نقد سریال شهرزاد بزرگ‌آقا

به دنبال خبر انتشار فصل سوم سریال شهرزاد در میانۀ زمستان متن‌هایی نوشتیم. در یکی از متن‌ها نوعی ارزیابی کلی از فصل دوم سریال و قسمت آخر شهرزاد داشتیم، از واپسین قسمت فصل دوم نگاشتیم و سپس وارد نقد بخش‌های مختلف سریال (دیالوگ‌ها) شدیم

نقد سریال شهرزاد – بزرگ‌آقا

به دنبال خبر انتشار فصل سوم سریال شهرزاد در میانۀ زمستان متن‌هایی نوشتیم. در یکی از متن‌ها نوعی ارزیابی کلی از فصل دوم سریال و قسمت آخر شهرزاد داشتیم، از واپسین قسمت فصل دوم نگاشتیم و سپس وارد نقد بخش‌های مختلف سریال (دیالوگ‌ها) شدیم. در سلسله مطالب ادامه‌داری، بخش‌های مختلف سریال را یکایک مرور خواهیم کرد: از موسیقی متن و لباس‌ها و تاریخ نشان‌داده‌شده تا خصائص مختلف کاراکترها. در این قسمت، به نقد سریال شهرزاد و بررسی شخصیت بزرگ‌آقا می‌پردازیم.

دربارۀ بزرگ‌آقا

حین دیدن بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌ها، مخصوصاً آن‌هایی که با تکیه بر شرایط تاریخی دوره‌ای خاص ساخته می‌شوند، همواره با این پرسش رو‌به‌رو هستم که باید دل به «منطق» سریال داد یا اینکه وقایع سریال را با رخدادهای تاریخی قیاس گرفت. به زبانی ساده‌تر، بگذاریم سریال تاریخ خودش را روایت کند یا اینکه با تاریخ معاصر ارزیابی‌اش کنم؟

اعتراف می‌کنم راه دوم برایم جذاب‌تر است، خاصه آنکه سریال هم در ارائۀ تاریخ به روایت خودش مردد است.

پدرخوانده وارد می‌شود

روایت برهه‌های خاصی از تاریخ ایران در وضعیت کنونی ناممکن است. ذکر رخدادها و تصویر‌ها، حتی اگر منابع مؤثق فراوانی در دست باشند، لزوماً باید در چارچوب‌های خاصی تعریف و تصویر شوند. در این چهارچوب باید نقش پاره‌ای وقایع الزاماً پررنگ‌تر شوند و شماری دیگر کم‌رنگ‌تر شده یا حتی حذف گردند. گمان نمی‌کنم در اشاره به این حد و حدود مناقشه‌ای وجود داشته باشد.

در این سریال، قضیه زمانی بیخ پیدا می‌کند که تاریخ چونان تعریف می‌شود که گویی صحنۀ کارزار دائمی خانواده یا خاندان‌هایی قدرتمند است که با یکدیگر سر ستیز دارند و مختارند که امیال و اموال خود را در مسیری که می‌خواهند پیش ببرند. چنین چیزی آشکارا با تاریخ اجتماعی ایران منافات دارد.

در جامعۀ پُر‌فراز‌و‌نشیب ایران و در واقعیت تاریخی این کشور، معمولاً خاندان‌ها و خانواده‌هایی که بتوانند خاستگاه‌های طبقاتی خود را برای مدت زمانی بس طولانی حفظ کنند، کم‌شمارند. دیگر آنکه ستیز مداوم بین خاندان‌ها و خانواده‌ها، در ایران، آن‌چنان که در نیویورک دهۀ سی میلادی رخ داد، هرگز مشاهده نشد.

بزرگ آقا دیوان سالار

در ثانی، وضعیت سازماندهی این خانواده‌ها – آن‌چنان که امروز نیز شاهد آن هستیم – با سازماندهی‌‌ای که در سریال نشان داده شده تفاوت‌هایی دارد. در واقعیت، خانواده‌هایی که پله‌های طبقاتی را ده تا یکی طی کردند، افرادی از طبقات فرودست جامعه را به خدمت گرفته و از آن‌ها برای پیشبرد اهداف خود با استفاده از ابزارهایی غالباً خشن (چاقو، اسلحه و البته شیشۀ اسید) سود جستند.

بازی سنجیده و شخصیت کاریزماتیک بزرگ‌آقا دیوان‌سالار البته در سریال جذاب از آب در آمده است، اما سایۀ سنگین فیلم در سریال توی ذوق می‌زند. خانواده دیوان‌سالار بیش‌از‌حد حال‌و‌هوای دارد و ستیز خاندان‌ها در سریال، بیشتر تداعی‌کنندۀ خاندان‌های آمریکایی‌های ایتالیایی‌تبار سه‌گانه ست.

پیش‌از‌این گذرا نوشته بودم که پرداخت بیش‌از‌حد به قصه‌ها، باعث سنگین‌شدن دیالوگ‌ها در دهان شماری از بازیگرها شده است، در تکمیل همان گفته، باید بگویم که هوار‌کردن ساز‌و‌کار پدرخوانده نیز بر داستان عاشقانۀ شهرزاد، همچنان بر بدنۀ سریال سنگینی می‌کند؛ و این برای سریالی که قصه خود را با برهه تاریخی خاصی پیوند می‌زند، رخدادی فرخنده نیست. امیدوارم در فصل بعدی شاهد پیچیدگی‌های بیشتری از اعمال قدرت‌های سیاسی باشیم و وضعیت کاراکترها، در پیوند با وضعیت سیاسی ملتهب آن روزگار بیشتر تعریف شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر