همانند سازی با والدین
فرزندان ما از سالهای اولیه کودکی شروع به همانند سازی با ما میکنند. روانشناسان معتقدند در حالت عادی فرزند با والد همجنس خود همانندسازی میکند اما در برخی حالات که طرح آنها از حوصلهاین مقاله خارج است فرزند ما با والد غیر همجنس نیز در برخی ویژگیها و رفتارها همانند سازی دارد.
او آگاهانه یا نا آگاهانه همان کارهایی را انجام میدهد که ما انجام میدهیم. حتی الگوهای دیگرمانند دروغگویی، واکنشهای عصبی و پرخاشگری، شادی یااندوهناکی و بسیاری از رفتارهای ریز و درشت را از ما یاد میگیرد.
بسیاری از مراجعینی که کودکانشان عصبانی میشوند، سر خود را به دیوار میکوبند، موهای خود را میکشند، فریاد میزنند، جیغ میزنند یا... در هنگام مراجعه به روانشناس و بررسی و تحلیل رفتارها متوجه میشوند که همهاین رفتارها را کودک از خود آنها یا همسرشان آموخته، آنرا درونی کرده و به عنوان یک الگوی ثابت رفتاری، حالا دارد همه آنها را اجرا میکند! بنابراین هر آرزویی که برای کودکان و کلاً برای فرزندانتان دارید اول باید خودتان به آن برسید.
هر رفتاری که میخواهید فرزندتان داشته باشد باید اول خودتان آن را داشته باشید. اگر میخواهید فرزندتان راست بگوید باید خودتان راستگو باشید و اگر میخواهید رفتار پرخاشگرانه را از فهرست رفتارهای کودکتان حذف کنید نخست باید آنرا از فهرست رفتارهای خود پاک کنید.
ارتباط در خانواده
یکی از مباحث مهم و کلیدی در هر خانواده، میزان ارتباط و کیفیت رابطهای است که بین افراد خانوادهایجاد میشود. هر فردی در خانواده احتیاج به توجه و محبت دارد. هیچکس ازاین قاعده مستثنی نیست. ممکن است فرزندان خصوصا در کودکی و نوجوانی نیاز بیشتری به محبت و توجه داشته باشند ولی پدر و مادر نیز نیاز به محبت و توجه دارند.
این توجه و محبت، اگر بخواهد حقیقی باشد باید در پرتو یک رابطه بالنده و موثر ابراز شود نه بصورت ماشینی. در یک رابطه خوب، هر دو طرف رابطه، لذت میبرند، یاد میگیرند و توجه و محبت دریافت میکنند و احساس رضایت میکنند. در یک رابطه خوب هر دو طرف بلدند خوب گوش بدهند، عمق موضوعی را که با آنها مطرح میشود درک کنند و میتوانند در رفع مسائل به هم کمک کنند.
پدر و مادرها باید ژست سوپرانسان بودن خود را وقتی سوپر انسان نیستند کنار بگذارند، و به شکلی حقیقی در رابطه ظاهر شوند. آنها حل المسائل نیستند، بال ندارند و نمیتوانند همه مشکلات خانواده و فرزندان را به تنهایی حل کنند. بلکه باید روش حل مسئله را به فرزندان بیاموزند.
گاهی بد نیست مشکلات را با فرزندان مطرح کنند و وقتی کمکی از دست فرزندشان بر میآید از کمک او بهره مند شوند.این بدین معنا نیست که باید بار خود را بر دوش فرزندان خود بیاندازند. بلکه منظور رشد دادن فرزند در محیط و شرایط واقعی است. به هر حال فرزندان ما باید بدانند دنیا جایی است که در آن محرومیت، مشکلات، مسئله و ناکامی هم وجود دارد.
ما نباید فرزندانمان را از مشکلات دور نگه داریم بلکه اگر پدر و مادر خوب و بالندهای باشیم باید آنها را با روشهای حل مشکلات و مسائلاشنا کنیم.این کار با برقراری ارتباط موثر و درست با آنها و حتی با برقراری یک ارتباط سالم و موثر با همدیگر (زن و شوهر) میسر میشود. اگر ارتباط برقرار کردن را بلد نیستید، قبل از هر کار دیگری در زندگی ، به یاد گرفتن آن بپردازید.
برای خواندن بخش اول- آشیانههای بالنده- اینجا کلیک کنید.
برای خواندن بخش سوم- آشیانههای بالنده- اینجا کلیک کنید.