ماهان شبکه ایرانیان

چگونه میشود با استفاده از آیات قرآن مسئله امامت را ثابت کرد و اینکه امام از جانب خدا انتخاب شده و معصوم است ؟

در مورد جانشینی رسول خدا و امامت، در قرآن سخن صریحی نیامده است.

چگونه میشود با استفاده از آیات قرآن مسئله امامت را ثابت کرد و اینکه امام از جانب خدا انتخاب شده و معصوم است ؟

در مورد جانشینی رسول خدا و امامت، در قرآن سخن صریحی نیامده، هر گاه در آن حوزه سخنی به میان آمده، نوعی ابهام و اجمال دارد. مثلا آیه اولی الامر:

«أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ؛(1)

از خدا و رسول و صاحبان امر اطاعت کنید».

در این جا به صراحت نام نبرده که اولی الامر کیانند؟

در آیه ولایت:

«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ؛(2)

ولی و سرپرست شما فقط خدا است. رسول خدا و کسانی که ایمان آورده، نماز اقامه کرده و در حال رکوع زکات می دهند».

این جا هم به صراحت نگفته مومنانی که نماز می گذارند و در حال رکوع زکات می دهند، یعنی چه؟ کیانند؟

در آیه "اولی القربی" باز به همین نحو:

«و آت ذی القربی حقه؛(3)

و حق ذی القربی را بده».

این "ذی القربی" اشخاص خاصی هستند یا همه کسانی که با رسول خدا خویشاوندی دارند؟

و...

در مورد امری که باعث کمال دین و اتمام نعمت می شد و به رسول اعلام شده ابلاغ نماید، حتی رسول هم از اعلام و ابلاغ آن وحشت دارد و می ترسد نکند غوغاگران بعد از ابلاغ کاری کنند که مردم از دین برگردند. آن قدر در ابلاغ  تامل می کند که خدا ضمن دادن وعده تایید به او ، وی را از تامل بیش تر به شدت نهی می کند:

«یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ؛(4)

ای پیامبر! آنچه بر تو نازل شده، به مردم ابلاغ کن که اگر ابلاغ نکنی، مانند این است که رسالت را انجام نداده ای . خدا تو را از مردم( غوغائیان) حفظ می کند».

با توجه به آیات بالا معلوم می شود  جانشینی و امامت و مسائل مربوط به  آن از مسائل حساس بوده، افراد و احزابی نسبت به روشن شدن آن موضع داشته، در پنهان ماندن آن تلاش داشته اند. خدا مصلحت را در آن دیده تا این مسئله را در قالبی از اجمال و ابهام بیان کند. بیان روشن و صریح آن را به پیامبرش سپرده و مردم موظف بوده اند بیان آن را از پیامبر بخواهند و پیامبر هم موظف بوده آن را بیان کند.

شاید خدا می دیده اگر این مطلب را به صراحت و با بردن نام بیان کند، کسانی برای سرپوش گذاشتن بر آن مجبور به دست بردن در قرآن و کتمان آیاتی که نام در آن ها آمده، بشوند.

 اگر در قرآن نام افراد همزمان با رسول خدا به مدح و یا به ذم می آمد، قوم و قبیله افراد مذمت شده و قوم و قبیله های مخالف افراد مدح شده را تحریک می کرد که آن آیات را کتمان کنند و ...  آن آیات دستمایه نزاع می شد و ... از این رو می بینیم از معاصران رسول خدا جز چند مورد ضروری (مثل ابولهب و زید بن حارثه و...) به صراحت نام نبرده است.

از طرف دیگر خدا در قرآن به صراحت و بارها اعلام کرده رسول مبین و مفسر و معلم کتاب است (5). باید به کتاب به همراه بیان رسول خدا متمسک شوید تا هدایت یابید. از گمراهی در امان باشید. نباید انتظار داشته باشیم همه جزئیات و همه مسائل را به صراحت در خود قرآن بیابیم.

 سنت خدا در دنیا فتنه و امتحان  است. خدا گاهی مطالب را مستقیم نمی گوید و با کمی ابهام مطرح می کند تا معلوم شود چه کسانی برای یافتن حق آشکار، تلاش می کنند و چه کسانی با استفاده از ابهام و اجمال به تاویل و توجیه  رو می آورند.

 بر خدا لازم است هدایتگری را تمام کند. حق را به نحوی بیان کند که جویندگان با یقین کامل به حق برسند و آن را بیابند. مجمل و مبهم گذاشتن حق  بر خدا محال است. اما این که به چه صورت بیان کند؟  خدا بهتر می داند. گاهی خدا بهتر می داند کجا در قرآن ریز مطلب را بیان کند و کجا مصلحت است در قرآن بدان اشارتی داشته و ریز مطلب در بیان رسول خدا باشد.

 اگر جویا شدیم و حق را روشن و آشکار نیافتیم، بر خدا حجت داریم. اما اگر حق در قرآن به طور کامل و با نام بیان نشده و بیان آن به رسول واگذار گردیده، باید بیان را از رسول بخواهیم. نمی توانیم به این بهانه که در قرآن نیامده، از پی جویی دست بکشیم.

آیات بالا و آیات فراوان دیگر (6) و روایات بیشمار دلالت دارد که بعد از رسول خدا باید کسانی جانشین ایشان شوند که صلاحیت هدایت و رهبری به تمام معنا را داشته باشند و بتوانند مرجع مورد رضای خدا در امر دین و دنیای مردم باشند و  این افراد را پیامبر معرفی کرده است.

پی نوشت ها:

1. نساء(4)آیه 59.

2. مائده(5)آیه 55.

3. اسراء(17)آیه26.

4. مائده،آیه 67.

5. نحل آیه 44.

6. آل عمران آیه 61 -توبه آیه 105و 119.

اما عصمت امامان: 

عصمت امامان از مطالبی است که هم به صراحت و آشکار بیان شده و هم با کمی تامل از آیات و روایات به دست می آید.

وقتی قرآن مسلمانان را به اطاعت مطلق از خدا و رسول و اولی الامر دعوت می کند، گر چه به صراحت عصمت اولی الامر اعلام نشده، ولی با کمی تامل این مطلب ثابت و ظاهر می شود. زیرا می دانیم که خدا عصمت مطلق است . سبوح و قدوس است. رسول خدا هم که خلیفه خدا و مظهر همان عصمت مطلق و سبوحیت و قدوسیت است  اما اگر "اولی الامر" هم سنخ خدا و رسول در عصمت و نزاهت و قدوسیت نباشد، صحیح نیست که خدا آنان را در ردیف خود و رسولش جای دهد  و به اطاعت بدون قید و شرط آنان فرمان دهد.

این بیان قطعی قرآن است و با کمی تامل آشکار می شود. پیامبر مبین قرآن است تا جاهایی را که دقت زیاد لازم دارد یا غلط انداز است، روشن کند و بیان نماید. عصمت اولی الامر و امامان از واضحات قرآن است. نیاز به بیان جدید ندارد، ولی چون از مبانی مهم و از بزنگاه ها است، با وجود صراحت قرآن، باز هم رسول خدا بر آن تاکید ورزیده و بار ها آن را تکرار کرده است.

قرآن به صراحت اعلام می کند که اهل بیت رسول خدا مطهر و معصومند. رسول خدا با کلام و عمل خود اعلام می کند  اهل بیت پاک و معصوم اینان هستند و جز اینان نیستند.

قرآن اعلام کرده که جز معصوم به امامت نمی رسد. رسول خدا بارها امام علی و یازده فرزندش را به عنوان امامان تا قیامت معرفی کرد.

رسول خدا با معرفی اهل بیت و عترت به عنوان عدل و قرین قرآن، بر عصمت آنان به مانند قرآن تاکید ورزیده و آنان را به نام معرفی کرد تا بشر تا قیامت امام و هدایتگر خود را بشناسد و برای گمراهان حجتی نماند.

سه نفر از امامان در زمان رسول خدا بودند. ایشان بارها و بارها بر عصمت آنان تاکید کرد. اگر بخواهیم بیانات رسول خدا که بر عصمت امامان دلالت دارد، جمع آوری کنیم، کتاب ها می شود.

این جمله رسول خدا در شان امام علی است:

علی مع القرآن و القرآن مع علی لایفترقان حتی یردا علی الحوض.(1)

علی مع الحق و الحق معی علی حیث کان.(2)

فخر رازی از محدثان بزرگ اهل سنت در بحث آشکار خواندن "بسم الله الرحمن الرحیم" می نویسد:

وأما أن علی بن أبی طالب رضی الله عنه کان یجهر بالتسمیة فقد ثبت بالتواتر ، و من اقتدی فی دینه بعلی بن أبی طالب فقد اهتدی، والدلیل علیه قوله علیه السلام : اللهم أدر الحق مع علی حیث دار؛(3)

علی بن ابیطالب بسم الله را آشکارا قرائت می کرد . هر کس در دینش به علی اقتدا کند، هدایت یافته، زیرا رسول خدا فرمود: خدایا! حق را با علی بدار تا بر محور علی بچرخد.

وقتی کسی محور حق شد و حق به دور او چرخید، این بالاترین شان است. رسول خدا این محوریت حق را برای علی بن ابی طالب ثابت کرده  که بالاتر از حق محوری  و عصمت است. معصوم کسی است که حق محور باشد، ولی این که کسی محور حق باشد، برای ما قابل تصور نیست. این شان امام علی و فرزندان معصوم ایشان است که حق بر محور آنان می چرخد.

البته بسیاری از مسلمانان بعد از رسول خدا و حتی در زمان رسول الله سعی داشتند فضایل امام علی و فرزندانش را کتمان کنند. بعد از پیامبر در این زمینه از هیچ اقدامی فروگذار نکردند. با این وجود احادیث رسول الله که بر عصمت امام علی و یازده فرزندش دلالت واضح و آشکار دارد، از حد و حصر خارج است.

در آخر متذکر چند نکته را متذکر می شویم.

1.به تعبیر علامه وقتی خدواند اطاعت از والدین (که بسیار در سطح پایین تری است نسبت به اطاعت از پیامبر وامام است) به خاطر این که ما دچار کج فهمی نشویم قید می زند (4) و می فرمایید اطاعت از والدین مادامی است که آنها شما را دستور به گناه و معصیت ندهند چطور ممکن است رسول و امام معصوم نباشد و خدواند دستور اطاعت مطلق از آنها داده باشد.

2. یکی از مهمترین آیات عصمت اهل بیت آیه تطهیر است. (5)

3. آیه مباهله هم به عصمت امیر المومنین اشاره دارد. چون علی را نفس پیامبر معرفی می کند(6) و شکی نیست که پیامبر معصوم بودند.

پی نوشت ها:

1. مجمع الزوائد، هیثمی، ج9، ص134؛ طبرانی در جامع صغیر و اوسط.

2. همان، ج7، ص235 به نقل از سعد وقاص، به نقل از ام سلمه همسر رسول خدا.

3. تفسیرکبیر، فخر رازی، ج 1، ص 205.

4. عنکبوت آیه 8 -لقمان آیه 15.

5. احزاب آیه 33.

6. آل عمران آیه 61.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان