ماهان شبکه ایرانیان

مقایسه تطبیقی غایتِ حرکت تاریخ در اندیشۀ کانت و دکترین مهدویت

موعودگرایی و مهدویت از خواسته های مهم بشری است که انسان ها با داشتن ادیان و مذاهب مختلف، ره به سوی آن دارند

مقایسه تطبیقی غایتِ حرکت تاریخ در اندیشۀ کانت و دکترین مهدویت

مقدمه

موعودگرایی و مهدویت از خواسته های مهم بشری است که انسان ها با داشتن ادیان و مذاهب مختلف، ره به سوی آن دارند. آنان با وجود نگرش های متفاوت عقیدتی، روز موعود را می بینند؛ روزی که رسالت های آسمانی با همه اهدافش در زمین تحقق می یابد و راه ناهمواری که در طول تاریخ برای انسان دشوار بود، پس از رنج بسیار هموار می شود. نه فقط مؤمنین، بلکه دیگران نیز به عالم غیب چشم دوخته اند، تا آن جاکه انتظار روز موعود، مکتب هایی که هرگز زیر بار مسائل غیبی نمی روند را فرا گرفته است. پیروان مکتب ماتریالیسم دیالکتیک که تاریخ را بر اساس تضاد تفسیر می کنند نیز منتظر روزی هستند که همه این تضادها از میان برود و صلح و هم زیستی به پیروزی رسد(شاکری زواردهی، 1392: 17). مهدویت، بر پایه فلسفه متعالی تاریخ بنا نهاده شده است و سه عنصر وحی، عقل و تجربه جایگاهی مهم در آن دارند(صدر، 1419: 722 و102). این دکترین در بردارنده آموزه هایی فراگیر ویژه امام مهدی رحمه الله است که بتواند به تبیین تفسیری راهبردی درباره تحقق جامعه ای مطلوب در پرتو پیوند دوسویه انسان با خدا دست یابد. مهدویت، یعنی امیدواری به آینده ای روشن، پیام رهایی بخش به بشر سرخورده و ستم دیده و یقین به فرارسیدن روزی که با ظهور مردی الهی آن چه مردم بدان امید دارند، برآورده خواهد شد. دکترین مهدویت، نظریه کامل و جامع برای تفسیر و اداره زندگی(سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و...) بشر و پاسخ اساسی به تمامی نیازهای واقعی و بنیادینِ انسان هاست و به عبارتی دکترین مهدویت، آموزه ای اعتقادی، جهانی و بر محور مهدویت است که تفسیری راهبردی از عرصه های اساسی حیات بشری ارائه می دهد و در نگرش، انگیزش و کنش انسان ها و ساحت های مختلف زندگی اجتماعی آن ها، تحوّلی بنیادین ایجاد می کند(پورسیدآقایی، 1384: 10). کانت در زمره فیلسوفانی است که به آیندۀ تاریخ بشری با دیدگاهی تکاملی می نگرد و جهان را همچون نطفه ای می داند که باید از مراحل مختلف خود عبود کند که به مرحله کمال خود در سطحی جهانی و با فرمانروایی واحد دست یابد. البته از فیلسوفی که با نگاهی عقلانی و از آبشخوری صرفاً فلسفی به موضوع می نگرد، انتظار نمی رود اندیشه فرجامین را آن گونه که دین از سرچشمه وحی آن را بیان می کند، تبیین کند. به همین دلیل است که برای تفسیر و تبیین روشن تر در همه مقولات و از جمله مقوله «مهدویت»، نیازمند آموزه های روشن و مبتنی بر عقلانیت دینی هستیم که در آیین اسلام به ویژه مذهب شیعه وضوح تام یافته است.

مبانی اعتقادی مهدویت

برای شناخت عمیق از مهدویت باید با مبانی آن آشنا شد. این مبانی ریشه در فطرت انسان ها دارد.

1-نجات خواهی

از جمله آرمان های زیبای بشر، انتظار برای بهبود زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی انسان ها و پایان خوش تاریخ یا همان امید به نجات بخشی و آمدن منجی و موعود است(شاکری زواردهی، 1392: 55). عقیده ظهور موعود و منجی در تاریخ ادیان، برخاسته از ضرورت نجات خواهی، فرجام نیک و رهایی است که اصل و امید مشترک همه ادیان و انسان ها به شمار می رود. نجات و نجات بخشی در این دنیا به دو صورت قابل تصور است: نجات فردی و نجات اجتماعی. نجات فردی یعنی افراد معدودی در جامعه، محیط فاسد خود را نجات یافته بدانند؛ نجات اجتماعی نیز یعنی دستیابی جامعه انسانی در ساحت های گوناگون زندگی مادی و معنوی به نجات و سعادت و رهایی حقیقی(همو: 56).

2-کمال خواهی

کمال خواهی و کمال گرایی و حرکت به سوی کسب سعادت و جنبش و تلاش در مسیر رفع کاستی ها آرمانی است که ریشه در فطرت همه انسان ها دارد. همه ادیان و مکاتب ادعای کمال خواهی و داعیه رسانیدن پیروان خود به قله سعادت دارند؛ به ویژه در توصیف موعود، او را مبشر و آورندۀ خوبی ها و کمالات می دانند. از این رو می توان گفت کمال خواهی یکی از مبانی موعود گرایی است(همو: 335). فلاسفه، کمال انسان را در دو بُعد نظری و عملی می دانند. کمال نظری در تعقل هستی است، آن چنان که هست و کمال عملی در بودن، آن چنان که باید و در انجام دادن، آن چنان که باید. در بحث کمال خواهی و مهدویت، هر دو قسم کمال مورد بحث است؛ چون بنابر عقیده صحیح درباره مهدویت، ظهور حضرت، ظهور علم و دانش همراه با پیشرفت اخلاق و خودسازی و انسانیت است. فطرت کمال خواهی انسان ها نیز خواستار دانستن و انجام بهترین هاست. اصولاً هیچ گاه انسان از دانش طلبی و دانش افزایی و حرکت به سوی خوبی ها اشباع نمی شود و هر روز تلاش می کند کمالات بیشتری را در هر دو جنبه به دست آورد. از این رو، می توان از هر دو قسم کمال نظری و عملی به غایت و هدف نهایی بشر تعبیر کرد. کمال یعنی غایت چیزی که طبیعت به جبلت خودش به سوی آن در حرکت است(مطهری، 1383: ج8، 87) و فطرت و آفرینش هر مخلوق به گونه ای است که به سوی سعادت خود هدایت یافته است(طباطبایی، 1394: ج16، 183). از دیدگاه اسلام و حکمای الهی و بر اساس نقل و عقل، رسیدن به زندگی اجتماعی مبتنی بر معنویت و دولت کریمه که در پی ظهور منجی و موعود مستقر می شود یکی از کمالات جمعی انسان است. از نظر اسلام و بیشتر مکاتب هدف و غایت آفرینش بشر رسیدن به سعادت و مقام عبودیت است؛ رسیدن به حیات معقول و طیبی که تحقق آن در دولت مهدی و موعود ادیان میسور است؛ دولتی که دانش، عدالت، رفاه و. . . در آن موج می زند و راه پیمودن سعادت و دستیابی به کمال فراهم است(شاکری زواردهی، 1392: 200). حرکت آزادانه، آگاهانه و سازنده ای که در جهت فعلیت استعدادهای درونی و شکوفایی شخصیت و حیات آدمی صورت گیرد، کمال انسانی نامیده می شود؛ مثلاً عدل و داد یکی از جنبه های طبیعت انسان و از جمله اموری هستند که موجب تعالی و شکوفایی زندگی می شوند. بنابراین، هر اقدام و عمل سازنده ای که انسان از روی اختیار و آگاهی و در جهت تحقق استعدادهایش انجام دهد، تکامل نامیده می شود (نصری، 1363: 287). از آن جا که دستاورد مهدی رحمه الله و موعود و منجی در همه ادیان والاترین کمال هاست، عقیده به مهدویت، موعود و منجی، از مصادق کمال خواهی و کمال جویی به شمار می رود. در دولت مهدی، عشق به کمال مطلق، دانش، زیبایی، دین داری، عقلانیت و...به اوج خود می رسد. اگر حقیقت جویی، کمال یابی و گرایش به خوبی ها و زیبایی ها فطری انسان است، اصلاح نهایی، تحقق عدالت و حکومت صالحان از مصادیق بارز فطری به شمار می آیند. از این رو می توان گفت مفهوم عام موعود و مهدویت، ریشه در فطرت همگان دارد و همگان طالب آن اند.

3-عدالت خواهی

عدالت دوستی و عدالت خواهی، مطلوب بشر است. دوستی و گرایش به عدالت چنان فراگیر و مورد اقبال انسان هاست که هیچ تردیدی در فطری بودن آن نمی ماند. هرچند عدالت خواهی از مصادیق کمال خواهی است، از آن جا که برقرای قسط و عدالت، آرمان دیرین بشر و متوقع ادیان از موعودشان به شمار می رود، سعادت دنیایی و اخروی انسان در گرو ایجاد و عمل به آن و از همه مهم تر، برقراری آن، برترین ارمغان دولت مهدی رحمه الله است. عدالت خواهی به عنوان یک مبنای جداگانۀ موعودگرایی و مهدویت مورد توجه قرار می گیرد. از نظر اسلام، عدل از صفات خداست و خلقت آسمان ها و زمین بر اساس عدالت است. از این رو اقامه قسط و عدل مهم ترین رسالت انبیا علیهم السلام و از مهم ترین اهداف مهدی موعود رحمه الله است. اسلام همواره بر تحقق انواع عدالت در ساحت های گوناگون تأکید کرده و قیام قیامت نیز بر اساس ترازو و عدل است(شاکری زواردهی، 1392: 336). در اندیشه مهدوی، عدالت، قسط و دادگری اصل است و از ظلم و ستم و تجاوزگری خبری نخواهد بود؛ مظلومان و ستمدیدگان یاری خواهند شد و ناراحتی، ناامنی و گرفتاری های آنان رفع می شود(صدر، 1982: ج2، 488 - 501). امام صادق علیه السلام در این باره می فرمایند: به خدا سوگند که عدالتش را تا آخرین زوایای خانه های مردم وارد می کند، همچنان که سرما و گرما وارد خانه ها می شود.(مجلسی، بی تا: ج52، 362، ح13)

حرکت تکاملی تاریخ از دیدگاه اسلام

با توجه به مبانی ذکر شده، سرشت تاریخ با فطرت انسان گره می خورد. در واقع انسان، جامعه انسانی و تاریخ او در ارتباط با جهان شناسی در نظر گرفته می شود. در جهان شناسی اسلامی هدف از آفرینش، به تبع آفریینده آن، کمال محض است(طباطبایی، 1397: ج2، 113). در این جهان شناسی حرکت عمومی جهان و هر چه در آن قرار دارد، به سوی وجود کامل فناناپذیر است. این جهان شناسی برای هر کار، هدفی در نظر می گیرد و این هدف همانا رسیدن به کمال آن چیز است. به این ترتیب، وجود قوانین تخلف ناپذیری در هستی ضروری می نماید که در پرتو آن قوانین، تربیت و هدایت عمومی به سمت کمال هر موجودی ممکن شود. از این دیدگاه، لازمه هدایت عمومی، از یک سو وجود روابط حقیقی هر موجود با دیگران و از سوی دیگر، رابطه میان هر نوع از موجودات با آثار و غایات آن نوع است(همو، ج2، 356). به این ترتیب، جهان شناسی اسلامی معرف جهانی با موجودات فعال و همبستگی کامل میان اجزای هستی است. در این جهان شناسی، هر نوع از موجودات، مجهز به ابزار و قوای متناسب با هدف زندگی خویش است. در این میان انسان نیز حلقه ای از زنجیره هستی تلقی می شود و تافته ای جدا بافته نیست. بر این اساس، ساختمان وجودی آدمی مطابق با کمال وجودی اوست و می تواند در صورت خواست او، در مسیر کمال نوعی اش قرار گیرد. در جهان شناسی اسلامی، ویژگی مطابقت جسمانی و روانی آدمی با کمال هستی اش فطرت نامیده می شود و به تبع، امر فطری امری تلقی می گردد که با حرکت عمومی و کمالی جهان به مقتضای دستگاه آفرینش و تربیت تکوینی آن، تضاد و تنافضی نداشته باشد(طباطبایی، 1397: ج1، 210). بنابراین در انسان شناسی اسلامی، انسان موجودی با سرشت الهی به شمار می ر ود و به فطرتی کمال طلب مجهز است. این انسان شناسی، انسانی را معرفی می کند که ارزش های انسانی در آن اصالت دارد و به صورت سلسله ای از تقاضاها در سرشت او نهاده شده است. در انسان شناسی اسلامی، انسان به موجب سرشت خود، تعالی طلب و حقیقت جوست و توان آن را دارد که به نیروی اراده و عقل خود طرح های فکری خود را طراحی کرده و به اجرا گذارد. بر این اساس، انسان شناسی اسلامی به ما انسانی را معرفی می کند که محکوم قوانین حاکم بر خود است و متناسب با این قوانین، کمالات مختلفی دارد(مطهری، 1375: 47 - 48). از نظر فلسفه اسلامی، نه تنها انسان، بلکه جامعه و تاریخ نیز مشمول قوانین بنیادین هستی هستند و هر یک از آن ها مانند دیگر اجزای هستی در مسیر رسیدن به کمال خود در حرکت اند. بر اساس این نگرش، به جامعه و تاریخ، به فعلیت رسیدن استعدادهای فطری موجود در جامعه و تاریخ، تکامل نامیده می شود. به این بیان، معیار تکامل تاریخ، گام برداشتن در مسیر فطرت آن است. در این بینش، انسان، جامعه و تاریخ، یک سرشت و فطرت واحد و کلی دارند و از این رو، این دیدگاه معتقد به جامعه واحد و تاریخ واحد جهانی برای آدمی است(همو: 34-37).

حرکت تکاملی تاریخ از دیدگاه کانت

در اندیشه کانت، آزادی اراده یا اختیار، یک رکن انسانی یا هستی بشری است که رکن دیگر آن را شعور یا آگاهی تشکیل می دهد؛ یعنی انسان موجودی آگاه و آزاد است و تمام شرافت انسانی انسان در گرو این دو گوهر ذاتی اوست. به برکت آزادی و اختیار _ که صفت ذاتی انسان است _ آدمی می تواند در مقابل عوامل غیرعقلی مقاومت و ایستادگی کند. این عوامل، خواه تمایلات نفسانی و هوس های آنی باشد، خواه حماقت زورگویان اسیر تمایلات نفس، خواه خرافه ها و بقایای دوران توحش، به برکت همین آزادی رنگ می بازد و از زندگی انسان طرد می شود. اما همین آزادی ذاتی وقتی تاریخی و پدیدار شد، به شبکه علت و معلولی طبیعت پیوست و زمان مند گردید، از آن پس تابع نظام علت و معلولی طبیعت است. به موجب زمان مندی ذاتی پدیدارها و تابعیت حوادث از نظام علت و معلولی، انسان مالک و صاحب افعال خویش است. این مالکیت مبدأ تکلیف است؛ یعنی مالکیت افعال، منشأ مسئولیت انسان نسبت به افعال خویش است. این مسئولیت اخلاقی مبدأ مدنیت و انتقال انسان از توحش به تمدن به شمار می رود(صانعی دره بیدی، 1388: 32). انسان به موجب آزادی ذاتی، می آفریند؛ آفرینش های او به صورت افعال و فعالیت های تاریخی بروز می کند؛ به موجب اصل مالکیت افعال، انسان به اقدامات خود نظم می دهد و این نظم رفتاری، به تأسیس تمدن می انجامد. از این رو تمدن، محصول کار انسان است. نظام حقوقی در مرحله مدنیت _ که وجه تمایز آن از مرحله توحش به شمار می آید _ معلول همین مالکیت است و به تکلیف و مسئولیت انسان معنا می دهد(همو). اگر انسان همین افعال را در مقیاس بزرگ _ یعنی در طول تاریخ، تا آن جا که اسناد آن در دست است _ مطالعه کند، می توان در میان افعال آزاد انسان، حرکتی قانونمند برای تاریخ کشف کرد. دلیل این امر آن است که تاریخ اقوام و ملت ها در مقاطع بزرگ تاریخی _ مثلاً در طول یک هزار سال _ حاکی از این است که حوادث بشری یا مجموعه افعال نوع انسان حرکتی است از بی نظمی به نظم، از جهل به شناخت، از خودخواهی به نوع دوستی، از شرارت به معقولی و از توحش به تمدن(همو: 35). این حرکت قانونمند حاکی از رشد کمّی و کیفی هر دو است؛ از لحاظ رشد کمّی، انسان هر روز امکانات بیشتری برای زندگی خود تدارک می بیند و از لحاظ رشد کیفی، مراتب بالاتری از انسانیت خود را می پیماید. مفاهیم حقوقی امروز از قبیل حقوق زنان، حقوق کودکان، حقوق کارگران، حقوق اسرا، حقوق پناهندگان، حقوق زندانیان، حقوق اقلیت های دینی و...در دنیای قدیم ناشناخته بود. این امور، بیان گر رشد کیفی انسان و حاکی از قانونمندی حرکت تاریخ است.

تکامل نوع انسان

همان طور که اشاره شد، فلسفه تاریخ اسلامی معتقد به هدفداری تاریخ است. این فلسفه به مسیر تاریخ خوش بین بوده و معتقد است در نهایت، جریان آن به غلبه حق منتهی می شود. قرآن برای ایمان، فطرت، حقیقت جویی و عدالت طلبی، اصالت می دهد و این امر را از نوامیس زندگی بشری تلقی می کند. درس هایی که فلسفه تاریخ اسلامی می آموزد، به طور مختصر بدین شرح است که اولاً باطل به تبع حق پیدا می شود و با نام حق حرکت می کند؛ ثانیاً باطل زوال پذیر بوده و حق جاودان است؛ و ثالثاً در نهایت این حق است که نمود داشته و چهره تاریخ را نشان خواهد داشت(مطهری، 1383: 1021-1024). به این ترتیب هدف غایی حرکت تاریخ به سوی کمال غایی نوع آدمی است که گاهی از آن به رهایی از اسارت هوای نفس، نیل به فطرت و...یاد می شود. کانت نیز معتقد است در وجود انسان، به عنوان تنها موجود عاقل کره زمین، هر نوع استعداد طبیعی که به کاربرد عقل منتهی می شود، فقط به واسطه نوع انسان می تواند شکوفا گردد و به تکامل برسد، نه به نحو انفرادی. این که تکامل و شکوفایی استعدادهای انسان، تنها در نوع انسان ممکن است و نه در افراد، به این دلیل است که تکامل به دلالت التزامی دال بر استمرار نامحدود است؛ مگر این که کسی منکر تکامل باشد و سیر تاریخ را نزولی تصور کند یا آن را مجموعه ای از حرکت های تکراری تعریف کند که هر دو نظریه به شکاکیت منتهی می شود. از این رو مردود است، وگرنه اگر فرض نزولی و تکراری بودن تاریخ انکار شود که در این صورت باید به جای آن فرض تکامل را پذیرفت، در این حال تکامل باید مستمر و نامحدود باشد؛ زیرا استمرار در ذات و معنای تکامل نهفته است، چه اگر مستمر نباشد، تنها فرض قابل تصور _ اما ناپذیرفتنی _ این است که دفعتاً و به صورت پرش باشد و چنین فرضی نه پشتوانه تجربی دارد و نه وجه عقلی؛ پس باید مستمر باشد. حال تکامل مستمر به دو صورت قابل تصور است؛ این که در مرحله ای از تاریخ متوقف شود _ یعنی محدود باشد _ یا این که تا تکامل کامل و حاکمیت مطلق عقل ادامه یابد. دلیل بطلان فرض اول این است که توقف تکامل به این معناست که ذخیره هستی به پایان رسیده باشد؛ یعنی جهان هستی، جهانی محدود باشد و این فرض تالی فاسد دیگری در پی خواهد داشت که انسان را از پذیرفتن آن منع می کند. بنابراین باید پذیرفت که تاریخ، یک جریان تکاملی نامحدود است. اگر چنین باشد، کمال انسانیت در هیچ زمانی در هیچ شخص بشری تحقق نخواهد یافت؛ زیرا هرچه انسان در طول تاریخ پیش می رود، تکامل او همچنان ادامه دارد. از این رو تکامل انسان، تکامل نوعی است و افراد، تنها پله های نردبان تکامل را تشکیل می دهند و هر یک به سهم خود این کاروان را می توانند یک قدم جلوتر ببرند(صانعی دره بیدی، 1388: 78).

جهان وطنی جامعه ایده آل

مکتب جهان وطنی(کوزموپولیتیسم) معتقد است همه مردم جهان باید خود را هم وطن یکدیگر و همه جای دنیا را وطن خود بدانند. آنان هدفشان رسیدن به فرهنگ و ادبیاتی جهانی به دور از هر گونه وابستگی ملی و تفاوت های نژادی است؛ همان گونه که از اهداف و شعارهای این مکتب برمی آید، بنیان گذاران این مکتب، خواهان مردمی یک دست با فرهنگ و ادبیات مشترک در سراسر جهان هستند. کانت عقلانیت کامل را مستلزم جهان وطنی می داند و برای اثبات نظر خود عنوان می کند که آن چه در کل نوع انسان به صورت آرام و تدریجی رشد می کند، قوای انسان است. مقصود او از قوا، حس صیانت ذات به عنوان مبدأ طبیعی خودخواهی انسان است. به موجب این نیرو که به عنوان جوهر ذاتی انسان از زمان رواقیان تا کانت مورد توجه بوده است، انسان موجودی است سرشار از نیروی حیاتی. این نیرو در وجود انسان به صورت قوای حیاتی بروز می کند. این قوا در مرحله طبیعی موجب حفظ هستی انسان در مقابل عوامل مخرب از قبیل حوادث طبیعی یا درندگان و بیماری ها می گردد و در مرحله انتقال انسان از توحش به تمدن منشأ سازندگی و آفرینش است. در این مرحله، دو عامل شعور و اختیار در رأس این قوای طبیعی قرار می گیرند و در پرتو این دو عامل، مجموعه قوای طبیعی، انسان را در مسیر تمدن پیش می برند. کانت نظام طبیعی را موجب انتقال انسان از مرحله طبیعی به مرحله قانونی می داند. در مرحله قانونی که عملاً وضعیت تمدن در مرحله توحش است، به تدریج عقل بر کل زندگی انسان حاکم می شود؛ درنده خویی ها به نظم اجتماعی، خودکامگی به نوع دوستی و نزاع و خشونت به دوستی و الفت تبدیل می شود(همو: 37-38). کانت تکامل طبیعی انسان را چیزی جز تکمیل حاکمیت عقل بر جهان طبیعت نمی داند. حاکمیت کامل عقل به معنای رفع کامل تضادهاست و هر چه انسان در رفع تضادها موفق تر باشد، وحدت عقلانی او کامل تر است. با تشکیل ملیت ها تا حدود زیادی از تضادها کاسته شده است؛ اما به همان نسبت که ملتی در مقابل ملت دیگری قرار می گیرد، تضاد و عدم معقولیت وجود دارد. از این رو کمال وحدت عقلانی و رفع تضادها عملاً به معنای درگذشتن از هرگونه حد و مرزی است که منشأ اختلاف باشد. رفع کامل اختلاف ها آن جاست که کره زمین به صورت یک وطن واحد برای ساکنان عاقل آن درآید و تمام مرزها برداشته شود. مرزهای جغرافیایی به عنوان حدود تمایز منافع، از اختلاف و تضاد و عدم عقلانیت حکایت دارد. بنابراین عقلانیت کامل یا طرح جامع عقلانی مستلزم جهان وطن است. تا هنگامی که طرح جهان وطن تحقق نیافته است، به نظر می رسد تاریخ نوع انسان نمی تواند نظامی قانونمند باشد(همو: 43). اگرچه این مکتب اصطلاحی است که از سوی برخی نویسندگان غربی در قرن بیستم وارد ادبیات جهان شده و در واقع علیه برخی تفکرات میهن پرستانه گروهی از نوسندگان نیمه دوم قرن هجدهم پایه ریزی شده است، اما چنین دیدگاهی با برنامه ها و ساز و کارها و آثار حقوقی خاص خود هدف نهایی دین اسلام است؛ چرا که آرمان نهایی اسلام درباره رابطه و مناسبات انسانی، رسیدن به امت واحد بشری است. همچنین درباره سرزمین خواهان از میان رفتن مرزهای جغرافیایی و به وجود آمدن کشور واحد جهانی تحت حاکمیت قانون واحد الهی است. از جمله اهداف رسالت جهانی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، سرعت بخشیدن به روند حرکت تکاملی جامعه بشری برای رسیدن به این مرحله است. قرآن کریم درباره گستره رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم صریح و روشن این مسئله را اعلام می دارد که رسالت پیامبر محدود به سرزمین و مردم خاص نیست، بلکه پیام و دعوتش جهانی است و او موظف است مردم جهان را به دور از هرگونه نژاد و رنگ، زبان و...به اسلام دعوت کند. برای نمونه در سوره سبأ می فرماید: وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کݡَافَّةً لِلنَّاسِ؛ (سبأ: 28)و تو را جز به سوی همه مردم نفرستادیم. مسئله برقراری حکومت واحد جهانی در آخرالزمان و استقرار عدالت به وسیله امام زمان رحمه الله که مورد نظر تمامی ادیان است و با عنوان مهدویت، معتقَد تمامی مسلمانان است. اندیشه پیروزی نهایی نیروی حق و صلح و عدالت بر نیروی باطل و ستیز و ظلم، گسترش جهانی ایمان اسلامی، استقرار کامل و همه جانبه ارزش های انسانی، تشکیل مدینه فاضله و جامعه ایده آل و بالأخره اجرای این ایده عمومی و انسانی به وسیله شخصیتی مقدس و عالی قدر _ که در روایات متواتر اسلامی از او به مهدی تعبیر شده است _ اندیشه ای است که کم و بیش همه فرق و مذاهب اسلامی با تفاوت ها و اختلاف هایی بدان مؤمن و معتقدند. این اندیشه بیش از هر چیز، عنصر خوش بینی نسبت به جریان کلی نظام طبیعت و سیر تکاملی تاریخ و اطمینان به آینده و طرد عنصر بدبینی نسبت به پایان کار بشر را دربر دارد که طبق بسیاری از نظریه ها و فرضیه ها فوق العاده تاریک و ابتر است(مطهری، 1375: 13 -14).

تشکیل حکومت واحد جهانی

با تحلیلی کوتاه و رویکردی سیاسی اجتماعی، ضرورت حکومت، آن هم از نوع حکومت واحد و جهانی، برای تحقق آرمان های موعود ادیان، آشکار می شود. بهبودی حیات اجتماعی و آینده تاریخ و سامان یافتن سرنوشت انسان ها از نظر بیشتر فلاسفه و سیاستمداران به دست خود انسان هاست. روند شکل گیری تاریخ و حکومت ها، امری قهری و اجباری نیست؛ بلکه در اختیار و اراده انسان هاست. از این رو می توان گفت همه پیروان ادیان و مکاتب که در انتظار منجی موعود و تحقق وعده ها هستند، باید دست به کار شوند. آغاز کار و تحقق آرمان ها در سایه تحقق حکومت قدرتمند است؛ زیرا سیاست و تدبیر حیات انسان ها با دولت و حکومت، پیوندی ناگسستنی داشته، نجات و استقرار کمال و عدالت به منزله مهم ترین ارمغان منجی موعود، نیازمند برقراری حکومت است. از این رو، لازمه رسیدن به نجات فردی و اجتماعی، نجات کامل و نجات همگانی در گرو حضور رهبر و تشکیلات است و نیز لازمه تحقق کمال و عدالت، تشکیل نظامی کارآمد و جهانی است؛ چون کمال و عدالت، هر دو جهانی هستند(شاکری زواردهی، 1392: 270). قرآن و سنت دو منبع اصلی اسلام، درباره حکومت واحد جهانی سخن فراوان دارند: وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ. (انبیاء: 105)بر اساس روایات «عباد صالح»، قائم رحمه الله و اصحاب اویند (قمی، 1411: ج2، 77). آیه به صراحت می فرماید: «الأرض»؛ یعنی همه زمین در قلمرو حکومت صالحان است؛ چنان که در آیه ای دیگر آمده است: الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَوةَ وَآتَوُا الزَّکݡَوةَ. (حج: 42)امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود: هذه لآل محمد المهدی و اصحابه یملکهم الله تعالی مشارق الأرض و مغاربها.(صافی گلپایگانی، 1419: ج3، 144)

نیاز انسان به سرور و رهبر از دیدگاه کانت

از جمله اصولی که کانت در فلسفه تاریخ خود به آن اشاره می کند، نیاز انسان به رهبر و سرور است و آن را یکی از مسائل دشواری می داند که به دست خود انسان باید حل شود: این دشوارترین مسئله و در عین حال، مسئله ای است که به دست انسان حل می شود. این دشواری که معنای اصلی این مسئله را در پیش چشم قرار می دهد، این است که انسان وقتی با هم نوعان خود زندگی کند، به آقا احتیاج دارد؛ زیرا در ارتباط با هم نوعان خود از آزادی خود بد استفاده می کند و گرچه به عنوان موجودی عاقل، طالب قانونی است که به طور کلی حدود اختیار او را معیّن کند، با این وصف، به موجب تمایلات حیوانی خودکامه اش، هر جا بتواند خود را از قانون معاف می کند. (کانت، 1378)وی در این اصل، ضمن طرح موضوع رهبری یا مدیریت، به چهار مطلب در شرح نیاز انسان به رهبری و مدیریت انسانی یا به قول او احتیاج به یک آقا اشاره می کند:

1-نیاز جامعه بشری به مدیریت؛

2-دشواری تدارک مدیریت و حل این مسئله؛

3-مدیر یا رهبر باید موجودی بشری باشد؛

4-صفت عمده او عدالت است.

مقصود کانت از نیاز انسان به یک «آقا» چیست؟ آیا کانت از وجود هیتلر و امثال او خبر می دهد؟ آیا منتظر «مهدی» و امام «زمان» است؟ لحن کانت چنان است که اقتدار و توانمندی را شرط وجود مدیر می داند؛ زیرا باید بتواند خودخواهی های انسان را در هم بشکند. و اما چنین موجودی حاصل تکامل انسانیت انسان است؛ پس باید منتظر او در آینده باشیم و گویی این «منجی» در آینده خواهد آمد. کانت با ذکر صفت عدالت برای مدیر نشان می دهد که هدف او امثال هیتلر نیست و از این که او را حاصل تکامل انسانیت انسان می داند، می خواهد بگوید آن گاه که جهان پر از عدل و داد شود چنین موجودی خواهد آمد، نه آن گاه که پر از ظلم و ستم گردد و از آن جا که بر انسان بودن او تأکید دارد نشان می دهد که در نظر او، این مدیر و رهبر زمانی خواهد آمد که انسان تربیت و تکامل یافته باشد. دشواری موضع از همین جا برملا می شود؛ زیرا چنین مقامی نه بالفعل در جامعه بشری موجود است و نه با یک اعجاز آسمانی وارد جامعه می شود؛ بلکه این خود انسان است که باید شرایط آمدن چنین رهبری را مهیا کند. اما کانت نوید می دهد که این مسئله به دست انسان حل می شود. به این ترتیب یک راه بیشتر برای رسیدن به این هدف پیش پای ما نیست و آن این که «منتظر آینده» بمانیم تا تکامل انسانیت به برکت استمرار تجربه ها تحقق یابد و میوه این تکامل به صورت «مدیر عادل» فرا رسد. اگرچه ممکن است این مدیریت و رهبری، در وجود یک نفر تحقق یابد، اما تحقق آن چیزی جز تسلط عقل بر تمایلات حیوانی نیست. پس آن چه به عنوان مدیریت عادل تحقق می یابد، حاکمیت عقل است؛ خواه در وجود یک نفر یا در وجود گروهی از افراد یا در صورت یک تکامل آرمانی در یک مدینه فاضله، در وجود تمام افراد. به این ترتیب رهبری یا مدیریت، اصولاً عبارت است از حاکمیت عقل و به این اعتبار می توان آن را مدیریت عامه نامید(صانعی دره بیدی، 1388: 141). می توان هم صدا با دکتر ناصرالدین صاحب الزمانی در کتاب دیباچه ای بر رهبری پرسید: آیا نیازی اصیل و عمومی به رهبری که زاییده شرایط و مقتضیات زندگی اجتماعی باشد، وجود دارد؟ یا آن که رهبری کیفیتی تحمیلی، از طرف افراد خودکامه و جاه طلب، بر توده های مردم است؟ به عبارت دیگر، آیا رهبری ضرورتی راستین و اجتماعی است یا القای شبهه و تلقینی کاذب و مردم فریب است؟(صاحب الزمانی، 1345: 27)در پاسخ این پرسش ها می توان گفت از دیدگاه کانت، رهبری انسان یا مدیریت اجتماعی، به شرط آن که به معنای حاکمیت عقل باشد، یا آن چه در این جا مدیریت عامه نامیدیم، البته یک نیاز ضروری و برخاسته از فطرت ذاتی انسان است. نیاز جامعه بشری به مدیریت، نیاز وحدت بخشیدن به نیروهای متفرق است. انسان به موجب سرشت طبیعی خود، ترکیبی از استعدادها، تمایلات، نیروها، احساسات، عواطف و قوای ادراکی است. این مجموعه اگر تحت «رهبری عقل» وحدت و انسجام نیابد، مانند آبی که در شیارهای زمین و جویبارهای پراکنده جاری باشد، مزرعه ای را سیراب نمی کند و محصولی به بار نمی آورد. مسئله تفرق یا وحدت نیروها تحت هدایت عقل، وقتی از فرد عبور کنیم و به جامعه برسیم گسترده تر، پیچیده تر و مستلزم مدیریت حکیمانه تر است. این مدیریت عامه، مرکز ثقل جامعه بشری است. نیروهای طبیعی انسان اگر تحت هدایت عقل قرار نگیرد هرز می رود و مانند وضعیت طبیعی و ماقبل مدنی انسان، به رذایل اخلاقی تبدیل می شود. مرز بین فضیلت و رزیلت، چگونگی استفاده از نیروهای طبیعی است. این نیروها اگر به هدایت عقل عمل کنند، عملکرد آن ها فضیلت است و اگر بدون هدایت عقل عمل کردند، حاصل کار آن ها رذیلت و انحراف است.

اگر تقدیر تاریخی انسان این باشد که مدنیت را خود از درون ذات خود برآورد؛ یعنی انسان هم منبع و مخزن مدنیت باشد و هم مجری آن. حل این مسئله جز در یک فرایند وسیع تاریخی به نوع دیگری ممکن نیست. مدت زمان این سیر به وسعت طول عمر نوع انسان در طبیعت است. زمان فرا رسیدن مدیریت عامه _ یعنی همان حاکمیت عقل _ زمان بلوغ انسان است. نمود ضعیف و کم رنگی از این بلوغ در بلوغ فردی دیده می شود. رفتار فردی انسان در طول عمر یک فرد، به تدریج عاقلانه تر می شود و عقلانیت های فردی به صورت ذخایر تاریخی در طول نسل های پی در پی، در نهایت بلوغ نوعی انسان را می دهد. پس راه حل این مشکل در تاریخی کردن قضیه است. با گذشتن نسل ها یکی پس از دیگری، تجربه های انسانی بر هم انباشته می شود و حاکمیت عقل به ظهور می رسید و مدیریت عامه در جامعه بشری تحقق می یابد. این ترسیم عقلانی حرکت تاریخ است و در مقابل همه بینش های شکاکانه قرار دارد. بنابراین انسان به سروری احتیاج دارد که خودخواهی او را درهم شکند و به تبعیت از اراده عامی وادارش کند که هر کس بتواند به موجب تبعیت از آن، آزادی خود را حفظ کند. اما چنین سروری را از کجا می توان پیدا کرد؟ از هیچ جا، مگر خود نوع انسان. اما نوع انسان حیوانی است که خود به یک آقا و سرور محتاج است. از این رو آغاز مسئله به هر صورت که باشد، درک این مطلب دشوار است که انسان چگونه می تواند برای تحقق عدالت عمومی به یک مرجع عالی دست یابد که خود عادل باشد؛ خواه این مرجع در شخص واحد یا در یک گروه برگزیده باشد؛ زیرا هر یک از افراد، اگرحاکمی با قدرت قانونی بر او نظارت نکند، همواره خود به خود، از اختیار و آزادی خود سوء استفاده خواهد کرد. اما این مرجع عالی باید خود مقامی عادل و البته یک انسان باشد(کانت، 1378). کانت از رهبری و مدیریت انتظار عدالت عمومی را دارد. مسئله مدیریت عادلانه یا وجود یک رهبر عادل برای جامعه، مسئله اصلی نویسندگان فلسفه سیاسی از زمان افلاطون تا امروز است. افلاطون، اولین فیلسوفی است که مسئله عدالت را به عنوان مرکز ثقل هدایت اجتماعی تشخیص داد. کتاب جمهور او _ که بعد از قوانین، پرحجم ترین اثر باقی مانده از افلاطون است _ با این سؤال آغاز می شود که عدالت چیست؟ و در جواب این سؤال، تحری شده است. افلاطون به چهار فضیلت اصلی به نام حکمت، شجاعت، عفت و عدالت معتقد است. افلاطون این صفات را نخست در نفوس فردی شناسایی کرده و سپس با تشبه جامعه، به اعتبار وحدت آن، به یک فرد، به وحدت اجتماعی هم نسبت داده است و همچنان که فرد باید عفیف و شجاع و حکیم و عادل باشد جامعه هم باید از این صفات برخوردار باشد. در نظر افلاطون بین فضایل چهارگانه، پیوندی منطقی برقرار است. نفس دارای سه قوه است و فضیلت اخلاقی حاصل عملکرد معتدل هر یک از قوای سه گانه است. یکی از نشانه های رعایت اعتدال، مداخله نکردن قوای نفس در کار یکدیگر است. از این دو خاصیت _ یعنی عملکرد معتدل و دخالت نکردن در کار قوای دیگر _ در هریک از قوای سه گانۀ نفس، صفتی تحقق می یابد که فضیلت آن قوه است؛ فضیلت عفت، صفت قوه شهویه، فضیلت شجاعت، صفت قوه غضبیه و فضیلت حکمت، صفت قوه ناطقه. از اعتدال و هماهنگی صفات مذکور، صفت چهارمی به نام عدالت بروز می کند که خاص هیچ یک از قوای نفس نیست؛ بلکه حاصل هماهنگی قوای سه گانه است. به این ترتیب عدالت از فضایل وابسته است و مانند دیگر فضایل وجود مستقل ندارد. بنابراین وجود آن مشروط به سه فضیلت دیگر است؛ اما از آن سه فضیلت، تقدم با حکمت است؛ زیرا در نظر افلاطون عفت و شجاعت باید مطیع حکمت باشند. به این ترتیب، مسئله عدالت در نظر افلاطون، به مسئله حکمت بازمی گردد. افلاطون در کتاب جمهور می گوید: شخص عادل اجازه نخواهد داد که اجزای مختلف نفس وی در کار غیر مربوط به خود دخالت کنند یا یکی از آن ها نسبت به وظیفه دیگران تجاوز نماید؛ بلکه برعکس در درون خود نظم واقعی برقرار می سازد، بر نفس خویش حکومت می کند، اعمال خود را تابع انضباط قرار می دهد، در باطن صلح و صفا ایجاد می نماید و میان سه جزء نفس خویش هماهنگی تولید می کند.(افلاطون، 1388: 275)نکته حکیمانه در آموزه های افلاطون، این است که رهبر عادل در جامعه ظالم تحقق نمی یابد. بروز صفت عدالت در کل جامعه و یکان یکان افراد، متناسب و دارای یک ساخت و کار واحد است. برنامه ریزی برای تربیت مدیر عادل همان برنامه ریزی برای تربیت جامعه عادل است. جان کلام و لبّ مطلب و روح نظریه کانت در دشواری یافتن رهبر و مدیر عادل، همین است که این یک معضل اجتماعی نوع انسان است. «رهبر عادل» زمانی خواهد آمد که انسان با تربیت و تکامل عقلانی خود و جامعه، شرایط را برای آمدن او مهیا کند.

ویژگی ها و اهداف حکومت واحد جهانی امام مهدی رحمه الله

تحلیل و بررسی اوصاف، برنامه ها، دستاوردها و کارکردهای حکومت واحد مهدوی در چشم انداز مکتب اسلام و تشیع، این حقیقت را تأیید می کند که هدف حکومت مهدوی، برقراری عدل و انصاف بر اساس دین اسلام است. این هدف نیز برای زمینه سازی عبادت و عبودیت است و تحقق عبادت و مقام عبودیت نیز هدف نهایی خلقت است. بنابراین ظهور دولت مهدوی ریشه در هدف آفرینش دارد. این جاست که موعودباوری در اسلام و شیعه بسیار فراتر از دنیای مادی و حیات فردی است و دولت مهدوی حرکت همه انبیا را به نتیجه می رساند. برنامه های حکومت جهانی مهدوی جامع و بر اساس نیازهای انسان فراهم آمده است که مهم ترین آن ها عبارت اند از:

1-تکامل عقلانی انسان ها

از جمله شاخصه های بسیار مهم حکومت امام زمان رحمه الله، رشد عقول و بلوغ عقلانی انسان ها اعم از کارگزاران حکومتی یا توده های مردمی است. در آن زمان، جامعه، عقل و اندیشه تکامل یافته، حکومت نیز بر اساس عقل و خردمندی حرکت خواهد کرد. احساسات بی مهار و تعصبات سرکش و تبلیغات ساختگی و دروغین در آن جا رنگ و نقشی ندارد(نک: کریمی جهرمی، 1383: 675). امام محمد باقر علیه السلام فرمود:

هنگامی که قائم ما قیام می کند، دست خود را بر سربندگان می نهد. پس عقل های آنان جمع و متمرکز گردیده و خرد و واقع بینی آنان کمال خواهد یافت.(مجلسی، بی تا: ج52، ح336)

2-تکامل و توسعه علمی

هدف از خلقت انسان، رشد و تکامل معرفت و شناخت اوست. از این رو باید روزی این هدف تحقق یابد و روزگار دانش های راستین و پیروزی خرد بر مجهولات فرا رسد. از این رو در دوران ظهور _ که روزگار تحقق همه آرمان های انسانی و الهی است _ شناخت انسان به تکامل نهایی می رسد و در ابعاد گوناگون دانایی از جهان شناسی، انسان شناسی و خداشناسی، عروج لازم را می یابد. این موضوع از مهم ترین برنامه ها و اقدام های امام مهدی رحمه الله است(حکیمی، 1381: 184). در حکومت مقدس مهدوی، علم و دانش و فرهنگ، سیر تکاملی خود را به نهایت می رساند و همه افراد جامعه، واجد علم، سواد و دانش کافی و گسترده خواهند شد(شاکری زواردهی، 1392: 297). از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: علم، 27 بخش است و همه آن چه رسولان الهی آوردند دو بخش از آن ها بود؛..ولی چون قائم ما قیام کند، 25 بخش را بیرون آورده و آشکار خواهد ساخت.(مجلسی، بی تا: ج52، 336)

3-رشد و تکامل اخلاق جامعه

از جمله شاخصه های بسیار مهم و ارزشمند و حیات بخش حکومت مهدوی رحمه الله رشد و ارتقای اخلاق جامعه در سطح بسیار بالا و رواج کرامت های اخلاقی و از بین بردن رذایل و خوهای زشت و صفات ناپسند است. همه جا سخن از صدق، صفا، وفا، تعاون، ایثار، برادری، دوستی، حیا و عفت و عصمت بوده، حسن آثار اخلاق کریمه و صفات انسانی در همه جا مشهود است(شاکری زواردهی، 1392: 302).

4-بسط و گسترش عدالت

بارزترین و مشهورترین شاخصه حکومت حضرت خاتم الاوصیاء گسترش عدالت است. عدل و عام و مطلق در سراسر جهان برای آحاد مردم اجرا می شود. این آرمان بزرگ در حکومت و دولت ولیّ عصر رحمه الله تحقق می یابد و اوست که عدل را چنان بسط می دهد که همه جهان را فرامی گیرد، بلکه جهان پر از عدل و داد می شود (همو: 303).

5-رشد تربیت انسانی

تکامل تربیت و بلوغ روحی انسان نیز از جمله برنامه های مهم قیام امام مهدی رحمه الله به شمار می رود. برنامه های امام علیه السلام همه در این ارتباط است و به این هدف نظر دارد. روشن است که جزء اصلی در تشکیل اجتماع صالح انسانی، خود انسان است. انسان محور اصلی برنامه ریزی ها، قوانین، علوم و دیگر مسائل جامعه بشری است. اصلاحات، تحولات و انقلاب ها، نخست باید از درون انسان آغاز گردد و در حوزه وجودی او صورت گیرد و سپس به برون جامعه سرایت کند. اقتصاد، سیاست، جنگ، صلح، اخلاق، ضد اخلاق، ارزش ها، ضد ارزش ها، خوشبختی، بدبختی، ایثار، خودخواهی، مهرورزی، نظم، بی نظمی و. . . همه و همه به انسان بازمی گردد. بهترین برنامه ها و آموزش ها، بایدبه دست انسان های شایسته اجرا شود، وگرنه سودی نمی بخشد و تحولی نمی آفریند. بهترین قوانین، بهترین مجریان را می طلبد. از این رو، ساختن انسان و پرورش و رشد انسانیت انسان و تربیت اصولی افراد انسانی، مقدمه اصلی تشکیل هر نظام صالح و انسانی به شمار می رود و همین امر، همواره هدف نخستین مصلحان واقع گرا و انسان شناس است. امام مهدی رحمه الله از این نقطه زیربنایی آغاز می کند تا برنامه های دیگر او شایستگی انجام یابد و زمینه ها و شرایط و عوامل اصلی صلاح، شایستگی، بسامانی، رفاه، عدالت، دادگری، قانون شناسی، تعهدپذیری، مهرورزی، محبت، ایثار و فداکاری در سطح جامعه ها پدیدار گردد(حکیمی، 1381: 205). امام علی علیه السلام فرمود: چون قائم ما قیام کند، کینه ها از دل ها بیرون رود.(صافی گلپایگانی، 1419: 474)کینه توزی، سرشتی شیطانی و ناانسانی است و زمینه بیشترین ناسازگاری های اجتماعی همین سرشت است که از نابخردی و پایین بودن سطح فرهنگ انسانی سرچشمه می گیرد. با رشد تربیت و تکامل عقل، کینه ها به محبت و دوستی تبدیل می شود و روابط اجتماعی بر اصل انسان دوستی و نوع خواهی استوار می گردد؛ محبت در سطح جامعه بشری گسترش می یابد و آرمان دیرینه انسان دوستان وجامعه شناسان _ یعنی گسترش دوستی به سراسر جامعه بشری _ تحقق می یابد.

نتیجه گیری

در اندیشه کانت حرکت تاریخ از نقص به کمال، از توحش به تمدن و از حالت تضاد آمیز به حالت تعادل است. محصول این حرکت تاریخی برای انسان، دستیابی به آزادی، برابری و معقولیت است. به نظر کانت، هرچه تاریخ پیش می رود و شرایط وحدت جامعه بشری بهتر فراهم می شود، تشکیل اتحادیه جهانی انسان ها و رفع تضاد از زندگی آن ها غایت تاریخ است. انسان در طول حرکت تاریخی خود به مقام آزادی و معقولیت می رسد. کانت معتقد است زمین وطن انسان است و جامعه جهانی، یک جهان وطن دارد. در این وطن واحد، جنگ به حکم عقل ممنوع است و دلیل ممنوعیت آن، این است که از طریق جنگ تمام افراد یا ملت ها نمی توانند به حقوق خود دست یابند؛ بلکه فقط فرد یا ملت پیروز به حقوق خود می رسد. از این رو باید از جنگ پرهیز کرد؛ اما پرهیز از جنگ مستلزم صلح دائم است و تحقق صلح دائم، مشروط به این است که مرزهای تصنعی برداشته شوند و افراد، همه شهروندان یک حکومت جهانی به شمار آیند. به این ترتیب، حق طبیعی یا قانون طبیعی از طریق برقراری روابط بین المللی، وحدت جامعه جهانی را نوید می دهد. تحقق این آرمان، مستلزم تأسیس یک قانون مدنی کامل جهانی است. از سوی دیگر، در دکترین مهدویت، حکومت واحد و جهانی مهدوی، فرجام متعالی

و شکوهمند آینده تاریخ و سرمنزل تکامل یافته تاریخ بشری است و به دیگر سخن، پیش بینی وحیانی هدف و مقصود تاریخ و پایان حرکت پرفراز و نشیب تاریخ به شمار می رود. در یک کلام، این حکومت، تحقق معناداری و غایتمندی تاریخ و سرنوشتی روشن و محتوم برای آینده تاریخ است. مهدویت به معنای امید و انتظار سازنده و پویا به عدالت جهانی و انسانی یا موعودگرایی متعادل و متعال است. مهدویت گرایی، همان آینده نگری، منجی گرایی، نهایت گرایی و تکامل گرایی است که پدیده ای فراگیر، ریشه دار و دیرپا به شمار می رود. مؤلفه های مرتبط با مهدویت نیز عبارت اند از: فراگیری و عام گرایی، عدالت گرایی، معنویت گرایی و کمال بخشی، حق گرایی و نابودی باطل، خشونت ستیزی، تأمین خشنودی مردم، شایسته سالاری و ایجاد هماهنگی. در نگرش اسلامی، سرانجام تاریخ بشری، تحقق وعده الهی حاکمیت حق و مدینه فاضله اسلامی است. تحقق چنین مدینه ای قطعی و یک سنت الهی به شمار می آید. تحقق چنین غایتی، وضعیت جدیدی برای بشر است که یک جامعه بشری مبتنی بر فطرت الهی را به وجود می آورد. همۀ بشر در چنین جامعه ای سهیم اند و غایت و آمال تمامی انسان هاست. عقیده به مهدویت با این نگرش، به تفسیر کانتی تاریخ و سیر آن پیوند می یابد؛ چرا که مهم ترین و بارزترین برآیند دکترین مهدویت، معنویت، عدالت و عقلانیت است و دست یازدین به این سه مؤلّفه، نشانه کمال خلقی، اجتماعی و عقلی انسان است. شیعه معتقد است عصر مهدوی، مقدمه رسیدن به این غایت بشری است. از این نگاه، اعتقاد به ظهور منجی موعود، در واقع اعتقاد به تحقق غایت بشری است که به تدبیر الهی بر جهان حاکم خواهد شد. به این بیان، گونه ای فلسفه آینده نگری با عقید مهدویت پیوند می یابد که بر اساس آن، کار و کنش انسان، روزی در نیکوترین و بسامان ترین قالب و صورت خود جلوه خواهد کرد و جهان، طبیعت، سیاست، حکومت، اقتصاد، رفاه، عدالت، ادراک، آموزش و طعم زندگی، در غایت رشد عقلانی خود رخ خواهد نمود. این آرمان انسانی در مفهوم «انتظار» تجلی تمام می یابد. بدین سبب، منتظران در فراسوی امروز به فردا می نگرند؛ فردایی که همه سویه های زندگی انسان در آن زیباتر و پرمعناتر است.

منابع

افلاطون (1388ش)، جمهور، ترجمه: فؤاد روحانی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.

پورسیدآقایی، سید مسعود (تابستان 1384ش)، «دکترین مهدویت 1»، فصل نامه انتظار موعود، شماره 16، قم، مرکز تخصصی مهدویت.

حکیمی، محمد (1381ش)، عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام، قم، بوستان کتاب.

دال، رابرت (1364ش)، تجزیه و تحلیل جدید سیاست، ترجمه: حسین ظفریان، تهران، مترجم.

شاکری زواردهی، روح الله (1392ش)، مهدویت و آینده جهان، قم، دفتر نشر معارف.

صاحب الزمانی، ناصرالدین (1345ش)، دیباچه ای بر رهبری، تهران، انتشارات عطایی.

صافی گلپایگانی، لطف الله (1419ق)، منتخب الاثر، قم، مؤسسه انتشاراتی حضرت معصومه.

صانعی درّه بیدی، منوچهر (1388ش)، رشد عقل (ترجمه و شرح مقاله کانت با عنوان «معنای تاریخ کلی در غایت جهان وطنی»)، تهران، انتشارات نقش و نگار.

صدر، سیدمحمد (1419ق)، تاریخ مابعدالظهور، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات.

_______________ (1982م)، الیوم الموعود، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات.

طباطبایی، سید محمدحسین (1394ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، منشورات مؤسسة الاعلمی، چاپ سوم.

___________________________ (1397ق)، بررسی های اسلامی، به کوشش: سید هادی خسروشاهی، قم، نشر مرکز بررسی های اسلامی.

عالم، عبدالرحمن (1379ش)، بنیادهای علم سیاست، تهران، نشر نی.

عطار موحدیان، علی (1383ش)، «ابعاد جهانی موعودباوری»، نشریه معارف، ش19، تهران، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها.

قاضی، ابوالفضل (1372ش)، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.

قمی، علی بن ابراهیم (1411ق)، تفسیر قمی، تصحیح: موسوی جزایری، بیروت، دار السرور.

کارگر، رحیم (1383ش)، آینده جهان، قم، بنیاد فرهنگی امام مهدی موعود4-

کانت، ایمانوئل (1388ش)، فلسفه حقوق، ترجمه: منوچهر صانعی دره بیدی، تهران، انتشارات نقش و نگار.

______________ (تابستان 1378ش)، «معنای تاریخ کلی در غایت جهان وطنی»، ترجمه: منوچهر صانعی دره بیدی، فصل نامه فلسفه، ش6، تهران.

کریمی جهرمی، علی (1383ش)، «شاخصه های حکومت مهدی موعود4»، مجموعه مقالات شمس ولایت (ویژه نامه نیمه شعبان)، تبریز، مسجد آیت الله انگجی.

مجلسی، محمدباقر (بی تا)، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیة.

مطهری، مرتضی (1375ش)، قیام و انقلاب مهدی4 از دیدگاه فلسفه تاریخ، تهران،

انتشارات صدرا.

________________ (1383ش)، مجموعه آثار (ج 8 و15)، تهران، انتشارات صدرا.

معین الاسلام، مریم (پاییز و زمستان 1384ش)، «عقلانیت در دکترین مهدویت»، انتظار موعود، شماره 17، قم، مرکز تخصصی مهدویت.

نصری، عبدالله (1363ش)، فلسفه آفرینش، تهران، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان