انجام دادن کار در محیط های اجتماعی، نشانه ی سلامت روانی است. هر کدام از ما بر حسب استعداد، میزان تحصیل و امکانات موجود، شغلی را انتخاب می کنیم و ضمن برطرف کردن یکی از نیازهای جامعه، نیازهای اقتصادی خود را نیز تأمین می کنیم. این معیار، بهترین نشانه ی سلامت روانی فرد است.
هنگام شروع اختلالات روانی، بازده کار انسان کم می شود و با توجه به میزان تخصصی بودن کار، کاهش بازده زودتر جلب توجه می کند. در زمان استقرار بیماری، توان انجام دادن کار تقریباً از بین می رود. خوبی تأکید بر این معیار سلامتی این است که افراد تحت آموزش اغلب می توانند شروع بیماری را در افرادی که با آن ها سر و کار دارند، تشخیص دهند.
در تحقیقی که در مورد فاصله ی زمانی شروع اختلال روانی و مراجعه برای درمان انجام داده ام، مشاهده می شود که در بعضی موارد این فاصله 12 سال بوده است. معیارهای ما برای شروع کسالت، ترک تحصیل، بی کاری، کاهش قدرت کار و عوض کردن مرتب کار بودند. از این معیارها برای تشخیص میزان بهبودی هم می توان استفاده کرد.
در کارهایی که مهارت و آموزش زیادی لازم ندارند، چنان چه تشخیص بیماری نسبتاً زود انجام شود، فرد می تواند کار سابق خود را با بازده 100 درصد انجام دهد. در کارهایی که نیازمند مهارت زیاد و آموزش طولانی هستند، ممکن است فرد نتواند کار سابق خود را به خوبی انجام دهد و لازم باشد به کارهایی که مهارت کم تری نیاز دارند بپردازد. در هر صورت، توان انجام دادن کار به عنوان یک معیار عملی در تشخیص بیماری روانی و بهبودی آن، باید مورد استفاده قرار گیرد.
منبع مقاله: حسینی، سیّد ابوالقاسم؛ (1387) سبک و روش زندگی استاندارد و نقش آن در تأمین سلامت بدنی، روانی، اجتماعی و معنوی انسان، تهران: نشر قطره