در چهار محال و بختیاری در مواقع خشکسالى که بارندگى دیر مىشود یک نفر آدم کوسه (بىریش و سبیل) را انتخاب مىکنند و برایش ریش و سبیل مىگذارند.
یک کیسهٔ چرمى بزرگ را نیز روى سرش قرار مىدهند؛ لباسهاى گشادى به تنش مىکنند و کیسهاى را هم روى دوشش مىگذارند. سپس عدهٔ زیادى دور او را گرفته و با هم دستهجمعى به در خانهها مىروند و شروع مىکنند به خواندن این شعر:
هـار هـار هارونـک خدا بزن بارونک
سى او عیال دارون خدا بزن بارونک
گندما که زیر خاکن ز تشنئى هلاکـن
هـار هـار هارونـک خدا بزن بارونک
آنگاه شخصى که به در خانه یا چادرش رفتهاند، مقدارى آرد یا گندم به آنها مىدهد، اما در ابتداى امر کمى آب روى سر آنها مىریزد.
به همین ترتیب این کار تا شب ادامه پیدا مىکند. بعد با آردهایى که بدست آوردهاند نان مىپزند و در میان آنها چوب کوچکى نیز پنهان مىکنند، آنگاه نانها را تقسیم مىکنند که در حضور جمع خورده شود. کسى که چوب از نانش در بیاید او را مىگیرند و آنقدر مىزنند تا یک نفر بیاید و ضمانت کند و بگوید که مثلاً تا فلان روز باران مىبارد. اگر تا روز تعیین شده باران نبارد ضامن او را کتک مىزنند تا یک نفر دیگر بیاید و ضامن او شود. این کار تا آمدن باران ادامه دارد.
