بشر همواره در آرزوی تحقق عدالت در همهی جنبههای زندگی فردی و اجتماعی خویش به سر میبرد; زیرا عشق و علاقه به عدالت، امری فطری است. همهی انسانها از عدالت لذت میبرند و با تمام وجود، خواهان جهانی پر از عدل هستند. اهمیت یافتن رهبری و ادارهی عادلانهی جامعههای بشری، بیداری ملتهای مظلوم، ادعای گروههای گوناگون در هواداری از حقوق اجتماعی انسانها و ناامیدی بشر از انجام اصلاحات واقعی به دست زمامداران قدرتمند جهان از عواملی است که باور مسلمانان به ویژه شیعیان را دربارهی مصلح آخرالزمان، ارج و جلوهای تازه بخشیده است. همین مسأله سبب شده است انتظار از عقیدهی صرف مذهبی به دلبستگی و آرمان عمومی خیراندیشان و ستمدیدگان جهان درآید. به یقین، تحقق چنین آرزویی به وجود جامعهای فرمانبردار و آمادهی پذیرش اجرای حق و عدالت دربارهی خود و دیگران، برنامهای مدون و الهی و رهبری معصوم بستگی دارد. در این صورت، منجی میتواند با ظهور و قیام خود، اسلام واقعی را در همهی مراحل حیات معنوی و مادی و زندگی فردی و اجتماعی انسانها تحققبخشد.
حکومت امام زمان(عج) تا چه زمانی به درازا خواهد کشید؟
محمد علی ملاحسنی
باید دانست اندیشهی پیروزی نهایی نیروی حق، برقراری حکومت عدل جهانی و احیای همه جانبهی ارزشهای انسانی به دست شخصیتی مقدس و عالیقدر که در روایات متواتر اسلامی از او به مهدی قائم آل محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) یاد شده، اندیشهای است که کم و بیش همهی مذاهب اسلامی ـ با تفاوتها و اختلافهایی ـ آن را باور دارند. این عقیده تنها به شیعه منسوب نیست، بلکه اصلی قرآنی است. قرآن با قاطعیت میگوید:
(وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ)[1]
در جای دیگر نیز میخوانیم:
(وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ)[2]
این دو آیه، پیروزی و حاکمیت بندگان صالح خدا، کوتاه شدن دست ستمکاران و آیندهی درخشان بشریت را نوید میدهد. بنابراین، حکومت عدل جهانی امام زمان(عج) حقیقتی است که رخ خواهد داد. اینک به پاسخ پرسش بالا میپردازیم. دربارهی مدت زمان حکومت امام زمان(عج)، روایاتی در کتابهای معتبر فقهی آمده است که گویا با یکدیگر اختلاف دارند. شیخ مفید(رحمه الله) در ارشاد مینویسد:
اخبار و روایات بسیاری در بیان مدت حکومت امام زمان(عج) و روزگار آن حضرت وارد شده است از جمله روایت عبدالکریم خثعمی است که از حضرت صادق(علیه السلام)میپرسد: قائم آل محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) چند سال حکومت میکند؟ ایشان میفرماید: هفت سال و هر سال آن به اندازهی ده سال از سالهای شماست. بنابراین، هفتاد سال حکومت میکند و زمانی که ظهور او فرا رسد، در ماه جمادیالآخر و ده روز از ماه رجب چنان بارانی میبارد که هیچ کس مانند آن را ندیده باشد. خدای متعال به برکت آن باران، گوشتهای مؤمنان و بدنهای آنان را در قبرستان میرویاند. گویا میبینیم که به یاری قائم ما روی میآورند.[3]
آیت الله صافی به نقل از مننالرحمن (ج 2، ص 42)مینویسد:
امام زمان (عج) چهل سال بین مشرق و مغرب حکومت میکند، خوشا به حال کسی که آن روزها را درک کند و کلامش را بشنود.[4]
ایشان از کتاب البیان به نقل از هیثم بن عبدالرحمن مینویسد:
حضرت علی(علیه السلام) فرمود: مهدی(علیه السلام) چهل سال بر مردم حکومت میکند. همچنین در منتخب کنزالعمال از علی(علیه السلام) نقل است که فرمود: «تلی المهدی(عج) اَمْرَ النّاس ثلاثین سَنه او اربعین».[5]
