ماهان شبکه ایرانیان

برکت انتظار

شکوفایی علوم دینی کارکردِ دیگر انتظار، زمنیه سازی برای شکوفایی علوم دینی است. عالمان دینی در شرایط غیبت به دلیل عدم دست رسی مستقیم و آسان به معصوم بیشتر خودیابی کردند و تلاش بیشتری برای تفسیر و کشف حقایق دین از خود، نشان دادند

برکت انتظار

شکوفایی علوم دینی

کارکردِ دیگر انتظار، زمنیه سازی برای شکوفایی علوم دینی است. عالمان دینی در شرایط غیبت به دلیل عدم دست رسی مستقیم و آسان به معصوم بیشتر خودیابی کردند و تلاش بیشتری برای تفسیر و کشف حقایق دین از خود، نشان دادند.
البته بی شک ما نمی توانیم فضایی بسیازیم که جای گزین حضور معصوم باشد، ولی به هر حال در شرایط غیبت بهتر می توانیم به این نیاز پاسخ بدهیم، علما در شرایط دشوار غیبت بود که تمام جُهد و تلاش خود را به کار بردند تا بتوانند در فراق معصوم بخشی از نیازها را پاسخ دهند، ما امروز اگر گنجینه هایی از علوم و معارف دینی در اختیار داریم به دلیل همین سرمایه گذاری عظیم بود.

حفظ و گسترش علوم اسلامی

آن چه از علوم اسلامی - اعم از فقه، تفسیر، کلام، فلسفه، اخلاق و... - هم اکنون در اختیار ماست حاصل تلاش ها و مجاهدت های اندیشورانِ دینی در حوزه معرفت دین است.
عالمان دینی در دو محور مهم ایفای نقش کردند: نخست، مسائل علم اسلامی را از سرچشمه های اصیل آن - قرآن و سنت - بدون دخل و تصرف، استخراج و تنظیم و سازمان دهی موضوعی کردند و دیگر، در حفظ و نگاه بانی از اصول و فروع آن از دست بردِ تحریف گران و تفسیر به رأی کنندگان - که همواره می کوشیدند دیدگاه های فردی یا حزبی خود را به عنوان نظریات دینی در جامعه اسلامی عرضه کنند - نهایت سعی خود را به کار گرفتند. امام خمینی در این باره می فرماید:
اگر فقهای عزیز نبودند معلوم نبود امروز چه علومی به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بیت علیهم السلام به خورد توده ها داده بودند. جمع آوری و نگهداری علوم قرآن و آثار و احادث پیامبر بزرگوار و سنت و سیره ی معصومین علیهم السلام و ثبت و تبویت و تنفیح آنها در شرایطی که امکانات، بسیار کم بوده است و سلاطین و ستمگران در محو آثار رسالت، همه امکانات خود را به کار می گرفتند، کار آسانی نبوده است که بحمدالله امروز نتیجه آن زحمات را در آثار و کتبِ برکتی همچون کتب اربعه (1) و کتاب های دیگر متقدمین و متأخرین از فقه و فلسفه، ریاضیات و نجوم و اصول و کلام و حدیث و رجال و تفسیر و ادب و عرفان و لغت و تمامی رشته های متنوع علوم مشاهده می کنیم. (2)

پرچمداری در شهادت

دشمنان اسلام بارها برای محو و نابودی این آیین آسمانی دست به انواع توطئه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی زده اند، اما هر بار نخستین قشری که در برابر آن ها قد برافراشته و از اسلام حمایت کرده اند فقها و عالمان دینی بوده اند. رهبری نهضت های حق طلبانه ی شیعی در طول تاریخ اسلام، از قیام علیه سامانیان گرفته (3) تا نهضت تنباکو و قیام پانزده خرداد، با فقهای بزرگ بوده است.
کمتر رخداد مهمی در تاریخ شیعه می توان یافت که بدون حادثه ی خونین تمام شده باشد و در این راه به جز افراد با ایمان و سربازان با حمیّت، علمای بزرگی جان خویش را تقدیم کرده اند. عالمان شیعه در اثر تعلیمات پیشوایان دینی، با حضور در عرصه های جهاد و ستیز با ستم گران و طاغوت های زمان خویش، منشور «شهدای فضیلت» را رغم زدند و لازم بود این منشور، جمع آوری و مکتوب گردد تا آن که علامه امینی بخشی از آن را در کتابی تحت عنوان شهداء الفضیله گرد آورد و در آن، شرح حال 130 تن از برجسته ترین عالمان شهید شیعه را نوشت. کتاب شهداء الفضیله بر این پندار پوچ که علمای شیعه تا دیروز خواب بوده اند و بی خبر از مصالح توده ها با سلاطین و جائران زمان خویش سازش کرده اند، مهر ابطال زد و نموداری از آن همه تلاش ها، درگیری ها، مبارزه ها و شهادت را ترسیم کرد. البته کتاب های فراوان دیگری درباره ی مجاهدت های عالمان دینی و نهضت های شیعی هم چون سید جمال الدین اسدآبادی، نهضت تنباکو، جنبش مشروطیت، انقلاب عراق و بیرون راندن انگلیسی ها از آن کشور، مبارزات علمای ایران با رضاخان، ملّی شدن صنعت نفت، مبارزات شیخ محمد خیابانی و بالأخره انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی و یاران روحانی شهید آن گرامی، نوشته شده که تا اندازه ای کوشش های علمای شیعه در راه آزادی ملت ها و تحقق آرمان الهی را روشن کرده است.
مجتهدان بزرگی چون سید محمد مجاهد، فرزند صاحب ریاض و ملااحمد نراقی در جبهه جنگ علیه دولت اشغالگر روس، آیة الله محمد تقی شیرازی، معروف به میرزای دوم، آیة الله کاشانی، سید محمد سعید حبوبی و آیة الله حکیم در جبهه نبرد علیه انگلیس تجاوزکار، شرکت جسته اند، هم چنین افرادی مانند آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی، آیة الله میرزای نائینی و مرحوم شهرستانی از عراق به ایران تبعید شد. و شخصیت هایی مانند آیة الله سید محمد نقی خوانساری به اسارت و زندان رفته اند. (4)

رفع ابهام

در این جا ممکن است این سؤال برای برخی سطحی نگران مطرح شود، که عالمان دین با این مجاهدت ها و موانع ظلم ستیزی که داشتند و در رفتار و عمل نیز نشان دادند، چگونه برخی از آنان - آن گونه که در شرح حالشان آمده و در عمل نیز نشان دادند - با سلاطین جور، مرتبط بوده و به دربار آنان آمد و شد داشتند؟
توضیح آن که: در شرح حال گروهی از رجال برجسته دینی همانند سید مرتضی، سید رضی، خواجه نصیر طوسی، علامه حلی، علامه مجلسی، شیخ بهایی و... آمده است که اینان با سلاطین زمان مرتبط بوده اند. قبل از اینان می توان از برخی شخصیت های برجسته از یاران امامان علیهم السلام مانند علی بن یقطین، عبدالله نجاشی، ابولقاسم بن روح، محمد بن اسماعیل بن بزیع و نوح بن درّاج نام برد که با خلفای جور آمد و شد داشته اند.
در پاسخ باید بگوییم: بدون شک، این بزرگواران، برای اقدام خود، حجّت شرعی داشتند و هدف آنان از این کار، حفظ و پاسداری از دین و خدمت به تشیع و شیعیان بوده است، اینان که پایه گذاران علوم الهی هستند و این همه میراث های گران بهای علمی را در اختیار ما گذارده اند و اگر اینان نبودند ما هیچ سرمایه ی علمی نداشتیم. چگونه ممکن است شخصیتی چون علامه مجلسی که آن همه روایات درباره ی تحریم کمک به ستم گران را گرد آورده است، خود، درباری باشد؟
پاسخ این ابهام را امام خمینی چنین می گوید:
اما خوب، این تاریخ صد ساله، صد و چند ساله ی اخیر، در دست است. ما یک خرده جلوترش می رویم، می بینیم که یک طایفه از علما، اینها گذشت کرده اند از یک مقاماتی و متصل شده اند به یک سلاطینی، با این که می دیدند که مردم، مخالفند، لیکن برای ترویج دیانت و ترویج تشیع اسلامی و ترویج اسلامی و ترویج حق، اینها متصل شده اند به یک سلاطینی و این سلاطین را وادار کرده اند، خواهی نخواهی برای ترویج مذهب، مذهب تشیع. این ها آخوند درباری نبودند. این اشتباهی است که بعضی نویسندگان ما می کنند. این ها اغراض سیاسی داشتند، اغراض دینی داشتند. نباید یک کسی تا به گوشش خورد که مثلاً مجلسی، محقق ثانی، نمی دانم شیخ بهایی رحمة الله با اینها روابط داشتند و می رفتند سراغ اینها، همراهی شان می کردند، خیال می کردند که اینها مانده بودند برای جاه و عزت، احتیاج داشتند به این که سلطان حسین و شاه عباس به آنها عنایتی بکنند، این حرف ها نبوده در کار. آنها گذشت کردند، مجاهده ی نفسانی کردند، برای این که این مذهب را به وسیله آنها، به دست آنها ترویج کنند. (5)

اهتمام فقها به تبیین نظام آرمانی سیاسی شیعه

در سده های اولیه ی عصر غیبت، فقها عمدتاً در بیان نظام سیاسی اسلام از دیدگاه شیعه تقیه کرده و به غیر از بعضی کتاب ها که به صورت غیر نظام مند بدان پرداخته اند، در این خصوص بحث منسجمی ارائه نکرده اند. این مسئله می تواند معلول علل متعددی باشد، مانند اقلیت و تحت فشار بودن شیعیان، غیر رسمی بودن مذهب شیعه در جامعه، ناامیدی فقها از تشکیل حکومت، غالب شدن نظریه تعطیل حکومت در برخی اعصار، از قرن دهم با رسمیت یافتن مذهب شیعه در ایران - که خود معلول تغییر بافت فرهنگی مردم و تبدیل شدن شیعه به اکثریت بود - فقها از قدرت و اقتدار نسبی در دستگاه حکومت برخوردار شدند و تقیه را که زمانی سرلوحه کارشان بود از جلو چشم برداشتند و شروع به تدوین متونی در باب جامعه آرمانی شیعه در عصر غیبت کردند.
از جمله اولین کسانی که آغازین گام را از جهت نظری و عملی برای تحقق این جامعه آرمانی برداشت محقق کرکی است. چنانچه صاحب جواهر در باب ولایت فقیه از قول ایشان می فرمایند:
اصحاب ما اتفاق دارند که فقیه عادل، امین و جامع شرایط فتوا که از وی در احکام شرعیه به مجتهد تعبیر می شود در تمام مواردی که نیابت پذیر باشد از جانب ائمه هدی در عصر غیبت نیابت دارد. (6)
گرچه اهتمام به تبیین نظام آرمانی سیاسی شیعه در قرن یازدهم تا سیزدهم هجری با غلبه اخباری گری کاسته شد، اما با افول این گروه، شاگردان وحید بهبهانی، از جمله ملا احمد نراقی در عوائد الایام و محمد بن حسن نجفی در جواهر الکلام، به تدوین نظریه ولایت فقیه به عنوان حکومت آرمانی شیعه در عصر غیبت پرداختند. البته نکته قابل تأمل این است که این فقها گام های اساسی را در این باب برداشتند، اما اعمال این ولایت را موکول به زمان بسط ید فقیه و عدم وجود مانعی به نام سلطان جائر دانستند؛ به این معنا که در صورت قبض ید فقیه به دلیل ضرورت پذیرش وضعیت موجود و رعایت تقیه، امور جامعه به والی جائر سپرده شود و در صورت بسط ید و تمکن و قدرت فقیه، امور جامعه باید به وی واگذار گردد:
اگر شارع مبسوط الید بود خراج به والی مسلمانان سپرده می شود و گرنه به سبب مقتضیات تقیه، خراج به حاکم جائر دفع می شود؛ پس اگر مقتضیات تقیه در بعضی از زمان ها و مکان ها، هر چند در مورد بعضی از خراج ها، وجود نداشت خراج به حاکمی که در زمان غیبت از جانب ائمه منصوب باشد پرداخت می شود. (7)
ایشان همچنین در کتار نجاة العباد در یان باره می فرمایند:
همان طور قول به عدم سقوط سهم عاملان و جمع آورندگان زکات در زمان غیبت با وجود بسط ید فقیه (نایب امام زمان در عصر غیبت) در بعضی مناطق، قوی به نظر می رسد. (8)
نکته حایز اهمیت در این است که مراد از ترتب این نیست که فقیه برای اِعمال ولایت خود کاری نکند و منتظر قضا و قدر باشد که اگر دست روزگار حاکمِ جائر را از منصب ظلمش خلع کرد نوبت ولایت به ولیِّ فقیه برسد، بلکه همچنان که پذیرش اصل ولایت بر فقیه، واجب و لازم است، مقدمات تحصیل و ایجاد آن هم بر فقیه لازم است؛ به عبارت دیگر، ایجاد مقدمات حکومت صالح مقدمه واجب است نه مقدمه وجوب. (مقدمه وجوب آن است که هرگاه مقدمات حاصل شد ذی المقدمه واجب خواهد شد مانند وجوب حج به وقت حصول استطاعت که تحصیل استطاعت واجب نیست، بر خلاف مقدمه واجب که تحصیل خود مقدمه مثل ذی المقدمه واجب است مانند وجوب وضو گرفتن برای اقامه نماز).
صاحب جواهر در شرح این عبارت شرایع که «ولایت از جانب سلطان عادل جایز است و چه بسا واجب می شود، همان طور که اگر امام وی را تعیین نماید یا این که امر به معروف و نهی از منکر جز بدان محقق نشود» (9)
می نویسد:
در این هنگام بر او واجب است قبول ولایت و بلکه طلب کردن آن و تلاش در مقدمات کسب آن، حتی اگر متوقف باشد بر اظهار صفاتی که در وی است باید آن را اظهار کند، زیرابه علت اطلاق ادلّه امر به معروف و نهی از منکر مقدمات آن نیز واجب می شود؛ همان طور که تلاش در این مقدمات نیز واجب است تا زمانی که عجز عارض شود، و اگر ادعا شود که ولایت از مقدمات قدرتی است که شرط وجوب است تحصیل ولایت و قبول آن واجب نیست، چون تکلیف نسبت به ولایت اطلاق ندارد (بلکه مقید به شرط وجود قدرت است). این ادعا دفع می شود به وسیله اطلاق امر به معروف که مقتضی وجوب سایر مقدمات است و تا زمان حصول عجز، وجوب امر به معروف و مقدمات آن ساقط نمی شود. (10)
صاحب جواهر گر چه این عبارت را در ذیل قبول ولایت از جانب سلطان عادل آورده است، اما نوع بیان و تعلیل ایشان و اطلاق ادلة امر به معروف اقتضا می کند که ایجاد و تحصیل حکومت آرمانی شیعه در عصر غیبت هم واجب است و تا زمانی که عجز برای ایجاد آن حکومت حاصل نشود مقدمه تحصیل و ایجاد حکومت و ولایت فقیه از وجوب ساقط نمی شود. هر چند این بیان، مقتضای ادّله اولیه ای است که چه بسا در تعارض با ادّله دیگر وجود خود را از دست بدهند.

ایجاد انقلاب های سیاسی در جوامع

کارکرد مهم و شگفت انگیز دیگر انتظار، بروز انقلاب های سیاسی در جوامع است. در عصر انتظار، حرکت ها و قیام های فراوانی بر ضد ستم گران صورت گرفته که مشابه ی آنها هم در زمان حضور امامان معصوم علیهم السلام نیز کم و بیش رخ داده و مورد تأیید آن بزرگواران قرار گرفته است. بزرگ ترین و برجسته ترین آن ها در عصر غیبت، انقلاب اسلامی بود که ثمره ی خود هزاران شهید سرافراز بود و به رهبری بی نظیر امام خمینی به پیروزی رسید و برای اولین بار در عصر غیبت، حکومت اسلامی محقّق شد و زمینه را برای تحقق حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه همواره ساخت.
انقلاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه هم چون دیگر انقلاب ها، بدون مقدمه و زمینه سازی شکل نمی گیرد بلکه در آستانه ظهور، انقلاب ها و نهضت هایی رخ می دهد و زمینه را برای قیام مصلح جهانی مهیا می کند. در روایات اسلامی پیش گویی های روشنی از انقلاب اسلامی وجود دارد فی المثل، اصطلاح «یاران ایرانی» در روایات هست؛
بدین توضیح که: یاران ایرانیِ حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه مدتی قبل از ظهور، حکومت تشکیل می دهند و درگیر جنگ طولانی با دشمنان می شوند و سرانجام در آن پیروز می گردند.
امام باقر علیه السلام در این باره می فرماید:
گویی می بینم گروهی از مشرق زمین خروج می نمایند و طالب حق اند اما آنها را اجابت نمی کنند، مجدداً بر خواسته هایشان تأکید دارند، اما مخالفان نمی پذیرند وقتی چنین مشاهده می کند، شمشیرها را به دوش کشیده (11) در مقابل دشمن می ایستند و پاسخ مثبت می گیرند (یعنی دشمن به ظاهر مجبور به پذیرش خواسته های آنان می شود) اما این بار خودشان نمی پذیرند تا این که قیام فراگیر می شود.... و درفش هدایت را جز به دست صاحب شما، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه را به کس دیگر نمی سپرند و کشته های آنان شهید محسوب می شوند. (12)

انقلاب اسلامی زمینه ساز دولت منتظر

برای شناخت پیوند انقلاب اسلامی ایران با انقلاب جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه و این که انقلاب اسلامی زمینه ساز حکومت جهانی اسلام است نخست توجه به این نکته ضروری است که ملت ایران از دیرباز مورد توجه پیامبر اسلام و امامان معصوم علیهم السلام بوده اند و در احادیث بسیاری از ایرانیان تمجید شده و از آنان به عنوان وفادارترین ملت ها به اسلام یاد شده است. در قرآن کریم می خوانیم:
(یا ایّها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتی الله بقوم یُحبُهم و یُحبِونه اذلة علی المؤمنین أعزَّة علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومة لائم ذلک فضلُ الله یوتیه من یشاء و الله واسع علیم)؛ (13)
ای کسانی که ایمان آورده اید! هر کس از شما از آیین خود بازگردد، خداوند جمعیتی را می آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند، آنها در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش هیچ ملامت گری هراسی ندارند این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته بیند) می دهد، فضل خدا وسیع و خداوند داناست.
این آیه خطاب به مؤمنان صدر اسلام است که قرآن در میان آنها و به زبان آنها نازل شد، خدای تعالی به آنان هشدار می دهد که اگر از اسلام روی برگردانید و ارزش آن را نادیده بگیرید، قوم و جمعیتی را جای گزین شما خواهد نمود که خدا آنها را دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند و متواضع و جهادگرند.
هنگامی که از پیامبر صل الله علیه و آله درباره ی این قوم و جمعیت سؤال شد، آن حضرت به شانه ی سلمان فارسی زد و فرمود:« منظور این مرد و یاران و هموطنان او هستند» پس فرمود:
لو کان الّدین معلّقاً بالثّریّا لتناوله رجال من ابناء الفارس؛ (14) اگر دین به ستاره ثریا آویخته باشد، مردانی از فارس آن را در اختیار خواهند گرفت.
هم چنین فرمود:
اعظم النّاس نصیبا فی الاسلام اهلُ فارس؛ (15) نصیب و بهره ی ایرانیان در اسلام از همه ی ملت های دیگر فزون تر است.
پس ایرانیان وفادارترین ملت ها به اسلام اصیل اند و این معنا را پیامبر اسلام حتی پیش از آن که ایرانیان مسلمان شوند، پیش گویی نموده است. حال باید دید ایرانیان در حکومت جهانی اسلام و انقلاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه چه نقشی ایفا می کنند و انقلاب اسلامی مردم ایران در زمینه سازی آن انقلاب بزرگ چه تأثیری داشته است؟
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، برای اولین بار پس از چهارده قرن پایگاهی در جهان به وجود آمد که بتواند از اسلام اصیل به طور رسمی و به طور گسترده و جهانی دفاع کند و ایدئولوژی رهایی بخش و تکامل آفرین اسلام را به گوش توده مستضعف برساند و به آنها نوید پیروزی را با دست خالی بر استکبار جهانی که تا دندان مسلّح است، بدهد.(16)
در منابع روایی شیعه و سنی برای مطلب اتفاق نظر وجود دارد که آن حضرت (مهدی عجل الله تعالی فرجه) بعد از نهضتی مقدماتی که برای او به وجود می آید، ظهور می کند و ایرانیان زمینه ساز حکومت آن حضرت و آماده کننده ی مقدمات فرمان های الهی وی می باشند. (17) اما حکومت زمینه سازان ایرانی به دو مرحله تقسیم می شوند. (18)
1. مرحله اول، آغاز نهضت آنان به وسیله ی مردی از قم، کسی که حرکتش سرآغاز امر ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه است، چنان که روایات گویای این است که آغاز نهضت آن حضرت از ناحیه مشرق زمین است. (19) از زمره ی روایات ظهور، به پا خاستن مردی از قم و یاران وی می باشد، از امام کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود:
مردی از قم، مردم را به سوی خدا دعوت می کند. افرادی گرد او جمع می شوند که قلب هایشان هم چون پاره های آهن ستبر است، تند بادهای حوادث، آنان را نمی لغزاند، از جنگ خسته نشده و نمی ترسند، اعتماد آنان برخداست و سرانجامِ کار، از آنِ پرهیزگاران است.
در روایات یاد شده، زمان این پیش آمد مشخص و روشن نشده است، اما مجموعه صفاتی که در روایات متعدد دیگر، درباره ی قم و ایران وارد شده است موجب اطمینان این معناست که مراد از صفات یاد شده، امام خمینی و یاران وی می باشند.
2. مرحله دوم، ظاهر شدن دو شخصیت مهم از بین ایرانیان به نام «سید خراسانی» فرمانده نیروی آن حضرت و دیگری جوانِ گندم گون به نام «شعیب بن صالح» است که در نهضت مقدس حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه حضور می یابند. (20)
بنابراین، ایرانیان هم در زمینه سازی قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه نقش به سزایی دارند و هم در خود قیام و نهضت آن حضرت چنان که پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه و آله فرمود:
یخرج ناسُ من المشرق فَیُوطّوون للمهدیّ سُلطانه؛ (21)
مردمانی از شرق قیام می کنند و زمینه را برای انقلاب جهانی مهدی عجل الله تعالی فرجه فراهم می سازند.
مراد از شرق در این حدیث، ایران می باشد، همان گونه که در روایاتی که درباره ی ایرانیان وارد شده است به عناوینی مانند: طرفداران سلمان فارسی، اهل مشرق زمین، اهل خراسان، یاران درفش های سیاه، فارسیان، سرخ رویان، اهل قم، اهل طالقان و... یاد شده است. (22)
از آن چه ذکر شد می توان نتیجه گرفت، - ان شاء الله - انقلاب اسلامی ایران، زمینه ساز انقلاب جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه و حکومت جهانی اسلام خواهد بود و این معنا با حدیثی که از پیامبر اسلام نقل شده که انقلابی در شرق به وقوع می پیوندد و زمینه را برای حکومت جهانی مهدی عجل الله تعالی فرجه مهیا می کند، نیز منطبق است.

تداوم و استمرار انقلاب اسلامی

گفتیم که کارکرد مهم انتظار در روزگار ما، پایه گذاری انقلاب اسلامی است. شکی نیست که این انقلاب به تداوم و استمرار نیاز دارد تا بتواند تأثیرهای مهم خود را بر جای بگذارد، این تداوم نیز با مدد جستن از مکتب انتظار و باور به آن میسور است، از همین روست که ما کارکردِ دیگر انتظار را در چگونگی استمرار این انقلاب و راهبردهای اساسی برای تداوم آن می دانیم.
مردم متدین ایران، انقلاب اسلامی را زمینه ساز ظهور امام زمان علیه السلام و
مقدمه ای برای انقلاب اصلی امام عصر عجل الله تعالی فرجه می دانند. با تفحصی در کتاب صحیفه ی نور، سخنان ارزنده ای از حضرت امام خمینی، بنیان گذار جمهوری اسلامی، درباره انتظار حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه به چشم می خورد که دلالت بر این می کند که این مرد بزرگ، خود را به عنوان خدمت گزار و سرباز امام زمان عجل الله تعالی فرجه در عصر انتظار معرفی کرده و هدف انقلاب اسلامی را زمینه سازی برای ظهور آن حضرت می داند، زیرا هدف از تشکیل حکومت اسلامی، گسترش اهداف دینی برای رسیدن به حکومت واحد جهانی بوده است.
حضرت امام می فرمایند:
از خداوند متعال، مسئلت می کنم که ظهور حضرت ولی عصر - سلام الله علیه - را نزدیک فرماید و چشم های ما را به جمالِ مقدس اش روشن فرماید و ما، همه انتظار فرج را داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید تلاش کنیم تا قدرت اسلام، در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور حضرت ولیّ عصر علیه السلام اِن شاءاله، تهیه بشود. (23)
در اندیشه مهدویّت، لازمه ی انتظار، ایجاد و زمینه ی ظهور و انجام دادن اصطلاحات سیاسی و اجتماعی و آماده کردن جامعه برای پذیرش انقلاب جهانی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه و تحولات اساسی است.

پی‌نوشت‌ها:

1. کافی، استبصار، من لایحضره الفقیه، و تهذیب.
2. صحیفه نور، ج21، ص 88.
3. اشاره به قیام محمد اطروش از فقهای بزرگ اسلام در قرن چهارم است. (ر.ک: شهیدان راه فضلیت، ص 24).
4. سیمای فرزانگان، ج2، ص 472.
5. ر.ک: مینة المرید، به نقل از: کتاب نهضت انتظار و انقلاب اسلامی.
6. «اِتفق أصحابنا علی أن الفقیه العادل الامین الجامع لشرائط الفتوی المعَبَّر عنه بالمجتهد فی الاحکام الشرعیّة نائب من قبل أئمة الهدی علیهم السلام فی حال الغیبة فی جمیع ما للنیابة فیه مدخل». (جواهر الکلام، ص 396)
7. «فاِن کانت ید الشرع مبسوطة دفعه الی ولی المسلمین، و إلّا دفعه الی الجائر مع قضاء التقیّة به کغیره من الأحکام التی شرعت للتقیة، المعلو کونها دائرة مدارها. فمع فرض عدمها فی حال أو فی زمان أو کان لا ینبغی التأمل فی عدم جواز مراعاتها أو کون الزمان زمانها لایقتضی ذلک و إن فرض عدمه فی بعض الأحوال کما هو واضح، بل هو من الضروریات علما و عملا». (همان، ص 195).
8. «کما انه قد یقوی عدم سقوط هذاالقسم فی زمان الغیبه مع بسط ید نائب الغیبه فی بعض الاقطار». (محمد حسن نجفی، نجات العباد فی یوم المعاد، ج2، ص 63)
9. «الولایة من قبل السطان العادل أو نائبه جائزة و ربّما وجب عینا کما إذا عینه امام الأصل أو لم یمکن دفع المنکر أو الامر بالمعروف اِلّا بها». (همان، ج22، ص 155)
10. «فاِنه یجب علیه حینئذ قبولها بل تطُّلبّها و السعی فی مقّدمات تحصیلها حتی لو توقفت علی اِظهار ما فیه من الصفات اَظهرها، کل ذلک لاطلاق ما دلَّ علی الأمر بالمعروف و النّهی عن المنکر، فتجب مقدّماته کما أنّه یجب السعی فیها إلی أن یحصُلَ العجز من غیر فرق بین ما کان من فعل الغیر و عدمه، و دعوی أنّ الولایة من مقدّمات القدرة التی هی شرط الجوب، فلا یجب تحصیلها و لا قبولها لعدم اِطلاق التکلیف بالنسبة إلیها یدفعها اَنّ اِطلاق الأمر بالمعروف یقتضی وجوب سائر المقدّمات، و لا یسقط اِلّا بالعجز، فیندرج فیها الولایة و غیرها بعد فرض القدرة علیها.» (همان، ص 155- 156)
11. کنایه از آمادگی نظامی.
12. بحارالانوار، ج 52، ص 243.
13. مائده، آیه 54.
14. مجمع البیان، ج3، ص 208 و نور الثقلین، ج1، ص 642.
15. کنز العمال 1240، ص 10، حدیث 34126.
16 و 17. محمدی ری شهری، تداوم انقلاب اسلامی تا انقلاب مهدی (عج)، ص 36.
18. عصر ظهور، ص 229.
19. بحارالانوار، ج60، ص 213.
20. عصر ظهور، ص 238.
21. کنزل العمال، حدیث 38657.
22. عصر ظهور، ص 219.
23. صحیفه نور، ج7، ص 225، 58/4/12.

منبع:نقش اجتماعی انتظار، شماره ی نشریه: 2100
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان