مقدمه
مسئله مهم منجی موعود که هدایت گر بشر حیران امروز به سوی هدف والای الهی و امید به آینده روشن جهان است، دغدغه ای فراگیر و متعلق به اکثریت قریب به اتفاق ادیان و مکاتب است. از تعالیم انبیای یهود، امید به منجی آخرالزمان است که توسط انبیای بنی اسرائیل هم چون اشعیا، داوود و دیگران بیان شده است. (مزمور 18: 51؛ اشعیا 11: 1-10) همان گونه که مسئله ظهور منجی و برقراری حکومت جهانی توحیدی وی در میان مسلمانان جایگاه ویژه ای دارد و عمده تعالیم جهان شمولی اسلام با محوریت آن می چرخد، در میان یهود نیز جایگاه مهمی داشته و اساساً قوم یهود با امید به آینده و نجات و پیروزی، مشقات را تحمل می کرد. در کتب مقدس یهود، اتفاق بر ظهور انسانی است که برای اصلاح جامعه ظهور خواهد کرد و با امداد نیروی الهی، همه مردم جهان، پیرو و فرمانبردار او خواهند شد. این منجی در عهد عتیق با نام های مختلفی از قبیل عبد یهوه، شاه عادل، شبان، پادشاه موعود، خداوند، پسر خدا، انسان، پسر انسان، پرهیزگار، برگزیده، مسیحا یا ماشیح یاد شده است. قائم در کتاب دانیال (دانیال 12: 1)، منصور در کتاب اشعیای نبی (اشعیا41: 13)، شیلو در سفر پیدایش (پیدایش 49: 10) و ماشیح در مزامیر داوود (مزمور 18: 51) از اسامی مهم منجی در عهد عتیق است. برخی از این اسامی در کتاب مقدس با القاب حضرت مهدی (ع) هماهنگی و مطابقت دارد.
مسلمانان نیز معتقدند که عقیده به ظهور حضرت مهدی (ع) و حکومت جهانی و عدالت گستر او، فکر و اندیشه انسان را وسیع می سازد تا همه عالم را مملکت خدا بداند و خیر و آسایش تمام مردم جهان را بخواهد که عاقبت و پیروزی با پرهیزگاران و صالحان است. روایات اسلامی با اشارات صریح درباره منجی موعود حتی نسب و نام او را ذکر می کنند و او را موعود جهانی و شاه زمان [امام زمان] می نامند. (مجلسی، 1404، ج36، ص 309) بر مبنای شریعت اسلام، مصلح موعود، آخرین خلیفه رسول خدا (ص) است. دولت و حکومت وی ابدی خواهد بود و وسعت آن تمام جهان را شامل خواهد شد و دین او سرآمد تمامی ادیان خواهد بود. در قرآن کریم آیاتی در سوره های مختلف در باب حضرت مهدی (ع) و حکومت جهانی آن حضرت آمده است. همچنین روایات فراوانی از پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) در منابع شیعه و سنی نقل شده است که ویژگی های فردی، اوضاع عصر ظهور و ویژگی های حکومت آن حضرت را به دقت بیان نموده اند و به فراخور بحث در متن مقاله به آن ها خواهیم پرداخت.
بخش اول: بشارت به ظهور منجی موعود در یهود و اسلام
1.منجی در عهد عتیق
«ظهور منجی» دوازدهمین اصل از اصول سیزده گانه دین یهود است و هر یهودی که اصل دوازدهم را قبول نداشته باشد یهودی نیست. یهودیان در باب منجی شک و شبهه ای ندارند. آنان با حربه منجی گرایی توانستند جامعه یهود را فریب داده و به فلسطین ببرند؛ زیرا معتقدند از شرایط تحقق ظهور این است که همه یهودیان در سرزمین مقدس جمع شوند. یهودیان به تصریح تورات، موعود خود را ماشیح پسر داوود می نامند. (مزمور 18: 51) در بخش های متعدد زبور داوود (ع) که تحت عنوان مزامیر در عهد عتیق آمده، اشاره ای به ظهور منجی موعود، نویدی از پیروزی صالحان بر شریران، تشکیل حکومت واحد جهانی و تبدیل ادیان و مذاهب مختلف به یک آیین جاوید، موجود است. (مزمور 2: 6-12؛ مزمور 37: 9- 11)
در بخش هایی از مزامیر و اشعیا، ماشیح موعود را از نسل داوود نبی (ع) معرفی می کند. جالب اینجاست که اعراب نسل را از طریق پدر انتساب می دهند و یهودیان از طریق مادر. در باب نسب بنی اسرائیلی امام زمان (عج) باید گفت که اسحاق نبی (ع) جد مادری ایشان است. نرجس خاتون از نوادگان شمعون الصفا وصی عیسی (ع) است و از طریق ایشان به سلیمان (ع) و داوود (ع) و سپس به یسّی، پدر داوود (ع) می-رسد. از یسّی به یهودا و یعقوب (ع) و در نهایت به اسحاق (ع) متصل می گردد.
آیه ای از مزامیر در عهد عتیق می گوید ماشیح از نسل پادشاه داوود (ع) است که در ادبیات دانشمندان یهود به «فرزند داوود» ملقب است: «نجات عظیمی به پادشاه خود می دهد، و به ماشیح خویش احسان می کند؛ یعنی به داوود و به ذریت او تا به ابد». (مزمور 18: 51)
کتاب اشعیای نبی نیز شامل نبواتی است که بخشی از آن ها اشارات دقیق از آمدن منجی موعود است: «و نهالی از تنه یسّی بیرون آمده، شاخه ای از ریشه هایش خواهد شکفت و روح خدا بر او قرار خواهد گرفت... مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد نمود. کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت». (اشعیا 11: 1-2و4-5)
قاموس کتاب مقدس می گوید: یسّی به معنای قوی از القاب پدر حضرت داوود (ع) است. (هاکس، 1383، ص951) بدین ترتیب منظور آیه، ظهور شخصی از نسل حضرت داوود (ع) است.
«امیر عظیم میکائیلی که برای پسران توست، نامش قائم [ایستاده] است. او برخواهد خواست. و چنان زمان تنگی خواهد شد که از حینی که امتی به وجود آمده است تا امروز نبوده، و در آن زمان هر یک از قوم تو که در دفتر مکتوب یافت شود رستگار خواهد شد». (دانیال 12: 1)
در این باب، دانیال شرح وقایع تاریخ جهان را با نگرشی به زمان آخر به پایان میرساند. به توصیف وی، آن زمان چنان خواهد بود که تا امروز نبوده است. تنها اوضاع آخرالزمان است که نسبت به آن چه در گذشته وجود داشت، بی سابقه است. منظور از زمان تنگی نیز سختی ها و ستم هایی است که قبل از ظهور منجی در سراسر جهان واقع می شود. بنابراین آن منجی که با این اوصاف برخواهد خواست لزوماً منجی آخرالزمان است که از او به قائم و ایستاده تعبیر می کند. طبیعتاً این وصف تنها متعلق به حضرت مهدی است نه کسی دیگر. میکائیل به تصریح رساله یهودا (یهودا: 9) رئیس و پیشوای فرشتگان است و سرور بزرگ میکائیلی که قائم خوانده شده و او را یگانه منجی بشریت در زمان تنگی و عسرت دانسته، قائم آل محمد است که هم چون میکائیل که رئیس فرشتگان است او نیز فرمانروای بشریت است. (صادقی تهرانی، 1392، ص231)
حجّی نبی نیز این چنین می فرماید: «یهوه چنین می گوید: یک دفعه دیگر آسمان ها و زمین و تمامی امت -ها را متزلزل خواهم ساخت و آن گاه فضیلت جمیع امت ها [عصاره تمامی بشریت و بقیة الله] خواهد آمد و این خانه را از جلال خود پر خواهم ساخت... جلال آخر این خانه از جلال نخستینش عظیم تر خواهد بود». (حجی 2: 6-7 و9)
این بشارت پس از اشاره به نشانه های ظهور در آسمان و زمین، به ظهور منجی بشریت اشاره می نماید. زیرا منظور از خانه خدا که در این بشارت آمده، خانه کعبه است و تعبیر فضیلت جمیع امت ها اشاره به ظهور حضرت بقیة الله دارد. این که خانه مورد نظر همان کعبه است به قرینه توصیفی است که آیه از آن ارائه می دهد و آن را خانه ای می نامد که از ابتدا جلال داشت و در آخر هم این خانه جلال خواهد یافت و جلال آن در زمان آخر عظیم تر از همه تاریخ خواهد بود. تنها خانه ای که از زمان نخستین برای خدا وضع شد خانه کعبه بود که از بدو تاریخ تاکنون قبله پرستش خداوند و مورد تقدیس موحدان و مشرکان بوده است. خداوند در سوره آل عمران از خانه کعبه و سرزمین بَکه سخن می گوید و می فرماید: نخستین خانه ای که برای مردم قرار داده شد همان بکه [مکه] مبارکه است. «إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکةَ مُبارَکاً» (آل عمران: 93) چنان چه شریعتی که این خانه قبله آن است شریعت خاتم و جهانی باشد قطعاً جلال آخر آن ابدی خواهد بود و سرور تمام خانه ها خواهد شد. علاوه بر آن در ترجمه های عربی و ترکی این فراز، «آرزوی جمیع امت ها برآورده خواهد شد» (سلیمان، 1386، ج1، ص564) آمده است که این معنا کاملاً با روایات اسلامی مطابق است. زیرا امیر مؤمنان (ع) در روایتی حضرت مهدی (ع) را پادشاهی نامید که مورد آرزوی جمیع امت هاست. (صافی گلپایگانی، 1422، ص476) ضمن این که از القاب معروف حضرت، مؤمَّل است؛ یعنی امید آینده و کسی که مورد آرزوی مردم است. (طوسی، 1403، ص134)
2.وراثت زمین
خداوند در تورات زمین را به میراث ابراهیم و ذریه وی می بخشد: «خداوند به ابرام گفت: اکنون تو چشمان خود را برافراز و از مکانی که در آن هستی به سوی شمال و جنوب و مشرق و مغرب بنگر. زیرا تمام زمین را که می بینی به تو خواهم بخشید و به ذریت تو تا به ابد. و ذریت تو را مانند غبار زمین گردانم چنان که اگر کسی غبار زمین را تواند شمرد ذریت تو نیز شمرده شود. برخیز و در طول و عرض زمین گردش کن زیرا که آن را به تو خواهم داد». (پیدایش 13: 14-17)
مقصود از این زمین تنها زمین کنعان نیست، بلکه خداوند در تورات بشارت می دهد که ذریه ابراهیم تمامی زمین را مالک خواهند شد؛ چرا که به ابراهیم می فرماید از مکانی که در آن هستی یعنی کنعان، به دیگر نقاط یعنی شمال و جنوب و شرق و غرب بنگر. در آن زمان خداوند کنعان را به ابراهیم بخشیده بود. بنابراین وعده بخشش مجدد کنعان به ابراهیم، تحصیل حاصل و بیهوده است. سپس می فرماید ذریه تو قابل شمارش نیستند. قطعاً منظور از این عبارت، بنی اسرائیل که تنها ساکن کنعان بودند نمی باشد. چرا که ایشان همواره قلیل بوده و هستند. ذریه غیر قابل شمارش ابراهیم، ذریه اسماعیل و یا همان اعرابند که در سراسر زمین پراکنده شدند و بخش مهمی از جهان از جمله نیل تا فرات را در اختیار دارند و بقیه زمین نیز طبق وعده خداوند در آخرالزمان به ملکیت ایشان درخواهد آمد. همچنین خداوند پس از این مجدداً به ابراهیم فرمان گردش در طول و عرض زمین را می دهد و باز تأکید می فرماید زمین را به تو خواهم داد. ابراهیم (ع) به دستور خداوند دوبار جهت تبلیغ آیین خود، نقاط مختلف جهان زمان خود را پیمود. قرآن کریم نیز در تأیید وراثت زمین می فرماید: «أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها...» (انبیاء: 105) زمین به ارث می رسد.«نسلی از یعقوب و وارثی برای کوه های خویش از یهودا به ظهور خواهد رسید. برگزیدگانم وارث آن و بندگانم ساکن آن خواهند بود». (اشعیا 65: 9)
در این فراز می فرماید که شخصی از نسل یهودا وارث زمین خواهد بود و به همراه او برگزیدگان و صالحان بر زمین حکمرانی خواهند کرد. در قرآن کریم می فرماید: «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ» (قصص: 5) در زبور داوود نیز به تصریح آیه «وَ لَقَدْ کتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ» (انبیاء: 105) آمده است: «خداوند روزهای صالحان را می داند و میراث ایشان ابدی خواهد شد... صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا به ابد سکونت خواهند کرد». (مزمور 37: 18و29)و در مزمور 37 آمده است: «منتظر خداوند باش و طریق او را نگاه دار تا تو را به وراثت زمین برافرازد». (مزمور 37: 34)مطابق فرمایش این آیه، منتظران منجی و زمینه سازان ظهور وی، کسانی هستند که خداوند زمین را به ایشان عنایت خواهد فرمود. چرا که داوود (ع) می فرماید کسانی که می خواهند به آن عصر درخشان برسند باید بر صراط مستقیم پابرجا بمانند و دین خداوند را حفظ کنند.
بنابراین با نظر به بشارات متعدد عهد عتیق و قرآن کریم به این نتیجه می رسیم که در آخرالزمان، زمین میراث منجی موعود از ذریه ابراهیم خواهد شد و او بر آن حکمرانی خواهد نمود و به همراه وی، صالحان و برگزیدگان در زمین سکونت خواهند ورزید.
3.مطابقت پیش گویی های عهد عتیق در باب حضرت محمد (ص) و حضرت محمد بن الحسن (عج)
حضرت سلیمان (ع) در فصل پنجم سرودهای سلیمان، پیامبر آخرالزمان و منجی آخرالزمان را توصیف کرده و ایشان را به بهترین وجه ستوده است: «محبوب من رویش سفید و سرخ فام است و در میان ده هزار بیرق دار است. سر او مثل زر خالص و طره های آویزانش مثل زاغ سیاه فام است». (غزل غزل های سلیمان 5: 10-11) و در آیه 16 موافق اصل عبری به نام ایشان تصریح کرده، می فرماید: «حِکو مَمتَقیم وِکلو مَحَمَّدیم (מחמדים/ mhmdim/ م ح م د یم) زِه دودی وِزِه رُعی بِنوت یِروشالام». یعنی: «دهان او شیرین است و وجود او م ح م د (محمّد) است. این است محبوب من و این است یار من، ای دختران اورشلیم». (غزل غزل های سلیمان 5: 16)واژه عبری «מחמדים» که در متن آیه آمده است، در ترجمه های گوناگون به «نیکوترین» ترجمه شده است. در حالی که مطابق اصول ادبی، ترجمه نام شخص، ممنوع می باشد. این واژه در متن عبری به صورت حروف مقطعه (م ح م د یم) آمده است. اما موقع قرائت (مَحَمَّدیم) خوانده می شود. (ایم) آخر، در زبان عبری نشان جمع است و در انتهای کلمه می آید و چنان چه در انتهای اسم مفرد بیاید، نشان از احترام به شخص در هنگام خطاب است. بنابراین معنای این کلمه می شود «محمد بزرگ». اما در مورد این که نام «محمد» به صورت حروف مقطعه به کار رفته نیز خود جای تأمل دارد. همان طور که در روایات ما آمده است که نام حضرت حجت (عج) را به دلایل متعدد، به صورت حروف جداگانه ذکر و کتابت کنیم، به نظر می آید در کتب آسمانی پیشین نیز به همین سبک استعمال می شده است. در چندین جای عهد قدیم این نام مبارک به صورت حروف مقطعه به کار رفته است. به نظر می رسد مقصود حضرت سلیمان (ع) از این نام مبارک، دو نفر بوده است. او به گونه ای سخن گفته که هم آخرین رسول را ستوده است و هم آخرین وصی را. این دوتن علاوه بر این که هم نام یکدیگرند، ویژگی های آنان نیز همانند هم است. تورات وعده داده بود که محمدی قرار است بیاید. اما کدام؟ بسیاری از بشارات عهدین به گونه ای استعمال شده است که هم بر حضرت محمد (ص) هماهنگی و تطبیق دارد و هم بر حضرت امام محمد المهدی (عج).
اما شرح وصف سلیمانی آن است که اشاره به چهره سپید روی رسول خدا (ص) و سرخی درون چشمان ایشان می کند و نیز اشاره به ماجرای فتح مکه در سال هشتم هجرت دارد که حضرت رسول (ص) به همراه ده هزار تن از مسلمانان به مکه مکرمه نزول اجلال فرمودند و شهر بدون خون ریزی به تصرف ایشان درآمد و اسلام در شبه جزیره عربستان به پیروزی کامل رسید.
نیز لفظ محمد در این بشارت، به حضرت محمد بن الحسن (عج) نیز اشاره دارد که نامش محمد است و برگزیده صفات و امتیازات پیامبران در وی جمع است و هم چون جدش رسول اکرم، با ده هزار تن از یارانش در مکه قیام می کند. در روایات نیز آمده است که: «آن حضرت قیام نکند تا آن که لشکرش به ده هزار برسد». (مجلسی، 1404، ج51، ص157) امام صادق (ع) در باب چگونگی ظهور حضرت قائم (عج) فرمود: «ظهور او مانند ظهور رسول اکرم است». (نعمانی، 1363، ص243؛ بحرانی، 1427، ص115) بنابراین چگونگی ظهور ایشان در عِدّه و عُدّه نیز باید هم چون جدش باشد. همان گونه که از نظر صورت و سیرت نیز شبیه ترین مردمان به حضرت رسول (ص) می باشد. رسول خدا (ص) فرمود: «مهدی هم نام من و کنیه اش کنیه من، و از نظر خَلق و خُلق، شبیه ترین مردم به من است». (مجلسی، 1404، ج36، ص 309) بدین سان توصیفات آیه بر هر دو تن قابل تطبیق است. داوود (ع) می فرماید: «مقدسان در جلال مبتهج باشند و بر بستر خود بخروشند. تکبیرات بلند خدا در دهان ایشان و شمشیر دو دمه در دست ایشان باشد. تا از امت ها انتقام کشیده و قوم ها را تنبیه نمایند». (مزمور 149: 5-7)
اشاره به نیروی الهی پیروان رسول الله (ص) و تکبیر گفتن ایشان در صحنه جهاد و نیز پیش گویی از آمدن صاحب شمشیر دو دم دارد. آن که صاحب شمشیر دو دم می باشد علی بن ابی طالب (ع) است که با قوت از کفار و مشرکان انتقام کشید و بینی ایشان را به خاک مالید.
همچنین می تواند مشعر به یاران حضرت مهدی (ع) باشد که در هنگام ظهور از بسترهای خود بر می-خیزند و با طی الارض، خود را به حضرت می رسانند و شعار تکبیر سر می دهند. شمشیر دو دمه نیز میراث نبوت و امامت است که به حضرت رسیده و با آن خروج خواهد کرد. او از امت ها انتقام خواهد کشید و ستمگران را مجازات خواهد نمود. مفضّل از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود: «هنگامی که امر ظهور امضا شد، امام خدای را با نام عبرانی اش می خواند. آن گاه 313 تن از یارانش به دور او گرد می آیند. عده ای از آنان شبانه از بستر هایشان ناپدید می شوند و صبح در مکه می باشند». (نعمانی، 1363، ص313؛ مجلسی، 1404، ج52، ص368)
بخش دوم: پیش گویی های عصر ظهور موعود در عهد عتیق و منابع اسلامی
1.حکومت منجی
در مزامیر می فرماید سلطنت خداوند با حکومت پادشاه موعود، ابدی خواهد شد: «ای خداوند سلطنت تو ابدی است و حکومت تو از نسلی به نسل دیگر ادامه دارد». (مزمور 13:145)
اینجا مقصود از سلطنت و حکومت، تنها تسلط خداوند بر جهان به دلیل خالق و مدبر بودن نیست. بلکه او یک شاه و حاکم است. همچنین در مجموعه کتاب مقدس بارها از حکومت خدا به ملکوت تعبیر شده است. ملکوت، هم معرّف قلمرو الهی و هم نشان سلطنت خداست. «و من پادشاه خود را نصب کرده ام بر کوه مقدس خود صهیون. فرمان را اعلام می کنم. خداوند به من گفته است تو پسر من هستی. از من درخواست کن و امت ها را به میراث تو خواهم داد و اقصای زمین را ملک تو خواهم گردانید. ایشان را به عصای آهنین خواهی شکست. و الآن ای پادشاهان تعقل نمایید. خداوند را با ترس عبادت کنید و با لرز شادی نمایید. پسر را ببوسید مبادا غضبناک شود و از طریق هلاک شوید». (مزمور 2: 6-12)در مزمور دوم به صراحت اعلام می دارد که سلطنت آن پادشاه انتصابی است و باید از سوی خدا منصوب باشد. لذا همه باید از وی اطاعت کرده و سلاطین با ترس و لرز پای او را ببوسند و به او خدمت کنند. چرا که او خلیفة الله است و حکومت او حکومت خداست. باید توجه داشت که در اینجا منظور از پسر، عیسی (ع) نیست؛ چرا که به گفته مستر هاکس، این کلمه در عهدین بیش از 80 بار آمده است که تنها در 30 مورد آن، حضرت مسیح (ع) اراده شده است. بقیه در مورد شخصی است که پس از مسیح (ع) ظهور خواهد کرد. (هاکس، 1383، ص219) هم چنان که به تصریح روایات اسلامی منجی حضرت مهدی است و او امیر است و عیسی (ع) در مقام وزیر خواهد آمد، (سید بن طاوس، 1403، ص 83) پس پادشاه مقدس باید مهدی (ع) باشد. پس از عروج مسیح (ع) نیز منجی دیگری جز مهدی (ع) نخواهد آمد. بنابراین مراد از پسر در این عبارات مهدی (ع) است.
در کتاب اشعیا به بنی اسرائیل بشارت آمدن مردی از مشرق زمین داده شده که در آینده خواهد آمد؛ تمام دشمنان را شکست سختی خواهد داد و خود پادشاه مسلط خواهد شد: «کیست که کسی را از مشرق برانگیخت؟ امت ها را به وی تسلیم می کند و او را بر پادشاهان مسلط می گرداند... ای ذریت دوست من ابراهیم! که تو را از اقصای زمین گرفته و به تو گفته ام تو بنده من هستی تو را برگزیده ام. مترس زیرا که من با تو هستم و تو را به دست راست عدالت خود دستگیری خواهم نمود... اینک همه آنانی که با تو جنگ کنند، نیست و نابود خواهند شد. زیرا من یهوه خدای تو هستم. دست راست تو را گرفته به تو می گویم مترس زیرا من تو را نصرت خواهم داد». (اشعیاء 41: 2و8-13) از این فرازها چنین برمی آید که حکومت بر تمامی امت ها و تسلط بر اطراف و اکناف زمین، یکی از کارهایی است که شخص بشارت داده شده انجام می دهد. وی یقیناً ذریه ابراهیم و برگزیده خداست. خداوند خود او را منصوب فرموده است. او از سوی خداوند تأیید شده و منصور و غالب است. او فرمانروای بلامنازع خواهد بود و کسی یارای مقاومت در برابر وی را نخواهد داشت. «عصا [قدرت و حکومت] از یهودا دور نخواهد شد و نه فرمان فرمایی از میان پاهای وی [از پیش رویش]؛ تا شیلو بیاید. و مر او را اطاعت امت ها خواهد بود». (پیدایش 49: 10)
مقصود این عبارت از دو حال خارج نیست. معنای نخست که از ظاهر آیه فهمیده می شود آن است که سبط یهودا همواره حکومت خواهد کرد تا زمانی که شیلو بیاید و چون شیلو آمد دیگر حکومت آنان به اتمام خواهد رسید. معنای دوم با توجه به ادعای خود یهود است که شیلو را از سبط یهودا می دانند و معتقدند سلطنت و حکومت از نسل یهودا جدا نمی شود تا آن که شیلو که از نسل یهوداست بیاید و شیلو همان منجی آخرالزمان است که تا پایان جهان حکومت خواهد کرد. با این تفسیر سلطنت تا ابد از آن یهودا خواهد بود و دیگر لزومی نداشت خداوند بفرماید «تا» شیلو بیاید. بنابراین طبق ادعای یهود، اگر شیلو همان منجی و از نسل یهودا باشد و حکومت هم برای یهودا ابدی شود، با ظاهر آیه در تناقض است که حکومت یهودا را تا زمان معینی مقرر می دارد. «تای زمانیه» به معنای اتمام یک امر و شروع امری متفاوت از آن است. مگر آن که بگوییم شیلو آخرین کسی است که از یهودا حکومت خواهد کرد و پس از آن یهودا حکومت را از دست خواهد داد و منجی دیگری ظهور خواهد کرد با حکومتی دیگر؛ که بدین ترتیب دیگر شیلو منجی آخرالزمان نخواهد بود. در هر صورت طبق ظهور آیه، حکومت یهودا یا قبل از شیلو و یا با شیلو باید تمام شود. راه حل این است که یا شیلو شخص دیگری غیر از بنی اسرائیل باشد و یا گرچه از بنی اسرائیل است اما حکومت را از بنی اسرائیل خواهد گرفت.
اشعیا در جای دیگر این چنین به ظهور منجی بشارت می دهد: «خداوند مثل جبّار بیرون می آید و مانند مرد جنگی غیرت خویش را برمی انگیزاند. فریاد کرده نعره خواهد زد و بر دشمنان خویش غلبه خواهد نمود». (اشعیا 42: 13)اشعیای نبی در باب 42 بشارت به آمدن کسی می دهد که قرار است انصاف و عدالت را برای همه امت ها در زمین جاری کند. (اشعیا 42: 1-4) منجی مذکور، تمامی مستضعفان را رهایی خواهد بخشید (اشعیا 42: 7) و به تصریح آیات 11 و 12 صحرا و قریه های اهل قیدار و ساکنان سالع [بیابان عربستان] که تسبیح خدا را در جزیره ها می گویند، باید آواز خود را بلند نمایند. در این هنگام خداوند نعره زنان از میان آنان خروج خواهد کرد و غالب خواهد گردید. بنابراین خداوند در اینجا به قرینه آیات قبل و بعد این باب، کنایه از حضرت حجت و منجی موعود است. همان طور که پیش تر ذکر کردیم، در عهد عتیق از ایشان گاه به خداوند و گاه به رئیس تعبیر می شود. می توان گفت معادل عربی آن، همان مولا است که هم برای خدا و هم رسول و ولی به کار می رود.
مقصود از صحرا و قریه های قیدار و ساکنان سالع و جزیره ها، منطقه شبه جزیره عربستان است که محل سکونت ذریه اسماعیل نبی است. چرا که در قاموس کتاب مقدس آمده است: نبایوت نخست زاده حضرت اسماعیل (ع) است که اولادش در بلاد عرب سکنی گزیدند و شهر عمده ایشان سالع بوده است. قیدار نیز نام پسر دوم اسماعیل (ع) است که جد رسول اکرم (ص) می باشد. (پیدایش 25: 13) او پدر مشهورترین قبایل عرب بود و بلاد و مملکت ایشان نیز قیدار خوانده شده است. (هاکس، 1383، صص870 و 706)
در روایات اسلامی در باب حکومت و فرمانروایی حضرت مهدی (ع) آمده است که آن حضرت با تأیید و نصرت خداوند، بر سرتاسر زمین مسلط شده و همگان در برابر او خواه و ناخواه منقاد می شوند. او زمین را از قسط و عدالت و نور و برهان پر می کند و طول و عرض جهان به تسلط او در می آید. تمامی اهل زمین ایمان آورده و به صلاح و تقوا می گرایند. (صافی گلپایگانی، 1422، ص487؛ حیدر کاظمی، 1410، ص197)
امام باقر (ع) در این باره می فرماید: «قائم ما به وسیله ترس در دل دشمنان یاری می شود و با تأیید الهی پیروز می گردد. زمین برای او درهم پیچیده می شود. گنج های نهفته برای او آشکار می گردد. سلطنت او به شرق و غرب جهان می رسد. خداوند به وسیله او دین خود را بر همه ادیان پیروز می گرداند، اگرچه مشرکان دوست نداشته باشند و هیچ خرابه ای در روی زمین باقی نمی ماند جز این که آباد می شود». (طبرسی، 1377، ص 463؛ حیدر کاظمی، 1410، ص 117)
2.وحدت در دین خدا و جهان شمولی آن
در زمان حکومت الهی منجی، تمام مردم در دین و اعتقاد متحد می شوند و تحت پرچم منجی موعود، دارای دین واحد توحیدی می گردند. «رو کنید به من و رستگار شوید، ای همه جمعیت زمین! که منم خدا و نیست دیگری [لا اله الا الله]. به خود سوگند می خورم. از دهان من سخنی به راستی بیرون آمد و برگشت ندارد. که همه آفریدگانم برای من زانو خم کنند و قسم خورند به من همه زبان ها». (اشعیا 45: 22-23)
می فرماید فرمان توجه عموم بشر به سوی خدا صادر گردید و در آینده تمامی بشریت موحد شوند و این تخلف ناپذیر است. و صفنیای نبی می فرماید: «خداوند می گوید برای من منتظر باشید. تا به جهت جمع کردن همه قوم ها بر شریعت خود، همه پادشاهان را برطرف کنم. تا غضب خود و تمامی حدّت خشم خویش را بر ایشان بریزم و آتش خشم من بسوزد همه زمین را. در آن زمان زبان پاک به امت ها باز خواهم داد تا جمیع ایشان اسم یهوه [خدا] را بخوانند و به یک کتف و دوش [روش] او را عبادت نمایند». (صفنیا 3: 8-9)
یعنی یک نفر خواهد آمد و همه ادیان، فرمانروایان و امت ها تسلیم او خواهند شد و همه به یک روش و آیین، خدا را عبادت خواهند کرد. جالب اینجاست که صفنیای نبی (ع) حتی به شیوه نماز جماعت مسلمین نیز اشاره فرموده است و می فرماید همه به هنگام نماز هم دوش یکدیگر خدا را عبادت می کنند.
قرآن نیز از زمانی بشارت می دهد که بشریت به یک آیین الهی گرد آیند: «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ وَ لَوْ کرِهَ الْمُشْرِکون» (توبه: 33) در تفسیر این آیه از امیرالمؤمنین (ع) روایت شده که فرمود: «به خدا سوگند هیچ آبادی نمی ماند مگر این که هر صبح و شام در آن شهادت به وحدانیت خدا و رسالت محمدی بدهند». (بحرانی، 1427، ص86)امام صادق (ع) نیز در این باره می فرماید: «به خدا سوگند ای مفضل! اختلاف از میان ادیان برداشته می شود و همه به صورت یک آیین درمی آید. همان گونه که خداوند عزوجل می گوید: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ» (آل عمران: 19) دین در نزد خدا تنها اسلام است». (مجلسی، 1404، ج 52، ص 352)در حدیث مفصلی از پیامبر (ص) نقل شده که خداوند در شب معراج در مورد وصی آخرین فرمود: «به یقین او را با سپاهیانم یاری می کنم و فرشتگانم را به یاری او می فرستم تا دعوت مرا آشکار سازد و همه بندگانم را بر توحید من گرد آورد. آن گاه سلطنتش را جاوید می سازم و روزگار را تا روز رستاخیز در دست دوستانم می گردانم». (مجلسی، 1404، ج 52، ص 312؛ صدوق، 1385، ج 1، ص 7)
3.نابودی ظلم و ستم و برقراری عدالت و امنیت در سراسر زمین
در فرازی از کتاب اشعیای نبی (ع) در باب نظام قضایی عادلانه امام زمان (عج) این گونه بشارت می دهد: «موافق رؤیت چشم خود داوری نخواهد کرد و بر وفق سمع گوش های خود مجازات نخواهد نمود». (اشعیا 11: 3)این جمله اشاره به سبک قضاوت و حکومت عادلانه آن حضرت دارد که وی بر اساس حق و واقع، حکم می کند و نیازی به شاهد و بینه ندارد؛ بلکه قضاوت او باطنی خواهد بود. یعنی با علم نبوی و الهی داوری می نماید. همان گونه که انبیاء پیشین هم چون داوود و سلیمان به علم الهی قضاوت می نمودند. «آن گاه منادی آسمانی بانگ بر می آورد که ای اهل عالم! این مهدی است که چون داوود و سلیمان داوری می کند و مطالبه بینه نمی نماید». (نعمانی، 1363، ص313)ثمره نظامی که بر اساس حق و واقع باشد و با علم الهی عدالت را در زمین مستقر کند، برقراری عدالت مطلق و نابودی ظلم و ستم در سراسر پهنه گیتی است.
پس اشعیای نبی در باب تأمین عدالت اجتماعی و امنیت عمومی می فرماید که ظلم و ویرانی از زمین برچیده خواهد شد و عادلان، وارثان ابدی زمین خواهند گشت: «و بار دیگر ظلم در زمین تو و خرابی و ویرانی در حدود تو مسموع نخواهد شد و حصارهای خود را نجات و دروازه های خویش را تسبیح خواهی نامید... و جمیع قوم تو عادل خواهند بود و زمین را تا به ابد متصرف خواهند شد». (اشعیا 60: 18و21) در مزمور 72 در مورد پیامبر اسلام (ص) و فرزند دادگسترش حضرت مهدی (ع) چنین می فرماید: «ای خدا! شرع و احکام خود را به ملِک و عدالت خود را به ملک زاده عطا فرما! و او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود و مساکین تو را به انصاف... فرزندان فقیر را نجات خواهد داد و ظالمان را زبون خواهد ساخت». (مزمور 72: 1-2و4)
یهودیان معتقدند منظور از پادشاه در این آیه داوود (ع) و شاهزاده سلیمان (ع) است. لکن داوود (ع) هرگز پیامبری نبود که صاحب شریعت باشد. بنابراین شاهزاده نیز نمی تواند سلیمان باشد. چرا که در آیه 8 در توصیف شاهزاده می فرماید: «او حکمرانی خواهد کرد از دریا تا دریا و از نهر تا اقصای جهان». حال آن که سلیمان هرگز چنین حکومت فراگیری نداشته است. ضمن این که این عبارات، سخنان خود داوود (ع) است که در باب سوم شخصی پس از خود سخن می گوید و از خدا طلب می کند که شریعت خویش را به او عطا کند. بنابراین مقصود از پادشاه در اینجا حضرت محمد بن عبدالله (ص) است که صاحب شریعت و حدود و احکام می باشد و مقصود از شاهزاده، حضرت محمد بن الحسن العسکری (عج) است که صاحب عصای آهنین عدالت می باشد و حکومتش بر سراسر زمین سایه می افکند. پیامبر اسلام (ص) نیز در باب برقراری عدالت توسط حضرت مهدی (عج) فرموده است: «امت اسلامی به سوی او پناه می برند، آن چنان که زنبوران عسل به سوی ملکه خود پناه می برند. عدالت را در سراسر گیتی می گستراند، همچنان که پر از ظلم و ستم شده، تا جایی که صفا و صمیمیت صدر اسلام را به آن ها باز می گرداند». (سید بن طاووس، 1403، ص147؛ حاکم نیشابوری، 1418، ج4، ص465)
4.فراوانی نعمت و آبادانی زمین
در کتاب اشعیای نبی دوران پس از ظهور این گونه توصیف می شود: «بر تل های خشک نهرها و در میان وادی ها چشمه ها جاری خواهم نمود و بیابان را به برکه آب و زمین خشک را به چشمه های آب مبدل خواهم ساخت». (اشعیاء 41: 18)امیر مؤمنان (ع) در این باره می فرماید: «در آخرالزمان آن قدر باران بر زمین می بارد و روی زمین سبز و خرم می شود که اگر کسی از عراق تا شام مسافرت کند پای خود را بر زمین نمی گذارد مگر این که آن نقطه سبز و خرم است. حتی به سبب کثرت نعمت، حیوانات درنده و چهارپایان نیز با یکدیگر در آشتی به سر می برند». (صافی گلپایگانی، 1422، ج3، ص144)«در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتی خواهد بود. او حکمرانی خواهد کرد از دریا تا دریا و از نهر تا اقصی نقاط جهان... فراوانی غله در زمین بر قله کوه ها خواهد رسید». (مزمور 72: 7-8 و 16)به دلیل این که در زمان او مردم به صلاح و تقوا می گرایند، می فرماید آن زمان، از آن صالحان خواهد بود. بنابراین به علت از بین رفتن گناه و شرک و نیکوکار شدن اهل زمین، برکات زمین و آسمان، روانه اهل زمین خواهد شد. قرآن کریم نیز می فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی ءَامَنُواْ وَ اتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیهِْم بَرَکاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ» (اعراف: 96) «اگر مردم قریه ها ایمان آورده و پرهیزگاری پیشه کرده بودند، برکات آسمان و زمین را به رویشان می گشودیم».
در مزمور 67 آمده است: «امت ها شادی و ترنم خواهند کرد زیرا قوم ها را به انصاف حکم خواهی نمود... آن گاه زمین محصول خود را خواهد داد». (مزمور 67: 4 و 6)یعنی چون عدالت جاری شود، زمین نیز برکات، محصولات و خزائن خود را بیرون خواهد ریخت. پیامبر اسلام نیز در این باره می فرماید: «زمین گنج هایش را برای او خارج سازد و او اموال بی شماری میان مردم تقسیم کند». (مجلسی، 1404، ج 51، ص 68)
و در روایتی دیگر می فرماید: «امت من در زمان مهدی آن چنان از نعمت الهی بهره مند می شوند که هرگز نظیر آن دیده نشده است. آسمان باران رحمتش را سیل آسا بر آن ها فرو می ریزد. زمین چیزی از گیاهانش باقی نمی گذارد جز این که آن را می رویاند. در آن روز ثروت بر روی هم انباشته می شود، هرکسی که بیاید و بگوید: ای مهدی! به من عطا کن، می فرماید: بگیر». (سید بن طاووس، 1403، ص 149)
5.فزونی دانش
در کتاب دانیال آمده است: «در آخرالزمان، دانش زیاد خواهد شد». (دانیال 12: 4)در اشعیا و حبقوق نیز بر این امر تأکید شده است: «زیرا که جهان از دانش الهی و معرفت خداوند پر خواهد شد. مثل آب هایی که دریا را می پوشاند». (اشعیا 11: 9؛ حبقوق 2: 14)
این مطلب اشاره به آن دارد که عقل ها و علم ها کامل می شود و آیین خداوند جهانی می گردد. این امر نشان گر آن است که در عهد مصلح موعود، تحول عظیم علمی و فرهنگی به وجود می آید و درهای علوم و دانش به روی مردمان گشوده می شود و عقل ها کامل و شکوفا می گردد. چنان که در حدیثی از امام باقر (ع) آمده است: «هنگامی که قائم ما قیام کند دستش را بر سر بندگان می گذارد و عقل های آنان را گرد می آورد و اخلاقشان را کامل می گرداند و به وسیله او به رشد و کمال می رسند». (مجلسی، 1404، ج 52، ص 336؛ صافی گلپایگانی، 1422، ص 483)در حدیث دیگری از ایشان نقل شده است: «در زمان او آن قدر به شما دانش و فرهنگ داده شود که زن خانه دار در خانه خود با کتاب خدا و سنت پیامبر داوری می کند». (مجلسی، 1404، ج 52، ص 352؛ نعمانی، 1363، ص 239)ابن میمون، فیلسوف و دانشمند یهودی معتقد است آن چه عصر مسیحا را ممتاز می سازد، دانش الهی و دین است، نه مواهب و معجزات طبیعی؛ به گونه ای که بزرگ ترین نعمت آن روزگار در نظر او این است که انسان، خواهد توانست فارغ از موانع جنگ و ستیز، تمام وقت خود را وقف مطالعه حکمت و عمل به شریعت الهی کند. او علم، حکمت و حقیقت را از ویژگی های آن دوران شکوهمند دانسته و معتقد است که خود مسیحا، از سلیمان، حکیم تر و تقریباً به عظمت موسی خواهد بود. او کلمه خدا را به همه خواهد آموخت و همه امت ها به او گوش فرا خواهند داد. (کرینستون، 1377، ص97)با این اوصاف، می توان گفت در آن زمان، چنان تحول عظیم علمی و فرهنگی به وجود می آید که همه مردمان، به خدای یگانه ایمان خواهند آورد. نیز در های رشته های گوناگون علم و دانش به روی انسان ها گشوده می شود. سطح معلومات بشری بالا می رود و راهی را که بشریت در طول تاریخ در هزاران سال پیش به دنبال آن بوده، در زمان کوتاهی می پیماید؛ چرا که عقل ها کامل و اندیشه ها شکوفا می گردد. (عسکری، 1381، ج1، ص63)
نتیجه گیری
بشارت به ظهور موعود امم و بیان ویژگی های عصر ظهور وی، در منابع مقدس اسلام و یهود به کرّات آمده است و این نشان از اهمیت بی حد و حصر این مسئله در تعیین سرنوشت جهان دارد. در کتب مقدس یهود، آخرالزمان و عصر ظهور منجی به معنای دورانی است که منجی موعود بر اقوام پیروز می شود و با شکست اهریمن بر سرتاسر جهان حکم فرما می گردد و صالحان در زمین زندگی سعادتمندانه خواهند یافت. در نظر اسلام نیز آخرالزمان دورانی است که دین خدا کامل می گردد و منجی موعود، حکومت الهی را در سرتاسر زمین برپا کرده و مؤمنان شوکت و عظمت دین الهی و نابودی کفر و باطل را مشاهده می-کنند و در نهایت عدل و درستی و ایمان به خدا جاودانه می گردد. به نظر می رسد با وجود برخی تمایزات میان مطالب عهد عتیق و منابع اسلامی، در اصول پیش گویی ها و حوادث مربوط به آخرالزمان اختلاف نظری وجود ندارد. اگر تمایزاتی نیز در متون عهد عتیق یافت شود تا حد امکان به موارد مشابه بازگردانده می شود و چنان چه قابل حل نباشد با توجه به اشتراکات قابل توجه میان دو دین، به آن ها اعتنا نمی شود. آن چه به نظر می رسد این است که تعارض جدی میان مهدی و ماشیح وجود ندارد؛ نه از نظر اسامی و القاب و نه از نظر اصل و نسب و نه ویژگی های منجی و پیش گویی های پس از ظهور وی. در نهایت به این نتیجه می رسیم که موعود یهود همان موعود اسلام است.
فهرست منابع
- قرآن کریم
- کتاب مقدس، عهد عتیق و عهد جدید، ترجمه فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، اساطیر، تهران، چاپ سوم، 1388ش.
- بحرانی، هاشم بن سلیمان، المحجة فیما نزل فی القائم الحجة، دار المودة، قم، 1427ق.
- حاکم نیشابوری، ابو عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، دار المعرفة، بیروت، 1418ق.
- حیدر کاظمی، سید مصطفی آل السید، بشارة الاسلام، مؤسسه بعثت، تهران، 1410ق.
- سلیمان، کامل، روزگار رهایی، مترجم علی اکبر مهدی پور، آفاق، تهران، چاپ پنجم، 1386ش.
- سید بن طاووس، علی بن موسی بن جعفر، الملاحم و الفتن، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403ق.
- صادقی تهرانی، محمد، بشارات عهدین، شکرانه، قم، چاپ اول، 1392ش.
- صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الأثر، سلمان فارسی، قم، 1422ق.
- صدوق، محمد بن علی بن حسین، علل الشرائع، مکتبة الداوری، قم، چاپ اول، 1385ش.
- طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1377ش.
- طوسی، ابراهیم بن جعفر بن محمد، کتاب الغیبة، مؤسسة الاعلمی، بیروت، 1403ق.
- عسکری، سید مرتضی، «امام مهدی در آیینه ادیان»، مجموعه سخنرانی های اجلاس مقدماتی بررسی ابعاد وجودی حضرت مهدی، دبیرخانه دایمی اجلاس دوسالانه بررسی ابعاد وجودی حضرت مهدی (عج)، تهران، چاپ اول، 1381ش.
- کرینستون، جولیوس، انتظار مسیحا در آیین یهود، ترجمه حسین توفیقی، مرکز تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1377ش.
- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق.
- نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، انتشارات صدوق، تهران، 1363ش.
- هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، اساطیر، تهران، چاپ دوم، 1383ش.