«وَلَنَبْلُوَنَّکم بِشَی ءٍ مّنَ ا لْخَوْفِ وَا لْجُوعِ وَنَقْصٍ مّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشّرِ الصبِرِینَ* الَّذِینَ إِذَ آ أَصبَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَیهِ رَاجِعُونَ* أُوْلئک عَلَیهِمْ صَلَوَاتٌ مّن رَّبّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُوْلئک هُمُ الْمُهْتَدُونَ».[1]
ظهور کمالات محبوب در محب
از جمله عجایب عالم محبّت، یگانگی میان محبّ و محبوب می باشد. از حیث معنی چون کمال ربط در دوستی یافت می شود، لذا هر صفت کمالیه ای که محبوب داشته باشد محب نیز از آن برخوردار می گردد چون با محبوب ربط پیدا کرده و یگانه شده است. البته تا ظرف و استعداد محبّ چه مقدار باشد به همان مقدار کمالات محبوب در او ظاهر می گردد.
حسین عزیز آنچه از کمالات را داراست، در دوستدارانش به اندازه ظرفیت وجودیشان آشکار می گردد تا مقدار محبتش چه اندازه باشد و استعدادش چگونه بوده و موانع تا چه حد برطرف شده باشد. اما اصل مطلب مسلم است.
صبر، کمال چشمگیر حسین (ع)
مهمترین کمالات حسین علیه السلام که جدش یاد کرده و خدا و ملائکه او را بر آن ستوده اند صفت صبر حسین علیه السلام است که امام عصر (عج) در زیارت منسوب به او می فرماید: «هر آینه در شگفت شدند ملائکه از بردباری تو»[2] ای حسین عزیزی که بردباری ات ملائکه را حیران کرد، دوستدارانت نیز کم و بیش از این کمال بهره خواهند داشت. صبر حسین در آنان نیز منعکس می گردد تا برسد به شهدای کربلا که در دوستیشان نمونه بودند به تعبیر مولا امیرالمؤمنین: «عاشقان حسین علیه السلام می باشند هیچ کس به مقام آنان نمی رسد».[3] صبر بودکه آنان رابالا بردچیزی که در همه امامان بودو بایدهم باشد تا امام باشد.[4]
بیش از هفتاد جای، قرآن مجید راجع به صبر تذکر می فرماید پاداش آنان حساب ندارد از بس اجرشان بزرگ است [5] و مقامی که به صابرین داده است خودش می داند و اولیایش، آنچه از قرآن برمی آید معیت خاصه و نظر لطف بیشتر برای اهل صبر است [6]، بلکه اگر کسی اهل صبر نشد ایمان ندارد. مکرر در اخبار گفته شده که صبر نسبت به ایمان مانند سرنسبت به بدن است [7] چطور بدن بی سر مرده و بی ارزش است، جماد است، کسی که صبر ندارد ایمان حقیقی هم ندارد خیال می کند مؤمن است.
کمالات نتیجه بردباری است
ایمان و صبر به فرمایش موسی بن جعفر علیه السلام مانند دو کفّه ترازو برابر است هر کدام زیاد شد دیگری هم زیاد می شود.
بدون صبر کسی نه به نجات می رسد نه به درجات، و مقامات آخرت بر طبق صبر است.
بنا گذاریم بقیه عمر را در صبر بگذرانیم تا از کمالات حسین علیه السلام در ما نیز رشته ای پیدا شود و بهره مند گردیم تا پس از مرگ جایی در میان صابرین داشته باشیم. بالاتر بگویم انسانیت انسان به صبر است، زیرا حیوان را با صبر کاری نیست، حیوان دنبال شکم و فرج است، ادراکش در شهوات خلاصه می شود. انسان است که بر سر دو راهی است، شهوات او را رو به دنیا می کشاند و عقل او را رو به خدا راهنمایی می نماید. اگر صبر نکرد و استقامت به خرج نداد راه حیوانات را پیش می گیرد و شهوات دنیا را برمی گزیند.
خور و خواب و خشم و شهوت
غضب است و جهل و ظلمت
حیوان خبر ندارد ز مقام آدمیت
کسی که همّی جز مال و جاه و شهوات ندارد از این جهت با حیوان فرقی ندارد، آدم کسی است که بتواند جلو نفس خودش را بگیرد.
بردباری در برابر شهوات
بعضی از حیوانات وقتی به ماده شان می رسند نمی توانند خودداری کنند یا در موضوع خوراک اگر لاشه ای جلو سگی باشد و سگ دیگری نزدیک شود با او درمی افتد، اگر آدمی هم چنین باشد که آدم نیست. اگر در اهل ایمان می خواهی وارد شوی راهش صبر و استقامت است [8] باید بر صراط بندگی پایداری بورزی تو که گفتی «اللَّهُ رَبّی » پروردگار من تنها خداست. باید بر این گفتار ثابت قدم بمانی مبادا شهوات را خدا بگیری [9] ساعتی خدایت «اللَّه» و ساعتی شهوات، این شرک است نه توحید.
اگر از در سینما رد شدی و مناظر مهیج تو را فریفت داخل شدی، تو اهل صبر نیستی، اینجا مرکز دین دزدی و امانت بری است خلق را حیوانی می کنند و تحویل می دهند. درست است که انسان خوشش می آید، از جهت حیوانیت این طور اقتضا می کند که برود خوش بگذراند، ولی مگر برای خوشی حیوانی به اینجا آمده ای؟ باید مرد شد اهل صبر گردید تا ایمان پیدا شود وگرنه ایمان به شهوات است نه معنی.
مهمتر و بالاتر از همه مراتب صبر، بردباری در ترک گناه است. البته نفس و شیطان جلوه می دهد اقتضائات حیوانی فشار می آورد لذا صبر بر آن هم ارزش فوق العاده دارد.
سبک شمردن نماز و گریه بر حسین
درجه بعدش صبر بر طاعت است باید واجبی از تو فوت نشود، مثلًا نماز صبح واجب است باید بر آن صبر کرد هر چند سخت است [10] در زمستان هوای بیرون سرد و رختخواب گرم و نرم، ولی باید صبر کنی برخلاف میل نفست بلند شوی، وضو بگیری، نماز بخوانی. یا در تابستان شبها کوتاه و خواب بامداد شیرین، اما نباید در انجام وظیفه مسامحه کنی، مگر نمی خواهی به مقام صابرین برسی؟ خیال نکن گریه بر حسین علیه السلام با مسامحه و سبک شمردن نماز جور می آید.
گریه بر حسین علیه السلام درست است حجابها را عقب می زند، رقّت قلب می آورد و تو را به یاد خدا می اندازد، ولی به شرطی که رو برنگردانی، یاد حسین علیه السلام موجب مغفرت و رحمت و شفاعت است، ولی نشنیدی که حضرت صادق علیه السلام فرمود: شفاعت ما نمی رسد به کسی که نمازش را سبک بشمارد[11] نه اینکه اصلًا نخواند، بلکه به آن اهمّیت ندهد، شد شد، نشد نشد.
باید آدم شوی تا تو را شفاعت کنند، حیوان را چطور می شود شفاعت کرد؟ کسی که موقع نماز واجب زورش به خودش نرسد نتواند خودش را بگیرد تا نماز از او فوت نشود، حیوان است نه انسان.
مثال دیگر در انفاقهای واجب: کسی که یاد پول از دلش کنده نمی شود، چگونه می تواند به کمالات مطلوب برسد؟ باید صبر کند، با وعده های فقر شیطان مبارزه کند، وعده های آمرزش خدا را اهمیت دهد[12] تا نور ایمان در دلش بتابد و زیاد گردد.
صبر بر ناملایمات
سوم صبر بر مصیبات است، خداوند به حکمت بالغه اش عالم طبیعت را با ناملایمات پیچیده تا بشر ورزیده و رشید شود، بتواند با معنی و روحانیت سر و کار پیدا کند. بلاها برای تکمیل نفس است. ای کسی که بیمار می شوی، مبادا عنان صبر از کف بدهی، جزع کنی، خودت را کنترل کن بگو خدای من هر چه صلاح بداند، همان خوب و درست است «هرچه آن خسرو کند شیرین بود» بیماری را برای من صلاح دانسته «الْحَمْدُللَّهِ وَالشُّکرُ لَهُ».
اگر مالت گم شد، ضرر کردی، صبر را از کف نده، متذکر باش برهنه آمدی و برهنه هم خواهی رفت. اگر یکی از بستگانت مُرد، نمی گویم دلت نسوزد، البته لازمه علاقه، دل سوختن واشک ریختن است، اما می گویم اضطراب دل نداشته باش مثل کسی که دیگر هیچ ندارد نه خدا نه ثواب نه خیرات. مؤمن باید اطمینانش به خدایش باشد[13] وتکیه اش درهر حال خدایش باشد[14] خدا داری، همه چیز داری، چه خوب سروده است.
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان، ما را بس
تو که می گویی قیامت حق است، وطن ما آخرت است، دنیا محل عبور و گذران است، آدم مسافر معمولًا علاقه هایش را از پیش می فرستد تا سبکبار، خودش وارد شود. پسرت که مُرد اولًا مگر مال تو بود؟ امانت خدا بود پس گرفت دیگر آنکه حالا از جلو رفته تو هم دنبال او خواهی رفت، از خدا غافل نشو و آن را به حساب خدا بگذار، از امام حسین یاد بگیر.
فرمایش حسین (ع) بر بالین حبیب
حبیب بن مظاهر پیرمرد صحابی و محترم، فوق العاده مورد علاقه حسین علیه السلام است. در روایت چنین دارد: کشته شدن حبیب، حسین را تکان داد، مصیبتش خیلی به آقا سخت گذشت. اینجاست که فرمود: «احتسب نفسی وَحُماةَ اصْحابی » شهادت حبیب و سایر اصحاب فداییم را همه در حساب خدا گذاشتم.[15] برای دوستداران حسین علیه السلام هم پیش می آید، در هر مصیبتی حسابی با خدا باز کن و به حساب خود بگذار.
ابالفضل (ع) سه برادرش را به میدان می فرستد
روز عاشورا، قمر بنی هاشم به سه برادرش که از مادر خودش ام البنین بودند «عبداللَّه و عثمان و جعفر» فرمود: ای برادران من، جانم فدای شما باد پیش بیفتید و آقای خود را یاری کنید تا تمامی در برابر چشمان او کشته شوید[16] یعنی خوشتر دارم شما جلوتر بروید تا داغ شما سه برادر هم بر دلم بیاید که اجر بیشتری ببرم.
هر کس دلش داغدار شد، نزد خدا پاداش دارد، مرحم لطف برای دل رنجدیده است وگرنه نیم ساعت جلوتر یا عقب تر چندان اهمّیتی ندارد. اباالفضل علیه السلام می خواهد به درجه ای برسد که به فرموده زین العابدین علیه السلام همه شهدا غبطه او را بخورند.[17] خدا به او قدرتی داده که هر افتاده ای را می تواند بلند کند آنان که به او متوسّل می شوند فریادرسی نماید، لذا مشهور به باب الحوایج شده است. شما هم دوستداران حسین علیه السلام، ره همان روید که رهروان رفتند، از هم اکنون تصمیم به صبر بگیرید بنا بگذارید در هر سختی و پیشامدی بردباری را پیشه خود سازید.
راحتی و رحمت در صبر است
صلوات و رحمت خدا بر تو است اگر اهل صبر شدی، در هر یک از
مراتب سه گانه صبر که اشاره شد؛ در عبادت سستی نکردی و خودت را در گناه نینداختی؛ در مصیبت ها و ناراحتی ها هم بردباری نمودی، راستی راحتی دنیا هم با صبر همراه است.
فهمیدی «انا للَّه» همه ملک خداییم بنده را به اعتراض چکار؟ هر چه مولا صلاح بداند مملوک و مخلوق در اختیار مالک و خالق است مالت از بین رفت چند روزی نزد تو به عاریت بود مالک حقیقی آن، دیگری بود.
مریض شدی هر طور خدایت برایت خواسته خوشنود باش «هر چه آن خسرو کند شیرین بود».
اگر صبر کردی و استقامت ورزیدی خدا با تو چه معامله ها که خواهد فرمود در دنیا و برزخ و قیامت. برای نمونه بگویم در دنیا سکون و قراری به تو می دهد که تیرهای وسوسه شیاطین و جن و انس دیگر کارگر نمی شود همه مردم در غفلتند اما تو به یاد خدایی، شیطان نمی تواند به دلت راه پیدا کند، قرآن مجید می فرماید: «اوست خدایی که فرستاد سکینه و آرامش را در دلهای مؤمنین تا ایمانی بر ایمانشان بیفزاید»[18] به برکت صبر و بردباری با همین ایمان هم خواهد رفت و بشارت ملائکه را در آخرین واپسین عمر خواهد شنید: «کسانی که گفتند پروردگار ما خداست سپس پایداری ورزیدند (بر این گفتار) ملائکه بر ایشان فرود می آیند (و می گویند) نترسید و اندوهناک نباشید و مژده باد شما را به بهشتی که وعده داده شدید».[19]
خدای شکور در برابر صبر حسینی چه تلافی ها که فرمود چه بزرگی و عظمتی به حسین علیه السلام داده است قطره ای از آن را متذکر شویم.
سلیمان اعمش و زیارت حسین (ع)
سلیمان اعمش مردی مورد وثوق همه، حتی سنی ها او را قبول دارند. مکرر شنیده اید فقط یادآوری است همسایه اش منکر زیارت حسین بود و آن را بدعت می دانست شب جمعه گریه کنان خودش را به قبر امام حسین علیه السلام رساند پس از این که از او علّتش را می پرسد گوید شبی در خواب دیدم محشر بپا شده، در آن سختی های فوق العاده، زهرا علیها السلام شفاعت می کند و از هودج بی بی ورقه هایی صادر می شود «... امانٌ مِنَ النّارِ لِزوَّارِ الحُسَینِ علیه السلام فی لیلةِ الجُمْعَةِ. ..؛[20] نجات از آتش است برای زایرین قبر حسین در شب جمعه».
پی نوشت ها
[1] « و هر آینه مىآزماییم شما را به چیزى از ترس و گرسنگى و کاستن از مالها و جانها و میوهها، و مژده ده به شکیبایان؛ آنان که چون صدمه به ایشان رسد گویند به درستى که ما براى خدا هستیم و به سوى او بازگشت کنندگانیم بر ایشان است آمرزشها از طرف پروردگارشان و رحمت، و ایشانند راه یافتگان»،( بقره/ 155- 157) ..
[2] « قَدْ عَجَبَتْ مِنْ صَبْرِکَ مَلائِکَةُ السَّماوات»،( زیارت ناحیه مقدسه؛ بحارالانوار، ج 101، ص 322، ح 8) ..
[3] « ... وَمَصارِعُ عُشَّاق شهداء، لایَسْبِقُهُمْ مَن کانَ قَبْلَهُمْ وَلا یَلْحَقُهُمْ مَن بَعْدَهُمْ»؛( بحارالانوار، ج 41، ص 295، ح 18) ..
[4] « وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَبِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُواْ ...» ( سجده/ 24) ..
[5] « ... انَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ اجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ»،( زمر/ 10) ..
[6] « ... انَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ»،( انفال/ 46) ..
[7] « الْصَبْرُ مِنَ الْایمانِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الْجَسَدِ، فَاذا ذَهَبَ الرَّأسُ ذَهَبَالْجَسَدُ، کَذلِکَ اذا ذَهَبَ الصَّبْرُ ذَهَبَ الایمانُ»،( اصولکافى، ج 2، ص 87، ح 2) ..
[8] « انَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا ...»،( احقاف/ 13) ..
[9] « ... أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ الهَهُ هَواهُ ...»،( فرقان/ 43) ..
[10] « ... وَانَّها لَکبیرَةٌ الّا عَلَى الْخاشِعینَ» ( بقره/ 45) ..
[11] « شَفاعَتُنا لا تَنالُ مُسْتَخِفّاً بِصَلوتِهِ»،( بحارالأنوار، ج 82، ص 227، ح 53) ..
[12] « الشَّیْطنُ یَعِدُکُمُ ا لْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَآءِ وَاللَّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَةً مّنْهُ وَفَضْلًا ...»،( بقره/ 268) ..
[13] « ... الا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»،( رعد/ 28) ..
[14] « یا مَنْ عَلَیْهِ مُعَوَّلى»،( دعاى کمیل) ..
[15] نفس المهموم، ص 272 ..
[16] « تَقَدَّمُوا بِنَفسى انتُم فحامُوا عَنْ سَیّدِکُمْ حتَّى تموُتوُا دُونَهُ فَتَقَدَّمُوا جَمیعاًفصاروُا امامَ الحُسَین علیه السلام یَقونَهُمْ بوُجُوهِهِم وَنُحُورِهِمْ»،( منتهى الامال، ج 1، ص 702) ..
[17] « ... وَانَّ لِلعَبَّاسِ عِنْداللَّهِ تَبارَکَ وَتَعالى لَمَنْزِلَةً یَغْبِطُهُ بِها جَمیعُ الشُّهَداءِ یَوْمَ القِیمَةِ ...»،( خصال صدوق، ج 1، ص 68) ..
[18] « هُوَ الَّذِى أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِى قُلُوبِ ا لْمُؤْمِنِینَ ...» ( فتح/ 4) ..
[19] « إِنَّ الَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ ا لْمَلبِکَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحْزَنُواْ وَأَبْشِرُواْ بِالْجَنَّةِ الَّتِى کُنتُمْ تُوعَدُونَ»،
( فصّلت/ 30) ..
[20] بحارالأنوار، ج 45، ص 402، ح 12 ..