از اشغال آن توسط آمریکا و انگلیس ـ کمتر کسی در ضرورت تفاهم و انسجام مسلمانان تردید دارد. اگر هنوز نغمه­های ناسازی در میان شیعیان یا سنیان به گوش می­خورد؛ باید پذیرفت که یا با انگیزه­ی خدمت به دشمنان اسلام است یا از روی بی­خبری و ناآگاهی از اوضاع کنونی و بی­تفاوتی و بی­دردی است. به سختی می­توان پذیرفت که کسانی دلسوز اسلام و مسلمانان باشند و باز نغمه­ی جدایی سر دهند. چنین به نظر می­رسد و این امید وجود دارد که دست کم در سالی که به نام اتحاد ملی و انسجام اسلامی نامیده شده است مخالفانِ وحدت و برادری شیعه و سنی جایگاه و پایگاهی در تریبون­های رسمی و در مراکز و محافل عمومی نداشته باشند و با آنان حداقل چونان دگراندیشان رفتار شود. کسانی که از شعار وحدت اسلامی دست کشیده­اند یا آن را خلاف تعصب شیعی می­دانند باید رسماً مسؤولیّت ریخته شدن خون مسلمانان در جنگ­های مذهبی را بپذیرند و باید به هم­سویی خود با دشمنان قسم خورده­ی اسلام و مسلمانان اذعان و از آن دفاع کنند.

 

وحدت اسلامی برای آن­که پایدار و ماندگار شود ناگزیر باید بر مبانی استواری بنیان شود. گرایش­های تقریبی زمانی دوام می­یابد که دلایل و شواهد آن از متن کتاب و سنت استخراج شود و فقیهان معظّم بر رواییِ آن تأکید کنند و خود پیشگام ترویج و تحقق آن باشند. امام خمینی (ره) به عنوان یک فقیه طراز اول که زمانه شناس و بلکه تاریخ ساز هم بود، بی هیچ تردیدی و با صراحت و قاطعیت تمام خواهان وحدت امت اسلامی بود و خود در این راه گام­های بزرگی برداشت و از همه مهم­تر برخی از بنیادهای نظری آن­را مورد بررسی قرار داد و بر آن­ها صحّه گذاشت. در این مجال محدود به برخی از این پایه­های نظری از منظر امام خمینی (ره) نظری می­افکنیم و بحث مبسوط را به فرصتی دیگر وا می­گذاریم.

 

1. از مهم­ترین مبانی نظری تقریب، پذیرفتن مسلمان بودن همه­ی گویندگان شهادتین و همه­ی پذیرندگان توحید و نبوت است. اسلام ظاهریِ مسلمانان غیر شیعه که مسوّغ جریان احکام مسلمانان از قبیل ازدواج، ارث و جز آن­ها می­شود، تقریباً مورد اذعان همه­ی عالمان شیعه است. امّا در مورد اسلام واقعیِ آنان و نجات اخروی ایشان این همداستانی وجود ندارد. به نظر می­رسد که تا این دیوار بی­اعتمادی و این به رسمیت نشناختن­ها وجود داشته باشد، نمی­توان به وفاق امت اسلامی خوش­بین بود. امام خمینی از فقیهان روشن اندیشی است که در این خصوص به صراحت اعلام نظر کرده و فرموده است: اما اعتقاد به ولایت، بی­تردید در مسلمان بودن معتبر و ملحوظ نیست... امامت از اصول مذهب است نه دین... و تحقیق آن است که آنچه در حقیقت اسلام ملحوظ است به گونه­ای که ملتزم به آن مسلمان گفته می­شود، فقط اعتقاد به اصول سه گانه یا چهارگانه یعنی؛ الوهیت، توحید، نبوت و معاد بنا به یک احتمال می­باشد.([1])

 

امام در مکاسب محرمه نیز بر این مطلب تأکید فرموده و اسلام را همان پای­بندی به توحید و نبوت خاصه دانسته است.([2])

 

از این نگاه مسلمانانی که حقانیت امامت برایشان روشن نشده، هرچند به خاطر پای­بند نبودن به این اصل رفیع از مراتب والای اسلام محروم مانده­اند، از حریم اسلام و مسلمانی بیرون نبوده، نه فقط در ظاهر، بلکه به واقع مسلمان و مشمول نجات هستند. در این نگاه، مسلمانان امت واحده­ای هستند که در میان خود اختلاف­هایی در فروع فقهی یا فروع اعتقادی و در برخی قضایای مهم تاریخی دارند که این اختلاف­ها ـ چه قابل حل باشند و چه نباشند ـ نباید به وحدت و یگانگی آنان آسیبی بزند؛ همچنان­که میان اهل سنت و نیز میان شیعیان از این دست اختلافات بسیار است و هیچ­گاه صرف وجود این اختلافات، مجوز خروج از تسنن یا تشیع نشده است.

 

2. دومین مبنایی که می­تواند برای همیشه مجوز و مبنای هم­گرایی مسلمانان باشد؛ تعمیم و توسعه­ی مفهوم تقیّه است. تقیّه، هرچند از ویژگی­های تشیع شناخته می­شود، اما به واقع اگر به درستی فهم و تبیین شود، مورد قبول همه­ی مسلمانان و مورد تأیید صریح قرآن کریم است؛ هرچند شیعیان به دلیل اقلیت و در خطر بودن بیشتر بدان پای­بند بوده­اند، اما تقیّه را عموماً محدود به تقیّه­ی خوفی کرده­اند و جواز آن را محدود به مواقع خطر دانسته­اند. در این صورت، با زوال خطر جایی برای تقیّه نیست، امّا نوع مهم­تری از تقیّه وجود دارد که از آن به تقیّه مداراتی معمول می­شود و اتفاقاً همین نوع تقیه مورد توجه و عمل ائمه­ی اطهار: و اصحاب ایشان بوده است. بنا به تقیّه مداراتی، هرچند خطری هم در کار نباشد، امّا برای حفظ پیوستگی و هم­بستگی مسلمانان می­توان برخی شعائر و اعمال را به گونه­ای انجام داد که مورد قبول دیگر مسلمانان است. بر مبنای تقیّه مداراتی که هم در گفتار ائمه­ی معصومین: و هم در سیره­ی عملی آن­ها شواهد بسیاری بر آن وجود دارد، تفاهم و هم­گرایی با عموم مسلمانان یک اصل مهم و بنیادینی است که تکلیف ما را در بسیاری از رفتارهای دینی تحت تأثیر قرار می­دهد و هر کاری را که از آن بوی جدایی و واگرایی می­آید، ناموجه می­سازد. امام خمینی (ره) به این نوع تقیّه پای­بند و معتقد بود و به رغم باورهای عمیق وجدّی ولاییِ خویش، بنا به این نوع تقیّه، نماز در پشت سر امامان سنی در مکه و مدینه را مجاز و بلکه راجح می­دانست و شرطیت سجده بر مهر و مانند آن را ملغی می­دانست.

 

3. سومین مبنایی که می­تواند مبنای تقریب ماندگار شود؛ باور داشتن به توطئه­گری و بداندیشی دشمنان اسلام در همیشه­ی تاریخ و در قبال مسلمانان است. اگر بپذیریم که همواره دشمنان در کمین اسلام هستند و از مهم­ترین حربه­های آنان جدایی میان مسلمانان است و باز اگر توجه داشته باشیم که وظیفه­ی ما فقط حفظ تشیع یا مردم خودمان و کشورهای شیعی نیست و در صیانت از کیان اسلامی فرقی بین شیعه و سنی نیست؛ در این صورت همواره در راه انسجام اسلامی گام بر می­داریم. زمانه­شناس بودن و داشتن دغدغه­ی تعالی و گسترش اسلام همواره به خویشتن­داری، و تعامل با هم­کیشان حکم می­کند. امام خمینی (ره) از همین پایگاه و خاستگاه است که می­فرماید: تمام بدبختی­های مسلمین برای این تفرقه­ای هست که در بینشان است... اگر مسلمین با هم بودند، این طور ذلیل نبودند... برادران من اتکال به خدا داشته باشید، وحدت کلمه داشته باشید... با هم باشید... رمز پیروزی مسلمین در صدر اسلام، وحدت کلمه و قوت ایمان بود.([3]) بعد از جنگ عمومی، عثمانی را تکه تکه کردند...، مسلمین باید یک­پارچه بشوند و با ابرقدرت­ها مقابله کنند.([4]) یک دسته از مسلمانان شیعه هستند و یک دسته­ای از مسلمانان سنّی، یک دسته حنفی، و دسته­ای حنبلی و دسته­ای اخباری هستند... ما همه برادر هستیم و با هم هستیم... امروز اختلاف بین ما، تنها به نفع آن­هایی است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفی و یا سایر فرق. آن­ها می­خواهند نه این باشد، نه آن.([5])

 

برآمدن حکومت شیعیِ ولایت فقیه در ایران و دولت شیعی در عراق نباید کسانی را به این توهم سوق دهد که دیگر دوره­ی غربت و اقلیت بودن شیعه به پایان رسیده و دیگر دشمنان اسلام از کید و مکر و توطئه باز ایستاده­اند؛ خیر، ما هنوز در اقلیت هستیم و حتی اگر اکثریت هم از آنِ ما باشد، ما موظفیم در قبال دشمنانی که همیشه در پی ضربه زدن به اسلام و مسلمانی هستند، وحدت کلمه را حفظ کنیم و بی پرده و شجاعانه هرآنچه را که به این وحدت ضربه می­زند و مایه­ی آزردگی دیگر مسلمانان می­شود، کنار بگذاریم و بدانیم که اسلام مهم­ترین دارایی ماست که همه باید در حفظ آن بکوشیم. امامان ما هم از جان و آبروی خود مایه گذاشتند تا همین اسلام را حفظ کنند. به قطع در فضایی که اسلام، محترم و حاکم است، تشیع هم بهتر می­تواند ببالد و پیش برود. این­که امام خمینی در اغلب قریب به اتفاق سخنرانی­ها و پیام­هایشان به جای نام بردن از شیعه و تشیع همواره بر اسلام تأکید می­کردند و حتی در نامه­ی مشهور خود به حوزه­های علمیه از مراجع شیعه به عنوان مراجع اسلام نام بردند همه نشان­گر آن است که همه باید در اسلام ذوب شویم و ضمن پای­بندی به باورهای اصیل شیعیِ خود، در ظاهر و باطن و در خفا و علن و در قدرت و ضعف، جویای وحدت مسلمانان و خواهان امت واحده­ی اسلامی باشیم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان