اگر از من سنی، سؤال شود

گفتاری از مولوی شهید دکتر سید محمد شیخ الاسلام اشاره:   دکتر سید محمد شیخ الاسلام کردستانی، از علمای اهل سنت و مفتی برجسته شافعی، دبیر شورای افتای کردستان، منتخب اول مردم استان در مجلس خبرگان رهبری و عضو شورای عالی مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی بود

اگر از من سنی، سؤال شود
گفتاری از مولوی شهید دکتر سید محمد شیخ الاسلام

اشاره:
 

دکتر سید محمد شیخ الاسلام کردستانی، از علمای اهل سنت و مفتی برجسته شافعی، دبیر شورای افتای کردستان، منتخب اول مردم استان در مجلس خبرگان رهبری و عضو شورای عالی مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی بود. نسبش به سید محمد زاهد، مشهور به پیر خضر از نسل امام موسی (ع) می رسید، مادرش از سادات حسنی عراق بود و خود، بارها با فخر و مباهات از نسب و سیادتش سخن می گفت.
شیخ الاسلام، علاوه بر درک محضر علمی پدر، از مجلس درس و بحث «ملا باقر مدرس بالک»، « ملا عبدالکریم مدرس مشهور اربیل و دیگر علمای برجسته کرکوک، مریوان، موصل و سایر شهرهای عراق بهره برد و بیش از پنجاه سال به امر تدریس و تبلیغ آموزه های دینی، مشغول و علاوه بر عضویت در هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی سنندج، عهده دار امامت جماعت مسجد سید قطب این شهرستان نیز بود. وی در سال 1388 توسط وهابی ان کوردل به شهادت رسید. متن زیر بخشی از اعتقادات اهل سنت در مورد امام زمان (عج) از زبان ایشان است.

1- ولادت امام زمان (عج)
 

هر چند مایل نیستم در مورد مسائل اخلاقی بحث کنم، ولی در مورد تولد ایشان، اکثر علمای اهل سنت معتقد هستند که حضرت مهدی به دنیا نیامده است. شخص بنده به این معتقدم که مسئله مهم در بحث مهدویت، ولادت نیست؛ بلکه مسئله مهم «ظهور» آن حضرت است. حال اگر عده ای از مسلمین معتقد باشند که حضرت مهدی (عج) فرزند بلافصل حضرت امام حسن عسکری (ع) است، چه مشکلی پیش می آید؟! اگر این مسئله تحقق خارجی پیدا کرده باشد، نه مشکل عقلی پیش خواهد آمد و نه امر محالی رخ داده است و حتی به اصول اعتقادی اهل سنت نیز ضربه ای نمی زند.

2- اعتقاد به امام زمان (عج)
 

ما کتاب «شرح عقاید ملاسعد تفتازانی» را به عنوان اولین کتاب درسی کلامی خود می خوانیم که متن آن از «عمر نسفی» و شرحش از «ملاسعد» است. ملاسعد، مسئله حضرت مهدی (عج) و مسئله حضرت عیسی (ع) را به خوبی می آورد.
یکی از اعتقادات همه طلاب دینی ما در علم کلام، آمدن حضرت مهدی (عج) است و این آثار را برای ایشان معتقدیم که جامعه بشری را نجات می دهد. اگر از من که سنی هستم، سؤال شود که آیا شما معتقدید که حضرت مهدی (عج) می آید؟ می گویم: بله!
 
وقتی این سؤال از یک بازاری پرسیده شود هم می گوید: بله. ولی چنین نیست که مثلاً سالی یک مرتبه، جشن ولادت آن حضرت را در ایامی خاص بگیریم؛ چون ما اهل سنت معتقد به متولد شدن ایشان نیستیم؛ اگر چه معتقد به ظهور حضرت در آینده هستیم.

3- نسب امام زمان (عج)
 

ما معتقدیم که قطعاً در یک مقطع زمانی، شخصی به نام «محمد» از تبار حضرت فاطمه زهرا (س) ظهور خواهد کرد. برخی معتقدند که موعود از نسل امام حسن مجتبی (ع) است و بعضی تصریح می کنند که از نسل امام حسین (ع) است! البته از نسل امام حسن (ع) یا امام حسین (ع) بودن حضرت، برای شخص بنده و برای دنیای اسلام زیاد مهم نیست؛ بلکه مهم، کارهایی است که ایشان، هنگام ظهور و بعد از آن انجام می دهند و اینکه آثار رسالت حضرت رسول اعظم (ص) به وسیله ایشان مجدداً احیا می شود و دنیا، ان شاء الله، مملو از برکات اسلام ناب محمدی خواهد شد. اگر حضرت مهدی (عج) ان شاء الله آمد و بنده به ایشان عرض کردم که ما اختلاف داشتیم که حضرت عالی فرزند کدام بزرگوار هستید، قطعاً ایشان می فرماید که آنچه مهم است قیام و یاری کردن من است، بیایید پشت سر من و در قیام شرکت کنید.

4- وظیفه مسلمانان در عصر غیبت
 

وظیفه قطعی کنونی ما، احیای دو مکتب حضرت رسول اعظم (ص) است: یکی مکتب اعتقادی آن حضرت؛ یعنی 13 سال تلاش در مکه و دیگری مکتب عملی آن حضرت، یعنی مجاهدت 10 ساله در مدینه، پیغمبر بزرگوار ما در خلال سیزده سال حضور در مکه کارش انسان سازی، نشر توحید و مبارزه با شرک و کفر بود. ایشان برنامه انسان سازی داشت. کار علمای اسلام در شرایط فعلی هم حفظ این دو مکتب است؛ یعنی حفظ اعتقادات توحیدی مردم و انجام شعائر مذهبی. پس ما نباید دست روی دست بگذاریم و بگوییم حضرت مهدی تشریف می آورد و خود هر دو مکتب رسول الله (ص) را احیا می کند! ما باید وظیفه خود را انجام دهیم، چون ممکن است خدای نکرده حضرت به این زودی تشریف نیاورد؛ زیرا ظهور ایشان دست کسی نیست؛ همچنان که رسالت هیچ پیغمبری دست انسان نبوده است.

5- آثار اعتقاد به منجی در زندگی مردم عصر حاضر، مخصوصاً مسلمانان
وقتی کلمه «منجی» مطرح می شود، باید قید «بعد از رسول الله» را اضافه کرد؛ چون منجی مطلق بشریت، یقیناً حضرت رسول اعظم (ص) است و کسانی که پس از ایشان می آیند و ما هم به درستی، ایشان را منجی می دانیم، به این خاطر است که این بزرگواران، به لحاظ اعتقاد و عمل در خط حضرت رسول (ص) گام بر می دارند. علاوه بر آن، ایمان به منجی و ایمان به این مسئله که در آخر الزمان کسی می آید که مکتب اعتقادی و عملی رسول الله (ص) را زنده و احیا می کند و با ظلم و ظالمین مبارزه می نماید، یک قوت قلبی برای مسلمانان است. به عبارتی دیگر، اعتقاد به منجی، آثار یأس را از زندگی مسلمین می زداید. به عقیده من، ایمان به منجی- برخلاف اینکه بعضی ها به اشتباه یا شیطنت می گویند این مسئله ما را به رکود و انزوا می کشاند - امید را در قلب های ما می پروراند تا خوب بدانیم که همیشه پشت سر اسلام و قرآن کسی هست که آن را زنده و پرچم اسلام را همواره بر افراشته نگه می دارد.
 

6- گستره قیام حضرت مهدی (عج)
 

گستره عدالت مهدوی، محدودیت جغرافیایی ندارد. مغرب و مشرق و جنوب و شمال، تحت رایت محمد المصطفی (ص) در می آید؛ این را احادیث به ما می گویند. ما اکنون بلادی داریم که زیر پرچم مسیحیت است، مناطقی زیر پرچم یهودیت است، ذوق و عقل و نقل به من می گویند وقتی حضرت مهدی (عج) بیاید، ان شاء الله، تمام جامعه بشری زیر پرچم اسلام قرار می گیرند. در روایات آمده است که تمام زمین، زیر پرچم عدل او می رود، نه بخشی از کره زمین.

7- وظیفه مسلمانان در عصر غیبت
 

وظیفه قطعی کنونی ما، احیای دو مکتب حضرت رسول اعظم(ص) است: یکی مکتب اعتقادی آن حضرت؛ یعنی 13 سال تلاش در مکه و دیگری مکتب عملی آن حضرت؛ یعنی مجاهدت 10 ساله در مدینه. پیغمبر بزرگوار ما در خلال سیزده سال حضور در مکه کارش انسان سازی، نشر توحید و مبارزه با شرک و کفر بود. ایشان برنامه انسان سازی داشت. کار علمای اسلام در شرایط فعلی هم حفظ این دو مکتب است؛ یعنی حفظ اعتقادات توحیدی مردم و انجام شعائر مذهبی. پس ما نباید دست روی دست بگذاریم و بگوییم حضرت مهدی تشریف می آورد و خود هر دو مکتب رسول الله (ص) را احیا می کند! ما باید وظیفه خود را انجام دهیم، چون ممکن است خدای نکرده حضرت به این زودی تشریف نیاورد؛ زیرا ظهور ایشان دست کسی نیست؛ همچنان که رسالت هیچ پیغمبری دست انسان نبوده است.

8- شرایط و اوضاع زمان ظهور
 

در کتاب «حواشی شرح عقاید ملا سعد تفتازانی» آمده است که محل ظهور حضرت مهدی (عج) «عرفات» می باشد. همو می گوید: « دنیا پر از گناه، تعدی، تجاوز، بی تعهدی و بی ایمانی می شود تا راه برای ظهور آن حضرت باز شود.» وقتی ما به تاریخ نگاه می کنیم، می بینیم اصولاً ظهور هر پیغمبری در زمانی بوده است که بی دینی و لاابالی زیاد شده بود. مثل قوم لوط، قوم عاد، قوم حضرت ابراهیم، قوم حضرت محمد (ص) ظهور همه این پیامبران در زمانی صورت پذیرفت که توده مردم از خط خدا پرستی خارج شده بودند. ذوق، این چنین حکم می کند که ظهور حضرت مهدی (عج) هم، در زمانی است که مردم برخلاف فطرت خود عمل می کنند و ارتباطشان با خدا و رسول الله (ص) تقریباً قطع می شود.

9 -چگونگی قیام حضرت
 

اگر چه زمان دقیق ظهور، در روایات ما مشخص نیست، اما مشهور است اشخاصی که محضر مبارک ایشان هستند، به تعداد اصحاب بدر یعنی سیصد و سیزده نفر می باشند. 313 نفر در مقابل این همه تکنولوژی هسته ای و وسایل پیشرفته نظامی چه کار می توانند بکنند؟ برخی معتقدند مسئله جنگ، یک کمک الهی است که باعث می شود آن حضرت بر تمام امکاناتی که در آن زمان موجود است پیروز شود؛ حالا چطوری، نمی دانیم. برخی دیگر نیز معتقدند خداوند متعال، قلب مردم را متوجه حضرت می کند، یعنی کسانی که آن همه امکانات در اختیار دارند عاشق حضرت می شوند، من نمی توانم قبول کنم که برای تحقق حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) نظام علیت و معلولیت از بین برود؛ چون نظام علی و معلولی هیچ پیغمبری به هم نخورده؛ هم چنان که در تاریخ داریم که به دندان پیغمبر سنگ زدند و دندان مبارک ایشان را شکستند! شمشیری بر فرق حضرت علی (ع) کردند و حضرت را به شهادت رساندند! بنده معتقدم در هنگام ظهور، قلب مردم را متوجه آن حضرت می کند.
منبع:نشریه امان، شماره 36.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان