خَرْوْ شهری در استان خراسان رضوی در شرق ایران میباشد. این شهر در بخش زبرخان شهرستان نیشابور قرار دارد.
جمعیت این شهردر سال 1385، برابر با 16٫932 نفر بودهاست.
از نظر تقسیمات کشوری شهرخرو، جزءبخش زبرخان شهرستان نیشابور میباشد و بعد از نیشابور بزرگترین و پرجمعیت ترین نقطة شهری در شهرستان است، شامل چهار محلة بزرگ خروعلیا، خرو سفلی (با بافتی قدیمی، که ساکنان آن از سادات حسینی میباشند) شهرک امام رضا (ع) (با بافت جدید شهری) وساحل برج بامردمانی پرتلاش وخستگی ناپذیر ومهمان نواز، که البته به دلیل جمعیت زیاد ومحدودیت زمین، سرریز جمعیت این منطقه به محلة شهرک امام رضا وساحل برج وروستاهای اسدآباد وداس وشهرستانهای دیگر مهاجرت کردهاند. در حال حاضر جمعیت این شهر 18000 نفر میباشد.
این شهردرطول جغرافیایی 5817 تا5930 ودرعرض جغرافیایی3540 تا 3639 واقع شدهاست. بلندترین نقطة آن ارتفاعات شیرباد درحدود3200 متر دررشته کوه بینالودمی باشد.
آنچنان که ازلابلای کتب تاریخی وتذکره هابدست میآیدتاریخ خرو به قدمتی چندصدساله برمی گردد. ودرکتب معروف تاریخ بیهقی، تاریخ نیشابور، منتخب السیاق، معجم البلدان، اسرارالتوحید، جغرافیای سرزمینهای شرقی خلافت اسلامی و… به مناسبتهای گوناگون نام خرو ذکرشدهاست. ازجمله درتاریخ نیشابور در موردنخستین کاریزها درنیشابور وازخرو بعنوان تأمین کنندة آب شهرنیشابوریادشدهاست.
قدمت شهرخرو حتی به قبل ازحملة مغول برمی گردد، آن چنانکه بامطالعة کتب معتبر تاریخی نیزاین مسأله به اثبات میرسد، به عنوان نمونه مرحوم استاد فریدون گرایلی درکتاب معروف«نیشابورشهرفیروزه»درسطری ازخرو بدین مضمون یادکردهاست که :«مغولان برای رسیدن به نشابوراز تنگة خروگذشتند.» وباآن که نیشابور درزمان حملة مغول ازشهرهای مذهبی وعلمی وبزرگ تاریخ اسلام وجهان بودهاست خرو نیز منطقهای مستقل وماندگاربودهاست یا به عنوان نمونهای دیگر میتوان به این مورداشاره کردکه: محبوبیت خرو در زمان قاجاریه نیز درگفتمان ونوشتارهای کوری که گذشت تاریخ آنها رابه فراموشی سپردهاست آشکاربودهاست ومهدعلیا مادرشاه قاجار نیز شناختی کوتاه ازاین منطقه داشتهاست که ذکرش در این نوشتار نمیگنجد.
همچنین این شهرعالمان ومفسران نامداری همچون ابوسعیدخرقی (در قرن چهارم) وابوبکرخرقی (قرن پنجم) را در دامان خویش پرورانیدهاست.
درمقامات شیخ ابوسعیدابوالخیر درحکایتی کهن، به این نکته برمی خوریم که ما دراین نوشتارگوشهای ازآن را عیناً برای خوانندگان بازگوخواهیم کرد:
«هم درآن وقت که شیخ ابوسعید فقیه نیشابوربود مریدان بسیارمی آمدندازهرجنسی، بعضی مهذّب وبعضی نامهذّب. وقتی یکی توبه کرد. روستایی عظیم وناهمواربود. جفتی کفش کوهیانه، پرقطری برزده ودرپای کرده چنانکه هروقت که درخانه رفتی آوازی ناخوش میآمدی وپیوسته بردیوارمی زدی وحرکات ناهمواراز او در وجودآمد که صوفیان از آن میرنجیدند واز غلبه ومشغلة او کوفته میشدند، روزی شیخ آن درویش رابخواندوگفت: به درمیون بایدشد وآن:
«دره ایست درمیان کوه نیشابوروطوس وچون ازنیشابوربه طوس شوندراه برسراین درّه بود و آبی بس زلال در آن دره فرود آید و در رود«خور» نیشابور شود. شیخ گفت :چون در شوی پاره سنگ بزرگی آنجاست. بر لب آن آب که بر رود خور نیشابور بریزد وضو باید ساخت و بر آن سنگ دو رکعت نماز بگذار و منتظر باش تا دوستی از نزدیک ما به سوی تو آید. سلام ما بوی برسان و سخنی چند با آن درویش بگفت که [ به وی بگوی] که از دوستان عزیز ماست و هفت سال با ما صحبت داشتهاست. آن درویش بارغبتی هرچه تمام تر روی به راه نهادوهمة راه باخود اندیشه میکردکه میروم تانظرمبارک اوبرمن افتد وکاردین ودنیای من به برکت آن ساخته گردد، چون بدان موضع رسیدکه[ شیخ اشارت کرده بود] آنچه شیخ فرموده بودبجای آورد ودر آب رود خرو وضوساخت ونمازی بساخت وساعتی توقف کرد. طراقی«صدای مهیب» درآن کوه افتاد، چنانکه کوه ازهیبت آن آواز بلرزید، آن درویش نگریست، اژدهایی دید سیاه چنانکه ازآن عظیم ترندیده بودونشنیده وجمله میان دوکوه ازشخص اوپرشده بود. چون آن درویش را نظردر وی افتاد روح با وی نماندوجمله اعضای اوچنان سست گشت که هرچندخواست هیچ حرکت نتوانست کرد وهوش از وی برفت وبیفتاد وآن مار میآمدآهسته تابه نزدیک آن سنگ برسید وروی سوی آن درویش کرد وسنگ برسنگی نهاد وبه تواضع بایستاد چون ساعتی برآمدودرویش اندکی باخویشتن آمدودید که اومقام کردوهیچ حرکت نمیکندازسربی خویشی وغایت ترس گفت: شیخ سلام گفتهاست، آن اژدها روی درخاک میمالیدوتواضع مینمودوآب ازچشم اومی دوید».
قدمت وپیشینة شهرخرو وعظمت وتقدّس بس عظیم آن درمیان شیوخ وصوفیه آن زمان زبانزد بوده چنانکه بنابقولی علی و یا رضا که درآب چشمه علی وضوگرفته ودر سنگی که جای پا وتسبیح ومهرش هنوزبرآن باقی است نمازکردهاست که البته اثبات جاری بودن چشمة علی دررود خانة بزرگ خروباآبی زلال وسنگی بس عظیم، که درحکایت فوق به گونهای قوّت میگیرد، هرچند درهیچ تاریخی سیرننمودهام که علی از ایران گذشته باشد.
آنگونه که ازاخبار برمی آیدمزار پاکسیرتی نیز درمحل چشمه علی وجودداردکه پیشینیان ازآن سخن میگویند، جایگاه این محل امروزه خالی ازساختمان است وحالت خرابهای شکل رابه خوددارد. درضلع جنوبی این محل، درمیان خانهای قدیمی، تخته سنگی نمایان است که باخط نامفهومی مزیّن گشته واین نشان ازتاریخ کهن این محل دارد. وآنگونه که درحکایات جاری است نوشتههای کوراین تخته سنگ شایدشناسنامهای براین مزارباشدونشانی ازقدمت تاریخی آن، که تاکنون هیچ گونه اقدامی برای شناسایی قدمت وخوانده شدن دست نوشتههای این مزارصورت نگرفتهاست.
شهر خرو دارای جاذبههای دلانگیز طبیعی هم چون آبشارهای زیبا وباغات مفرخی است. خرو به پایتخت آلوی ایران زبانزد است.