ماهان شبکه ایرانیان

خرافه و اخبار در منابع تاریخی کهن

تاریخ ایران و جهان قبل از اسلام، مملو از اخبار قصصی و داستانی و به عبارتی خرافی است که بسیاری از آنها در منابع تاریخیِ تدوین شده در تمدن اسلامی نفوذ کرد و به دلیل آنکه برای بسیاری از ادوار تاریخی، منبع قابل اعتماد و معقولی نبود، از همان افسانه ها استفاده شد. نوشته مؤلف ما هم خالی از آن قصص نیست، بلکه از این جهت، به دلیل توجهش به اخبار ممالک دیگر، حجم بیشتری از این قصص را در خود جای داده است. به عبارت دیگر مؤلف ما طبق معمول، آن اخبارِ داستانی را آورده و به رغم درک نادرستی و ناعقلانی بودن بسیاری از آنها، چاره ای جز ذکر آنها نداشته است. وی به سان بسیاری و علی الرسم، تعبیر «الله اعلم» را در پایان بسیاری از اخبار آورده، اما با توجه به شناختی که از وی داریم، و نیز فراوانی کاربرد این تعبیر و تعابیر مشابه، می توانیم بگوییم که از اساس، تردید را در این قبیل اخبار روا می داند. تعبیرهای مشابه عبارت است از: والله أعلم بأسراره و هو علیه شهید (ص 33)، و الله أعلم بالصواب (ص 37)، و الله أعلم بتحقیق (ص 39 کذا)، و خدای تعالی علیم تر بدان (ص 40) و خدای داناتر بدان (ص 43) و یک جای که از همه جا اختلاف بیشتر است گوید: و خدای عزّ وجلّ داناتر است به درست آن قوله تعالی: و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو... تا آخر آیه. (ص 70). جایی هم قصه سروین و خورّین آورده می افزاید: «چنان که در قصه گویند و خدای داند کیفیت آن» (ص 74). و جای دیگر «و ایزد جل و علا علیم تر است بدین اخبار» (ص 78)، و جای دیگر «و آنچه یافتیم نوشتیم، به صحّت آن خدای عزّ و علا علیم تر و هو خیر العالمین» (ص 140)، و جای دیگر «و خدای تعالی علیم است به هر چه نویسم که در تواریخ اختلاف بسیار است و العلم عندالله» (ص 175)، و موارد بسیار دیگر.
اگر وی خبری را خرافه می شمارد، به معنای آن نیست که حماسه های موجود در شاهنامه و متون مشابه، از قبیل خدای نامه ها را صرف افسانه می داند، بلکه درباره متنی مثل شاهنامه، تصور مؤلف ما، مانند بسیاری دیگر، آن است که آن کتاب، کتابی تاریخی و دقیق و یکی از منابع معتبر تاریخ ملوک عجم و ایران زمین است. هرچند این بدان معنی نیست که اخبار موجود در شاهنامه را نقد نکند؛ برای نمونه وقتی بحث از جمشید است می گوید: «اندر شاهنامه پسر طهمورث گفته است، و لکن آن درست تر است که برادرش بوده است» (ص 23). در باره همین شاهنامه اشکال دیگر او به فردوسی آن است که به خاطر اینکه اوزان اشعارش درست شود، خیلی از اسامی را با تقدیم و تأخیر آورده است: «فردوسی در آن تقدیم و تأخیر کرد تا در وزن شعر آمد و چنین بسیار کرده است» (ص 26).
در کتاب مجمل، اخبار قصصی فراوان آمده است که امروزه نمی توان آنها را درست شمرد؛ اما در روزگار وی برخی از این مطالب، حکم مسلّمات را داشته است. با این حال، وی کمابیش به مفهوم خرافه توجه دارد و می داند که بسیاری از اخبار نقل شده از آن روزگار، با عقل بشری سازگار نیست. وی این قبیل اخبار را «نامعقول» می شمرد. در واقع، آنچه مهم است، توجه دادن به این مطلب در برخی از موارد کتاب است؛ برای نمونه در بخش اخبار کیومرث گوید: «و اندر تاریخ حمزة الاصفهانی خوانده ام و در کتابی دیگر از خرافات» (ص 21). با این حال می افزاید که حمزه این خبر را چونان سخن از لقمان نزد عرب و از عوج و بلوقیا نزد بنی اسرائیل می داند. (ص 21). آن گاه آن خبر را از اَبِستای زردشت نقل می کند.
در اینجا وی باز از پارسیان به نقل از حمزه مطالبی نقل می کند؛ اما آنها را قابل اعتماد ندانسته است. در این خبر که متون زردشتی بر آنند آدم ابوالبشر علیه السلام را هم بر اسطوره های خود مانند آنچه برای کیومرث نقل شده تطبیق دهند گوید: «پارسیان در این شرحها که دادیم آدم را علیه السلام و خلقت عالم را همی خواهند، بیش نامعتمد است. ایشان بر مذهب خویش مگر چنان می شمرند، و لکن به حکم آنکه مسطور بود، نوشته شد». البته وی تأکید می کند که در اصل وجود کیومرث تردیدی نیست (ص 22).
تعبیر «نامعقول» از تعابیری است که وی در ارزیابی برخی از اخبار به کار می برد. در باره اسکندر رومی، روایت پارسیان را می آورد که او را حرامزاده ای از نسل ایرانیها و در واقع، دارا می دانند. پس از آن می افزاید: «و چند روایت دیگر نامعقول گویند» (ص 27). در جای دیگری پس از اشاره به اخبار فریدون با ضحاک و سرنوشت ضحاک، چنین نقل کرده که «در آخر به کوه دماوند در چاهی ببستش استوار، بعضی گویند هنوز بجای است، جادوان روند و از وی تعلیم کنند و نامعقول است این سخن» (ص 35).
نیز پس از نقل افسانه های مربوط به فریدون گوید:
«بعضی گویند طوفان به عهد وی بوده به زمین شام اندر. و آن را هیچ اصلی نیست که به همه عالم بوده است، و به گاه فریدون، خلیل الرحمان بود علیه السلام نه نوح، همه از جمله محالات است» (ص 36).
در اینجا باید بر یک نکته تأکید کرد و آن اینکه وی به روایات مذهبی پارسیان، اعتقادی چندان نداشته و آنچه را که مغان می نوشته اند، تاریخی نمی داند. وی پس از آنکه از شاهان عجم تک تک یاد کرده و به نقل از کتاب الصوره چیزهایی در باره سر و وضع آنها نوشته گوید:
«و اندر نسب این جماعت، بعضی روایت دیگر هست که آن را ننوشتم، که از حقیقت دور است و محال، چنان که عادت مغان است، و یا از نقلْ، سهوها بوده است. گردش روزگار دراز درش کرده و خلل پذیرفته» (ص 32).
او می داند مطالبی را هم که آورده، بسیاری خرافه است؛ اما در یاد از آنها چنین توجیه می کند:
«لکن به حکم آنکه در خرافات و کتابهای دارس دیده بودیم، یاد کردیم بعد ما که مغان چنین گویند. و آن را حقیقتی نیست» (ص 33).
یک نکته جالب توجه دیگر، تفاوتی است که مؤلف میان سخن عوام با روایت اصلی می گذارد. وی در باره مرگ هارون در اینکه خیزران سبب مرگ وی بوده و چند کنیز را بر آن داشته تا او را با بالش خفه کنند، گوید: «و این روایت را خود اصلی نیست، سخن عوام بود» (ص 267).
باز هم باید بیفزاییم که به رغم این توجه، افسانه ها و داستانهای فراوانی در این کتاب راه یافته است.
1 مجمل التواریخ و القصص، ص 368.
2 نظامی گنجوی، هفت پیکر، به کوشش برات زنجانی، دانشگاه تهران، 1373ش، ص 13، ابیات 356357.
3 پرویز اذکائی، تاریخنگاران ایران، تهران، موقوفات افشار، 1373ش، بخش یکم، ص 229 238؛ نیز بنگرید به: همو، همدان نامه، همدان، 1380ش، ص 206
4 مجمل التواریخ و القصص (چاپ بهار)، ص لز.
5 تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، بیروت، دارمکتبة الحیاة، ص 10.
6 ابوسعد آبی نویسنده کتابی در تاریخ ری بوده که قطعات فراوانی از آن در آثار دیگر برجای مانده، اما اصل آن از میان رفته است. از وی اثر دیگری با عنوان نثر الدر بر جای مانده و در هشت مجلّد در قاهره به چاپ رسیده است.
7 ابومعشر منجم بلخی، متوفای 272 که قفطی در باره اش گوید: «کان أعلم الناس بتاریخ الفرس و أخبار سائر الأمم»؛ بنگرید به: زرکلی، الأعلام، ج 2، ص 127.
8 شرح حال وی و آثارش را بنگرید در مقدمه مصححان کتاب دیگر حمزه با عنوان التنبیه علی حدوث التصحیف. و نیز مقدمه جعفر شعار بر ترجمه فارسی تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، با عنوان تاریخ پیامبران و شاهان، تهران، امیرکبیر، 1367.
9 تاریخ آداب اللغه، ج 2، ص 315، به نقل از: مقدمه التنبیه علی حدوث التصحیف، ص 11.
10 انباه الرواة، ج 1، ص 335 336.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان