پشت این زمانه ماشینی، پشت این هجمههای سیاه بیاعتناییها، پشت تراکم این روزهای خودبینی، خودخواهی و بیاعتنایی، در ورای تزویرها و تظاهرهای این روزگار، روزها و خاطراتی گم شده است که تنها برگهای تقویم با فرو افتادنش آن روزها را به یاد ذهنها میآورد. روزگاری که سنگرهایی پر از سجاده های سبز داشت، هوایی آکنده از اخلاق و صمیمت، خلوت هایی که پر بود از نور، سرشار ازخدا، عشق، مردمانی شیردل که زانو به زانوی خطر، زیر رگبار گلوله و خمپاره تنها معشوق را طلب میکردند و با خدایشان صمیمانه به صحبت می نشستند.
زمانه هشت سال جنگ ناعادلانه، هشت سال ایستادگی تا پای جان، روزهای به یادماندنی که دور از خود میتوانستی با سرانگشتان دعا حیات واقعی را لمس کنید، سالیانی که تمام دنیا خواستند ایران نباشد و برای نابودیش به آب، آتش و گلوله و خمپاره متوسل شدند اما غیرت شیرمردان و زنان ایرانی که جان بر کف ایستادند و جانانه از مرز و بومشان حراست کردند و اجازه ندادند ذرهای از این خاک به یغما برود، و من، تو، ما و همه کسانی که امروز در هر کجای این زمین قدم برمیداریم مدیون خون، جان و سلامتی از دست رفته آنهائیم اما پس از سالها آن روزها گویی دوباره در حال تکرار شدن است اما این بار نه در ایران که در کشورهای همسایه!.
باید عاشق باشی تا جان برکف و با تمام شجاعت تعلقات را گذاشته و برای دفاع از سرزمین و ملتت قدم بر راهی بگذاری که هر لحظهاش ندانی که بر تو چهها خواهد گذشت.
عاشق که باشی وصل یار برایت واجب الوجود است، تو پروانهوار خطرها را درمینوردی و از هیچ کس و هیچ چیز ابایی نداری. کار هرکسی نیست که از جان شیرینش بگذرد تا انقلابی که با خون هزاران لاله آرمیده در خاک ریشه دوانده پابرجا بماند. امروز روایت عاشقی را قلم میزنیم که اگر نبودند امثال آنها شاید واژه امنیت برایمان بیمعنا بود.
هرچند این روزها بسیاری سنگ انقلابی بودن را بر سینه میزنند و خود را عاشق ولایت میدانند و بر طبلهای توخالی وعدههای شیرینشان میکوبند اما باید گفت عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد.
به سراغ مردی رفتهایم که کارون و اروند را به خانطومان پیوند زده است. احمدعلی ابکایی مردی از جنس رزم که از 16 سالگی به عرصه نبرد حق علیه باطل وارد شد و به گروه انقلابیهای زمان خود پیوست. در دوران دفاع مقدس حضور پررنگی در جبهههای نبرد داشت.
علت حضورش را در دفاع مقدس عشق به انقلاب میداند و میگوید: اینکه برای سرزمینت بجنگید و مردانه از آن دفاع کنید افتخاری است که نصیب هرکسی نمیشود.همیشه هدف نهاییام برای حضور در جبهههای نبرد آزادی مسلمانان جهان، مظلومان و مردم ستمدیده به ویژه مردم مظلوم فلسطین بود.
پس از جنگ در 48 سالگی به دلیل حضور فعال در خط مقدم نبرد حق علیه باطل از سوی سپاه پاسداران بازنشسته میشود اما بازنشستگی نیز نمیتواند مانعی برای ترویج افکار انقلابی اصیلش باشد پس به کارهای فرهنگی و جمع آوری آثار هشت سال دفاع مقدس روی میآورد و دلیل این کارش را حفط این ارزشها و انتقال به نسلهای بعد میداند.
سوریه معبری برای دفاع از حرم اهلالبیت
ابکایی سالها به کار ترویج فرهنگ انقلاب و دفاع مقدس مشغول بود تا اینکه داعش قدم برخاک سوریه گذاشت. میگوید: در زمانه کنونی توطئههایی علیه انقلاب و نظام اسلامی انجام میشود که ماهیت آن کمی متفاوت تر از دوران 8 سال دفاع مقدس است. نظام استکبار که نمیتواند قدرت، امنیت و موقعیت کنونی جمهوری اسلامی ایران را برتابد میخواهد با ایجاد فتنه، غائله و شورش در اطراف کشورمان فضا را به نفع خود تغییر دهد.تروریستها و داعش از مهمترین فتنههای جهان استکبار برای تضعیف نطام جمهوری اسلامی ایران است و پیدایش داعش که ریشه در 30 سال گذشته دارد نشات گرفته از حمایت کشورهای مرتجع منطقه و دشمنان انقلاب از جمله آمریکا است.
داعش در شکل و شمایل رویکردی نظامی دارد اما تفکر انقلابستیزی در پشت این هیبت نظامی ریشه دارد و رهبران داعشی گوش به فرمان استکبار جهانی و مواجب بگیر پولهای بادآورده عربستان هستند. با ظهور گروهکی به نام داعش و با اشاره رهبری مبنی بر آنکه داعش قلب انقلاب را نشانه گرفته و اگر این فتنه در نطفه خفه نشود در آینده تهدیدی برای انقلاب است مرد مبارز انقلابی روایت این گزارش، داوطلبانه در سن 54 سالگی به نبرد با داعشیان سوریه اعزام شد.
امنیت ایران در گرو امنیت مرزهای کشورهای همسایه
به دو دلیل برای نبرد با داعش وارد خاک سوریه شدم: نخست اینکه هشت سال دفاع مقدس تجربیات ارزندهای از تاکتیکهای جنگی در اختیارم گذاشت که میتوانست برای جوانان موثر باشد و دیگر آنکه سوریه منطقهای استراتژیک است، اگر خاک آن اشغال شود مرزهای ایران امنیت خود را از دست میدهد و در عراق هم همینطور است اگر فتنه داعش در این کشور وسعت یابد منطقه غربی کشور دیگر امنیت ندارد.
تقویت حزبالله از طریق سوریه ممکن است و لنگرگاه حمایت ایرن از جبهه مقاومت تنها سوریه است.
عشق را قیمتی نیست
ابکایی درباره شایعه گرفتن پولهای گزاف مدافعان حرم برای شرکت در نبرد سوریه بیان میکند: این موضوع کذب محض است برای عشق نمیتوان قیمتی را متصور شد چه مقدار پول میتواند بهای جان انسان باشد؟
یکی از مهمترین دلایل ورود نیروهای ایرانی به جبهههای نبرد علیه داعش در سوریه وجود حرمین حضرت زینب(س)، رقیه(س) و سکینه(س) است.
حرم حضرت زینب(س) تنها یک مقبره و بارگاه نیست بلکه هویت کشور شیعیان است و یک شیعه واقعی نمیگذارد هویتش دچار خدشه شود و بسیاری از مدافعان آمدند تا نگذارند به این حرمین جسارتی شده و تخریب شود.
خان طومان میعادگاه عشق و اعتقاد
هیچ کس به اجبار و با تطمیع وعدههای مالی وارد سوریه نشد بلکه همه کاروانی که از مازندران به خان طومان آمدند با آگاهی، عشق و اعتقاد کامل راهی این نبرد شده بودند.
در کاروان 100 نفره حدود 10نفر از نسل گذشته وجود داشت و مابقی جوانان با انگیزه، شاداب و آموزش دیدهای بودند که جان خود را برای در نطفه خفه کردن توطئههای دشمن در دست گرفته و وارد سوریه شدند.
این کاروان خاطرات زیبایی را در ذهن قهرمان این گزارش برجا گذاشته است، میگوید: در این کاروان پدر و پسری بودند که پسر در هجوم اول زخمی شده و به کشور بازگشته بود اما پدر ماند و به تکلیف خود عمل کرد، حضور پدر، پسر و داماد خانوادهای که دو نسل را بهم پیوند میداد و دو برادر که یکی شهید و دیگری زخمی شده بود همه جز خاطرات زیبای این دوره از زندگی من است که کمتر جایی میتوان اینها را به تجربه نشست.
در این حضور کسی ناراحت نبود، همه آماده نبرد بودند و فضای جنگی سخت خانطومان مانع از نشاط، شادابی، شوخ طبعی و انگیزه مبازران نمیشد، کسانی که به این کاروان وارد شدند انتخاب شده آمدند و چه بسا بسیاری از این کاروان جا ماندند و بسیاری نیز در مسیرکاروان همراه شدند.
شهدای مدافع حرم ایمان را معنا کردند
شهدا همواره خصوصیاتی دارند که بعد از شهادتشان پی به آن خصایص بیمانندی میبرید و ابکایی در این زمینه میگوید: شهید بلباسی مسئول سفرهای اردویی راهیان نور که تازه از سفر بازگشته بود باید گزارش سفر خود را به مافوق خود میداد اما آنقدر شوق رفتن به جهبه خانطومان و مبارزه با داعش را داشت که توانست ماموریت مهم خارج از کشور را با یک تماس تلفنی حل کند و خود را به خانطومان برساند. شهید بلباسی نه تنها یک چهره خوشنام در امور فرهنگی استان و کشور بود بلکه در رزم نیز به دلیل اعتقاد و ایمان بسیارش میدرخشید و سختترین کارها را انجام میداد.
شهید کابلی 17 روز با زبان روزه جنگید و کسی تا روز آخر متوجه نشد که این شهید بزرگوار روزه دار است و بعید میدانم در روز آخر درگیری به دلیل سرعت و هجوم گسترده توانسته باشد افطارکند. چون درگیری به اندازهای شدت داشت که من آن روز تشنهترین انسان روی زمین بودم و با اینکه آب همراهم بود اما نتوانستم به دلیل هجوم داعش جرعهای بنوشنم.
پرکاری و تلاش مستمر از دیگر ویژگی شهدای مدافع حرم است. مثلا شهید رجاییفر مسئول مهندسی و ساخت سنگرهای مدافعان و همیشه در هر لحظه با علاقه وافری مشغول ساخت سنگرها بود. شهید مشتاقی جوانی پرانرژی و شاداب بود که به به دلیل جنب و جوش بسیارش هرکجا خطی سقوط میکرد با سرعت به عنوان نیروی کمکی وارد صحنه نبرد میشد. همین حرکات رفتارها، اعتقادات و منشها یک جنگ را به صحنههای زیبا بدل میسازد و گرنه جنگ و کشتاری هیبتی ترسناک و زشت دارد.
سارا ربیعی، خبرنگار ایسنا منطقه مازندران.