غلامرضا نوعی در یادداشتی که با عنوان «حاشیهسازی در حوزه کتاب» در اختیار ایسنا قرار داده نوشته است: 15 سال است که شهر تبریز در ابتدای سال تحصیلی، میزبان نمایشگاه کتاب است. در آخرین دوره که از 2 تا 7 آبانماه سال جاری در حال برگزاری است، بنا به اطلاعات منتشرشده، 1006 ناشر از سراسر کشور، 117173 عنوان کتاب را در 6 سالن عرضه می کنند. در بخش بینالملل این نمایشگاه نیز نمایندگان 142 ناشر 32 هزار عنوان کتاب را در معرض دید عموم قرار میدهند. اگر این آمار را با آخرین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران مقایسه کنیم در آن تعداد 3132 ناشر و نمایندگی 233660 عنوان کتاب را در بخش داخلی عرضه کرده بودند، تعداد غرفههای ناشران داخلی نیز 1817 غرفه بوده است. همچنین در بخش بینالملل 150091 عنوان کتاب لاتین و 42847 عنوان کتاب عربی ارائه شد.
با مقایسه اجمالی این اعداد و ارقام میتوان ادعا کرد تقریباً حجم نمایشگاه کتاب تبریز یکسوم نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران است. (سه روز قبل از این نمایشگاه، شاهد برگزاری دو نمایشگاه گرگان و شهرکرد و در حین برگزاری نمایشگاه نیز شاهد افتتاح نمایشگاه کتاب بجنورد هستیم) همه این نمایشگاهها توسط موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران و ادارات کل استانها با کمترین هزینه در مقایسه با نمایشگاه کتاب تهران اجرا میشود. این رویدادهای بزرگ استانی با همه مشکلات حملونقل، دوری از مرکز، اختلافات فرهنگی و... تاکنون هیچگونه حاشیهای در سبک مدیریت نداشته است. البته از ذکر این نکته نباید غافل شد که کلیت برگزاری نمایشگاه استانی گاه مورد سؤال و انتقاد قرار میگیرد اما در شرایط کنونی تاکنون بدیل مناسبی برای آن تعریف نشده است.
حال مقایسه کنید قیلوقالهایی را که این روزها درباره انتخاب اعضای شورای برنامهریزی صنف نشر در سی و یکمین نمایشگاه کتاب تهران برای فعالیتی در 6 ماه آینده! در جریان است. البته حاشیههای اداره نمایشگاه تهران، همانند سال گذشته در روزهای آتی در موضوعات متعدد دیگری همچون انتخاب اعضای شورای سیاستگذاری، اعضای کمیسیون قراردادها، مدیران کمیتهها، تخصیص یارانه و... تا روز برگزاری نمایشگاه ادامه پیدا میکند. این روند دو نکته را به ذهن متبادر میسازد. در وهله اول این روند نشان از تعریف نشدن یک نقشه راه برای شیوه واگذاری اداره نمایشگاه کتاب تهران برای سال جاری و سالهای آتی دارد. اگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به کاهش تصدیگری و توانمندسازی نهادهای مدنی اعتقاد جدی دارد، باید با نگاه کلانتری این موضوع را حل و فصل کند. بیبرنامگی و تعیین نکردن حدودوثغور نقش تشکلها نهتنها به همافزایی منجر نمیشود بلکه باعث به تحلیل رفتن توانایی و به حاشیه کشاندن صنعت نشر برای مدت طولانی از سوی برخی میشود. هزاران نویسنده، ناشر و کتابفروش و دیگر عوامل نشر دل به امید پویایی و تحرک در صنعت نشر دوختهاند؛ دریغ است که این جدال بیحاصل، مدیران فرهنگی را از تدبیر در امور کلان بازدارد. شایسته است متولیان امور فرهنگی در اسرع وقت، تمرکز خود و صنف نشر را از این مقوله حاشیهای دور سازند و به مباحث اساسیتر بپردازند. صنعت نشر این روزها حال خوبی ندارد. کاهش سرانه کتابخوانی، کپیسازی کتابهای پرفروش، به خطر افتادن معیشت نویسندگان و مترجمان حرفهای و دهها مقوله دیگر، موضوعات اساسی نشر ماست.