مگر اینکه از سنگ ساخته شده باشید، و گرنه حتماً باید چیزی وجود داشته باشد که شما را بترساند. حالا این چیز ترسناک می خواهد نیسان آبی باشد، سگ گُنده ی همسایه باشد و یا ارتفاع.
انسان ها از چیزهای زیادی می ترسند. تعدادی از این ها رایج تر از بقیه است. چیزهایی از قبیل ترس از مکان های بسته (Claustrophobia)، ترس از میکروب ها (یا همان وسواس = Germophobia) و ترس از عنکبوتیان (Arachnophobia). اما چیزهایی هم هستند که به هیچ وجه رایج نیستند و دانستنشان خالی از لطف نیست. در ادامه با ما همراه باشید تا با 9 فوبیایی که نمیدانستید وجود دارند آشنا شوید.
بخوانید 10 فوبیای عجیب و غریب را :
ترس از عقیده ی دیگران (Allodoxaphobia)
همانطور که از اسمش بر می آید، این ترس یک نوع ترس اجتماعی به شمار می رود و احتمالاً ریشه در دوران کودکی فرد دارد. بیمارانی که از این نوع فوبیای نادر رنج می برند احتمالاً تجربه ی برخورد متعدد با کسانی را داشته اند که در بحث کردن مجالی به طرف مقابل نمی داده اند. لابد دیدن مناظره های سیاسی کاندیداهای ریاست جمهوری برای این افراد، حکم دیدن فیلم “کشتار با اره برقی در تگزاس” را دارد.
ترس از وسعت آسمان (Anablephobia)
اگر فکر کردید ترس از عقیده ی دیگران خیلی سوسولی بود این یکی را نخوانده اید. ترس از نگاه کردن به وسعت آسمان یا آنابلِ فوبیا. شاید ساکنین شهری مثل تهران از خدایشان هم باشد که بتوانند از لابه لای دود و دم هر از گاهی عظمت آسمان و ستارگان را ببینند و کیف کنند، اما مطمئناً افرادی که به چنین ترسی مبتلا هستند در شهری مثل تهران هم جرأت نگاه کردن به بالا را ندارند. تصور اینکه فضای لایتنهای بالای سر آنها در حرکت است چهار ستون بدن شان را می لرزاند. برای اینکه کمی با این افراد بتوانید همذات پنداری کنید، می توانید سر شب با در دست داشتن یک چراغ قوه به جنگل بروید و بعد از اینکه مسیری را طی کردید چراغ قوه را به بالا بگیرید و از دیدن هیکل وحشتناک درختان غول آسا قالب تهی کنید.
مرد هراسی (Androphobia)
شنیده اید که می گویند “اگر مرد دیدی وایسا باهاش عکس (سلفی) بگیر؟”. حالا یک سری هستند که اگر مرد ببینند فرار می کنند. مرد هراسی مخلوطی از ترس و نفرت از جنس مذکر است که می تواند ناشی از داشتن تجربه ای خشونت آمیز از مردها باشد.
ترس از ویرانی (Atephobia)
احتمالاً افراد مبتلا به این ترس هیچوقت معتاد نمی شوند چون از رفتن پشت ساختمان خرابه خیلی می ترسند. ترس از خرابی شاید خیلی هم عجیب نباشد و هر فردی با دیدن خرابه های ناشی از جنگ از تصور وقوع چنین بلایی در شهر یا محل خود بیزار باشد، اما وقتی ترس از ویرانی چهره ی واقعی خود را نشان می دهد که بیمار مبتلا به آن وارد یک ساختمان قدیمی نمی شود و یا با دیدن بنای تخت جمشید سر به بیابان می گذارد.
مقاله مرتبط: راهنمای ساعت بیولوژیک بدن: چه کاری را، چه موقع، انجام دهیم؟
زشت هراسی (Cacophobia)
انگار نه انگار که گابریل سوزان، نویسنده ی کتاب دیو و دلبر، قصد داشت فرهنگی را جا بیاندازد که بر اساس آن زشتیِ ظاهری معیاری برای قضاوت در مورد افراد نباشد. با دیدن افراد مبتلا به زشت هراسی باید گفت که ایشان گِل لگد کرده است. به هر حال این هم نوعی ترس عجیب و غریب است که اغلب ریشه در کودکی دارد و بنده های خدا تقصیری ندارند.
ترس از خوشحالی (Cherophobia)
واقعاً فکرش را می کردید آدمی هم وجود داشته باشد که از خوشحالی کردن هراس داشته باشد؟ فرد مبتلا به این فوبیا، به این دلیل می ترسد بشکن بزند و هوا بپرد، که فکر می کند به محض شادی کردن بلایی به سرش می آید و خوشحالی اش کوفت می شود. بهتر است برای رفتن به استادیوم و دیدن یک مسابقه ی فوتبال مهیج این گونه افراد را بپیچانید.
ترس از خوابیدن (Clinophobia)
شاید با خواندن عنوان هفتم پیش خود فکر کنید که نکند ما شما را مسخره ی خودمان کرده ایم. اما مبتلایان به این نوع ترس روانی از این هراس دارند که در حین خواب بلایی به سرشان بیاید که کنترلی بر آن نداشته باشند. مثلاً بچه ای که دچار شب ادراری است یا آدم بالغی که دچار تنگی نفس است و می ترسد در خواب خفه شود. خبر داشتن از اینکه کسی در خواب مرده است می تواند باعث ایجاد این نوع فوبیا در افراد شود. بنابراین توصیه می کنیم زیاد صفحه ی حوادث روزنامه ها را نخوانید.
ترس از شنیدن خبر خوب (Euphobia)
حساب این افراد، از کسانی که با شنیدن خبر خوشِ ناگهانی انفارکتوس می زنند جداست. ورژن خنده دارش اینطور می شود که اگر می خواهید فرد مبتلا به یوفوبیا را خوشحال کنید باید زنگ بزنید و خبر آتش گرفتن خانه اش را به او اطلاع دهید تا خر کیف شود. اگر خواستید بترسانیدش بگویید خوشبختانه آتش نشانان موفق به مهار آتش شدند. شاید با شنیدن این خبرِ خوش دچار ترس شدیدی شده و iPhone 6 خود را پرت کند روی زمین و با ترکاندنش دوباره خوشحال شود.
ترس از رنگ زرد (Xanthophobia)
بالاخره رابطه ی عبارت ” طرف زرد کرده” را با مفهوم “ترسیدن”، یافتم. چیزی که شاید برای آدم عادی مسخره به نظر برسد برای فرد مبتلا به این ترس روانی اصلاًمسخره نیست. حتی یک زنبور زرد فسقلی هم می تواند منشأ چنین ترسی باشد چه برسد به ببر بنگال تیز چنگال.
نوشته شده توسط: میثم