مقدّمه
ادبیات مهدویّت از دیرباز در قالب های گوناگونی از جمله داستان، شعر، دلنوشته، جُنگ و. . جریان یافته است و نویسندگان و شاعران مختلفی در این وادی ره پیمودهاند. حال در این مسیر، برخی آثار دستخوس تکرار و سنتهای کلیشهای شده است و برخی دیگر با شکستن حد و مرز تعیین شده و با درانداختن طرحی نو، زلال تازگیها و خلّاقیتها را در رگهای فرسوده شعر و نثر جاری نموده اند. شاید بتوان گفت سنّت و نوآوری دو مفهوم درهم تنیده است که راه خود را از دو مسیر جداگانه می گشاید و به جلو می رود. «سنّت و نوآوری، دو جنبه استمرار فرهنگ یک قوم یا ملّت است. برای آنکه سنّت استمرار یابد، باید به مدد نوآوری متحوّل شود... و هر نوآوری و بدعتی در شعر و ادب، مستلزم خروج از سنّت و فراتر رفتن از آن است.» (رضوی، 1387: 3)سنّت ها اگر در فرایند تکرار و عادت، جامه روزمرگی بپوشند، کسالت ذهن و روح را به دنبال دارند و سپس در چرخهٴ روزمرگی و ایستایی، زمینه های خستگی جان را به دنبال دارد.«اگر سنّت تکرار شود و این تکرار در پرتو نوآوری و بدایع و نبوغ تازه، مشمول تحوّل نگردد، انحطاط آغاز می شود.» (همان:59)فراتر رفتن از سنّت ها و بر هم زدن قالب های همیشگی همّتی ژرف می طلبد و خلّاقیتی لطیف؛ تا در سایه آن پرده ها کنار رود و جلوه هایی نو فراروی مخاطب نمایان گردد. از این رو «آشنایی زدایی به برداشت تازه و جدیدی از ادبیات رهنمون میشود؛ برداشتی که نه بر ادامه و تقلید از گذشته بلکه بر گسستهای ناگهانی از آن و پیدایش قواعد هنری نو، و شکستن عادت ها، استوار است و سبکی جدید را پیریزی و معرفی میکند.» (رضایی هفتادر و دیگران، 1392: 88)بنابراین شایسته و بایسته است زبان شعر و نثر دستخوش تکرار و یکنواختی نگردد و در آسمان بی کران نوآوری ها و تازگی ها فرابالد. این امر به ویژه در ادبیات دینی از جمله ادبیات مهدویّت ضرورتی تام می یابد و لازم است در این مسیر، صاحب قلمان، رسالت خود را بشناسند و به تناسب روحیات مخاطب جلوه هایی از مهدویّت را به آنان بنمایانند تا بتوانند پنجره ای از کمال و معنویت را به روی آنان بگشایند.
گونه های نوآوری در ادبیات مهدویت:
نوآوری در زیباترین حالت خود، گرد و غبار تکرار و روزمرگی را از پهنهٴ آثار میزداید و با سیر در کهکشان بیکران ادبیات، جلوههایی تازه، بدیع و ناب را پیش روی مخاطب میگشاید. در این راستا، متون دینی به خاطر پیوندی که با باورهای مردم مییابد، اگر به مدد نوآوری و آشناییزدایی شکوفا نشود، در چارچوب تکرار و عادت، بالیدن را از یاد میبرد و ذوقی در مخاطب برنمیانگیزد. ادبیات مهدویت نیز با حرکت در جاده امید و انتظار، شور، ذوق و نوآوری فراوانی را میطلبد تا در مسیر زمان دچار تکرارهای دست و پاگیر نشود و بتواند با مخاطب، به ویژه گروه سنّی کودک و نوجوان، تعامل لازم را برقرار نماید و کام جانشان را با جرعههایی از خنکای مفاهیم ناب مهدوی سیراب و تازه کند.
در این پژوهش، نوآوریهای به کاررفته در متون ادبی مهدوی را در چهار شاخهٴٴ زیر بررسی نمودهایم:
1- حوزهٴ زبان
2- فرم و ساختار
3- معنا و محتوا
4- صور خیال
یکی از مهم ترین ابعاد آشنایی زدایی به زبان و بیان مربوط می شود. «آشناییزدایی افزون بر گونه ها و پدیده های دیگر در حوزهٴ زبان نیز تعمیم می یابد؛ یعنی این که آفرینشگر در فرایند کاربرد زبان باید این آشنایی زدایی را انجام بدهد تا صور زبان از چارچوب کسل کننده، متعارف و قاعده ای آن بیرون شود و زبان متمایز و متفاوت شده از حالت معمولی آن بیرون گردد.» (فرهاد، 1395: 2)
گونه های نوآوری در حوزه زبان
1-1- واژگان:
«واژه» مهمترین ابزاری است که شاعر و نویسنده در دست دارد. او مفاهیم را در قالب واژگان می ریزد و به مخاطب عرضه می دارد. «واژه ها در پردهٴ پنهان خویش، انرژی های شگرفی را فرو فشرده اند و شاعر توانا کسی است که بتواند با ترفندی شایسته، هرچه بیشتر، این انرژی ها را آزاد و کلام خود را رستاخیز کند.» (حسن لی، 1383: 103)
در این میان گزینش به جا و به موقع واژگان امری لازم به نظر می رسد و در این راستا توجّه به روحیات و درک و دریافت خواننده و به کاربردن واژه هایی متناسب ضروری و مبرهن است. متأسفانه در متون دینی گاه این مهم به دست فراموشی سپرده می شود و در گزینش واژه های مناسب دقّت لازم صورت نمی گیرد. در این پژوهش بر آن شدیم تا از دایرهٴ تکرار و عادت فراتر رویم و دریچه ای از شگردهای نوِ واژه پردازی را –که در متون مهدویّت به کار رفته است- انعکاس دهیم.
