چگونگی شناخت از خود چه تأثیری بر روابط زناشویی ما دارد؟
روان شناسان در ارتباط با شناخت خود (Self) منابع متعددی را ذکر کرده اند که بر اساس آن، خود در انسان ها شکل می گیرد و تحول می یابد. با مروری بر مطالعات و تحقیقات متعدد انجام شده درباره ی خود، می توان تنها سه منبع را به عنوان منابع اصلی پدیدآیی خود ذکر کرد: 1- خودمشاهده گری 2- مقایسه ی اجتماعی 3- پس خوراندهای اجتماعی (توجه به نظرات و قضاوت های دیگران). به کارگیری هر یک از این منابع بنا به اقتضا صورت می گیرد، به گونه ای که کودکان در سنین پایین (بعد از 3 سالگی) در ابتدا شروع به استفاده از مقایسه ی اجتماعی می کنند، در سنین بالاتر از 6 سالگی بیش تر از منبع پس خوراندهای اجتماعی استفاده می کنند و در سنین بالای بلوغ و نوجوانی، استفاده از خود مشاهده گری به اوج خود می رسد. به نظر می رسد که تمام انسان ها اعم از زن و مرد در سنین بزرگ سالی به نحوی این منابع را استفاده می کنند. اگر نگاه اجمالی به خود (Self) انسان ها بیندازیم، حضور این سه منبع را در فرآیند پدیدآیی خود می بینیم. در تمام انسان ها تفاوت های فردی در این زمینه وجود دارد به گونه ای که بر اساس میزان استفاده از این منابع و این که هر یک از این منابع چه سهمی در پدید آمدن خود دارد، افراد با یک دیگر تفاوت های بارزی دارند و بر این مبنا میزان سلامت یا نابهنجاری روانی آن ها در سطح فرد و اجتماع مشخص می شود.
الف - خود مشاهده گری:
ما انسان ها در بسیاری از موارد خود را بررسی می کنیم و با این مشاهده گری علاوه بر این که نسبت به حالات، افکار و احساسات خود آگاهی می یابیم، در خود تغییرات بسیار مهمی ایجاد می کنیم. در بسیاری از موارد این منبع در کنار منابع دیگر و در مواقعی به تنهایی عمل می کند، برای مثال زمانی که غمگین یا مضطرب هستیم یا احساس درد داریم، تلاش می کنیم کاری انجام دهیم و تغییری ایجاد کنیم تا از این وضع رها شویم. توسط منبع خودمشاهده گری می توانیم عادات و رفتارهای نامطلوب را در خود کنترل کنیم یا آن را حذف کنیم. توسط این منبع می توان از وقوع رفتاری خاص در خود جلوگیری کرد.
ب- مقایسه ی اجتماعی:
بعضی از محققان اعتقاد داشتند که مقایسه ی اجتماعی منبع مهمی در ارزیابی و پیدایش خود است. اینان معتقد بودند که این منبع به افراد کمک می کند هر گونه بی ثباتی در ارزشیابی خود را کاهش دهند و آن را کنترل کنند. مشاهده ی وضعیت دیگران برای پدیدآیی خود منبع اطلاعاتی است که در فرآیند مقایسه ی خود با دیگران علمی می شود. بعضی از روان شناسان بر این باور بودند که مردم ترجیح می دهند خودشان را به وسیله ی خصوصیاتی ارزشیابی کنند که بی پرده، عینی، غیر ذهنی و ملموس باشد. زمانی که این خصوصیات و معیارها وجود ندارد، آن ها مایلند خودشان را در مقایسه با دیگران ارزیابی کنند زیرا دیگران به عنوان معیارهای عینی برای آنان مطرح می شوند. شاید یکی از دلایل برای استفاده ی زود هنگام کودکان از این منبع همین ملموس بودن و عینی بودن آن باشد. بعضی از روان شناسان در مطالعه با کودکان دریافته اند که مفهوم خود در میان کودکان به طور جدی توسط توانمندی های هم قطاران و هم کلاسی های آنان تحت تأثیر قرار می گیرد. زمانی که کودکی در میان هم قطارانی قرار دارد که توانمندی بیش تری نسبت به وی دارند، او ارزشیابی پایینی از خود دارد و بالعکس چنان چه هم قطاران در سطح پایین تری هستند او ارزشیابی بهتری از خود دارد.
بعضی از پژوهشگران فرآیند مقایسه ی اجتماعی را در میان بزرگ سالان از دو بعد بررسی می کنند: 1- مقایسه با بالاتر از خود (یا ادراک دیگران در سطح بالاتر از خود) که برای فرد مقایسه کننده همواره نارضایتی از خود را در پی دارد، حتی اگر خود او در وضعیت بهتری باشد.
2- مقایسه با پایین تر از خود (یا ادراک دیگران در سطح پایین تر از خود) که برای فرد مقایسه کننده، بیش تر رضایت از خود یا عبرت آموزی را در پی دارد. شاید بتوان نمودی از این عبرت آموزی را در سخن حکیمان یافت: «ادب از که آموختی، از بی ادبان».
ج- پس خوراندهای اجتماعی:
مفهوم خود می تواند به وسیله ی پس خوراندهای اجتماعی که افراد دریافت می کنند در آن ها شکل گیرد و تحت تأثیر قرار گیرد. محققان اذعان دارند که آگاهی از خود زمانی شکل می گیرد که شخص از دیدگاه دیگران آگاه شود. کلمه ی پس خوراند (feedback) برای سال ها در فیزیولوژی استفاده شده است و در حقیقت این اصلاح از فیزیولوژی وارد روان شناسی شده است. در فیزولوژی قسمتی از پاسخ می تواند به محرک باز گردد و آن را اصلاح کند، این فرآیند پس خوراند نامیده می شود. روان شناسان معتقدند دیدگاهی که شخصی در رابطه با اعمال، رفتار، عقاید و حتی قیافه ی ظاهری ما دارد، می تواند برای خود ما پس خوراندی را فراهم کند که ما بر اساس آن در خود تغییرات لازم را ایجاد کنیم. ما انسان ها در روابط اجتماعی خود دایماً این پس خوراندها را دریافت می کنیم، بعضی را می پذیریم و بعضی را رد می کنیم.
آیا خود واقعی داریم یا خود کاریکاتوری؟
آسیب شناسی روانی در سطح فردی
آسیب شناسی اشخاص کاریکاتوری
جهت داشتن روانی سالم ضروری است که این سه منبع شناخت خود متعادل عمل کند، به گونه ای که اگر خود را 100 فرض کنیم حدود 33 درصد از شناخت خود ما باید توسط خودمشاهده گری و همین میزان توسط مقایسه ی اجتماعی و پس خوراندهای اجتماعی انجام شود، یعنی سه منبع به طور مساوی متعادل عمل کند. حتی باید میزان مقایسه ی اجتماعی با بالاتر و پایین تر از خود نیز متعادل باشد یعنی از 33 درصد مقایسه ی اجتماعی نیمی با بالا و همین میزان مقایسه با افراد پایین تر از خود باشد. عدم تعادل منابع شناخت خود می تواند برای ما مشکلات جدی را در سطح فردی، خانوادگی و حتی اجتماعی ایجاد کند. هر چه انسان ها از این تعادل در خود دور باشند به نابهنجاری های روانی نزدیک تر می شوند. سؤال اساسی که در این جا مطرح می شود این است که اگر این منابع سه گانه ی تکوین خود، به طور متعادل بر اساس مقتضیات سن و تحول به کار گرفته نشود، شاهد چه نابهنجاری های روانی در افراد خواهیم بود؟ به عبارت بهتر آیا افراط و تفریط در به کارگیری هر یک از این منابع می تواند زمینه ساز آسیب های روانی و خانوادگی باشد؟
آن چه مسلم است که عدم تعادل در به کارگیری این منابع قطعاً برای فرد مشکلاتی را ایجاد می کند، تحقیقات مختلف در این زمینه بر این نکته تأکید دارد. هم چنین تجارب بالینی مؤلف این مقاله با بیش از صدها بیمار تا حد زیادی مؤید این نظر است. با این عدم تعادل در خود، شاهد افرادی با ویژگی های کاریکاتوری هستیم که این ویژگی در شخصیت آنان کاملاً هویداست. منظور از کاریکاتوری بودن این است که این اشخاص تمام جنبه های مختلفی را که ممکن است انسانی بهنجار داشته باشد دارا هستند ولی در این نوع افراد، جنبه هایی از افراط و تفریط وجود دارد. تفاوت یک کاریکاتور با یک نقاشی معمولی این است که در کاریکاتور بر اساس منظور خاص کاریکاتوریست به بعضی از ابعاد ظاهری و شخصیتی فرد موردنظر بیش از اندازه تأکید می شود، در حالی که توجه کم تری به ابعاد دیگر می شود که نتیجه اش بروز شخصیتی است که از جهاتی واقعی است و از جهاتی دیگر با واقعیت انطباق ندارد. این عدم تعادل در خود را می توان به شکل های مختلف مشاهده کرد که عبارتند از:
الف- افزایش شدید خودمشاهده گری و کاهش شدید در به کارگیری مقایسه ی اجتماعی و پس خوراندهای اجتماعی:
خودمشاهده گری همواره آگاهی از خود و حالات خود را در پی خواهد داشت. در مواردی که استفاده از این منبع شدت بیاید و به موازات آن استفاده از سایر منابع کاهش شدیدی پیدا کند، ما نوعی خوداشتغالی ذهنی و نتیجتاً نوعی شدت در توجه تمرکز یافته بر خود را در بین افراد می بینیم که می تواند به بروز سندرم های بالینی و اختلالاتی مانند افسردگی، هراس، اضطراب اجتماعی، اسکیزوفرنیا، وسواس های فکری و عملی و اشتغالات شدید ذهنی نسبت به بدن و الکلیسم منتهی شود. یکی از محققان با مرور ادبیات پژوهشی در این زمینه پیشنهاد کرده است که تمرکز بر خود، می تواند فرآیند نا مشخصی فرض شود که در تمام آسیب های روانی وجود دارد. ارتباط معناداری بین توجه تمرکز بر خود، می تواند فرآیند نامشخصی فرض شود که در تمام آسیب های روانی وجود دارد. ارتباط معناداری بین توجه تمرکز یافته بر خود و علایم افسردگی یافت شده است. در پژوهشی با گروهی از افراد عادی، هم خوانی بین عاطفه ی منفی و توجه تمرکز یافته بر خود مشاهده شد. در مطالعه ی دیگری دریافتیم افرادی که برای سخنرانی در جمع دچار اظطراب شدیدی می شوند، دارای توجه شدید تمرکز یافته بر خود و ضعف ارائه ی خود در جمع هستند. افراد در موقعیت هایی که دچار اضطراب اجتماعی می شوند به شدت به حالات خود و علایم بدنی ناشی از اضطراب توجه می کنند و از این که این حالات در ذهن حاضران در جمع چگونه جلوه گر شود، بسیار نگرانند.
خود مشاهده گری می تواند در قالب افزایش فعالیت فراشناخت سبب ابقای اختلال وسواسی- اجباری شود و باعث تشدید افسردگی شود. (افسردگی در افسردگی). تجارب بالینی مؤلف این مقاله نشان می دهد که علاوه بر افسردگی و اضطراب به طور اعم، شدت فعالیت های خود مشاهده گری می تواند به طور اخص خوداشتغالی ذهنی در رابطه با بدن، اختلال وسواسی- اجباری، افکار اضطرابی، کاهش شدید روابط اجتماعی و کاهش شدید در آستانه ی دریافت فشارهای روانی را دربر داشته باشد. این گونه افراد غالباً دارای شبکه ی روابط اجتماعی بسیار محدود هستند و به واسطه ی در خود فرورفتگی بسیار بالا، نوعی بریدگی از گروه و اجتماع را نشان می دهند. هم چنین افراد افسرده ای که با شدت بسیار بالایی از منبع خودمشاهده گری استفاده می کنند، غالباً نشخوار فکری بالایی را نیز نشان می دهند. باید توجه داشته باشیم که تحقیقات انجام شده در سال 2004 حکایت از این نکته دارد که یکی از بازوهای تداوم دهنده و حتی تشدیدکننده ی افسردگی، نشخوارهای فکری است. بسیاری از اختلافات زناشویی به وسواسی بودن خانم، آقا یا هر دو برمی گردد. گرایش به وسواس که نمودی از آن در جزئی نگری آشکار می شود، می تواند باعث تخریب روابط زناشویی باشد. در مشاوره های قبل از ازدواج همواره در این باره به افراد جزئی نگر هشدارهای جدی داده می شود زیرا به تجربه دریافته ایم که این گونه افراد، همواره با این خصیصه جداً عرصه را برای برای طرف مقابل جهت زندگی سالم زناشویی سخت می کنند. هرگز افراد جزئی نگر قادر به تجربه کردن لذت به طور معمول در زندگی نیستند و همسران خود را نیز این تجربه محروم می کنند. در یک کلمه به یاد داشته باشیم این جهان برای جزئی نگران بنا نشده است. افراد جزئی نگر به پیروی از وسواسی ها، در قطب تشدید خودمشاهده گری قرار دارند. اما حدیث افسرده ها که جای خود دارد. کسانی که خود مشاهده گری افراطی دارند همواره به درجات مختلف، افسردگی نشان می دهند، زیرا افسردگی با خودمشاهده گریِ تشدید یافته عجین شده است. در مقالات قبلی اشاره شد که یکی از عوامل اختلافات زناشویی مثلث های شناختی است؛ این مثلث ها در افراد افسرده به وفور یافت می شود، حتی به یاد داشته باشیم که بسیاری از زوج درمان گران اعتقاد دارند، زن و شوهر به خاطر اسنادهای افسرده وار دچار مشکلات و اختلافات زناشویی می شوند و از رضایتمندی زناشویی دور می مانند.
آن چه واضح است این است که سلامت روان مبتنی بر تعادل بین نیروها، بخش های مختلف شخصیت و (خود) بنا شده است؛ هر گونه افراط در هر قسمتی می تواند دوری از بهنجاری را دربر داشته باشد.
شاید در ذهن بعضی از افراد این اشکال ایجاد شود که چگونه خود مشاهده گری که در ادیان الهی بسیار به آن سفارش شده است، ( مَن عَرَفَ نَفَسُه فَقَد عَرَفَ رَبُه) می تواند آسیب زا باشد؟ در جواب باید گفت: در ادیان الهی به ویژه اسلام، موضوع افراط و تفریط در تمام امور انسانی و طبیعی با دقت تمام بررسی شده و نهی شده است. ما اوج خودمشاهده گری را در عبارت می بینیم، حتی افراط در انجام عبادات نیز نهی شده است. با توجه به این که در تمام عبادات ترغیب کرده اند ولی جالب است بدانیم روایات زیادی از ائمه ی اطهار علیهم السلام است که افراط و زیاده روی در این زمینه را نهی کرده است.
با مراجعه به کتاب اصول کافی به وضوح مشاهده می شود که فصلی از این کتاب به میانه روی و اعتدال در عبادت اختصاص یافته است (اصول کافی، فصل 3، باب اعتدال در عبادت).
خودمشاهده گری در دین اسلام آن گونه که در مقدمه ی مقاله اشاره شد سفارش شده است و شاید از راه های استفاده از این منبع، کانال عبادت باشد؛ ولی جالب است بدانیم انجام عبادات به طور جمعی و در میان گروه و جمع بسیار سفارش شده است و بالعکس انجام عبادت به طور فردی نهی شده است، به گونه ای که پاداش انجام عبادات به طور جمعی مانند نماز جماعت، میلیون ها برابر بیش تر از انجام آن به صورت انفرادی است.
در یکی از عبادات، ما در اوج خود مشاهده گری قرار داریم و آن نماز شب است که افراد آن را در حالی انجام می دهند که هیچ کس از وجود چنین ارتباطی خبردار نیست و در نهایت محرمانه بودن قرار می گیرد.
همین عمل محرمانه که در تاریک ترین زمان شب انجام می گیرد و ماهیت آن طوری است که فرد را به خود مشاهده گری شدید وامی دارد، کامل نمی شود مگر آن فرد در دل شب حتماً چهل نفر را به یاد آورد و برای آنان دعا کند. در حقیقت فرد که در تنهایی خود و اوج خود مشاهدگری است، با نوعی دیگر از مشاهده گری (دعا برای دیگران) از آسیب های خودمشاهده گری در امان می ماند.
هم چنین بر اساس روایات دیگر درمی یابیم که مؤمن آینه ی مؤمن دیگر است ( توجه به خود بر اساس دیدگاه های دیگران و در مقایسه با دیگران). تنها خود مؤمنان آینه ی خودشان نیستند بلکه دیگران نیز در این زمینه مشارکت دارند. بنابراین استفاده از منبع خود مشاهده گری بدون لحاظ دو منبع اجتماعی دیگر( مقایسه و پس خوراندهای اجتماعی) در دیدگاه ادیان الهی پسندیده نیست.
خوانندگان علاقه مند جهت پیگیری بحث های تخصصی در این زمینه می توانند به دو مقاله ی این جانب در مجله ی علمی- آموزشی تازه های روان درمانی (مجله ی انجمن هیپنوتیزم ایران) سال 1382 تحت عنوان از یونگ تا شونمن (1و2) مراجعه کنند.
ب- کاهش شدید خودمشاهده گری و افزایش شدید به کارگیری مقایسه ی اجتماعی و پس خوراندهای اجتماعی:
چنان چه در رابطه با شناخت خود منابع بیرونی بر منبع درونی ترجیح یابد، ما شاهد شخصیت ورم کرده در فرد خواهیم بود. پرسونا، ماسکی است که افراد به چهره ی خود می زنند تا از خود یک حالت و تأثیر خوب بر دیگران بر جای گذارند. این اصطلاح توسط یونگ (روان کاو مشهور) برای توجیه قسمتی از شخصیت به کار رفت. در حقیقت بسیاری از رفتارهای فرد را نوعی بازی نقش، تشکیل می دهد.
یونگ اعتقاد دارد کسی که دارای پرسونای بسیار فعال و ورم کرده است؛ نمی تواند بسیاری از اعمال و رفتار را در سطح آگاهی خود بپذیرد لذا با راندن آن به ناخودآگاه فردی سبب تورم در ناخودآگاه فردی می شود؛ در این حال ما نوعی بیگانگی از خود را مشاهده می کنیم.
کاهش شدید خود مشاهده گری و افزایش سایر منابع تکوین خود (مقایسه ی اجتماعی- پس خوراندهای اجتماعی) می تواند بیگانگی از خود را تشدید کند. در مواقعی این تورم می تواند باعث کاهش شدید رفتارهای جرئت آمیز شود و انسان هایی را بسازد که بله گو هستند (yes people)، به طوری که جرئت سخن مخالف گفتن در مقابل دیگران را طبق میل درونی شان ندارند.
محققان رفتارهای جرئت آمیز را وسیله ای می دانند که بر اساس آن ها فرد قادر به بیان حقوق خود است. طبیعتاً کسی که خود فراموش کرده است و در نوعی بیگانگی از خود به سر می برد نمی تواند حقوق خود را بشناسد چه رسد به این که آن ها را بیان کند.
باید توجه داشت که یکی از عواملی که می تواند میزان رضامندی زناشویی را به طور معناداری پیش بینی کند، داشتن خصیصه ی جرئت آمیزی است. کسانی که این خصیصه را دارند به راحتی احساسات خود را بیان می کنند و می دانند در چه زمانی احساسات خود را ابراز کنند.
زن و شوهری که مدام خودشان را سانسور می کنند و مهارت ابراز احساسات را به صورت مطلوب و در زمان و مکان مناسب ندارند، نمی توانند به رضامندی مطلوب زناشویی دست یابند. لذا یکی از مهم ترین خصیصه هایی که در مشاوره های قبل از ازدواج همواره پیگیری می شود، داشتن این مهارت رفتارهای جرئت آمیز است (Assertiveness)، با داشتن این مهارت زوجین قادر به شناخت و آگاهی از احساسات خود و دیگری هستند. واقعاً می دانند که چه می خواهند و به خواسته های خویش واقفند، کم تر دروغ می گویند و در برقراری ارتباط با همسر راحتند، ابایی از ابراز محبت به همسر خویش ندارند و اجازه ی دخالت افراد غریبه یا حتی بستگان خود را (آن چه متأسفانه در ایران تحت عنوان دخالت خانواده های اصلی مرسوم است) به حریم های خصوصی زناشویی خویش نمی دهند.
میان این گونه زوجین پیام ها با صراحت و بدون کم ترین ابهام مبادله می شود. هر قدر زوجین در تبادل پیام ها میان خود صراحت بیش تری داشته باشند کم تر دچار مشکل می شوند و رضامندی زناشویی بیش تری را تجربه می کنند.
هم چنین افرادی که در منابع بیرونی تکوین خود دچار تورم هستند، در موقعیت های اجتماعی، آسیب پذیری بالایی برای ابتلا به اضطراب اجتماعی ( فوبیای اجتماعی- اضطراب سخنرانی یا گفت و گو در جمع) دارند. یکی از مؤلفه های اضطراب اجتماعی میزان تخمین توانمندی خود و ارزیابی دیگران از علایم اضطراب خود است. افراد دارای اضطراب اجتماعی، توانمندی های خود را بسیار پایین و امکان تظاهر علایم اضطراب خود به دیگران را بسیار بالا تخمین می زنند. کاهش شدید در فعالیت منبع خودمشاهده گری می تواند کاهش ارزیابی درباره ی توانمندی های خود را در بر داشته باشد. به علاوه این گونه افراد می توانند مستعد کاهش اعتماد و احترام به نفس و کاهش حس صلاحیت خود باشند.
روان شناسان ادراک صلاحیت از خود را به ارزیابی فرد از توانمندی ها و قابلیت های خود در انجام وظایف و کارها در موقعیت های معین می دانند. سؤالی که در این جا مطرح می شود این است که آیا کسی که از خودمشاهده گری به عنوان منبع تکوین خود کم ترین استفاده را می کند و در عوض به منابع تکوین خود کم ترین استفاده را می کند و در عوض به منابع بیرونی (مقایسه ی اجتماعی - پس خوراندهای اجتماعی) روی آورده است، می تواند ارزیابی درستی از توانمندی ها و صلاحیت خود داشته باشد؟ تحقیقات نشان می دهد که افراد همواره از دیدگاه دیگران، خود و حتی بدن خود را ( تصور بدنی) ضعیف تر از آن چه که هست، ارزیابی می کنند ( یونسی 1998، کلارک و فیربرن 1997).
تحقیقاتی که توسط روان شناسان صورت گرفته است، نشان می دهد که کثرت استفاده از مقایسه ی اجتماعی به ویژه مقایسه با بالاتر از خود می تواند فشارهای هیجانی را افزایش دهد و کاهش شدید عزت نفس و حتی در مواقعی کاهش انگیزه را نیز به دنبال داشته باشد. چنان چه از این افراد خواسته شود که یکی از آزمون های معتبر را درباره ی خویشتن پنداری اجرا کنند، در حین اجرا قادر نیستند به طور جدی و مستقلانه نظر خودشان را درباره ی خود بیان کنند. تجارب بالینی مؤلف این مقاله نشان می دهد که این گونه افراد حتی در تکنیک تصور خویش و بیان نظر نسبت به خود، همواره گزارش می دهند که دیگران و دوستان در جلو چشمان ما ظاهر می شوند و اگر نظری درباره ی خود می گویند انعکاس نظرات حتمی یا فرضی آنان است.
پدیده ی حسادت و عدم پیشرفت دیگری از نتایج تورم شدید در منبع مقایسه ی اجتماعی است (کثرت مقایسه با بالاتر از خود). چند سالی است که ما در کلینیک ها ی روان شناختی خود با این پدیده روبه رو هستیم. بعضی اوقات این منبع آن چنان فعال می شود که فرد برای درمان روان شناختی با شکایت اصلی از حسادت به روان شناس بالینی مراجعه می کند. جالب است که این موضوع را به صراحت به زبان می آورد: « آقای دکتر، دارویی به من بده تا از شر این حسادت خلاص شوم. حسادت دارد مرا خفه می کند. از حسادت دارم می میرم. خسته شدم از بس خود را با دیگران مقایسه کردم».
در زوجینی که خودمشاهده گری ضعیف است و در عوض دارای مقایسه و پس خوراند اجتماعی شدید هستند، پدیده ی مقایسه ی زندگی خود با دیگران بسیار رایج است، چه بسیار اختلافات زناشویی و طلاق ها که از این مقایسه ها ایجاد می شود، این مقایسه ها از عوارض دیگر دهن بینی است. افراد دهن بین کسانی هستند که در شناخت خود و همسر خویش به وفور از پس خوراندهای اجتماعی استفاده می کنند و به نظرات، نگاه ها، قضاوت ها و توجهات دیگران نسبت به خویش بسیار توجه می کنند و حساس هستند. جهت روشنت شدن اذهان خوانندگان محترم نمونه ای از زوجی که به دلیل وجود مشکلات جدی زندگی خود به مرکز مشاوره ی ما مراجعه کرده بودند ارائه می شود، تا مشخص شود کاهش خودمشاهده گری و افزایش مقایسه و پس خوراندهای اجتماعی برای زندگی زناشویی چه عوارضی دارد.
نمونه ی زوجی:
در جلسه ی زوج درمانی متشنجی، روان شناس از خانم و آقا تقاضا می کند که دلایل نارضایتی خودشان را از یکدیگر در برنامه ای بنویسند و جلسه ی بعد برای درمانگر بیاورند.
قسمتی از نامه ی خانم به آقا:
«من هر وقت به تو فکر می کنم، هرگز راضی نمی شوم که چگونه به خود اجازه دادم که با تو و با چنین موقعیتی ازدواج کنم. زمانی که به خواهرم و زندگی اش فکر می کنم می بینم علی رغم این که تحصیلات خودش و شوهرش نسبت به من و تو بسیار پایین است، ولی زندگی بسیار مرفه تر و بهتری از ما دارد. ضمن این که تعداد خواستگارهای من نسبت به او چندین برابر بود. زمانی که به مناسبت های مختلف در مجالس می روم نگرانم که مردم درباره ی این وضعیت زندگی و کاری ما چه فکر می کنند. چه بسیار مجالسی که دعوت شده بودم ولی به خاطر این که با حرف و حدیث های این و آن مواجه نشوم، مرتب از رفتن به مجالس آنان سر باز زدم».
در این جا خودمشاهده گری تضعیف شده و شاهد مقایسه و پس خوراندهای اجتماعیِ تشدیدیافته هستیم. اگر سری به دادگاه های خانواده بزنید آشکارا این نوع زوج ها را مشاهده می کنید که برای دادخواست طلاق خود آماده اند و شکل اصلی آن ها تورم در منابع شناخت «خود» است. به نظر مؤلف، اینان به جای مشاوره ی طلاق نیاز جدی به چندین جلسه ی روان درمانی مبتنی بر تنظیم منابع شناخت (خود) دارند. خودی که متأسفانه، اخیراً در کشور و در میان مردم ما به فراموشی سپرده شده است و نیاز به بازیابی آن، به طور جدی احساس می شود.
چگونه می توانیم منابع شناخت خودمان را تنظیم کنیم؟
راه کارهای مداخله ای:
در این زمینه تکنیک های مداخله ای متنوعی وجود دارد که بعضاً نیاز است توسط افراد متخصص در روان شناسی بالینی یا مشاوران انجام بگیرد. به هر حال تعدادی از تکنیک ها وجود دارد که می تواند به وسیله ی خود زوجین انجام شود و منجر به تنظیم منابع (خود) آنان شود.
در جدول های افکار منفی از زوجین خواسته می شودکه افکار منفی و بدبینانه نسبت به خود، دیگران (همسر)، دنیا و آینده را در جدولی ثبت کنند و بررسی کنند که این افکار از کدام منبع شناخت خود برخاسته است. این جدول در این جا ارئه شده است.
ردیف
|
افکار منفی
|
هیجان تحربه شده
|
دلایل موافق
|
دلایل مخالف
|
از کدام منبع شناخت خود سرچشمه گرفته است؟
|
درصد اعتقاد
|
1
|
من فکر می کنم در زندگی با همسرم به آرزوهایم نرسیدم
|
عصبانی
|
نداشتن مسکن، مبلمان خوب
|
خوش اخلاقی همسرم
|
مقایسه ی بالاتر از خود
|
70 درصد
|
2
|
خانواده ای با فرهنگ نیستیم
|
ناامیدی و یأس
|
شوهرم و من تحصیلات بالایی نداریم
|
حداقل اختلافات زناشویی شدیدی نداریم
|
توجه به نظرات دیگران
|
60 درصد
|
در این تکنیک زوجین سعی می کنند افکار منفی خویش در رابطه با خودشان، دیگران، آینده و دنیا را ثبت کنند. در ستون هیجان تجربه شده، باید حالات روحی که پس از تجربه ی افکار داشتند را بنویسند، سپس دلایل موافق یا مخالف مربوط به افکار را ارائه کنند، در ستون بعدی بررسی کنند که این فکر منفی از کدام یک از منابع سه گانه ی شناخت خود (خود مشاهده گری، مقایسه ی اجتماعی، پس خوراندهای اجتماعی) نشئت می گیرد و پس از بررسی دلایل موافق و مخالف فکر و بررسی منبع ایجادکننده ی آن، زوجین بیان می کنند که چند درصد این فکر منفی را قبول دارند و در ستون درصد اعتقاد آن را ثبت می کنند. که نباید تمام مواد به وسیله ی این تکنیک، زوجین بهتر متوجه ماهیت افکار منفی خود می شوند و می توانند متوجه نقش منابع شناخت خود در ایجاد افکار منفی در زندگی زناشویی شوند. مهم است بدانیم از کجا ضربه می خوریم؛ اگر بدانیم عامل مهم بالا رفتن چربی خون ما، مصرف مواد غذایی خاصی است، در رابطه با استفاده از این مواد بسیار دقت خواهیم کرد. این تأملات در استفاده از منبع یا منابع خاص شناخت خود می تواند پس از کشف ارتباط درباره ی نحوه ی پیدایش افکار منفی، ایجاد شود.
ترسیم دایره های شناخت خود زوجین:
توصیه می شود که همه ی ما، هر روز خود را وزن کنیم، همین آگاهی می تواند تا حدی جلو اضافه وزن ما را بگیرد. اگر هر شب سعی کنیم دایره های مربوط به شناخت خود را ترسیم کنیم، درباره ی حالاتی که در آن روز تجربه کرده ایم حداقل دو خط زیر هر دایره بنویسیم و تأمل کنیم تا چه حد پرکاری و کم کاری منابع شناخت (خود)، می تواند مسئول حالات منفی تجربه شده ی ما باشد، این آگاهی می تواند در تنظیم منابع شناخت «خود» ما مؤثر باشد.
از زوجین خواسته می شود دفترچه ای 60 برگی تهیه کنند و با پرگار حداقل 60 دایره در آن ترسیم کنند. هر شب قبل از خواب حوادث و روابط پیش آمده میان خود و دیگران را تصور کنند و به روزی که گذشت توجه کنند که: از هر یک از منابع شناخت خود چه اندازه استفاده کرده اند؟ و درباره ی این که در روزی که گذشت چه حالی داشتند دو خط زیر دایره ها بنویسند. چه هیجاناتی را تجربه کرده اند؟ هدف این است که زوجین ارتباط روشنی بین حالات خوشی یا ناخوشی خود و نحوه ی کارکرد منابع شناخت خود بیابند.
منبع مقاله :
یونسی، سید جلال؛ (1388)، مدیریت روابط زناشویی (آسیب ها و راه حل ها در روابط زناشویی)، تهران: نشر قطره، چاپ دوم