شناسه : ۳۹۶۲۶۳ - پنجشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۱۹
مبانی نظری انسجام اسلامی
امروزه ـ به ویژه با شرایط پیش آمده در عراق پس از اشغال آن توسط آمریکا و انگلیس ـ کمتر کسی در ضرورت تفاهم و انسجام مسلمانان تردید دارد
امروزه ـ به ویژه با شرایط پیش آمده در عراق پس از اشغال آن توسط آمریکا و انگلیس ـ کمتر کسی در ضرورت تفاهم و انسجام مسلمانان تردید دارد. اگر هنوز نغمههای ناسازی در میان شیعیان یا سنیان به گوش میخورد؛ باید پذیرفت که یا با انگیزهی خدمت به دشمنان اسلام است یا از روی بیخبری و ناآگاهی از اوضاع کنونی و بیتفاوتی و بیدردی است. به سختی میتوان پذیرفت که کسانی دلسوز اسلام و مسلمانان باشند و باز نغمهی جدایی سر دهند. چنین به نظر میرسد و این امید وجود دارد که دست کم در سالی که به نام اتحاد ملی و انسجام اسلامی نامیده شده است مخالفانِ وحدت و برادری شیعه و سنی جایگاه و پایگاهی در تریبونهای رسمی و در مراکز و محافل عمومی نداشته باشند و با آنان حداقل چونان دگراندیشان رفتار شود. کسانی که از شعار وحدت اسلامی دست کشیدهاند یا آن را خلاف تعصب شیعی میدانند باید رسماً مسؤولیّت ریخته شدن خون مسلمانان در جنگهای مذهبی را بپذیرند و باید به همسویی خود با دشمنان قسم خوردهی اسلام و مسلمانان اذعان و از آن دفاع کنند.
وحدت اسلامی برای آنکه پایدار و ماندگار شود ناگزیر باید بر مبانی استواری بنیان شود. گرایشهای تقریبی زمانی دوام مییابد که دلایل و شواهد آن از متن کتاب و سنت استخراج شود و فقیهان معظّم بر رواییِ آن تأکید کنند و خود پیشگام ترویج و تحقق آن باشند. امام خمینی (ره) به عنوان یک فقیه طراز اول که زمانه شناس و بلکه تاریخ ساز هم بود، بی هیچ تردیدی و با صراحت و قاطعیت تمام خواهان وحدت امت اسلامی بود و خود در این راه گامهای بزرگی برداشت و از همه مهمتر برخی از بنیادهای نظری آنرا مورد بررسی قرار داد و بر آنها صحّه گذاشت. در این مجال محدود به برخی از این پایههای نظری از منظر امام خمینی (ره) نظری میافکنیم و بحث مبسوط را به فرصتی دیگر وا میگذاریم.
1. از مهمترین مبانی نظری تقریب، پذیرفتن مسلمان بودن همهی گویندگان شهادتین و همهی پذیرندگان توحید و نبوت است. اسلام ظاهریِ مسلمانان غیر شیعه که مسوّغ جریان احکام مسلمانان از قبیل ازدواج، ارث و جز آنها میشود، تقریباً مورد اذعان همهی عالمان شیعه است. امّا در مورد اسلام واقعیِ آنان و نجات اخروی ایشان این همداستانی وجود ندارد. به نظر میرسد که تا این دیوار بیاعتمادی و این به رسمیت نشناختنها وجود داشته باشد، نمیتوان به وفاق امت اسلامی خوشبین بود. امام خمینی از فقیهان روشن اندیشی است که در این خصوص به صراحت اعلام نظر کرده و فرموده است: اما اعتقاد به ولایت، بیتردید در مسلمان بودن معتبر و ملحوظ نیست... امامت از اصول مذهب است نه دین... و تحقیق آن است که آنچه در حقیقت اسلام ملحوظ است به گونهای که ملتزم به آن مسلمان گفته میشود، فقط اعتقاد به اصول سه گانه یا چهارگانه یعنی؛ الوهیت، توحید، نبوت و معاد بنا به یک احتمال میباشد.([1])
امام در مکاسب محرمه نیز بر این مطلب تأکید فرموده و اسلام را همان پایبندی به توحید و نبوت خاصه دانسته است.([2])
از این نگاه مسلمانانی که حقانیت امامت برایشان روشن نشده، هرچند به خاطر پایبند نبودن به این اصل رفیع از مراتب والای اسلام محروم ماندهاند، از حریم اسلام و مسلمانی بیرون نبوده، نه فقط در ظاهر، بلکه به واقع مسلمان و مشمول نجات هستند. در این نگاه، مسلمانان امت واحدهای هستند که در میان خود اختلافهایی در فروع فقهی یا فروع اعتقادی و در برخی قضایای مهم تاریخی دارند که این اختلافها ـ چه قابل حل باشند و چه نباشند ـ نباید به وحدت و یگانگی آنان آسیبی بزند؛ همچنانکه میان اهل سنت و نیز میان شیعیان از این دست اختلافات بسیار است و هیچگاه صرف وجود این اختلافات، مجوز خروج از تسنن یا تشیع نشده است.
2. دومین مبنایی که میتواند برای همیشه مجوز و مبنای همگرایی مسلمانان باشد؛ تعمیم و توسعهی مفهوم تقیّه است. تقیّه، هرچند از ویژگیهای تشیع شناخته میشود، اما به واقع اگر به درستی فهم و تبیین شود، مورد قبول همهی مسلمانان و مورد تأیید صریح قرآن کریم است؛ هرچند شیعیان به دلیل اقلیت و در خطر بودن بیشتر بدان پایبند بودهاند، اما تقیّه را عموماً محدود به تقیّهی خوفی کردهاند و جواز آن را محدود به مواقع خطر دانستهاند. در این صورت، با زوال خطر جایی برای تقیّه نیست، امّا نوع مهمتری از تقیّه وجود دارد که از آن به تقیّه مداراتی معمول میشود و اتفاقاً همین نوع تقیه مورد توجه و عمل ائمهی اطهار: و اصحاب ایشان بوده است. بنا به تقیّه مداراتی، هرچند خطری هم در کار نباشد، امّا برای حفظ پیوستگی و همبستگی مسلمانان میتوان برخی شعائر و اعمال را به گونهای انجام داد که مورد قبول دیگر مسلمانان است. بر مبنای تقیّه مداراتی که هم در گفتار ائمهی معصومین: و هم در سیرهی عملی آنها شواهد بسیاری بر آن وجود دارد، تفاهم و همگرایی با عموم مسلمانان یک اصل مهم و بنیادینی است که تکلیف ما را در بسیاری از رفتارهای دینی تحت تأثیر قرار میدهد و هر کاری را که از آن بوی جدایی و واگرایی میآید، ناموجه میسازد. امام خمینی (ره) به این نوع تقیّه پایبند و معتقد بود و به رغم باورهای عمیق وجدّی ولاییِ خویش، بنا به این نوع تقیّه، نماز در پشت سر امامان سنی در مکه و مدینه را مجاز و بلکه راجح میدانست و شرطیت سجده بر مهر و مانند آن را ملغی میدانست.
3. سومین مبنایی که میتواند مبنای تقریب ماندگار شود؛ باور داشتن به توطئهگری و بداندیشی دشمنان اسلام در همیشهی تاریخ و در قبال مسلمانان است. اگر بپذیریم که همواره دشمنان در کمین اسلام هستند و از مهمترین حربههای آنان جدایی میان مسلمانان است و باز اگر توجه داشته باشیم که وظیفهی ما فقط حفظ تشیع یا مردم خودمان و کشورهای شیعی نیست و در صیانت از کیان اسلامی فرقی بین شیعه و سنی نیست؛ در این صورت همواره در راه انسجام اسلامی گام بر میداریم. زمانهشناس بودن و داشتن دغدغهی تعالی و گسترش اسلام همواره به خویشتنداری، و تعامل با همکیشان حکم میکند. امام خمینی (ره) از همین پایگاه و خاستگاه است که میفرماید: تمام بدبختیهای مسلمین برای این تفرقهای هست که در بینشان است... اگر مسلمین با هم بودند، این طور ذلیل نبودند... برادران من اتکال به خدا داشته باشید، وحدت کلمه داشته باشید... با هم باشید... رمز پیروزی مسلمین در صدر اسلام، وحدت کلمه و قوت ایمان بود.([3]) بعد از جنگ عمومی، عثمانی را تکه تکه کردند...، مسلمین باید یکپارچه بشوند و با ابرقدرتها مقابله کنند.([4]) یک دسته از مسلمانان شیعه هستند و یک دستهای از مسلمانان سنّی، یک دسته حنفی، و دستهای حنبلی و دستهای اخباری هستند... ما همه برادر هستیم و با هم هستیم... امروز اختلاف بین ما، تنها به نفع آنهایی است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفی و یا سایر فرق. آنها میخواهند نه این باشد، نه آن.([5])
برآمدن حکومت شیعیِ ولایت فقیه در ایران و دولت شیعی در عراق نباید کسانی را به این توهم سوق دهد که دیگر دورهی غربت و اقلیت بودن شیعه به پایان رسیده و دیگر دشمنان اسلام از کید و مکر و توطئه باز ایستادهاند؛ خیر، ما هنوز در اقلیت هستیم و حتی اگر اکثریت هم از آنِ ما باشد، ما موظفیم در قبال دشمنانی که همیشه در پی ضربه زدن به اسلام و مسلمانی هستند، وحدت کلمه را حفظ کنیم و بی پرده و شجاعانه هرآنچه را که به این وحدت ضربه میزند و مایهی آزردگی دیگر مسلمانان میشود، کنار بگذاریم و بدانیم که اسلام مهمترین دارایی ماست که همه باید در حفظ آن بکوشیم. امامان ما هم از جان و آبروی خود مایه گذاشتند تا همین اسلام را حفظ کنند. به قطع در فضایی که اسلام، محترم و حاکم است، تشیع هم بهتر میتواند ببالد و پیش برود. اینکه امام خمینی در اغلب قریب به اتفاق سخنرانیها و پیامهایشان به جای نام بردن از شیعه و تشیع همواره بر اسلام تأکید میکردند و حتی در نامهی مشهور خود به حوزههای علمیه از مراجع شیعه به عنوان مراجع اسلام نام بردند همه نشانگر آن است که همه باید در اسلام ذوب شویم و ضمن پایبندی به باورهای اصیل شیعیِ خود، در ظاهر و باطن و در خفا و علن و در قدرت و ضعف، جویای وحدت مسلمانان و خواهان امت واحدهی اسلامی باشیم.
|