انواع نوآوری در واژگان متون ادبی مهدویّت:
1-1-1- ترکیب های تازه و بدیع:
در فراهنجاری واژگانی «شاعر با توانایی و استعدادی که دارد واژگان و ترکیبات جدیدی را ابداع می کند که تا آن زمان کاربرد نداشته است. واژه در شعر نقش اساسی و بسزایی ایفا می کند و زمانی که بکر و بدیع باشد وجه برجستگی زبان را بیشتر نمایان خواهد کرد.» (مدرّسی، 1388: 49) در کتاب «کجاست ردّ پای تو؟ » شعری از «صابر امامی» به کار رفته است که می تواند نمونه ای برای این موضوع باشد: ابریشم پروازتان، در سایه دست چه کس، رنگین و تابان مانده است؟... آن چشم های مثل اشک و قطرهٴ بارانتان، در بارش موسیقی ناز و نوازش های کی، در خواب های مخملین گم می شود؟/16و 17. در این جا، ترکیب های «ابریشم پرواز» و «خواب های مخملین» بدیع و تازه است. در این کتاب شعری نیز از رودابهٴ حمزه ای به کار رفته است که در آن، ترکیب «جمکرانی شدن» نوآوری پدید آورده است: امشب دل من دل پر از احساسم، از عطر نماز، جمکرانی شده است/22. و یا «جواد محقّق» با آوردن ترکیباتی جدید، همچون شهر شب آباد و خدارنگ، نوآوری زیبایی را پدید آورده است: تا صبح برگردد به این شهر شب آباد/33؛ باغی که گل های خدارنگش همیشه، در چشم های مردم عالم بخندد/33. رضا بابایی نیز در کتاب ندبه های دلتنگی می گوید: یک جمکران آرزو می سازم.../19؛ دریغ از شیرینی یک حبّه قند در ظرفهای هیچ بار مصرفی که در آن حلوای صنعت خیرات می کنند/49. به کار بردن ترکیب هایی نظیر «یک جمکران آرزو»، «هیچ بار مصرف» و «حلوای صنعت» در ادبیات کودک و نوجوان، بدیع و خلّاقانه است.
1-1-2- نوآوری از طریق جابه جایی صفت و موصوف: گاه هنجارشکنی و درهم ریختن یک ترکیب وصفی، تازه و بدیع است؛ به مثال زیر که از کتاب «به احترام آفتاب» انتخاب شده است توجّه فرمایید: با تو می شود رقصان، سبزِ گیسوانِ بید/24 (دولت آبادی با ترکیب «سبزِ گیسوانِ بید» -که در آن جابه جایی صفت و موصوف رخ داده است- دست به نوآوری زده است)؛ و یا در کتاب «کجاست ردّ پای تو» شعر از «مریم تکینی» به کار رفته است: خوب است در زلال نگاهت، از باغ سبز خاطره گفتن/20 (در این جا مریم تکینی با درهم ریختن «نگاه زلال» نوآوری پدید آورده است.
1-1-3- فارسی سازی واژگان عربی:
آن چه بیش از هرچیز در پهنای آثار مهدویت رخ نمود، نامناسب بودن واژه ها با گروه سنّی مورد نظر است؛ به گونه ای که گاه زیاده روی در کاربرد واژگان دشوار و عربی، در هم ریختن پل های ارتباطی با مخاطب را به دنبال دارد. در این میان در کتاب «امام مهدی» نوشته «حسن فتّاحی» نوآوری زیبایی دیده شد و آن، فارسی سازی برخی واژگان است. به نمونه های زیر –که از این کتاب انتخاب شده است- توجّه نمایید:
روزی امام کسی را به دنبال «ابوادیان» فرستاد... هرکس بگوید که در کیسه ای که همراه داری چیست، او امام توست... مردی بود به نام «عثمان پسر سعید»... واژه های مشخّص شده، در بسیاری از کتاب های داستان ویژه کودک و نوجوان، به صورت «ابوالادیان»، «همیان» و «عثمان بن سعید» به کار رفته است.
1-1-4- به کار بردن واژگان عامه:
پیوند واژگان زبان عامه و ادبیات، خود نوعی فراهنجاری ادبی و آشنایی زدایی است. زبان عامه به خاطر سادگی، صمیمیت و پیوند با ذائقهٴ مخاطب، دلنشین و جذّاب است. گاه وارد کردن واژگانی از این دست، به ویژه به حوزهٴ شعر، زیبایی می آفریند؛ در نمونه های زیر –که از کتاب «من و آقای خورشید» انتخاب شده است، واژگان عامیانه موج می زند: پدر چشمش ضعیف است، برایش سو بیاور/5؛ ببین آقای خورشید، همه گیج اند و حیران/9؛ به چشمانت زدم زل/16؛ تو که با او رفیقی/19؛ اگرچه هیچ چی نیست/24
نویسنده با وام گرفتن واژه های «سو»، «گیج» و «رفیق» از زبان عامّه، نوآوری زیبایی را سبب شده است.
و یا در کتاب «کجاست ردّپای تو» نمونه هایی از این قبیل به کار رفته است:
یک روز می آید کسی، دلواپس او مانده ایم، خواهی نخواهی می رسد، پیغام او را خوانده ایم/112.
حسین احمدی با اصطلاح «خواهی نخواهی» -که در حوزهٴ زبان عامّه است- نوآوری آفریده است. صابر امامی نیز با ترکیب «لم می دهد» نوآوری را در عرصه شعر کودک دنبال نموده است: پرهای نرم سینه تان، بر دست های آبی و گرم چه کس، لم می دهد؟... 16.«رضا بابایی» نیز در کتاب «ندبه های دلتنگی» واژه «می لولند» را به زیبایی به کار برده است: بی انتظار گامهای خورشید چه تقویم ها که همه در سطر می لولند/55؛
1-1-5- استفاده از واژگان زندگی مدرن: گاه استفاده از واژگان جدید و مربوط به زندگی مدرن زیبایی و آشناییزدایی پدید میآورد. مثلا «سید سعید هاشمی» در کتاب «من و آقای خورشید» می گوید: خیابان تنگ و تار است. .. پر است از بوی بنزین/8؛ گره خورده ترافیک، در این آلودگی ها/8؛ دو تیم خوب و یکدست. .. تو هم داور قبول است؟/21 (ورود واژگان مرتبط با زندگی مدرن، نظیر بنزین، ترافیک، تیم و داور در شعر کودک، کم سابقه و شاید بی سابقه به نظر می رسد)
1-1-6- واژگان اسطوره ای:
به کار بردن واژه هایی که ریشه در باورهای دیرین مردم دارد، نوعی تازگی به همراه دارد؛ در شعر زیر که از کتاب من و آقای خورشید انتخاب شده است، نمونه هایی از این دست به کار رفته است:شبیه یک هیولاست/12 رضا بابایی نیز در کتاب ندبه های دلتنگی چنین می گوید: خیابان ها پر از غولهای آهنی شده اند/33. کاربرد واژگان اسطوره مانند، همچون هیولا در عرصه شعر کودک، تازه و بدیع می نماید.
1-1-7- باستان گرایی واژگانی:
یکی از شیوه های آشنایی زدایی ساختاری، به کار بردن واژه ها و فعل های قدیم است. (دشتی، 1390: 72) این قبیل واژه ها که از زبان معیار امروز عقب رفته است، برخلاف عادت ها و هنجارهایی است که نویسندگان و شاعران به آن خوکرده اند.
این نمونه در کتاب ندبه های دلتنگی، فراوان به کار رفته است: پرچم ظهور، از هم اینک، اهتزاز خود را بر بام هستی، سماع می کند/39؛ تا مگر صدای شکستن خود را به زیر گام های تو بنیوشد/45؛ از هیمنه نور، از هیبت جور/59؛ خموشانه می مویم/74.
1-1-8- انتخاب عنوان زیبا و جذّاب و دوری از کلیشه ها: عنوان، نقطه آغاز هر نوشته و اوّلین پنجره ای است که پیش روی مخاطب گشوده می شود. بنابراین اگر این اوّلین و مهم ترین قدم، خلّاقانه برداشته شود، سیر آتی نوشته نیز به خوبی فراهم می گردد. گاه عنوان های کلیشه ای و نخ نما بر آثار مهدوی رخ نموده است؛ عنوان هایی که در همان گام نخست، از موضوع، پرده برمی دارد و هیچ گونه کنجکاوی و تفکّری را در مخاطب برنمی انگیزد؛ نظیر عنوان های «امام مهدی» و یا «هشت قدم در کوچه باغ انتظار». بنابراین شایسته است عنوان به گونه ای انتخاب شود که علاوه بر تحریک حسّ کنجکاوی مخاطب، از گیرایی و زیبایی نیز بهره مند باشد.
گاهی شاعران و نویسندگان، با کنار زدن واژه های از پیش تعیین شده و کلیشه ای، عنوان هایی خلّاقانه و بدیع بر سرلوحه اثر می نشانند؛ عنوان هایی که از طریق تلمیح (تو را من چشم در راهم)، تشبیه (شیرین چون عسل)، طرح سؤال (کجاست ردّ پای تو؟) و. .. خواننده را مشتاق می کند تا پرده از روی موضوع کنار رود.
گاه نیز استعاره، بهانه ای می شود برای خلق عنوان های بدیع؛ نظیر: آن قصّه پنهانی، به احترام آفتاب، پدری مهربان برای همه، من و آقای خورشید، تماشای آفتاب، خورشید نیمه شب، چلچراغ، از زبان آینه ها، آفتاب خانه ما و. ... در این راستا، عنوان کتاب «محمّد دوباره می آید» علاوه بر خلق زیبایی و پیوند استعاره و ایهام، با توجّه به این که نام اصلی امام مهدی (عج)، محمّد است، شباهت قیام حضرت محمّد (ص) و امام مهدی (عج) را به ذهن متبادر میکند. یکی از بخش های کتاب ندبه های دلتنگی نیز با نام «یک جمکران آرزو»، زیبایی و تازگی خاصی را از آن خود نموده است.
1-1-9- نوآوری در کاربرد حروف اضافه: گاهی نیز نوآوری از دایره اسامی و ترکیبات بیرون می آید و به حوزهٴ حرف اضافه سرک می کشد؛ این جاست که این حروف، جامهٴ همیشگی را از تن بیرون می آورد و در قالبی جدید رخ می نماید. در کتاب به احترام آفتاب، شعری از علیرضا آقابالایی ذکر شده است که حروف اضافه را در چهارچوبی جز صورت متداول خود به کاربرده است:
به باغ زندگانی می شود سبز، ز باران صفایت شاخه زرد/16 (حرف اضافه «به» به جای «در» به کار رفته است)؛ اگر آیی شب تاریک گردد، به باغ آسمان، دریای آبی/16 (کاربرد حرف اضافه «به» به جای «در»)؛ و یا در همین کتاب از تقی متقی شعری آمده است که در یکی از بیت های آن، حرف اضافه به گونه ای متفاوت بیان شده است: مادر به هر نماز، خوانَد تو را بلند/42 (کاربرد حرف اضافه «به» به جای «با»)؛ وحید نیکخواه آزاد نیز حرف اضافه را به گونه ای متفاوت به کار برده است: بر تو دل بسته ایم/57 (حرف اضافه «بر» به جای «به»)
1-2- نوآوری در حوزهٴ لحن و بیان: به لحاظ این که نویسنده با انتخاب نوع لحن، چگونگی تعامل با خواننده را رقم می زند، هرچه در انتخاب آن دقّت بیشتری به خرج دهد، می تواند همدلی و صمیمیّت بیشتری را در در خواننده برانگیزد. در بررسی متون ادبی مهدویّت ویژهٴ گروه سنّی کودک و نوجوان، لحن های گوناگونی مشاهده شد؛ لحن هایی ازقبیل ادبی و فاخر، رسمی، جدّی و خشک، غم آلود، ساده و صمیمی، عالمانه و. ... در میان این لحن های مختلف که زیبندهٴ آثار مهدویّت شده است، جای لحن طنزآلود، تاحدودی خالی مانده است؛ به گونه ای که در بررسی 31 اثر، تنها در لحن کتاب «پدری مهربان برای همه» رگه هایی از طنز دیده شد و بدین سان نویسنده با درآمیختن جملات کتاب با این لحن، تعامل و همدلی بیشتری را در خواننده سبب شده است.
2- نوآوری در فرم و ساختار
توجّه به ساختار و لایه های ظاهری، به خصوص آن جا که مخاطب، کودک و نوجوان است، حسّاسیت ویژه ای می طلبد و در نظر گرفتن ذوق و سلیقهٴ مخاطب، به ایجاد ارتباط با خواننده، کمک شایانی خواهد نمود.
2-1- توجّه به جنبه های ظاهری اثر
یک اثر ویژهٴ گروه سنّی کودکان قبل از این که از طریق محتوا با مخاطب ارتباط یابد، از طریق جنبه های صوری (از قبیل رنگ آمیزی، چیدمان جملات، تصاویر، طرح ها و. ..) کودک را با خود همراه می نماید؛ بنابراین بهتر است صاحب قلمان، در تدوین اثر از جنبه های ظاهری و ذوقی کتاب بازنمانند این نکته را در نظر بگیرند که گاه زبان تصویر و رنگ ها رساتر از زبان جمله ها و واژگان است و این بُعد هرچه تازه تر و چشم نوازتر باشد، موفّقیت بیشتری را در تعامل با مخاطب از آن خود خواهد کرد.
در این پژوهش و در میان 31 اثر ادبی که با موضوع امام مهدی (عج) برای کودکان و نوجوانان تدوین شده است، کتاب «هشت قدم در کوچه باغ انتظار» در بستری از تنوّع جریان می یابد و با ساختاری متفاوت و جُنگ گونه و با طرح ها و رنگ های گوناگون و تصاویری مرتبط با موضوع، دست مخاطب را می گیرد و قدم به قدم جلوه هایی از مفاهیم مهدویّت را به او نشان می دهد.
کتاب «زیباترین دیدنی» نیز با سختاری متفاوت، در راستای ارائهٴ مطلب از تصاویری بدیع، زیبا و جذّاب استفاده نموده است؛ تصاویری که به دلیل تازگی بر خوانندهٴ کودک و نوجوان تأثیرگذار است.
2-2- آشنایی زدایی در قالب:
اشعار مهدویّت در قالب های مختلفی رخ نموده است؛ ازجمله: چهارپاره، غزل، مثنوی، رباعی، نیمایی آزاد و. .. و در این میان، چهارپاره پهنای بیشتری از اشعار کودک و نوجوان را به خود اختصاص داده است.
در این راه گاه شاعر از مرز عادت فراتر رفته و مضامین مهدویّت را در قالب هایی جدید می ریزد؛ قالب هایی که حضور آن ها در این عرصه چندان تجربه نشده بود؛ همچون پیوند قالب های شعری باهم؛ نظیر غزل- سپید، غزل- مثنوی و غزل- قصیده. (سنگری، 1390: 2)در این راستا در کتاب به احترام آفتاب، سه پاره ای از شکوه قاسم نیا ذکر شده است که در نوع خود و در میان 116 شعر بررسی شده، تازگی دارد:
تو خورشیدی که می تابی، از آن بالا به روی ما، ز روی گنبد آبی/ تو بارانی که می باری، پیام سبز رستن را، برای سبزه ها داری/ بهاری تو صفا داری، تو پیغام شکفتن را برای قلب ما داری. ../38.
