عصمت از گناه نتیجه ایمان قوی و متعالی فرد است که عنایات خدا را شامل او می سازد. دستگیری خاص خدا را نصیبش می کند. عصمت از خطا نتیجه دستگیری خدا و افاضه علم ناب به فرد می باشد. پیامبران انسان هایی هستند که در درجات فوق العاده بالای ایمانی هستند، به طوری که ایمان و تقوای فوق العاده شان آنان را از ارتکاب گناه باز می دارد . خطا و اشتباه هم در علم اکتسابی ممکن است، زیرا فرد بدون این که قصد داشته و متوجه باشد، مقدمات غلط به کار می گیرد یا درست نتیجه گیری نمی کند و به خطا می افتد . پیامبران علم شان را از خدا می گیرند . خداوند علم ناب را به آنان افاضه می کند . در این مسیر امکان خطا و اشتباه هم وجود ندارد.
آیه مورد نظر شما "وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً اِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسیت" نیز با عصمت منافاتی ندارد. این آیه در مقام تربیت پیامبر و مؤمنان به ایشان است که : ای پیامبر !خود را مستقل در کارها نمی دانی و معتقدی هر کار خوبی که انجام
می دهی ، به توفیق خداست . از هر کار بدی که خود را نگه داری ، به عصمت خداست، همچنان که علی بن ابی طالب تربیت شده خاص پیامبر در بیان تأویل "لا حول و لا قوه الا بالله " فرمود:
لا حول عن معاصی الله إلا بعصمة الله ولا قوة لنا على طاعة الله إلا بعون الله؛ (1)
هیچ کس ار معصیتی رو بر نمی گرداند مگر به عصمت خدایی و طاعتی به جا نمی آورد ، مگر به قدرت خدایی.
پس با این که وقتی به انجام کاری وعده می دهی، مد نظرت این است که به توفیق و یاری و عنایت خدا آن کار را انجام می دهی و به عصمت و نگهداری خدا از ظلم و بدی رو بر می گردانی، با این وجود ادب عبودیت و بندگی را در بالاترین درجه رعایت کن و به هنگام وعده دادن آن را به مشیت خدا معلق بگردان.
مشرکان مکه به تعلیم یهود مدینه از پیامبر سؤال هایی پرسیدند تا به خیال خودشان پیامبر نتواند جواب بدهد و رسوا گردد. پیامبر هم مطابق معمول که جواب ها را از خدا می گرفت و به آنان ابلاغ می کرد، به آنان وعده داد که فردا جواب خواهم داد. معلوم بود که ایشان با تکیه بر عنایت خدا و وحی ، چنین وعده ای داده و به هیچ وجه به توان خود اعتماد نکرده، ولی در کلام، وعده را معلق بر مشیت خدا نکرد،چون هنوز چنین دستور و تعلیمی به او داده نشده بود . خداوند برای تعلیم و تادیب او و یاران مؤمنش ابتدا برای چند روزی وحی را قطع کرد و بعد وحی فرستاد . او را تعلیم داد که هر گاه وعده ای می دهی حتی در لفظ آن را به مشیت خدا معلق گردان. پیامبر بلافاصله بعد از نزول این آیه در مورد وعده ای که داده بود، تعلیق به مشیت را یاد کرد (2) . از آن به بعد رسول خدا مطابق این تعلیم و دستور خدا عمل نمود.
اما قسمت دوم آیه که می فرماید: «و اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیت»معنایش این است که اگر فراموش کردی یا مؤمنان فراموش کردند ، بعد از یادآوری ،خدا را یاد کنید و تعلیق به مشیت را بگویید.
این که پیامبر چون مخاطب اصلی وحی است، به چنین خطاب هایی مخاطب می شود، به معنای این نیست که در مورد ایشان این اتفاق ها می افتد، بلکه او آینه امت است . امت در آینه او مخاطب می شوند،و گرنه در سوره اعلی آمده که به کمک و مدد ما هرگز فراموش نمی کنی ( سنقرئک فلا تنسی ).
مشابه این خطاب ها در قرآن فراوان است، از جمله:
َلَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ؛ (3)
اگر مشرک شوى، تمام اعمالت تباه مىشود و از زیانکاران خواهى بود!
ثُمَّ جَعَلْناکَ عَلى شَریعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ؛ (4)
سپس تو را بر شریعت و آیین حقّى قرار دادیم. از آن پیروى کن. از هوس هاى کسانى که آگاهى ندارند، پیروى مکن.
وَ لا تَطْرُدِ الَّذینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُریدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَیْکَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَیْءٍ وَ ما مِنْ حِسابِکَ عَلَیْهِمْ مِنْ شَیْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکُونَ مِنَ الظَّالِمینَ ؛(5)
کسانى را که صبح و شام خدا را مىخوانند، و جز ذات پاک او نظرى ندارند، از خود دور مکن! نه چیزى از حساب آن ها بر توست، و نه چیزى از حساب تو بر آنان! اگر آن ها را طرد کنى، از ستمگران خواهى بود!
َلا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُریدُ زینَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً؛ (6)
هرگز به خاطر زیورهاى دنیا، چشمان خود را از آن ها برمگیر! از کسانى که قلب شان را از یاد خود غافل ساختیم، اطاعت مکن! همان ها که از هواى نفس پیروى کردند، و کارهای شان افراطى است.
بنا بر این آیه 23 و 24 سوره کهف در مقام تعلیم و تربیت رسول خدا و یاران مؤمن به ایشان است . پیامبر بعد از این دستور هیچ گاه تعلیق وعده اش به مشیت خدا را فراموش نکرد تا بگویید با عصمت منافات دارد. اگر فراموش هم کند ، فراموشی در امر فردی با عصمت منافات ندارد ،زیرا گناه نبوده و به امر نبوت ایشان هم خللی وارد نمی کرد.
در این گونه آیات مخاطب پیامبر است اما مراد امت هستند، مانند آیه: و لا تقل لهما اف ....(7)به پدر و مادر اف نگو... در حالی که همه می دانیم زمان نزول قرآن، والدین رسول خدا در قید حیات نبودند، پس مراد در آیه امت هستند.
پی نوشت ها:
1. ابن شعبه حرانی ، تحف العقول ،چ دوم ، قم ، انتشارات اسلامی ، 1404 ق ، ص 468.
2.المیزان ، علامه طباطبایی، ترجمه موسوی همدانی ،چ پنجم ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی، 1374 ش ، ج 13 ، ص 381 به نقل از درالمنثور سیوطی ، ج 4، ص 217.
3. زمر (39) آیه 65.
4. جاثیه (45) آیه 18.
5. انعام (6) آیه 52.
6. کهف (18) آیه 28.
7.اسراء( 17 ) 23.