چکیده
در بین احادیث مهدویت، تعدادی از روایات به بحث علائم ظهور اختصاص دارد که بخشی از این روایات، به بحث «حسنی» پرداخته است.
بیشتر روایاتی که درباره «حسنی» وارده شده، ضعیف است و برخی نیز از نظر متن دچار اشکالند ؛ لذا آنچه میتوان از مجموع این روایات به دست آورد، این است که وجود و خروج شخصی به نام حسنی از جمله علائم ظهور است؛ اما دیگر ویژگیها و خصوصیات وی با توجه به ضعف روایات، قابل اعتماد نیست. این پژوهش بخشی از سلسله مباحث خارج مهدویّت است که در مرکز تخصصی مهدویّت توسط استاد نجمالدین طبسی تدریس شده و پس از بازنگری برای استفاده عموم، در اختیار فصلنامه قرار گرفته شد.
کلید واژهها: مهدویت، علائم ظهور، روایات، حسنی، خروج حسنی.
مقدمه
در کتب روایی، روایات فراوانی درباره موضوع مهدویت ذکر شده است. برخی تعداد آنها را بالغ بر 7000 روایت دانستهاند که این تعداد از نظر ما صحیح نیست. بنابر آنچه که در کتاب معجم احادیث الامام المهدی آوردیم تعداد آنها 1436 یا 1439 روایت است. آیاتی که بر حسب تأویل یا تفسیر، مرتبط با مهدویت میشوند نیز حدود 400 آیه است ؛پس در مجموع، بالغ بر 1840 آیه و روایت در این زمینه وجود دارد.
نگرشی در روایات سید حسنی
از مجموع روایات فوق، حدود سیصد روایت، در کتب اربعه آمده است که بیشتر آنها در کافی و من لا یحضره الفقیه ذکر شده، البته قسمتی از آن در تهذیب، و در استبصار هم به صورت نادر آمده است.در این میان، هفت یا هشت روایات به موضوع «سید حسنی» پرداختهاند[1] که در این مقاله، به بحث درباره آن خواهیم پرداخت.
روش بحث
برای ارائه این بحث، ابتدا به سراغ کتب اربعه رفته و به کنکاش روایات موضوع مورد بحث میپردازیم. پس از دستیابی به روایات، به برخی از شروح کتب اربعه مراجعه کرده و به بعضی از اقوال و آرا اشاره میکنیم. برای تکمیل بحث، از کتب معتبر و دست اول شیعه نیز استفاده خواهیم کرد. اگر روایات مذکور در کتب اهل سنت نیز آمده باشد ـ فقط برای آشنایی با آنها ـ به آن کتب نیز مراجعه میکنیم.
در ادامه به بررسی سندی روایات میپردازیم و پس از فراغت، متن روایات را مورد دقت و تأمل قرار خواهیم داد. در پایان نیز به جمع بندی مباحث و اخذ نتیجه میپردازیم.
ضرورت بحث
امروزه سخن از منجی آخرالزمان و دادگستر جهان، ورد زبان هر دوست و دشمن است. دوستان، مشتاقانه در پی جادههای انتظار و فرا رسیدن دولت یار هستند و دشمنان، درصدد ایجاد مانع بر سر راه ظهور مظهر عدالت، حامی مستضعفان و درهم کوبنده مستکبرانند، آنان که میدانند با طلوع خورشید عدالت، دیگر جایی برای چپاول، غارت، ظلم و ستم، باقی نخواهد ماند.
یکی از راههای مقابله با مهدویت، ایجاد انحراف در این آموزه اصیل اسلامی است. چند سال قبل در اسرائیل، مراکزی تشکیل شد تا به تحقیق در باره مهدویت (باور مسلمانان درباره منجی آخرالزمان) بپردازند. آنان روایات را بررسی میکنند که یکی از نتیجههای این بررسیها، پیدایش افرادی است که خود را نایب امام زمان علیه السلام، فرزند آن حضرت، یمانی، سید خراسانی و… مینامند. چندی پیش شخصی ادعا کرده بود که «سید حسنی» است و برخی روزنامههای آمریکا با او مصاحبه کردند. ادعا این بود که این آقا، سید حسنی و امام دوازدهم است؛ او فرزند امام زمان است و اول او ظهور میکند و پس از وی پدرش (امام سیزدهم) ظهور خواهد کرد. مستند این آقا برخی روایات بود.اگر در باره روایات و این گونه مباحث شناخت کافی و لازم را داشته باشیم، با قدرت و سرعت بیشتری میتوانیم از این گونه انحرافات جلوگیری کرده و به روشنگری و ایجاد بصیرت در جامعه بپردازیم.
روایات درباره «سید حسنی»
روایت اول:
و عنه )محمد بن یحیی( عن احمد بن محمد عن ابن محبوب عن یعقوب السراج قال: قلت لابی عبدالله علیه السلام: متی فرج شیعتکم؟ قال: قال: اذا اختلف ولد العباس و وهی سلطانهم و طمع فیهم من لم یکن یطمع فیهم و خلعت العرب اعنتها و رفع کل ذی صیصیة صیصیته و ظهر الشامی و اقبل الیمانی و تحرک الحسنی و خرج صاحب هذا الامر من المدینه الی مکه بتراث رسول الیه صلی الله علیه و آله و سلم… و یستأذن الله فی ظهوره فیطّلع علی ذلک بعض موالیه فیأتی الحسنی فیخبره الخبر فیبتدر الحسنی الی الخروج فیثب علیه اهل مکه فیقتلونه و یبعثون برأسه الی الشامی فیظهر عند ذلک صاحب الامر فیبایعه الناس و یتبعونه… (کلینی، 1365: ج 8، ص 224، ح285)؛
یعقوب سراج از امام صادق علیه السلام پرسید: «گشایش شیعیان شما چه زمانی است؟» حضرت فرمود: وقتی بین بنی عباس اختلاف بیفتد و سلطنت آنها سست شود و در آنها طمع کند کسی که در این سطح نیست (که به تسخیر حکومت بپردازند) عرب، از حکومت سرپیچی میکنند و هر صاحب قدرتی وارد میدان میشود. شامی ظهور میکند و یمانی رو میکند و حسنی حرکت میکند و صاحب الأمر از مدینه به طرف مکه خروج میکند، در حالی که میراث رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با او است… و از خداوند، اذن ظهور میخواهد. برخی دوستان حضرت مطلع میشوند و خبر به حسنی میرسد و او به خروج مبادرت میکند که اهل مکه بر او یورش میبرند و او را میکشند و سرش را برای شامی میفرستند. در این زمان، صاحب الامر ظهور میکند و مردم با ایشان بیعت کرده و همراه میشوند….
بررسی سند
مرحوم مجلسی از این روایت با عنوان «صحیح» یاد میکند (مجلسی، 1379: ج26، ص154)؛ اما برخی درباره «یعقوب سراج» اشکالاتی را بیان کردهاند که در ادامه به آن میپردازیم:
1. ابن غضائری وی را تضعیف کرده، لذا روایت ضعیف است.
2. نام یعقوب سراج بین «یعقوب سراج کوفی» و «یعقوب بن سالم احمر» مشترک است.
در پاسخ به اشکال اول میتوان گفت بنابر برخی مبانی، استناد این کتاب به ابن غضائری مورد تردید است؛ لذا به تضعیفات این کتاب نمیتوان اعتماد کرد. مرحوم آیت الله خویی میفرماید که به دلیل عدم اثبات انتساب این کتاب به ابن غضائری، بر آنچه از این کتاب نقل میشود، اعتمادی نیست (خوئی، 1410: ج20، ص156). ضمن این که بر فرض صحت انتساب این کتاب، تضعیف ابن غضائری نمیتواند در برابر توثیق نجاشی و… مقاومت کند.
اشکال دوم نیز بدین گونه قابل حل است که مسأله از دو حال خارج نیست، یا اینکه هر دو نفر آنها یکی هستند که در این صورت، مشکلی وجود ندارد، چرا که یعقوب سراج را نجاشی، شیخ مفید و ابن شهر آشوب توثیق کردهاند، یا اینکه «یعقوب سراج» غیر از «یعقوب بن سالم احمر» است که در این صورت هم مشکل قابل حل است، چرا که هر دو نفر توثیق شدهاند (ر.ک: خویی، همان: ج20، ص127و 134و 155). البته برخی نیز احتمال دادهاند «یعقوب سراج» همان «یعقوب بن ضحاک» باشد (خوئی، همان: ص156) که این نیز مشکلی ایجاد نمیکند؛ چرا که یعقوب بن ضحاک تضعیف نشده است. نکته دیگری که در توثیق یعقوب سراج میتوان به آن تمسک جست، نقل ابن محبوب (از اصحاب اجماع) از ایشان میباشد که بنا بر برخی از مبانی، نقل اصحاب اجماع، بر وثاقت دلالت دارد؛ لذا به این بیان، وی توثیق شده و دیگر اشکالی به سند وارد نمیشود.
در ضمن او خادم امام صادق علیه السلام نیز بوده است و بعضی از این قضیه، حُسن حال و مدح او را استفاده کردهاند (خویی، همان: ج20، ص142).
بررسی متن
از این روایت، به چند مطلب میتوان پی برد:
1. حرکت سید حسنی یکی از علائم ظهور است؛ چرا که وقتی از امام سوال میشود: «گشایش شیعه چه زمانی اتفاق میافتد؟ حضرت اموری را بر میشمارد که یکی از آنها حرکت سید حسنی است و پس از ذکر این امور، میفرماید «وخرج صاحب هذا الامر» که مرحوم مازندرانی این جمله را جزای عبارت قبل (اذا اختلف…) میداند (مازندرانی، 1421: ج 12، ص 301).
2. دو حرکت توسط سید حسنی آغاز میشود که یکی از آنها به مدت کوتاهی پیش از خروج و دیگری پس از ظهور اتفاق میافتد. در بخشی از روایت آمده است: «و تحرک الحسنی و خرج صاحب هذا الامر» که به حرکت قبل از خروج اشاره دارد و روایت، درباره کیفیت این حرکت توضیحی نداده است. در بخش دیگر روایت آمده است وقتی خبر ظهور حضرت به او میرسد، حسنی به خروج مبادرت میکند که در این حرکت، کشته خواهد شد.
3. حرکتی توسط حسنی آغاز میشود که مبدا این حرکت مشخص نیست، اما در ادامه، به مکه منتهی میشود. البته برخی شروع این حرکت را از مکه و به انگیزه خروج میدانند که با ظاهر روایت سازگار نیست.
4. زمان حرکت حسنی بسیار نزدیک به زمان ظهور حضرت است، زیرا در روایت بیان شده است که حسنی حرکت میکند و امام علیه السلام نیز از مدینه به سوی مکه روانه میشود. وقتی امام به مکه میرسد، خداوند اذن ظهور میدهد. وقتی این خبر به حسنی میرسد، مبادرت به خروج میکند و کشته میشود و سپس امام علیه السلام ظهور میکند.
5. در روایت، به مثبت یا منفی بودن شخصیت سید حسنی یا بر حق بودن یا نبودن حرکتش، اشاره مستقیمی نشده است، اما از قرائنی میتوان حدس زد شخصیتی مثبت بوده و حرکت وی بر حق باشد، زیرا اولاًدر روایت آمده است که «پس اذن ظهور داده میشود و بعضی از دوستان حضرت باخبر میشوند و خبر به سید حسنی میرسد…»، از این که برخی از موالی و دوستان حضرت از «اذن ظهور» مطلع میشوند و خبر را به سید حسنی میرسانند، معلوم میشود وی نیز از خواص است که از این خبر مهم آگاهی مییابد؛ چرا که اطلاع از «اذن ظهور» امری نیست که همگان از آن مطلع شوند بلکه خود ظهور علنی است. البته برخی مرجع ضمیر در «موالیه» را سید حسنی دانستهاند (مازندرانی، همان: ج 12، ص 302). در این صورت، معنای روایت چنین میشود که برخی دوستان سید حسنی از اذن ظهور مطلع میشوند و به او خبر میدهند. در چنین صورتی نیز احتمال صورت اول به قوت خود باقی است و بلکه تقویت هم میشود؛ چون وقتی دوستان سید حسنی از خواص باشند، خودش جایگاه ویژهای خواهد داشت.
ثانیاً: وی توسط اهل مکه کشته میشود و سرش برای سفیانی فرستاده میشود. با توجه به این که سر او برای سفیانی فرستاده میشود، معلوم میشود او از دشمنان سفیانی است، اما این که او از دوستان امام زمان علیه السلام نیز باشد، قطعی نیست؛ زیرا معلوم نیست هر کس با سفیانی مخالف باشد، حتماً با امام زمان علیه السلام موافق خواهد بود.
6.در باره سرنوشت سرنوست سید حسنی چنین گفته شده است که به دست مردم مکه کشته شده و سرش برای سفیانی فرستاده میشود؛ زیرا مردم مکه با حرکت اهل بیت علیهم السلام موافقتی نداشته و ندارند، بلکه در زمان ظهور، از مخالفان هستند و حضرت با آنها مقابله خواهد کرد.
پی نوشت ها :
[1]. البته ما در این مقاله نه روایت را بررسی کردهایم که با توضیحات متن مشخص میشود که تعداد آنها هفت و یا هشت روایت بیشتر نیست.
منبع:www.entizar.ir