پروین دولت آبادی نیز در قالبی جدید، از امام عصر می گوید؛ قالبی که تلفیقی از مثنوی، چهارپاره و غزل است: با تو می شود رقصان، سبز گیسوان بید، باز آورد باران، رشته رشته مروارید/ همچو ابر گوهربار، دیده مرا یادآر، چشم در ره خورشید، دل نهاده بر امّید/تا بهار بازآید، مهر و مردمی باید، دوستی ز در آید، ره به خانه بگشاید/ با خود آورد شادی، یار مهربان شاید/24؛ سوّمین موردی که رنگ وبویی از نوآوری دارد، به شعری از وحید نیکخواه مربوط می شود که در همین کتاب آمده است: ای بهار ای بهار، ما همه بی قرار، مانده در انتظار، مانده در انتظار، کی می آیی/ ما که جان خسته ایم، بر تو دل بسته ایم، با تو پیوسته ایم، پس کجایی؟. ../57 (این شعر، از چند بخش تشکیل شده است که در هر بخش تمام مصراع ها جز مصراع آخر قافیه دارد. این شعر به مسمّط شباهت بسیاری دارد؛ جز این که مصراع های آخر در بعضی بخش ها هم قافیه است و در بعضی بخش ها، قافیه، یکسان نیست.)در کتاب محمّد دوباره می آید، شعری مسمّط گونه آمده است: (شباهت این شعر با مسمّط در این است که از چند قسمت تشکیل شده است و مصراع های آخر هم قافیه اند؛ امّا برخلاف مسمّط، قافیه در مصراع های هر قسمت یکسان نیست.): تو چون بهاری، بهار گل ها، بهار سبزه، بهار بستان/ بهار چشمه، بهار برکه، بهار دریا، بهار باران. ../10.
2-3- آشنایی زدایی نوشتاری
نوآوری در فاصله گذاری شعر و بهره گیری از شکل دیداری و چینش متفاوت مصراع ها و بیت ها، یکی از مواردی است که در القای بهتر و مؤثّرتر مفهوم نقش بسزایی دارد. (همان: 2)
در هم ریختن چیدمان ظاهری و شکل نوشتاری جمله ها و شعرها، علاوه بر ایجاد تنوّع، برای کودک و نوجوان، چشم نواز و دلنشین است. شعر «پروین صمصامی» -که در قالب مثنوی سروده شده است- نمونه ای بر این موضوع است:
دست هایم پر شده از پینه های انتظار
گفته بودی
خواهم آمد وقت لبخند بهار
من صبورم
صبر امّا ناشکیبی می کند
شاید او هم
با دل تنگم غریبی می کند.../35
2-4- استفاده از بازی و طرح معما
در بررسی متون ادبی مهدویّت و آن جا که چهارچوب های تکراری و دست و پاگیر، راه را بر نبوغ نویسندگان و شاعران می بندد، برخی با هنجارشکنی و گریز از قواعد از پیش تعیین شده، طرحی نو درانداخته اند؛ از جمله در کتاب «همه جا با امام مهربان» کار زیبایی به چشم خورد و آن، ارائه معمّاهایی ساده و کودکانه مربوط به تصاویرِ هر داستان است. این معمّاها که بیشتر جنبه بازی دارد، تعامل بیشتر با کودک را به دنبال دارد.
در کتاب «هشت قدم در کوچه باغ انتظار» نیز طرح هایی بازی گونه برای نوجوانان تدارک دیده شده است؛ طرح هایی که در قالب جدول، معمّا، خوش نویسی و. .. جاری می شود و کتاب را از خشکی و یکنواختی بیرون می آورد.
2-5- نوآوری در فضاسازی
اکثر داستان های مهدویّت که برای کودکان و نوجوانان پرداخته شده است، مربوط به زمان گذشته و محلّ سکونت امام حسن عسکری (ع) است. در این میان، کتاب های «پدری مهربان برای همه» و «همه جا با امام مهربان» در این زمینه نوآوری زیبایی آفریده اند؛ بدین معنی که داستان را از انحصار گذشته بیرون کشیده اند و آن را به زمان حال پیوند داده اند و در این مسیر، از فضاهای مربوط به اکنون (ازجمله فضای کلاس درس، فضای خانه و. ..) بهره گرفته اند. به نظر میرسد ارائهٴ داستان در فضاهایی که برای کودکان و نوجوانان محسوس تر و ملموس تر است، هم حسی بیشتری را در آنان برمی انگیزد.
3- نوآوری در محتوا
در این جا ذیل دو عنوان «موضوع» و «مخاطب» بحث خود را دنبال می کنیم.
3-1- موضوع
با توجّه به کتاب های بررسی شده، موضوع عمده داستان های مهدویّت را می توان چنین برشمرد:
پرداختن به جلوه هایی از زندگی امام عصر (عج)؛ ازقبیل تولّد، دوران کودکی، زندگی مخفیانه و. ..، بیان کراماتی از زندگی امام زمان (عج)، شرح مسائل مربوط به ظهور و. .. در این راستا کتاب «همه جا با امام مهربان» از فاطمه وفایی از موضوعات کلیشه ای گذر می کند و در قالب داستانک هایی ساده و صمیمی، علاوه بر ترسیم مهربانی و عطوفت امام، به بیان این موضوع می پردازد که امام مهدی (عج) در جای جای زندگی کودکان حضور دارد. این جاست که امام زمان نیز از حالت انتزاعی و دور از دسترس بودن خارج می شود. در این میان شاید بتوان کتاب «پدری مهربان برای همه» (زیر نظر حسن محمودی) را از نظر موضوع، برجسته تر از دیگر کتاب ها برشمرد؛ چراکه در این کتاب از موضوعاتی سخن به میان می آید که بیشتر، ذهن کودک و نوجوان را درگیر خود نموده است. در اشعار مهدویّت نیز موضوعاتی نظیر توصیف امام عصر (عج)، میلاد امام عصر، انتظار، ظهور، زیبایی های ظهور و. .. مطرح می شود. حال آن که کتاب «من و آقای خورشید» از مضامین بدیع تری نسبت به دیگر کتاب ها برخوردار است. چرا که شاعر مخاطب را خوب دریافته است و از دید او به اطراف می نگرد. شاعر جامه انتزاعی را از قامت شعر بیرون می آورد و موجی از اندیشه ها و خواسته های ساده، صمیمی و کودکانه را در بستر شعر جاری می کند: برای پای مادر، کمی دارو بیاور، پدر چشمش ضعیف است، برایش سو بیاور... برای هر کبوتر، کمی دانه، کمی جا، کمی اخلاق خوش هم، برای ناظم ما... نکردم خوبی امروز، کمی شرمنده هستم، فقط این بیستم را، برایت می فرستم./27-24. در کتاب «به احترام آفتاب» نیز شعری از «عرفان نظرآهاری» آمده است که در آن، غم غربت صاحب الزّمان ترسیم می شود:. .. کسی که درد دارد/ ولی دوا ندارد/ شکستن دل او/ چرا صدا ندارد.../56؛ جواد محدّثی نیز در همین کتاب، از قربانی شدن عاطفه ها در پیشگاه تمدّن شکوه می کند: دنیای پر تلاطم و پراضطراب ما/ ای پادشاه عدل، در انتظار توست/ طوقی شده تمدّن ما بر گلوی ما... احساس مهر و عاطفه را سر بریده ایم.../43.
شاید بتوان گفت بدیع ترین موضوعات در کتاب «محمّد دوباره می آید» به کار رفته است؛ مضامینی همچون شباهت قیام امام مهدی (عج) و حضرت محمّد (ص): خبری می رسد به گوش زمان، که محمّد دوباره می آید... خودش از نو مدینه می سازد، این مدینه همه مسلمانند، کوچه ها، کوچه بنی هاشم، اهل بیتش هزار سلمانند/ 6؛ پیوند ندبه و انتظار: ندبه مثل سؤال بزرگی است، ندبه یعنی چرا و چگونه، ذهن دنیا تعلّق ندارد، سوی انسان پاک و نمونه؟... ندبه هرچند زاری و گریه، نوعی آغاز لبخند و شادی است، نوعی آمادگی ظهور است، جای بی حالی و تنبلی نیست/16؛ پیوند عاشورا و انتظار: آیا محرّم دوباره، با خون و آتش می آید، یا این که این بار عبّاس، با مشک آبش می آید... این بار مثل هر سال از فکر خود می کشم دست، تا این که روزی بیاید، مردی که مثل حسین است/4. شادی شیطان در عصر جمعه از عدم ظهور امام عصر (عج): دوباره شادمانی، که مهلتی گرفتی، تو واقعا عجیبی، تو واقعا شگفتی/20 و. ..
در نثرهای ادبی مضامین گوناگونی مطرح می شود؛ امّا آن چه پیرو بحث ماست، در کتاب های «از زبان آینه ها» و «هیچ کس به من نگفت» رخ نموده است که در آن، با رویکردی یکسان، لایه های شکوه از درد فراق و انتظار را کنارمی زند، به بطن جامعه می رود و علاوه بر بیان غفلت مردم از امام زمان (عج)، راهکارهایی عملی برای ظهور ایشان بیان می دارد. این جاست که خواننده تنها در بهت غیبت نمی ماند و به این نکته رهنمون می شود که می شود آستین ها را بالا زد و در حدّ توان، موانع ظهور را از سر راه برداشت.
در جُنگ «هشت قدم در کوچه باغ انتظار»، به تمام ابعاد مهدویّت پرداخته می شود و در آن علاوه بر غیبت، انتظار و ظهور از مسائلی سخن می گوید که در کتاب های دیگر مطرح نشده است؛ نظیر اهداف دشمن، شیوه های دشمنی و...بنابراین به نظر می رسد در بین انواع ادبی بررسی شده، جُنگ «هشت قدم در کوچه باغ انتظار» از لحاظ تنوّع موضوعی و طرح موضوعات بدیع، شاخص تر و برجسته تر باشد.
3-2- مخاطب
مخاطب اکثر آثار بررسی شده، امام عصر (عج) است؛ در پاره ای موارد نیز کودک و نوجوان در نقش مخاطب ظاهر می شود. در ارزیابی آثار مهدویّت ویژه کودکان و نوجوانان، دو مورد نوآوری در مخاطب دیده شد؛ در کتاب «به احترام آفتاب» شاعر از طریق آشنایی زدایی، حسّ کنجکاوی خواننده را تحریک می کند. توضیح این که در کتاب اوّل، شعری از علی اصغر سیّدآبادی آمده است:
آمدی با مژده ای شیرین، بوی گل در آسمان پیچید، مژده ات دل های غمگین را، شور و شیرین تازه ای بخشید، فکر می کردیم بعد از تو، آسمان تعطیل می گردد، آفتاب از شهر خواهد رفت، تا شب تاریک برگردد/30-35.
مخاطب این شعر تا ابیات پنهانی مبهم است تا این که در آخر شعر، مشخّص می شود که شاعر با امام حسن عسکری (ع) راجع به امامت امام مهدی (عج) صحبت می کند.
علوی فرد نیز در کتاب «محمّد دوباره می آید» آورده است:
دوباره عصر جمعه است، زمین گرفته ماتم، زمان دلش گرفته، هوای غربت و غم/ ولی تو شادمانی، که مهلتی گرفتی، تو واقعا عجیبی، تو واقعا شگفتی...
این شعر همین گونه ادامه می یابد و کنجکاوی خواننده را برمی انگیزد. .. تا این که در آخر شعر پرده از مخاطب برداشته می شود:
ولی بدان که یک روز، تو می رسی به پایان، و صبح جمعه ای شاد، غروب توست شیطان/20.
4- نوآوری در صور خیال
شاعران و نویسندگان، در بیان مفاهیم مهدویّت، کلام خود را با آرایه های مختلفی آراسته اند و در بین این زیورهای کلام، تشبیه و استعاره، بیشترین میزان را از آن خود نموده اند. آرایه هایی نیز همچون حس آمیزی، پارادوکس، حسن تعلیل، تلمیح و...در گسترهٴ ادبیات مهدویّت کمرنگ مانده است و جا دارد نویسندگان و شاعران به برخی از آن ها که با روحیات کودکان و نوجوانان هماهنگی بیشتری دارد، توجّه بیشتری نمایند؛ به ویژه حسن تعلیل که به خاطر دربرداشتن تخیّل برای این گروه می تواند جذّاب و بدیع باشد.
آن چه در این مقال مورد بحث است، آرایه هایی است که حد و مرز تکرار را در هم ریخته و نوآوری پدید آورده است.
4-1- استعاره: شاید بتوان گفت استعاره، رساترین آرایه ای است که با آتار مهدویّت گره خورده است... از دیرباز، شاعران و نویسندگان، در توصیف امام عصر (عج) از واژه هایی نظیر دخیره الهی، چراغ روشن، ابر هدایت، طبیب دردمندان و. .. استفاده می نمودند؛ آرام آرام، برخی استعاره ها در پی تکرارهای مداوم، رنگ و بوی عادت به خود گرفت و رفته رفته از جاده تازگی و نوآوری خارج شد و برخی دیگر از تکرار مصون ماند... استعاره هایی نیز بودند که به تناسب شرایط و در نبض زمان رخ نمودند...
در ارزیابی اشعار مهدویّت، واژه «بهار» و در دل نوشته ها واژه «خورشید» با بیشترین بسامد در جایگاه استعاره ظاهر و در تنگنای تکرار گرفتار شده اند... امّا «سید سعید هاشمی» با به کار بردن «آقای خورشید» برای امام زمان (عج)، پرده های تکرار را کنار زده است. «تقی متقی» نیز با استعاره «آخرین بهار»، جامه تکرار را از تن استعاره های تکراری بیرون کرده است.علاوه بر این ها، استعاره های «امید لحظه های انتظار» (از محمّدعلی دهقانی)، «ماه پنهان عالم» (سعید عسکری)، «سوار بی نشان» (سید احمد میرزاده)، «امید رستگاری» (حسین احمدی) و «هم نفس آفتاب» (سیده مهرانگیز اشرف پور) بدیع تر از دیگر استعاره ها به نظر می رسد.
4-2- کنایه در همان حال که با زبان عامه پیوندی عمیق دارد، در ادبیّات کودک و نوجوان به میزان ادبیّات بزرگسال کاربرد ندارد. شاید علّت این امر، ناآشنایی کودکان با معانی دور از ذهن برخی واژه ها باشد؛ معانی دوری که در گذر زمان و به تدریج در فرهنگ مردم یک جامعه شکل می گیرد و کودکان به خاطر روح بی آلایشی که دارند، واژه ها را در همان جامه ای که هست می بینند و می پذیرند.
در بررسی متون ادبی مهدویّت، بعضی کنایه ها بدیع و تازه به نظر رسید؛ از جمله «محمّدکاظم مزینانی» در شعر «آن قصّه پنهانی» می گوید: ای عمه پسر آمد، چشم همگی روشن/7 (کنایه «چشم همگی روشن» در حوزه شعر کودک تازگی دارد).در کتاب «کجاست ردّ پای تو؟» نیز نمونه های تازه ای به کار رفته است:. .. دل را به دریا می زند/12؛ چشم در راهیم تاکی، پا به چشم ما گذاری؟/14 (حسین احمدی با کنایه های «دل را به دریا زدن» و «پا به چشم کسی گذاشتن» در شعر کودک و نوجوان، نوآوری آفریده است)؛ و یا در همین کتاب، در شعری از یحیی علوی فرد چنین آمده است: امّا بهار من بگو تا کی، این پا و آن پا می کنی هرسال/28. کنایه «این پا و آن پا کردن» در شعر نوجوان تازگی دارد. در کتاب محمّد دوباره می آید: کنایه «گل از گلت شکفته»/20 به کار رفته است که در شعر کودک و نوجوان بدیع است.
در بین کتاب های بررسی شده، کتاب من و آقای خورشید بیشترین گونه نوآوری در عرصهٴ کنایه های شعر کودک مهدویّت را به خود اختصاص داده است: پدر گفته تو هستی، همیشه با همه جور/5 («با چیزی جور بودن»، کنایه ای تازه در حوزه شعر است)؛ زمین باید دوباره، کند خانه تکانی/13 (به نظر می رسد کنایه «خانه تکانی کردن» در عرصه شعر کودک بدیع و تازه است.)؛ نگاهم می زند دور، در این جا بین مردم/15 (کنایه «دورزدن» جدید به نظر می رسد.)؛ دلم آهسته لرزید/16 (این کنایه نیز در شعر کودک بی سابقه به نظر می آید.)؛ اگر چه هیچ چی نیست/24 (کنایه «هیچ چی نیست» که صورت محاوره ای دارد، در فضای شعر کودک کاملاً جدید است.)
نتیجه گیری:
ادبیات مهدویّت یکی از شاخه های نوپای ادبیات است که صاحب قلمان با ریختن جرعه هایی از فرهنگ امید دیدار آن یار غایب از نظر، به کام خواننده، عطش آنان را به سرچشمه زلال معنویت، انتظار و پویایی گره زده اند. آن چه در این مقال، محور بحث قرار گرفـت، گونه هایی بود از در هم ریختن دایرهٴ کلیشه ها و فراتر رفتن از چهارچوب های قراردادی و نخ نما و حرکت در جاده سبز نوآوری. این شیوه ها که تازگی متن را درپی دارد، با آشنایی زدایی و نمودن ابعادی متفاوت و متنوّع، زمینه های بالندگی ادبیات مهدویت و به تبع آن رشد معنوی کودکان و نوجوانان را فراهم می نماید.
در این بررسی، جنبه های نو و بدیع در سی و یک اثر ویژه گروه سنی «ج» و «د» مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفت. گفتنی است این جنبه ها در پنج حوزهٴ زبانی، ساختاری، محتوایی و صور خیال و. .. نمود یافته است. در این میان، جنبه های زبانی و واژگانی پهنهٴ بیشتری از نوآوری را به خود اختصاص داده اند. این گونه های زیبا و خلّاقانه در نمود هایی نظیر: ترکیب های بدیع، جابه جایی صفت و موصوف، فارسی سازی واژگان، عنوان های بدیع، آشنایی زدایی از طریق حروف اضافه، به کار بردن واژگان عامیانه، استفاده از واژگان مدرن، اسطوره ای و باستانی رخ نموده است. در این میان صور خیال -که در دو آرایه کنایه و استعاره مشاهده گردید- کمترین نمود نوآوری را به خود اختصاص داده است.
بنابراین شایسته است نویسندگان و شاعران با خلق شیوه هایی نو و یافتن پنجره هایی جدید، آثاری در خور آستان ملکوتی آن حضرت بیافرینند؛ آثاری که با درک و دریافت مخاطب متناسب باشد و بتواند با کودکان و نوجوانان ارتباط و تعامل لازم را برقرار نماید و آنان را در مسیر سبز معنویت قرار دهد.
منابع
اشرف پور، سیّده مهرانگیز. (1390). تو را من چشم در راهم. قم: مرکز تخصّصی مهدویت
بابایی، رضا (1391) ندبه های دلتنگی. تهران: نشر موعود عصر
پوروهّاب، محمود. (1390). کجاست ردّ پای تو؟. قم: مؤسّسه بوستان کتاب
حسن لی، کاووس. (1383). گونه های نوآوری در شعر معاصر ایران. تهران: نشر ثالث
دشتی، نصرا.... (1390). «شیوه های نوآوری در شعر معاصر»، رشد آموزش زبان و ادب فارسی، شماره 100، ص72.
رحمتی، ان شاءا.... (1387). «سنّت گرایی و موانع فهم آن»، ماهنامهٴ پژوهشی اطّلاعات حکمت و معرفت، شماره 2
رضایی هفتادر، غلامعباس و دیگران. (1392). «آشنایی زدایی و نقش آن در خلق شعر»، مجلهٴ ادب عربی، شماره 2، ص88.
رضوی، سیدمسعود. (1387). «سنّت و نوآوری در ادبیات»، ماهنامهٴ پژوهشی اطّلاعات حکمت و معرفت، شماره 2 (؟)، ص3.
سنگری، محمّدرضا. (1390). «نوآوری در ادبیّات انقلاب اسلامی»، رشد آموزش زبان و ادب فارسی، شماره 100، ص2.
علوی فرد، یحیی. (1389). محمّد دوباره می آید. قم: انتشارات زائر
فتّاحی، حسین. (1381). امام مهدی (عج). تهران: مؤسّسهٴ انتشاراتی بنفشه
فرهاد، جاوید. (1395). «آشنایی زدایی چیست؟»، روزنامهٴ عصر نو، ص2.
کاشفی خوانساری، سیّدعلی. به احترام آفتاب. تهران: نشر موعود عصر(عج)
کلهر، فریبا. (1386). زیباترین دیدنی. قم: مؤسّسه بوستان کتاب
محمودی، حسن. (1390). پدری مهربان برای همه. قم: بنیاد فرهنگی مهدی موعود
__________. (1390). هشت قدم در کوچه باغ انتظار. قم: مرکز تخصصی مهدویت
مدرّسی، فاطمه. (1388). «فرایند فراهنجاری واژگانی در اشعار شفیعی کدکنی»، مجله متن پژوهی ادبی، شماره 42، ص49.
واحد پژوهش مسجد جمکران. (1392). امام مهدی (ع). قم: انتشارات مسجد مقدّس جمکران
وحیدی صدر، مهدی. (1390). چلچراغ. قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود
وفایی، شمسی (فاطمه). (1391). همه جا با امام مهربان1. قم: انتشارات مسجد مقدّس جمکران
______________. (1391). همه جا با امام مهربان2. قم: انتشارات مسجد مقدّس جمکران
هاشمی، سعید. (1387). من و آقای خورشید. تهران: نشر مدرسه