بی اشتهایی در شیرخواران

آیا شیرخواران هم دچار بی اشتهایی می شوند؟ به دلایل متعدد، کودکان شیرخوار هم ممکن است دچار بی اشتهایی شوند ( بدون این که مشکل جسمی داشته باشند )

بی اشتهایی در شیرخواران

آیا شیرخواران هم دچار بی اشتهایی می شوند؟

به دلایل متعدد، کودکان شیرخوار هم ممکن است دچار بی اشتهایی شوند ( بدون این که مشکل جسمی داشته باشند ). در این حالت از شیرخوردن و تغذیه شدن خودداری می نمایند و سرانجام دچار سوء تغذیه می گردند. بی اشتهایی در دوره ی شیرخوارگی معمولاً بعد از 8 ماهگی شروع می شود، یعنی از زمانی که کودک می تواند قاشق به دست بگیرد و تمایل پیدا کند که خودش غذا بخورد. ممکن است کودک شیرخوردن از طریق پستان مادر را رد کند ولی تمایل داشته باشد با بطری شیر بخورد یا برعکس، و یا به راحتی از طریق پستان و بطری شیر بخورد ولی غذاهای مایع را نخورد. ممکن است والدین متوجه زمان گرسنه شدن فرزندشان نشوند، یا کودک هیچ وقت ابراز گرسنگی نکند و موقع تغذیه بیش تر به بازی بپردازد (بازی با بطری یا قاشق). این گونه رفتارهای اجتنابی کودک، باعث اضطراب و تنش در والدین به ویژه مادر می گردد. مادر ممکن است با چرب زبانی، خواهش و تمنا یا التماس، وعده و وعید دادن، تهدید و زور، گول زدن و یا... سعی داشته باشد به فرزندش غذا بخوراند. تغذیه کردن شیرخوار در این شرایط منجر به پدید آمدن صحنه ی نبرد بین مادر و کودک می شود و اغلب هم مادر در این نبرد شکست می خورد و دچار یأس و ناامیدی می گردد و در نهایت تعارض بین طرفین بیش تر می شود. در نتیجه، از یک طرف کودک تنفر بیش تری از تغذیه پیدا می کند و از طرف دیگر مادر دچار خستگی، درماندگی و تنفر از فرزندش می شود.
مادر که به شدت نگران وضعیت تغذیه ی کودک است، بدون آن که متوجه باشد کودک گرسنه است یا عصبانی، سعی در تغذیه ی او دارد. اگر به کودک اجازه داده نشود که خودش هم در تغذیه شدن مشارکت نماید ( مثلاَ قاشق به دست بگیرد و یا با غذا و بطری شیر بازی کند )، و یا آن چه را که دوست دارد بخورد، به اجتناب بیش تر از غذا خوردن دچار می گردد.
در حقیقت غذا خوردن و غذا نخوردن یک رفتار کنترلی متقابل بین مادر و کودک است. از یک طرف کودک می خواهد خود کنترل رفتار را به دست گرفته، به استقلال برسد و وابستگی خود را کم تر کند ( یک رفتار طبیعی و ذاتی است ) و از طرف دیگر مادر به علت نگرانی های فراوان سعی در کنترل کودک دارد و می خواهد خودش او را تغذیه نماید و بر اساس نقطه نظرات خود نوع غذا را برای کودک انتخاب کند و لذا اجازه ی انتخاب را به کودک نمی دهد و برای این که کودک خودش را کثیف نکند قاشق و ظرف غذا را در اختیار وی نمی گذارد، به این حالت اصطلاحاً « جنجال بر سر قاشق » می گویند.
اغلب کودکانی که دچار این نوع مشکل تغذیه ای هستند، حتی تا سنین دبستان هم از بعضی اختلالات خوردن به درجاتی رنج می برند. ممکن است تا سال های بعد تحت بعضی شرایط اشتهای آن ها کم شود. مثلاً در میهمانی ها، جشن ها، مسافرت یا وقتی هیجان زده می شوند دچار کم اشتهایی می گردند. در این کودکان با ایجاد آرامش، اشتهای آن ها بهبود می یابد.

درمان بی اشتهایی دوره ی شیرخوارگی:

ابتدا باید وضعیت مزاجی ( خلق و خو ) کودک را با والدین در میان گذاشت، این وضعیت شامل نظم داشتن یا نداشتن در عادات روزمره مثل گرسنه شدن و الگوی خواب، شدت واکنش های هیجانی و گریه کردن و میزان پاسخ به محرک های محیطی می باشد. والدین لازم است خودشان را با این خلق و خو تطبیق بدهند. کودکانی که خیلی آرام هستند و واکنش های هیجانی آن ها کند است نیاز به توجه عاطفی و محبت بیش تری دارند. آن ها ممکن است اگر گرسنه هم شدند گریه و ناله نکنند، لذا مادر باید در فواصل معین آن ها را تغذیه کند. این گونه کودکان نیاز به محرک های بیش تر و شدیدتر ( دیداری و شنیداری ) دارند. بهتر است بیش تر و بلند تر با آن ها صحبت شود، اسباب بازی های صدادار و بزرگ تر برای آن ها خریداری شود و به تماشای مناظر طبیعی ( رودخانه، حیوانات، درختان ) برده شوند.
برعکس، کودکانی که پر تحرک، پر جنب و جوش و عصبی هستند نیاز به محیط های آرام تر دارند و باید محرک های محیطی آنان را محدود تر نمود. آن ها در زمان تغذیه به محیطی ساکت و کم نور نیاز دارند. هر حرکتی یا صدایی ممکن است تمرکز آن ها را برای شیرخوردن به هم بزند. در زمانی که هیجان زده و عصبی هستند، بهتر است تغذیه نشوند و قبل از شیردادن به آن ها با روش های مختلف ( نوازش، بغل گرفتن، موسیقی ملایم ) سعی کنیم ابتدا آنها را آرام کنیم و سپس شیردهیم. بعد از در نظر گرفتن وضعیت مزاجی و هماهنگ ساختن خود با کودک، لازم است نگرانی ها و هیجانات والدین مورد کند و کاو قرار گیرند. احتمالاً مشکلاتی که مادر در بارداری های قبلی داشته ( نازایی، سقط و غیره ) می توانند تأثیر هیجانی روی والدین گذاشته و این تأثیر هنوز هم ادامه داشته باشد. باید به والدین آموزش داد که کودک را در فواصل 3 تا 4 ساعت تغذیه کنند و بین هر وعده به غیر از آب هیچ نوع خوراکی دیگری به کودک داده نشود.
این نظم به ایجاد یک نظم درونی در شیرخوار منجر می گردد. مهارت های «خود تغذیه کردن» را باید به تدریج به کودکان آموزش داد. ولی نباید آموزش این مهارت ها در زمینه ی مقدار و حجم غذا ( کم یا زیاد خوردن ) باشد بلکه می توان چگونه قاشق در دست گرفتن و چگونه در دهان گذاشتن غذا را به آن ها یاد داد. اواخر دوره ی شیرخوارگی بهترین زمان آموزش مهارت های تغذیه است. در این مرحله لزومی ندارد به کودک تأکید کنیم چه بخورد و چه نخورد یا چه قدر بخورد. کودک باید یاد بگیرد که مقدار مصرف غذا را بر اساس احساس گرسنگی یا سیری خودش تنظیم کند. غذا خوردن کودک نباید به صورت یک رفتار نمایشی برای والدین باشد یعنی این که از وی نخواهیم که مرتب در حضور والدین غذا بخورد. لزومی ندارد نحوه ی غذا خوردن او را کنترل کنیم و از آن ایراد بگیریم، بلکه باید غذا خوردن کودک به صورت یک رفتار معمول روزمره باشد که ضمن آن سعی در آموزش و تقویت این رفتار داشته باشیم.
باید فرزندمان را عادت بدهیم که در حین غذا خوردن به تماشای تلویزیون یا بازی نپردازند و تمام توجه و تمرکز خود را معطوف به غذا خوردن کنند. البته لازم به ذکر است که منظور از آموزش، بیش تر رفتار خود والدین است چون کودکان همچون دوربین فیلم برداری تمام حرکات و رفتار اطرافیان به خصوص پدر و مادر را ضبط می کنند و اغلب از رفتار والدین الگو می گیرند نه از امر و نهی های آنان.
اگر کودک در حین غذا خوردن رفتارهای نامناسب از خود نشان دهد ( مثلاً بالا رفتن از مبل و صندلی و یا پرت کردن غذا و ظروف و قاشق ) باید از روش وقفه استفاده کنیم.
کلاس های آموزشی ویژه ی خانواده در زمینه ی مسائل پیشگفت در بعضی مراکز مشاوره وجود دارند که می توانند بسیار مفید باشند. البته در موارد شدیدِ بی اشتهایی شیرخوارگی ممکن است کودک نیاز به بستری شدن داشته باشد.
منبع مقاله :
عطاری، عباس؛ (1387)، اختلالات تغذیه ای (مشکلات رفتاری تغذیه در کودکان)، تهران: نشر قطره، چاپ اول
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر