به گزارش خبرگزاری مهر، تازهترین رمان مصطفی جمشیدی با عنوان «کتاب زندیق» عصر روز گذشته با حضور نویسنده در محل کتابفروشی انتشارات علمی و فرهنگی برگزار شد.
در این مراسم محمد رضا شرفی خبوشان نویسنده و منتقد با بیان اینکه کتاب زندیق اثری است که کلمات را به رقص درمیآورد عنوان کرد: داستانپردازی که جنس کلماتش را نداند نمیتواند با آنها به برقراری ارتباط با محیط پیرامون خود بپردازد. نگاهی به آثار آقای جمشیدی و در کنار آن اقبال جوایز ادبی به آثار ایشان حکایت از این دارد که او نویسندهای است که جنس کلمات را میشناسد و میتواند نظر منتقدان را به آثارش جلب کند.
این نویسنده در ادامه با بیان اینکه دنیای رمان در ایران بسیار شکل زده شده و بیشتر نویسندگان اسیر فرم شدهاند، گفت: مساله نویسندگان امروز ایران حتی فرم هم نیست، آنها بیشتر درگیر بازیهای فرمی هستندو به همین خاطر مخاطب ارتباط خوبی با آنها برقرار نمیکند. مخاطب در مواجهه با آثار آنها هیچ معنا و محتوایی پیدا نمیکند. مصطفی جمشیدی در کتاب خود شکل و فرم روایت را درگیر با فرهم ومحتوا نکرده است او به سراغ روایت از محتوا و زیسته خود رفته است. به همنی خاطر در این کتاب روایت از شکل آدمها انجام میشود و آقای جمشیدی شکل خود را از حیات و سرشت ایران اصیل گرفته است.
به گفته خبوشان کتاب یک رمان ایرانی است که به دنبال پشت سرهم نقل کردن مدام است و نه به فکر بازی کردن و این دقیقا همانند ادبیات کهن ایران است که با خرده روایتهای آن میشود زندگی کرد و همه نقلهای آن را میشود در زندگی روزمرهمان دید.
در ادامه این مراسم، مصطغی جمشیدی در مورد کتاب تازه خود گفت: این اثر رنجنامهای است راجع به پدری که نقل کننده آن یک مادر است، در زندگی هر نویسندهای یک یا دو نفر هستند که نقش عمدهای ایفا میکنند و در زندگی من هم مادرم این نقش را داشته و دارد.
وی ادامه داد: خیلی از نویسندگان ما برای بازگویی یک قصه خود را ناچار از پیمودن راه دور و درازی میبینند، در حالی که نیازی به اینکار نیست. ما در تاریخ کشورمان حوادث بسیاری داریم که تا به حال به آنها نپرداختهایم و سعی در معرفیشان به دیگر فرهنگها نکردهایم. در زمان جنگ جهانی دوم که زمان روایت این رمان نیز هست قحطی و گرسنگی در ایران به زور روسها ایجاد میشود و بیش از نیمی از جمعیت ما هلاک میشوند، اما هیچکس تا به امروز به این موضوع نپرداخته است. درحالیکه اگر برای یکی از کشورهای اروپایی این حادثه اتفاق میافتاد آن را در گوش همه جهان میکردند و یک هژمونی عظیم از آن برای خود راه میانداختند.
به گفته جمشیدی رمان «کتاب زندیق» اثری است برای عکس العمل نشان دادن به رویدادی که خیلی کم به آن پرداخته شده است، برای من سوال است که چرا فضاهای جدیدی که در تاریخ کشور ما وجود دارد برای نویسندگان و روشنفکران ما گنگ و نامفهوم است و کسی به آن نمیپردازد.
جمشیدی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: روایت تاریخی که فیلم یتیمخانه ایران به آن پرداخته است و آنچه من به آن پرداختهام که بعد از جنگ جهانی رخ میدهد دو بخش مهم اما مغفول مانده از تاریخ ایران است که جا داشت بیشتر به آن توجه شود. داستان من و شخصیت شریعت در این کتاب، روایتی است از هویت است و داستان سلوک عشق و ایمان.
وی همچنین گفت: دلیل اینکه من به سراغ این حادثه تاریخی رفتم این بود که نمیخواستم کار رئالیستی صرف در داستان انجام دهم، بلکه تلاش کردم خیال را هم در آن حادثه دخیل کنم، این کار باعث میشود که نویسنده اگر جهانی را خلق میکند با آنکه می دانیم آن را نوشته است و خیالی است اما واقعی تلقی میکنیم و باورمان میشود.
در ادامه این مراسم، حمید موسائیان مستند ساز حاضر در این مراسم نیز در سخنانی درباره جمشیدی گفت: من بیش از 20 سال است که با آقای جمشیدی رفیقم و هرگاه او را دیدم درحال نوشتن بوده است.
موسائیان در ادامه با اشاره به فیلم مستند «سرزمین گمشده» که به موضوع این کتاب اختصاص دارد نیز گفت: فیلم من بمیتوانست به جامعه ایرانی ب خصوص جوانان درک و فهم بسیاری بدهد اما متاسفانه نوعی از کج فهمیهای فرهنگی باعث شد تا فیلم دیده نشود، قرار بود این اثر در تلویزیون نمایش داده شود اما یکی از مسئولان مخالفت کرد و نشد. درصورتی که فیلم من اولین اثری بود که پس از 80 سال به این حادثه تاریخی پرداخته بود. من همچنین فیلمنامه بلند این اثر را هم نوشتم که با فیلم «استرداد» تداخل پیدا کرد و نتوانستم آن را بسازم و بار دیگر قرار شد در تلویزیون ساخته شود که تصویب هم شد اما سیاستها تغییر کرد و تصمیم گرفته شد برای برهم نخوردن مناسبات دو کشور هیچ کاری با موضوع کشور روسیه انجام نشود.