آنچه می خوانید تفسیری است ادبی از این زیارتنامه که به قلم مجید اکبری، نگاشته شده است.
فراز اول «سلام»
دیدار دوست با سلام آغاز می شود. با امنیت و سلامت. این آموزه دین ما، اسلام است و دستور آئینمان که مسلمانی است.[1] زائر امام حسین (ع) با سلام آغاز می کند. با سلامی حقیقی، از قعر وجود به امام و رهبری که تجسم سلامت فکر، دل و روح است.
او با این کلمه آسمانی، از همان شروع، بنا را بر راستی و صداقت می نهد چرا که می داند سلامی که از سر دو رویی، نفاق و آلودگی است اثری نمی بخشد.
او می کوشد به هنگام زیارت، خود را در ظاهر و باطن شبیه امامش کند. غمزدگی، اندوهناکی، ژولیدگی، گرسنگی و تشنگی را به نشانه همدلی با امام حسین (ع)، با خود همراه کرده است.[2]
تحیت و درود زائر از همان آغاز، در نهایت صداقت در قالب سلامی پاک، پیشکش امام می شود و این تحیت به تعلیم صادق آل محمد (ص) است تا زائر مشتاق، با قلبی سلیم با کلمه ای که نام خدا نیز هست[3] با روح خدا، گفتگو را آغاز کند. او می داند که امامش بر پاسخ سلام از همه سزاوارتراست.[4]
زائر پاک امام حسین (ع) در اولین سلامش، امام خود را «ولی خدا» می خواند چرا که ولایت را رشته کار امت و رکن رکین دینش می شناسد.[5]
زائرحسین (ع) به زبان و دل اعتراف دارد بر اسلام، تسلیم و سلامت امامی که «مولی»، «حبیب» و «خلیل» خداست. اسلام و تسلیمی که امامش را تا «سرپرستی»، «دوستی» و «هم کلامی» با خدا بالا برده و او را «برگزیده خدا» ساخته است. برگزیده ای که خود، از نسل برگزیدگان است.
اما این همه پاکی شایسته ظلم و نامردمی نیست. او سزاوار این همه اندوه و مصیبت و ستم نیست. زائر امام باید در همان فراز اول زیارت، «مظلومیت حسین (ع)» را فریاد کند و از ستمهایی که بر او رفته بهانه ای مقدس برای تداعی فرصت های از دست رفته بیافریند.
او باید بگوید که امامش را شهید و اسیر کرده اند.
به همین دلایل شیعه امام حسین (ع) زیارت را اینگونه می آغازد:
السَّلامُ عَلَی وَلِی اللَّهِ وَ حَبِیبِهِ سلام بر ولی خدا و حبیبش
السَّلامُ عَلَی خَلِیلِ اللَّهِ وَ نَجِیبِهِ سلام بر دوست خدا و نجیبش
السَّلامُ عَلَی صَفِی اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِیهِ سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده اش
السَّلامُ عَلَی الْحُسَینِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ سلام بر حسین مظلوم شهید
السَّلامُ عَلَی أَسِیرِ الْکرُبَاتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ سلام بر آن دچار گرفتاریها و کشته اشکها
فراز دوم «اقرار بر نعمت های الهی و شکر نعمت از جانب امام »
زیارت، با اقرار و شهادت ادامه می یابد. اقرار بر پاکی هایی که امام را به حق، اسوه و الگوی اهل حق ساخته است. در آغاز این اعتراف، نور ولایت آنقدر پر فروغ می شود تا دوباره مورد توجه زائر امام حسین (ع) قرار گیرد. تاکید بر زیارت اربعین و اشاره به آن به عنوان یکی از علائم شیعه ریشه در توجه خاص این دعا به موضوع ولایت دارد.[6]
مروری بر فرمایشات مفسر بزرگ شیعه حضرت آیت الله جوادی آملی در این مقال شایسته تامل است آنجا که می فرماید: « براساس فرمودهٴ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): عصارهٴ رسالت نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) قرآن و عترت است؛ «إنی تارک فیکم الثقلین... کتاب الله و... عترتی أهل بیتی». عصارهٴ کتاب الهی که دین خداست، ستونی دارد که نماز است و عصارهٴ عترت نیز ستونش زیارت اربعین است که این دو ستون در روایت امام عسکری (علیه السلام) در کنار هم ذکر شده است؛ امّا مهمّ آن است که دریابیم نماز و زیارت اربعین انسان را چگونه متدین می کنند. ...»[7]
در زیارت اربعین، امام را ولادتی پاک است و سیادتی بی بدیل. ولایت، میراثی گران بهاست که از پدران پاکدامنش به او به ارث رسیده است. سبب این مرتبه، صفاتی است که امام را از دیگران ممتاز ساخته. اوصافی که هدیه حق است و سبب «شهادت»، «سعادت»، «برگزیدگی» و «کرامتش» شده است. صفاتی که ریشه در «دفاع جانانه اش از حق» و پیشروی در «حق گویی و حق مداری » دارد. و این مفاهیم نورانی است که زیارت اربعین را هدایت گر، روشن و بر جان عاشقان شیرین و گوارا، ساخته است. به همین سبب آنکه دیدار امامش، او را بی تاب کرده چنین ادامه می دهد:
إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیک وَ ابْنُ وَلِیک وَ صَفِیک وَ ابْنُ صَفِیک
گواهی می دهم که حسین، ولی تو و فرزند ولی تو و فرزند برگزیده توست
الْفَائِزُ بِکرَامَتِک أَکرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ
حسینی که به کرامتت رسیده، او را به شهادت، گرامی داشتی، و به خوشبختی اختصاصش دادی
وَ اجْتَبَیتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَیدا مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِدا مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِدا مِنَ الذَّادَةِ
و به پاکی ولادت برگزیدی، و او را آقایی از آقایان، و پیشروی از پیشروان و مدافعی از مدافعان حق قرار دادی
وَ أَعْطَیتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَی خَلْقِک مِنَ الْأَوْصِیاءِ
و میراثهای پیامبران را به او عطا فرمودی، و او را از میان جانشینان، حجّت بر بندگانت قرار دادی
شکر نعمت از جانب امام
شکر گذاری، توأم با توجه مخصوص به خدا و عشقی تازه نسبت به ساحت مقدس او، خود یک نعمت بزرگ روحانی است که در تربیت نفوس انسان ها و دعوت آنان به اطاعت فرمان های الهی، فوق العاده مؤثّر است[8]
نعمت های الهی که وجود نورانی امام را در بر گرفته او را به شکری شایسته سوق می دهد و این سپاسگزاری است که او را مستعد توجه خاص خدا می کند و او را تا عالی ترین مراتب کمال بالا می برد. پاسخ این همه لطف، دعوت به سوی خالق لطیف است. خیر خواهی برای خلق خداست. بستن باب همه عذرها و بهانه هاست مبارزه با جهل، نادانی و حیرت و سرگردانی است. تا جایی که در این راه، از بذل جان عزیزش نیز ابایی ندارد. و این پاسخی است درخور در مقابل همه نعمت هایی که خداوند حکیم به او بخشیده است.
چگونگی سپاسگزاری امام و پاسخ عاشقانه او در مقابل نعمت های پروردگار در ادامه عبارت های زیبای زیارت اربعین اینگونه به رشته تحریر در می آید:
فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ
و در دعوتش جای عذری باقی نگذاشت و از خیرخواهی دریغ نورزید
وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیک لِیسْتَنْقِذَ عِبَادَک مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ
و جانش را در راه تو بذل کرد،تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی برهاند
فراز سوم «پاسخ اهل دنیا به اسوه های کرم و سخا »
این فراز، نقطه ای است که آرمان ها و اعتقادات اهل باطل در مقابل دیدگان تیز بین زائر و هر آنکس که اهلیت دانستن دارد قرار می گیرد. اهل باطلی که در مقابل حق مجسم با یکدیگر به اتحادی نامبارک رسیده اند. این فراز، محک و میزانی است برای شناخت حقیقت دنیا و اهلش تا از آنان و اندیشه ها و کردارشان دوری شود. «حب دنیا با تمام فریفتگی هایش »، « قدرت های ظاهری با تمام فریب هایش »، «هوای نفسی» که به پستی می کشاند و دنیا را با تمام ظواهرش به دروغ، در دل می نشاند، این فراز را سرشار از بیداری و هشیاری ساخته است. زنگ خطری پر بیم و تحذیری جانانه، برای آنان که بر دوستی دوستان خدا اصرار دارند و اوصاف و کرداری که «خشم خدا و ولی خدا» را برمی انگیزد را بر نمی تابند.
زائر و دوستدار راستین امام حسین(ع) با فریبکاران «همدست و همدل» نمی شود، «فریب دنیا» را نمی خورد و «آخرتش را به دنیا» نمی فروشد. او از اینکه «پیامبر(ص) و خدای او » را به خشم آورد نگران است.
او اهل «جدایی، دورویی و گناهکاری» نیست. او می داند که این امور سبب اصلی زیر پا گذاشتن «حدود، حقوق و حرمت» هاست و عاقبتی جز «آتش، دوزخ و لعنت خداوند» نخواهد داشت. به همین سبب، با عبارات تامل برانگیز زیر، دامن خود را از این ناپاکی ها دور می دارد.
وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَی وَ شَرَی آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکسِ
درحالی که بر علیه او به کمک هم برخاستند،کسانی که دنیا مغرورشان کرد و بهره واقعی خود را به فرومایه تر و پست تر چیز فروختند
وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّی فِی هَوَاهُ وَ أَسْخَطَک وَ أَسْخَطَ نَبِیک،
تکبّر کردند و خود را در دامن هوای نفس انداختند و تو را و پیامبرت را به خشم آوردند
وَ اَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَ حَمَلَةَ الاَْوْزارِ
و تو و پیامبرت را به خشم آوردند و پیروی کردند از میان بندگانت آنانی را که اهل دو دستگی و نفاق بودند،
و کسانی را که بارهای سنگین گناه به دوش می کشیدند.
الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّی سُفِکَ فی طاعَتِکَ دَمُهُ وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ
و بدین جهت مستوجب دوزخ گشته بودند آن حضرت (که چنان دید) با شکیبائی و پاداش جوئی با آنها جهاد کرد تا خونش در راه پیروی تو ریخت و حریم مقدسش شکسته شد.
اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً
خدایا آنان را لعنت کن به لعنتی وبال دار و عذابشان کن به عذابی دردناک
فراز چهارم « سلامی دوباره بر تجسم ایمان حقیقی»
دوباره نوبت سلام است. سلام بر جانشین پاک پیامبر خدا (ص)، همو که «امانتدار خدا » و« فرزند امانت دار خدا »است. امامی که دعوتش در گفتار صرف خلاصه نمی شود[9] زندگی او، شاهد و دلیلی سترگ بر برگزیدگی اوست. زندگی و مرگ« سعادتمندانه»، «ستودنی» و «توام با خوشبختی» او والاترین حجت مسلمانی و زلال ترین تجسم ایمان حقیقی است. به همین سبب هر منصف عادلی را مجذوب و شیفته خود می کند. کور باد چشمانی که تاب رویت فروغ ایمان را ندارد. وجودی که این همه پاکی و طهارت را برنتابد شایسته عذاب و آتش الهی است. آنان که امام را «کشتند»، «بر او ظلم روا داشتند» و با شنیدن این بی عدالتی «بر آن راضی شدند» شایسته لعنت خدای اند. فراز چهارم زیارت اربعین با سلام به پیشگاه چنین امامی آغاز می شود و با درخواست عذاب برای دشمنان او خاتمه می یابد.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الاَوْصِیاَّءِ
سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند آقای اوصیاء
اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ عِشْتَ سَعیداً
گواهی دهم که به راستی تو امانتدار خدا و فرزند امانت دار اویی سعادتمند زیستی
وَ مَضَیْتَ حَمیداً وَ مُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً وَ اَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ
و ستوده از دنیا رفتی و گمگشته و ستمدیده و شهید درگذشتی و نیز گواهی دهم که خدا به راستی وفا کند بدان وعده ای که به تو داده،
وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِاللهِ
و به هلاکت رساند هر که را که دست از یاریت برداشت و عذاب کند کسی که تو را کشت و گواهی دهم که تو به خوبی وفا کردی به عهد خدا
وَ جاهَدْتَ فی سَبیلِهِ حَتّی اَتیکَ الْیَقینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ،
و جهاد کردی در راه او تا مرگت فرا رسید خدا لعنت کند کسی که تو را کشت
وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ
و خدا لعنت کند کسی که به تو ستم کرد و خدا لعنت کند مردمی را که این جریان را شنیدند و به آن راضی شدند.
فراز پنجم « پیمان دوستی با پاکان روزگار در محضر حضرت دوست»
ارادت شیعه امام حسین (ع) در دوستی با او زمانی به اوج می رسد که «خدا» نیز شاهد و گواه این دوستی می شود. او بر دوستی دوستداران امامش و دشمنی با دشمنان مقتدایش، پروردگار بصیر و علیم را به شهادت می گیرد و به نشانه صدق گفتارش« عزیزترین ها » را پیشکش وجود امام می کند. عزیزانی که قرآن، احترامشان را در کنار عبودیت خود جای داده است. آنجا که فرمود: پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید.[10]
جمله هایی که حکایتگر این مفاهیم بلند است اینگونه بر زبان دلباخته حسین (ع) جاری می شود:
اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُک أَنِّی وَلِی لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
خدای من! تو را شاهد می گیرم که من دوستم با آنان که او را دوست دارند،و دشمن با آنان که با او دشمنند. پدر و مادرم فدایت ای فرزند رسول خدا
اکنون زمان گفتگو با فرزندرسول خداست. فرصتی برای اظهار عشق و سبب های عشق ورزی. شهادت هایی پی در پی که از پاکی و قداست حسین بن علی (ع)پرده بر می دارد و او را در اوج طهارت می نشاند.
این پاکی قبل از میلاد امام را نیز دربر می گیرد و بر سراسر زندگی این امام سایه می گسترد. شهادت بر پاکی پشت ها و رحم هایی که بستر حضور او در دنیا بوده، و طهارت مثال زدنی او، در بطن ناپاک «جامعه عرب»، از او وجودی نورانی و مبارک ساخته که رو به سوی آفریننده پاکی ها دارد. «جاهلیت، آلودگی هایش» و «جامه های تیره و تار» زمانه برازنده قامت او نیست. این حقایق پاک وجود مستعد عاشق حسین (ع) را به سوی خلوص سوق می دهد:
أَشْهَدُ أَنَّک کنْتَ نُورا فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ [الطَّاهِرَةِ]
گواهی می دهم که تو در صلبهای بلندمرتبه و رحمهای پاک، نوری بودی
لَمْ تُنَجِّسْک الْجَاهِلِیةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْک الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیابِهَا
جاهلیت با ناپاکیهایش تو را آلوده نکرد، و از جامه های تیره و تارش به تو نپوشاند
فراز ششم « اعتراف بر جایگاه رفیع امام »
امام کیست؟ جایگاه او کجاست؟ این همه ارادت که ریشه در قلب شیعه دارد از کجا پدید آمده است؟ عشق به امام را سببی است و آن، قدر و شان رفیعی است که امام را در دل مسلمان حقیقی جای داده است. امام موسی کاظم (ع) امامت را نور و روشنایی می خواند وامام رئوف، علی ابن موسی الرضا (ع)، آن را ریشه بالنده اسلام و شاخه برافراشته آن می داند.[11]
این فراز که با مفاهیمش در اوج جلوه گری می کند امام را «ستون دین و رکن مستحکم مسلمانان» می خواند. او «پناه» شیعه است به همین سبب به آستانش متوسل می شود و او را واسطه خود و خدایش قرار می دهد.
شیعه حسین بن علی (ع)، بر این جایگاه با این عبارت های نورانی شهادت می دهد.
وَ أَشْهَدُ أَنَّک مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْکانِ الْمُسْلِمِینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ
و گواهی می دهم که تو از ستونهای دین و پایه های مسلمانان و پناهگاه مردم مؤمنی سبب این جایگاه متعالی نیز چیزی جز صفای باطن و پاکی مثال زدنی او نیست. طهارتی که ظاهر و باطن او را زلال و سیراب ساخته است. صفات «نیکوکاری»، «تقوا»، «رضایت به تقدیر حق»، «پاکیزگی» «هدایتگری» و «هدایت یافتگی»، اوصافی است که ادامه زیارت، با این جمله ها به آن اشاره دارد.
وَ أَشْهَدُ أَنَّک الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِی الرَّضِی الزَّکی الْهَادِی الْمَهْدِی
گواهی می دهم که پیشوای نیکوکار، با تقوا، راضی به مقدرات حق، پاکیزه، هدایت کننده، و هدایت شده ای
فراز هفتم « استمرار هدایتگری و رهبری خلق »
آری زمین هیچ گاه خالی از امام و حجت نمی ماند. این سلسله تا آن زمان که انسان و نیازش به هدایت هست، باقی است. باقر آل محمد (علیهم السلام ) در بیان نیاز به امام چه زیبا فرموده اند: «زمین، بدون امام آشکار یا نهان باقی نمی ماند » و صادق آل محمد (علیهم السلام ) نیز آن حقیقت ژرف را با این بیان نورانی تاکید کرده اند آنجا که می فرمایند: «در زمین همیشه حجت هست، زیرا مردم را اصلاح نمی کند مگر حجت و زمین را به سامان نمی آورد مگر حجت. »[12]
باشهادت امام حسین (ع)، حق نمی میرد. حقیقت باید تا قیام قیامت، زنده باشد. باید «نشانه های هدایت » و «دستگیره های محکم و اطمینان بخش و حجت های الهی »، دل مومنان را گرم کنند و بر اهل دنیا دلایلی آشکار و حجت هایی روشنگر باشند.
«رجعت»[13] و اعتقاد به آن در این فراز مورد اشاره قرار می گیرد و قلب، دل و عمل زیارت کننده با ائمه نور و روشنایی همراه و همسو می شود.
تاکید به «همراهی و یاری ائمه» و «دوری از روش و منش دشمنان آنها» حسن ختامی بر این فراز نورانی است.
وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِک کلِمَةُ التَّقْوَی وَ أَعْلامُ الْهُدَی وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی وَ الْحُجَّةُ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیا:
و گواهی می دهم که امامان از فرزندانت،اصل تقوا، و نشانه های هدایت، و دستگیره محکم، و حجّت بر اهل دنیا هستند
وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِکمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیابِکمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی
و گواهی می دهم که من به یقین مؤمن به شمایم، و به بازگشتتان یقین دارم، براساس قوانین دینم،و عواقب عملم
وَ قَلْبِی لِقَلْبِکمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکمْ مُعَدَّةٌ حَتَّی یأْذَنَ اللَّهُ لَکمْ فَمَعَکمْ مَعَکمْ لا مَعَ عَدُوِّکمْ
و قبلم با قلبتان در در صلح،و کارم پیرو کارتان،و یاری ام برای شما آماده است،تا خدا به شما اجازه دهد،پس با شمایم نه با دشمنانتان
فراز هشتم « درود و صلوات »
زیارت اربعین با سلام آغاز و با درود و صلوات پایان می پذیرد. دلباخته امام حسین (ع)، در پایانی خوش و تمنایی روح نواز، درودهای الهی را نثار ائمه طاهرین و پیشوایان طریق حق و راستی کرده و با این جملات برترین درود ها را بر راهنمایان راستین خلق پیش کش می کند.
صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیکمْ وَ عَلَی أَرْوَاحِکمْ وَ أَجْسَادِکمْ [أَجْسَامِکمْ ] وَ شَاهِدِکمْ وَ غَائِبِکمْ وَ ظَاهِرِکمْ وَ بَاطِنِکمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.
درودهای خدا بر شما، و بر ارواح و پیکرهایتان،و بر حاضر و غایبتان،و بر ظاهر و باطنتان،آمین ای پروردگار جهانیان.
پی نوشت ها:
[1] پیامبر خدا (ص) فرمود: سلام، درود آئین ما و ایمنی عهد و زنهار ماست. امام صادق (س) فرمود: نخست سلام کنید و بعد سخن آغازید. پیامبر خدا فرمود: اسلام آن است که دلت را تسلیم (حق ) کنی و مسلمانان از دست و زبانت آسوده باشند. (کتاب منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، صفحه 387، 385 )
[2] امام صادق (ع) فرمود: هر گاه به زیارت اباعبدالله رفتی با دلی غمزده و اندوهناک و پیکری ژولیده و غبارگرفته و گرسنه و تشنه زیارتش کن، زیرا که حسین (ع) غمزده و اندهناک و ژولیده و غبار گرفته و گرسنه و تشنه کشته شد و حوایج خود را از او بخواه و برگرد و در کنار قبر او سکونت مگزین. (کتاب منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، صفحه 359 )
[3] هوالله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المومن المهیمن العزیز الجبار المتکبر. .. آیه 23 سوره مبارکه حشر
[4] پیامبر خدا فرمود: سلام کردن، مستحب است و جواب سلام، واجب (کتاب منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، صفحه 387 )
[5] امام علی (ع) فرمود: امامت، رشته کار امت است. امام باقر (ع) فرمود: اسلام بر پنج پایه استئار است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت. و بر هیچ چیز به اندازه ولایت تاکید نشده است. (کتاب منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، صفحه 47 )
[6] امام حسن عسگری (علیه السلام) فرمودند: «نشانه های مؤمن و شیعه، پنج چیز است: اقامهٴ نمازِ پنجاه و یک رکعت، زیارت اربعین حسینی، انگشتر در دست راست کردن، سجده بر خاک و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم»( وسائل الشیعه، ج 10، ص 373)
[7] به نقل ازسایت بنیادبین المللی وحیانی اسرا
[8] تفسیر نمونه، ج10، آیت الله مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، سال89، ص328-327.
[9] حضرت صادق(ع)می فرماید: کونوا دعاة الناس بغیر ألسنتکم: مردم را به غیر از زبانتان به دین دعوت کنید. کافی، کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1365، ج 2، ص 78.
[10] سوره مبارکه اسرا آیه 23
[11] امام کاظم فرمود: امامت نور و روشنایی است. امام رضا فرمود: امامت ریشه بالنده اسلام و شاخه برافراشته آن است. (کتاب منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، صفحه 47 و 49 )
[12] کتاب منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، صفحه 49
[13] امام صادق (ع): نخستین کسی که به دنیا بر می گردد حسین بن علی (ع) است. او چندان فرمانروایی می کند که بر اثر پیری، ابروانش بر روی چشمانش فرو می افتد. (کتاب منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، صفحه 323 )