نویسندهی اعیان الشیعه از ابی سعید خدری نقل کرده است که مدت حکومت آن حضرت هفت یا ده سال خواهد بود، ولی معلوم نیست که دقیقاً چند سال است. در اسعافالراغبین آمده است:
سال ظهور امام زمان(علیه السلام) وتر است; یعنی سالی که عدد فرد داشته باشد نه زوج. او پس از استقرار ده سال، امارت میکند و ده سال خلافت (بدون حکومت) و چهل سال سلطنت میکند و برخی 21 سال و بعضی 14 سال نوشتهاند. ابن حجر دربارهی اختلاف روایات میگوید: منظور از هفت سال، نهایت ظهور و استقرار حکومت و چهل سال مدت کشورداری و خلافت اوست و مراد از بیست سال و امثال آن، حد وسط ضعف و قوت سلطنت او خواهد بود.[6]
علامه مجلسی مینویسد:
اصبغ از حضرت علی(علیه السلام) پرسید: پس از پایان غیبت او چه میشود؟ حضرت فرمود: «ثم یفعل الله ما یشاء...» این سخن دلالت دارد بر این که مسألهی حکومت امام زمان(علیه السلام) نیز از نظر مدت قابل بداء و تردید است. این قول را میتوان قوی تلقی کرد.[7]
در برخی روایات از جمله روایت مفضل بن عمر گفته شده است که مدت حکومت حضرت مهدی(علیه السلام) را کسی جز خدا نمیداند.[8] حضرت علی(علیه السلام) در پاسخ به چنین پرسشی فرمود:
این به خود او واگذار شده است. پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) با من عهد کرده است که آن حوادث (پس از ظهور را) به کسی جز حسن و حسین(علیهما السلام) نگویم.[9]
براساس آنچه در روایات دیده میشود، مدت حکومت امام زمان(عج) از هفت سال تا 400 سال است. در بیشتر روایات، اربعین (40 سال) آمده است و هر سال برابر ده سال محاسبه میشود. از روایات و نظریههای دانشمندان اسلامی، گفتههای گوناگونی به دست میآید، ولی با اعتماد به روایاتی همچون روایت مفضّل و آنچه در بحارالانوار آمده است، قول قوی این است که مدت حکومت آن حضرت را به خود او و مشیت خداوند واگذار کنیم; زیرا ائمه(علیهم السلام) نیز از علم خداوند استفاده کردهاند.[10]
دلیل شیعه برای زنده بودن امام زمان(عج) چیست؟ آیا این طول عمر معقول است؟
حمزه کلانتری
مهدویت، یکی از مسایل اختلافی شیعه و اهل سنت است که جنبههای گوناگونی دارد. مسایل مورد بحث مهدویت عبارتند از:
1. اصل مهدویت و انتظار ظهور امام زمان(عج).
2. امامت امام زمان(عج) در 5 سالگی و طول عمر امام زمان(عج).
3. فلسفهی باور داشتن وجود امام زمان(عج) در میان شیعیان.
مسألهی نخست نه تنها مورد اتفاق شیعه و اهل سنت است،بلکه همهی ملتها، فرقهها و ادیان جهان منتظر ظهور مصلح کل هستند تا در آخر الزمان بر این جهان، حکومت براند و بشریت را از ستم، رهایی بخشد. در زبور داوود در این باره میخوانیم:
همانا منتظران خداوند، وارث زمین خواهند بود. پس از اندکی، شریر نخواهد بود... . ولی خداوند صالحان را تأیید میکند; زیرا آنان که از وی برکت یابند، وارث زمین میگردند... ولی نسل شریر از هم گسسته خواهد شد، صالحان وارث زمین خواهند بود و... .
در این جا از ستم و شر، سخن به میان آمده و گفته شده است شر و ستم از میان خواهد رفت و صالحان وارث زمین خواهند شد. قرآن مجید نیز با اشاره به این رخداد، فرموده است:
(لَقَد کَتَبنا فِی الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِی الصَّالِحون)[11]
ما در زبور نوشتیم که بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد.
گفتنی است اناجیل اربعه از آمدن «پسر انسان» خبر داده و از مردم خواسته است انتظار بکشند.[12]
آیات قرآن و روایات نبوی نیز از مردم میخواهند به انتظار روزی باشند که شخصی از اهل بیت پیامبر و فرزندان فاطمه(علیهما السلام) ظهور کند و با برچیدن بساط ستمکاری، جهان را از عدل و داد، سرشار سازد. این عقیده در اسلام، امری مسلّم و انکارناپذیراست تا جایی که محیالدین عربی حنفی در فتوحات مکیه در بابی با نام وزراءالمهدی (عج)، بحث مفصلی را پیش کشیده و با توضیح دادن دربارهی شمایل آن حضرت، به نام مبارک او اشاره کرده است.[13]
همچنین ابن حجر در الصواعق المحرقة به تفصیل در شرح حال امامان دوازدهگانه سخن گفته و بابی به نام الآیات التی وردت فی ذریه فاطمه(علیها السلام) و الآیات التی وردت فی فضائل اهل البیت(علیهم السلام)گشوده است. آنگاه آیات فراوانی را دربارهی مهدی (عج) آورده است.
افزون بر آن، در سنن ابن داوود که یکی از صحاح ستة اهل سنت است، بابی به نام کتابالمهدی به چشم میخورد. در دیگر کتابها و صحاح اهل سنت نیز روایات فراوانی در این باره آمده است. اینک تنها به سه روایت بسنده میکنیم و خوانندگان را به پیگیری تفصیلی آنها ارجاع میدهیم:
1. در روایات نبوی موجود در بسیاری از کتابهای اهل سنت، آمده است:
لا تقوم الساعه حتی یلی رجل من اهل بیتی یواطؤ اسمه اسمی.[14]
قیامت برپا نمیشود مگر این که مردی از اهل بیت من که نام او همانند نام من است (محمد)، زمام امور را در دست گیرد.
2. جابر بن سمره نقل میکند که پیامبر فرمود:
یکون اثنا عشر امیراً کلهم من قریش.[15]
پس از من دوازده امیر خواهند آمد که همگی از قریش هستند.
3. رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
المهدی من ولد فاطمه.[16]
مهدی از فرزندان فاطمه است.
شیعه و اهل سنت بر سر روایت دوم و سوم اختلاف نظر دارند و روایت دوم بیشتر مورد نزاع و بحث قرار گرفته است. مسألهی دوم به دو بخش تقسیم میشود:
الف ـ امامت حضرت مهدی(عج) در پنج سالگی.
ب ـ طول عمر آن حضرت.
چون شبهه دربارهی طول عمر آن حضرت است، به طور فشرده به آن میپردازیم. گفتنی است پاسخ به این پرسش، به ابهام بخش نخست نیز پاسخ میگوید. باید گفت سخن برخی افراد مبنی بر از دنیا رفتن امام زمان(عج) در سرداب، به دلیل و برهان نیاز دارد.
چون فرض این است که طرف سخن و صاحب شبهه کسانی هستند که قرآن را پذیرفتهاند و حقانیت آن را باور دارند، میگوییم نباید طولانی بودن عمر یکی از اولیای خدا برای شما شگفتآور باشد; زیرا قرآن کریم دربارهی افراد گوناگون، عمرهای طولانی برشمرده است. برای نمونه، گفته شده است که حضرت نوح 950 سال پیش از توفان، در میان قومش بوده و سالیانی پس از توفان نیز زیسته است; «فلبث فیهم الف سنه الاخمسین عاماً.»[17] برخی طول عمر حضرت نوح را 2500 سال نیز گفتهاند.
همچنین قرآن کریم، سخن یهودیان دربارهی به دار آویختن حضرت مسیح(علیه السلام) را رد میکند و میفرماید: «و ما قتلوه یقیناً بل رفعه الله الیه»;[18] همانا کشته نشده، بلکه خدا، او را به سوی خود بالا برده است.
براساس چنین آیاتی و روایات دیگری که از پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) وارد شده است، حضرت نوح(علیه السلام)عمری طولانی داشته و حضرت عیسی مسیح(علیه السلام) نیز حدود دو هزار سال است که زنده است. بدین ترتیب،چگونه نسبت به عمر امام زمان(عج) این همه خدشه وارد میشود و آن را بعید میشمارند؟ افزون بر آن، معمرین بسیاری را در تاریخ نام بردهاند که بعضی با این که ولی خدا نبودهاند، عمرهای طولانی داشتهاند. جدا از همهی این استدلالها، ما که خدا را قادر مطلق میدانیم، چرا باور نکنیم که خداوند میتواند براساس مصالحی، ولی خود را برای مدت زمانی طولانی از دسترس مردم، دور نگاه دارد و با این کار، بندگان خود را آزمایش کند.
بنابراین، قرآن کریم، عمر طولانی را برای یک انسان ممکن میداند، شگفت این است که کسانی که به این آیات عقیده دارند، به طول عمر امام عصر (عج) به شدت ایراد میگیرند و آن را منکر میشوند. این در حالی است که اگر چیزی ممکن شد، میان مصداقهای آن تفاوتی نخواهد بود. به همین دلیل، زنده ماندن عیسی مسیح(علیه السلام) یا مهدی موعود (عج) برای خدا ممکن است و مانعیندارد.
در نتیجه، طول عمر امام زمان به چند دلیل معقول است:
1. مسألهی طول عمر امام عصر(عج) بعیدتر و غریبتر از آفرینش انسان و سیر تکوینی او نیست; زیرا او از عالم اصلاب به عالم ارحام و سپس از آنجا به عالم دنیا منتقل میگردد و پس از آن، برزخ و آخرت در انتظار اوست. خداوندی که جسم انسان را این گونه منقلب میگرداند، میتواند مخلوق خویش را مدت زمانی بیشتر، در این دنیا و هر کدام از مراحل آفرینش یا تکوین نگاه دارد: «اِنَّ الله علی کل شی قدیر».
2. ابلیس نیز از کسانی است که به اذن خداوند، عمری طولانی دارد و هیچ مسلمانی، آن را انکار نکرده است.
3. طول عمر امام زمان (عج) مسألهی تازهای نیست و در طول تاریخ در ادیان گوناگون، افرادی بودهاند که طول عمر زیادی داشتند. قرآن و دیگر کتابهای آسمانی نیز به این مطلب اشاره کردهاند.
بدین ترتیب از آیات و روایات و شواهد تاریخی آشکار میشود که طول عمر انسان یا هر موجود دیگری به اشراف و ارادهی آفرینندهی اوست. خداوند نیز اراده کرده است ولیّ خویش را از سال 255 هـ.ق تاکنون از دید افراد عادی پنهان بدارد.
ساختار سیاسی و اجتماعی حکومت امام زمان(عج) چگونه است؟
حمزه کلانتری
هر انقلاب و حکومتی بدون داشتن ساختار منظم حکومتی نمیتواند برای مدت زیادی دوام آورد. انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) نیز که مهمترین و گستردهترین و ژرفترین انقلاب جهانی است، از این قانون مستثنی نیست. در حکومت امام زمان(عج)، پیشرفت علم و صنعت، عدالت، اخلاق، اندیشه، کشاورزی و دامداری، اقتصاد و... به اوج خود میرسد و عالیترین تمدن بشری و حکومت جهانی براساس عدالت، برقرار میشود. آشکار است چنین حکومتی در همهی شؤون به مردان کارآزموده و با تقوا نیاز دارد. در حدیثی، امام صادق(علیه السلام)پس از بیان شمار اصحاب حضرت مهدی(علیه السلام) از شهرهای گوناگون، در پاسخ ابوبصیر که میگوید: آیا در زمین غیر از این تعداد، مؤمن یافت نمیشود؟ میفرماید: «یافت میشوند، ولی اینها کسانی هستند که بزرگان و حکّام و فقهای حکومت را تشکیل میدهند.»[19] ایشان در حدیثی دیگر، از وزیران دولت کریمهی حضرت نام میبرد.[20] همچنین در احادیث دیگری به عدالت، شجاعت، زیرکی و شمار یاران ایشان (313 نفر همانند اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)در جنگ بدر) اشاره شده است.[21] امام مهدی (عج) با کمک چنین یارانی، اسلام را در همه زمینهها تکمیل میکند، چنان که در روایاتی از امامصادق(علیه السلام) میخوانیم:
روش امام مهدی (عج) همان روش پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) است. روشهای باطل پیشین را ویران میکند، همانگونه که پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) چنین کرد و اسلام را نوسازی و تکمیل میکند.[22]
اینک به طور فشرده به برخی دگرگونیهایی اشاره میکنیم که در ساختار سیاسی و اجتماعی حکومت امام مهدی (عج) رخ میدهد.
1. تحول تربیتی و اخلاقی
بیشک اعتلای تربیت و اخلاق از مهمترین جنبههای پیشرفت هر گونه حکومتی به ویژه حکومتهای الهی ، به شمار میرود. در پرتو حکومت حضرت مهدی (عج) اندیشهها شکوفا میشود. رذایل اخلاقی و کوتهبینیهایی که سرچشمهی بسیاری از درگیریهای سیاسی و اجتماعی است، از بین میرود. امام باقر(علیه السلام) میفرماید:
چون قائم، قیام کند، دست خود را بر سر بندگان میگذارد و خرد آنان را متمرکز میسازد و اخلاقشان را به کمال میرساند.[23]
ایشان در حدیثی دیگر میفرماید:
در دولت مهدی (عج) به همهی مردم حکمت و دانش بیاموزند.[24]
2. عدالت خواهی
یکی از اهداف همهی پیامبران و مصلحان بزرگ الهی، برقراری «عدالت» در جامعههای بشری است. انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) نیز بیش از هر چیز دیگری بر روی این موضوع تأکید میکند تا جایی که امام علی(علیه السلام) هنگام سخن گفتن از عدالت، میفرماید:
... مهدی (عج) به شما نشان خواهد داد که سیرت عادلانه چگونه است.[25]
]امام مهدی (عج) با حکومت خود[، زمین را از قسط و عدل سرشار میسازد[26]] و [عدالت را هم چنان که سرما و گرما وارد خانهها میشود، وارد خانههای مردمان میکند.[27]
امام صادق(علیه السلام) حکومت امام مهدی (عج) را نمونهی کامل حکومتها میشمارد; زیرا در این حکومت، «روابط نامشروع، مشروبات الکلی و رباخواری از بین میرود.مردم به عبادت و اطاعت روی میآورند. امانتها را به خوبی رعایت میکنند. اشرار نابود میشوند و افراد صالح باقی میمانند.»[28] همچنین «جادههای اصلی را توسعه میدهد. هر مسجدی را بر سر راه باشد، تخریب میکند (برای راحتی مردم) و بالکنها را میشکند، پنجرههایی را که به کوچه باز شود، میبندد و فاضلاب و ناودانهایی که به کوچهها باز باشد، بسته میشود.»[29] پس به یقین، در چنین حکومتی، «ساکنان آسمان و زمین از او راضی هستند; (زیرا) او سرمایهها را عادلانه تقسیم میکند»[30] و «اموال را میان مردم چنان تساوی تقسیم میکند که دیگر نیازمندی یافت نمیشود تا به او زکات پرداخت شود.»[31] در چنین زمانی و با چنین دولتی، «هر دولت باطلی از بین میرود»[32] و «در آن روز، حکومتی جز حکومت اسلامی نخواهد بود».[33]
3. تحول اقتصادی
دانشمندان و بزرگان عقیده دارند که حکومتی توانمند و موفق است که در همهی زمینهها به ویژه اقتصاد، زمینهی شکوفایی مردم را فراهم آورد. در حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) به این جنبه توجه ویژهای صورت میگیرد تا جایی که در احادیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)و ائمهی اطهار(علیهم السلام)میخوانیم:
در آن زمان، امت من چنان از نعمت برخوردار شوند که هرگز امتی آن چنان از نعمت برخوردار نشده باشند، سرتاسر زمین محصول دهد و ... .[34]
در دولت و حکومت حضرت مهدی (عج)، سیاستگذاریهای اقتصادی به سود عامهی مردم است. «در دولت آن حضرت، رباخواری از بین میرود»;[35] زیرا رباخواری مایهی تضعیف اقتصاد جامعه میشود. در دولت کریمهی آن حضرت، «زمین آباد و خرم و سرسبز میگردد».[36]
همهی معادن و گنجهای زیرزمینی، استخراج میشود و «در روی زمین مخروبهای نمیماند، مگر آن که به وسیلهی آن حضرت آباد میشود.»[37] ایشان برای اجرای عدالت اقتصادی، «اموال را چنان میان مردم به تساوی قسمت میکند که دیگر نیازمندی یافت نمیشود تا به او زکات دهد».[38]
4. تحول قضایی
حکومت حضرت مهدی (عج) از نظر قضایی در مرتبهی بالا قرار میگیرد. «او مانند داوود میان مردم، داوری میکند»[39] و با آشنایی به همهی ادیان الهی، همهی ملل از عدالت آن حضرت برخوردار میشوند تا جایی که «... میان اهل تورات با تورات و میان اهل انجیل با انجیل و میان اهل زبور با زبور و میان اهل قرآن با قرآن، داوری خواهد کرد».[40]
5. پیروی از سیرهی پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم)
آن حضرت «در میان مردم با سیرهی رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) رفتار میکند»[41] و «بخشندهای است که مال را به وفور میبخشد. بر کارگزاران و مسؤولان دولت خویش بسیار سخت میگیرد و بر بینوایان بسیار مهربان و رؤوف است.»[42] برای رسیدگی به وضع مردم و گسترش عدالت، «یارانش را در همهی شهرها میپراکند و به آنان دستور میدهد عدل و احسان را شیوهی خود سازند.»[43] حضرت مهدی(عج) «دقیقاً فرمان خدا را اجرا میکند و با کسی، حساب خویشاوندی ندارد. خداوند به وسیلهی او، درهای حق و حقیقت را میگشاید و درهای باطل را میبندد.»[44] آن حضرت برای رسیدن به اهداف خود با «وزیران خود که همگی از عجم» هستند، ولی «به عربی سخن میگویند و خالصترین و برترین وزیران هستند»،[45] «مشورت میکند».[46]
6. رهبری بیآلایش
سیرهی فردی حضرت مهدی (عج) به عنوان رهبر انقلاب جهانی همچون زندگی اجداد بزرگوارش، پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) و علی(علیه السلام) ساده است تا جایی که امام رضا(علیه السلام) دربارهی وضع ظاهری آن حضرت میفرماید:
لباس قائم(علیه السلام) جز پارچهای خشن و غذای او جز غذای سادهای نیست.[47]
زندگی آن حضرت با عموم مردم فرقی ندارد; «مثل آنان جامه میپوشد و مرکبی همانند مرکب آنان سوار میشود.»[48] با همین سادگی «آنچه از کتاب و سنت متروک مانده است، به دست او زنده میشود»[49] و «خداوند به وسیلهی او، بدعتها را نابود میسازد و گمراهی را از بین میبرد.»[50] در حکومت مهدی(عج) از امتیازها و تبعیضهای نژادی و طبقاتی خبری نیست. به امید آن روز و آن عصر و آن دولت کریمه. «اللهم انا نرغب الیک فی دولة کریمه تعزّبها الاسلام و اهله و تذلّ بها النفاق و اهله».[51]
سیرهی حکومتی امام زمان با سیرهی حکومتی پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) و ائمهی معصومین(علیهما السلام) چه فرقی دارد.چرا؟
محمد مهدی باباپور
البته احادیث بسیاری دلالت میکند که سیرهی مهدی(علیه السلام) همان سیرهی جدش رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)است. برای نمونه، به چند روایت اشاره میکنیم:
پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
یکی از اهل بیت من قیام میکند و به سنت و روش من رفتار میکند.[52]
ایشان فرموده است:
قائم از فرزندان من هم نام و هم کنیهی من است. خُویش، خُوی من و رفتارش، رفتار من است. مردم را به طاعت و دین من و قرآن میخواند.[53]
همچنین یکی از دوستان امام صادق(علیه السلام) به نام عبدالله بن عطا میگوید: از امام پرسیدم روش و سیرهی مهدی(علیه السلام) چگونه است؟ امام فرمود:
او همان کار و سیرهای را انجام میدهد که رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) انجام داد.[54]
در این میان به برخی احادیث برمیخوریم که ممکن است این توهم را پدید آورد که سیرهی آن حضرت با پیامبر تفاوت دارد. این احادیث بدین قرار است:
1. امام صادق(علیه السلام) فرمود:
آنگاه اسلام را از نو بنا میکند.[55]
2. ابو خدیجه از امام صادق(علیه السلام) نقل میکند:
هنگامی که قائم ظهور کرد، با امر جدیدی خواهد آمد چنانچه رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) در آغاز اسلام، مردم را به امر جدیدی فرا میخواند.[56]
3. امام صادق(علیه السلام) فرموده است:
هنگامی که قائم ظهور کند; امر جدید و کتاب جدید و رفتار و قضاوت تازه، پدیدار میشود که بر عرب سخت است.[57]
آیت الله ابراهیم امینی در تفسیر این روایات مینویسد:
در زمان غیبت بدعتهایی در دین گذاشته میشود و احکامی از قرآن و اسلام بر طبق میل مردم تأویل و تفسیر میشود. بسیاری از حدود و احکام چنان فراموش میشود که گویا اصلاً از اسلام نبوده است. وقتی مهدی(عج) ظهور کرد، بدعتها را ابطال میکند و احکام خدا را همان جور که صادر شده ظاهر مینماید. حدود اسلامی را بدون سهلانگاری اجرا میکند و معلوم است که چنین برنامهای کاملاً برای مردم تازگی دارد. مردمی که ارکان و اصول مسلمهی اسلام را رها کرده، به بعض ظواهر آن اکتفا نمودهاند. در بازار و کوچه و خیابان و خانه اثری از اسلامشان پیدا نیست، اخلاقیات و دستورات اجتماعی را اصلا از اسلام محسوب نمیدارند. صفات زشت در نظرشان هیچ اهمیت ندارد، محرمات الهی را با حیلههای گوناگون جائز میشمارند. از قرآن فقط به ظواهر قرائت اکتفا میکنند و اگر امام زمان(علیه السلام) ظاهر شود و به آنان بگوید: شما از حقیقت و گوهر دین به دور افتادهاید و آیات قرآن و احادیث پیغمبر را برخلاف واقع تفسیر و تأویل کردهاید، چرا حقیقت اسلام را رها کرده، به ظواهرش قناعت کردید؟ شما اعمال و رفتارتان را با دین تطبیق نکردهاید، باید دستورات اخلاقی و اجتماعی اسلام را عمل کنید و خلاف واجب را انجام دهید و فلان بدعت را رها کنید، چنین دین و برنامهای برایشان تازگی داشته، از آن وحشت میکنند و اصلاً اسلامش نمیدانند; زیرا اسلام را جور دیگر تصور کرده بودند.[58]
آیت الله ناصر مکارم شیرازی نیز در این زمینه میگوید:
روشن است که تازگی این برنامهها و روشها نه به خاطر آن است که مذهب جدیدی با خود میآورد، بلکه آنچنان اسلام را از میان انبوه خرافات و تحریفها و تفسیرهای نادرست و تلقیهای غلط بیرون میآورد که بنایی کاملاً نو و جدید جلوه میکند. یکی از رسالتهای آن حضرت، پیرایش اسلام از همین وصلهها و پیرایهها و به تعبیر دیگر نوسازی کاخ شکوهمند آن است که مجموعهی این نوسازی در عرصههای مختلف اعتقادات، اخلاقیات، اجتماعیات و فرهنگ و سیاست آن چنان زیاد و دگرگونکننده است که در پارهای از روایات از آن به «دین جدید» یا «روش جدید» تعبیر شده است. داوری کردن او بر طبق قانون دادرسی محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) و داوود و سلیمان(علیهما السلام)گویا اشاره به این نکتهی لطیف است که او هم از موازین ظاهری دادرسی اسلامی همچون اقرار و گواهی گواهان و مانند آن استفاده میکند و هم از طریق روانی و علمی برای کشف مجرمان اصلی، آنچنان که پارهای از نمونههای آن از عصر داوود(علیه السلام) نقل شده است. بهعلاوه در عصر او، به موازات پیشرفت علوم و دانشها و تکنیک و صنعت آنقدر وسایل کشف جرم تکامل مییابد که کمتر مجرمی میتواند ردپایی که با آن شناخته شود، از خود به جا نگذارد.
ایشان برای تأکید بر این مطلب میافزاید.
برای چندین بار تکرار میکنم، این اشتباه است اگر ما تصور کنیم که در عصر حکومت او همهی این مسایل از طریق اعجاز حل میشود; چرا که اعجاز، حکم یک استثنا را دارد و برای مواقع ضروری و مخصوصاً اثبات حقانیت دعوت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) است، نه برای تنظیم زندگی روزمره و جریان عادی زندگی; که هیچ پیامبری برای این مقصد، از معجزه استفاده نکرده است. بنابراین، مسیر حکومت جهانی او از همان نمونه است نه اعجاز![59]
در نتیجه، به دلیل پیرایههایی که زمامداران نالایق و دیگران در طول تاریخ به اسلام بستهاند و بدعتها و تحریفهای بیشماری که وارد آن شده است، امام میکوشد حقیقت را آشکار کند. با این حال، مردم میپندارند مکتب جدید، روش جدید و قضاوت جدیدی به جز اسلام آمده است. پس سیرهی حضرت مهدی(علیه السلام) همان سیرهی پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) و علی(علیه السلام) و دیگر ائمه(علیهم السلام)است.[60]