تعطیلات آخر هفته خود را چگونه بگذرانیم – هفته چهارم شهریور

سلام به همه نماوایی‌ها شب و روز‌هاتون خوب و خوش؛ مثل همیشه امیدواریم روزهای خوبی را در هفته گذشته سپری کرده باشید و درنهایت با یک تعطیلات جذاب و آرام‌بخش به استقبال یک هفته شلوغ و پرانرژی بروید

سلام به همه نماوایی‌ها شب و روز‌هاتون خوب و خوش؛ مثل همیشه امیدواریم روزهای خوبی را در هفته گذشته سپری کرده باشید و درنهایت با یک تعطیلات جذاب و آرام‌بخش به استقبال یک هفته شلوغ و پرانرژی بروید. بیست‌ویک شهریورماه روز ملی سینما است به این بهانه ستون این هفته پیشنهاد‌های هفتگی نماوا را به پیشنهادهای تماماً سینمایی از سینمای خودمان اختصاص دادیم.
کاری از این سخت‌تر و مشکل‌تر نیست که از بین صدها فیلمی که همه‌شان خاطره‌انگیز و جذاب و دوست‌داشتنی هستند تعدادی معدود و انگشت‌شمار را انتخاب کرد و برای یک تعطیلی دوروزه پیشنهاد داد. سینمای ایران دیگر امروز آن‌قدری تنوع و تکثر ایده و سلیقه دارد که به‌راحتی برای هر ذائقه‌ای می‌توان پیشنهادهای درست‌وحسابی داد؛ از طرفداران سینمای بدنه و کمدی‌های سبک عصر جمعه‌ای تا فیلم‌های مهم موج نو و بعد از آن جریان‌های روشنفکری و سینمای کانونی. امروز نود سال از ساخت «آبی و رابی» اولین فیلم داستانی سینمای ایران توسط اوانس اوهانیانس می‌گذرد در تمام این نود سال پرپیچ خم فیلم‌سازان بزرگی آمده‌اند و رفته‌اند کسانی که هر کدام سهم بسزایی بر سر سینمای این مرز و بوم داشته‌اند از ابراهیم گلستان و پرویز کیمیاویی گرفته تا سهراب شهید ثالث و فرخ غفاری؛ از علی حاتمی و فریدون گله تا ناصر تقوایی و بهرام بیضایی؛ از داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی تا امیر نادری و عباس کیارستمی؛ همه و همه با آثارشان بخشی از حافظه تاریخی ما هستنند. سینماگرانی که تلاش آن‌ها هر کدام سکویی برای موفقیت‌های نسل‌های آینده سینمای ایران گردید تا جایی که دیگر به یاد نداشته باشیم فستیوال و جشنواره فیلمی که نامی از سینمای ایران در روزهای اختتامیه آن برده نشود. ویترین افتخارات سینمایی ایران به مدد نسلی دیگر که به شایستگی میراث دار سینماگران پیش از خود هستند هرروز و هرروز پربارتر می‌گردد.
خود را برای خاطره بازی با کلی فیلم شاهکار سینمای ایران آماده کنید؛ چهل‌وهشت ساعت خود را به سینماگرانی بسپارید که بخشی از تاریخ معاصر ما را رقم‌زده‌اند.

پیشنهاد اول: نسل اول؛ داریوش مهرجویی و شاهکارهایش
داریوش مهرجویی صاحب فیلم‌هایی است که نسل‌های مختلفی نتنها با آن خاطرات جورواجوری دارند که بلکه فراتر از این حرف‌ها با آن‌ها زندگی کرده‌اند. خود را در تجسم کاراکتر‌های فیلم‌های او دیده‌اند و به همراه شخصیت‌های قصه‌های او نفس کشیدند. کم نیستند که فیلم «هامون» فیلم بالینی‌شان بشمار می‌رود و تک‌تک دیالوگ‌های آن را حفظ هستند. بسیارند کسانی که ترس‌ها و سردرگمی‌های خودشان را در تجسم حمید هامون جستند. بسیارند زنانی که خود تخریبی و سکوت عامدانه لیلا را بارها و بارها با جان دل و با مغز استخوان درک کرده‌اند. بعید است که فیلم‌های مهرجویی را ندیده باشید بی‌شک بارها و بارها به تماشای آن‌ها نشسته‌اید اما شک نکنید که دیدن بارها و بارها آثار او به تماشا نشستن بسیاری از فیلم‌های ندیده می‌ارزد. درخت گلابی را دریابید و از سادگی و روان بودن قصه آن لذت ببرید بچه شوید با عشق نوجوانی قهرمان‌های آن‌همدل شوید. اجاره‌نشین‌ها را ببینید غرق در 100 دقیقه شوخی‌های بی‌وقفه شوید؛ مهمان مامان و همه حال و هوای رنگ‌ووارنگش را از دست ندهید و درنهایت هامون و بازهم هامون را به تماشا بنشینید.

پیشنهاد دوم: نسل دوم؛ اصغر فرهادی و سینمایش
وقتی سریال «روزگار جوانی» در شبکه پنجم صداوسیما پخش می‌شد کمتر کسی حدسش را می‌زد که یکی از نویسندگان برخی از قسمت‌ها بعدها بر روی سن سالن کداک تاتیر شهر لس‌آنجلس برود مجسمه طلایی اسکار را در دست بگیرید آن‌هم نه یک‌بار. کارگردان «قصه‌های یک شهر» که در اولین تجربه سینمایی‌اش به دور از تجربه های پیشین تلویزیونی یک عاشقانه تصویری ویژه بود.
«رقص در غبار» با بازی درخشان فرامرز قریبیان مدخل ورود به سینمای حرفه‌ای برای اصغر فرهادی بود. سینماگری که بعد از موفقیت اولین فیلمش هرسال سینمای ایران را به یک فیلم درخشان مهمان کرد؛ «شهر زیبا» فیلمی که در ادامه دغدغه های اجتماعی فرهادی در تلویزیون بود خیلی سریع او را به‌عنوان یکی از جدی‌ترین کارگردان‌های سینمای ایران در دهه 80 مطرح کرد؛ اما در ادامه «درباره الی» بود که او را یکسر و گردن از هم‌نسلان خودش در سینمای ایران بالاتر جلوه داد و او را متمایز کرد. قصه و درام پرپیچ‌وخم «درباره الی» با محوریت قضاوت یا عدم قضاوت به همراه بازی‌های درخشان بدون شک یک اتفاق ویژه در سال‌های اوایل دهه هشتاد سینمای ایران بود. دیالوگ ماندگار شخصیت شهاب حسینی به الی با بازی ترانه علیدوستی بارها و بارها در گوش سینما دوستان زنگ می‌خورد:

یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی پایانه


ساعت‌هایی از دو روز پیش رو را به دیدن و مرور فیلم‌های فرهادی اختصاص دهید. به تماشای «شهر زیبا» و «چهارشنبه‌سوری» بنشینید و از روایت‌‌های ملموس و واقعی سینمای او لذت کامل ببرید. در این بین چون احتمالاً «جدایی» و «فروشنده» را به‌تازگی دیده‌اید اولویت را بر فیلم‌های کمتر دیده‌شده او قرا دهید بر همین اساس «دایره‌زنگی» رو هم دریابید؛ فیلمی به کارگردانی پریسا بخت آور و نویسندگی اصغر فرهادی. فیلمی سرحال و سرخوش و دوست‌داشتنی با کلی شوخی بی‌نظیر که مصائب آپارتمان‌نشینی معاصر را به تصویر می‌کشد.
فیلمی که در ابتدا قرار بود نامش اجاره نشین‌های دو باشد و بعداً به «دایره‌زنگی» تغیر یافت.
پیشنهاد سوم نسل سوم؛ مهدویان و حواشی‌هایش
کم نیستند فیلم‌سازانی که در این سال‌های اخیر فیلم‌های اول و دوم خود را ساخته‌اند و به جرگه سینمای حرفه‌ای ایران اضافه شدند. به همین جهت فیلم‌های اولی زیادی را می‌توان برای این دوروزه پیش رو پیشنهاد داد از فیلم «من» سهیل بیرقی تا «در دنیا تو ساعت چنده» صفی یزدانیان و «نفس» نرگس آبیار و حتی «ابد و یک روز» سعید روستایی ؛ اما در کنار همه فیلم‌های اشاره‌شده و انبوهی فیلمی که ازقلم‌افتاده پیشنهاد ما برای این تعطیلات تماشای دو فیلم محمدحسین مهدویان در کنار هم است. فیلم‌سازی که طرفداران و مخالفان سرسختی دارد: مخالفان او بی‌هیچ توجه ای به اصل آثار او به دلیل مضامین موردعلاقه و توجه این سینماگر و وابستگی های فکری به جریان‌های سیاسی و حکومتی فیلم‌هایش را رد می‌کنند و با هزار عدله درست و نادرست کتمان هنر او می‌شوند؛ و البته طرفداران و علاقه‌مندان سینمای او هم‌چشمشان را بر روی برخی واقعیت‌ها و ناگفته‌های سیاسی اجتماعی می‌بندد و بی‌توجه به شرایط جامعه ایران او را در حد یک نابغه ستایش می‌کنند.
اما اگر از این دو دست نظر افراطی بگذریم و صادقانه اظهارنظر کنیم باید بگوییم بی‌هیچ شکی محمدحسین مهدویان به‌عنوان یک سینماگر از نسل جدید سینمای ایران یک پدیده است و فیلم‌هایش فارغ از سویه‌های فکری و جهت‌گیری عیان و بارزش ازنظر هنر سینما هیچ کمی و کاستی ندارد او با فیلم اولش «ایستاده در غبار» طوفانی در سال خود به پا کرد و در کنار «ابد و یک روز» روستایی به‌عنوان شگفتی‌های جشنواره فجر مطرح شد و در ادامه هم به سراغ قصه‌ای تماماً خط قرمزی رفت و دوربین خودش را در دل ماجراهای دهه ملتهب شصت و درگیری‌های گروهک مجاهدین با نظام قرار داد.
تکنیک مستند – روایی فیلم‌های مهدویان که به مدد دوربین مدیر فیلم‌برداری‌اش هادی بهروز ؛ بازی‌های درخشان هر دو فیلم (به‌خصوص هادی حجازی‌فر در نقش حاج احمد توسلیان و جواد عزتی در نقش بازجو) موسیقی حبیب خضاعی‌فر همه و همه به مدد تکنیک‌های کارگردانی او آمدند تا دو فیلم درخشان را پدید بیاورند. اگر به هر دلیلی فرصت نکردید این دو فیلم رو بر روی پرده‌های سینما ببیند این دو روز تعطیلی فرصت مناسبی است که همه پیش‌فرض‌هاتون رو به کنار بگذارید و به تماشای فیلم‌های مهدویان بنشینید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان