طبق گزارش مرکز کنترل بیماری آمریکا، زنانِ قربانیِ خشونت خانگی، مشکلات سلامتی بیشتری دارند، نسبت به کسانی که توسط شریک زندگیشان آزار نمیبینند. این نشان میدهد استرس مزمن ناشی از زندگی در محیط تهدیدآمیز، عوارض مشخصی روی بدن دارد.
بر اساس این گزارش، همانطور که میتوان پیشبینی کرد، زنانی که در مسائل مالی به مردشان تکیه میکنند، بیشتر در خطر آزار خانگی، یا آزار از شریک زندگی هستند. در حالی که تصویر عمومی از مردانی که مرتکب این رفتار میشوند، تصویر کلاسیک مردانی قدرتمند، مستقل و بسیار مردسالار است، رابرت بورنستین از دانشگاه آدلفی در مطالعات خود به این نتیجه رسیده که احتمال ارتکاب آزار و خشونت در مردانی که از نظر احساسی به شرکای زندگیشان وابسته هستند، بیشتر است.
بورنستین وابستگی احساسی را به عنوان «نیازی مشخص در افراد به پرورش و محافظت و حمایت، حتی در موقعیتهایی که میتوانند به تنهایی و مستقل عمل کنند و با چالشهای پیش رو مواجه شوند»، تعریف میکند. تصویری که از یک فرد وابسته احساسی داریم، تصویر فردی ضعیف و منفعل و ناتوان است؛ اما این تصویر هم غلط است. مطالعات نشان دادهاند که مردان وابسته احساسی به شدت حسود هستند، در روابط احساس تملک دارند و در مدیریت خشم با مشکل روبرو هستند.
پیچیدگی این نوع روابط به بررسی بیشتری نیاز دارد. این روابط همواره ایجاد کننده این سوال هستند که «چرا این زن این رابطه را رها نمیکند؟» ناامیدکنندهترین بخش ماجرا الگوی سقوطی است که این زوجهای وابسته احساسی با هم طی میکنند. بورنستین به این نکته اشاره میکند که آزار مکرر، میتواند زن را از لحاظ اقتصادی وابستهتر کند. برای زنی که افسرده شده، از نظر فیزیکی تضعیف شده و حس اعتمادبهنفس و عزت نفسش را از دست داده، هر چه خشونت در خانه بیشتر شود، حفظ موقعیت شغلی و منابع درآمد برای او سختتر شده و او را بیشتر دچار احساس گیر کردن در تله خواهد کرد.