شرکت سونی بعد از انجام اقداماتی در راستای اصلاح وضعیت خود، اخیرا گزارش مالی مثبتی را ارائه کرده که بنا به آن توانسته به رکورد جدیدی در سود سالانهاش دست پیدا کند. با توجه به موفقیت بخش پلیاستیشن، تلویزیون و موسیقی این شرکت، انتظار میرود که در انتهای سال سود نهایی سونی به حدود 4٫2 میلیارد دلار برسد. البته بخش گوشی سونی عملکرد چندان موفقیتآمیزی نداشته و فروش آن از 33 میلیون گوشی موبایل در سال 2012 به 14٫6 میلیون در سال جاری رسیده است.
با توجه به این که گوشیهای هوشمند سونی نقطهی قوت این شرکت محسوب نمیشوند، سونی باید تصمیم بگیرد که آیا این بخش ارزش ادامهی سرمایهگذاری را دارد یا خیر. با توجه به این وضعیت، دو گزینه پیش روی شرکت سونی قرار دارد: یا استراتژی خود را تغییر دهد و با قدرت بیشتر به بازار گوشیهای هوشمند برگردد، یا بهطورکلی از بازار گوشی موبایل دل بکند.
پول درآوردن از گوشی موبایل
هرچند گوشیهای سونی اکسپریا سود چندانی را برای این غول تکنولوژی به همراه نمیآورند، اما باز هم بخش مهمی از این شرکت محسوب میشوند. سونی، سنسورهای دوربین ساخت خودش را در اختیار بسیاری از سازندگان گوشی موبایل قرار میدهد و از طریق همین کار به سود 5٫9 میلیارد دلاری دست یافته است. با وجود این که فروش سنسورهای سونی 2٫9 درصد کاهش داشته، اما تخمین زده میشود که این سنسورها نیمی از بازار را تشکیل میدهند.
تجهیزات دوربین گوشیهای هوشمند، کسبوکار بزرگی برای سونی بهحساب میآید. با این وجود، آیا سونی برای کسب سود از چنین کسبوکاری به طراحی و ساخت گوشیهای هوشمند نیاز دارد؟ زیرا بالاخره برخی از بزرگترین مشتریان سنسورهای سونی مانند اپل و سامسونگ، گوشیهای خیلی بیشتری در مقایسه با سونی به فروش میرسانند.
هرچند تجهیزات دوربین سونی همیشه جزو برترینها ردهبندی میشوند، ولی بر خلاف شرکتهایی مثل گوگل، کمتر کسی سونی را به عنوان مرجعی برای جلو راندن صنعت عکاسی موبایل میشناسد. حتی برخی اعتقاد دارند که سونی در بین سازندگان گوشیهای هوشمند کمترین نوآوری را دارد. البته چنین نظری تا حدی غیرمنصفانه است.
طرحهای تکراری
یکی از انتقادهای رایج از گوشیهای سونی اکسپریا، در مورد شکل و شمایل تکراری این گوشیها است. واقعا هم تغییر و تحول چندانی در طراحی گوشیهای سونی مشاهده نمیشود. بسیاری از مشتریان ابتدا جذب ظاهر گوشی میشوند. بنابراین سونی با تغییراتی در طراحی این گوشیها، میتواند چنین مشتریانی را به خود جذب کند. بههرحال وقتی که مشتری میخواهد مبلغ زیادی را برای خرید یک گوشی پرچمدار هزینه کند، انتظار دارد که با طراحی جذاب و بهروزی مانند گوشیهای الجی G6 و گلکسی اس 8 روبرو شود.
بزرگترین مشکل استفاده از طرحهای تکراری این است که دیگر نوآوریها و نقاط قوت گوشی به چشم نمیآیند و همین موضوع از لحاظ بازاریابی، برند سونی را از گذشته ضعیفتر میکند. مشخصههای مبهمی مانند نرمافزار 3D Creator، استریم پلیاستیشن 4 از طریق وایفای و پخش محتوای 4K HDR زمانی دیده میشوند که در گوشیهایی با ظاهر مشابه گوشیهای ارزانتر و قدیمیتر عرضه نشده باشند. مشخصههای نوآورانه زمانی تأثیرگذار هستند که در یک محصول زیبا و بهروز عرضه شده باشند.
نهایتا سونی باید رویکردش را با سلیقهی مشتریان مطابقت دهد و محصولاتی را ارائه کند که مشتری میخواهد؛ نه این که تصور خودش از گوشیهای هوشمند را روانهی بازار کند. در حال حاضر ویژگیهایی همچون حاشیههای بسیار کم، کیفیت تصویر بالا و هوش مصنوعی پرطرفدار هستند و کاربران دیگر طراحیهای قدیمی گوشیهای سونی را نمیپسندند.
بهکارگیری مهارت در زمینهی رسانه
مهمترین نقطهی قوت سونی، در تکنولوژیها و تجربیات «چندرسانهای» (multimedia) این شرکت نهفته است؛ با این حال، این شرکت هنوز نتوانسته از چنین پتانسیلی در زمینهی گوشیهای هوشمند خود بهره ببرد. ما نمایشگر 4K HDR، فیلمبرداری اسلوموشن با سرعت 960 فریم در ثانیه و بلوتوث LDAC را در پرچمدارهای این شرکت دیدهایم؛ اما این مشخصهها به خودی خود انگیزهی تعویض گوشی موبایل را در میان مشتریان ایجاد نمیکنند.
بخشی از این موضوع، به استفادهی محدود چنین مشخصاتی برمیگردد. محتوای 4K HDR کمیاب است و تماشای چنین محتوایی با تلویزیون 64 اینچی لذت بیشتری نسبت به تماشای آن با نمایشگر کوچک گوشی دارد. فیلمبرداری اسلوموشن هم استفادهی بسیار محدودی دارد و بیشتر کاربران بعد از یکبار استفاده، آن را فراموش میکنند. فناوری LDAC هم فعلا یک فناوری اختصاصی محسوب میشود و هنوز بسیاری از گجتها از آن پشتیبانی نمیکنند و به همین خاطر، مورد توجه مشتریان قرار نگرفته است.
نرمافزار سونی هم درگیر مشکل مشابهی است. این شرکت تلاش کرده از برند واکمن برای اپلیکیشن پخش موسیقی اندرویدیاش مایه بگذارد، اما در واقعیت این اپلیکیشن ویژگی متمایزی نسبت به اپلیکیشنهای موسیقی دیگر ندارد. در حقیقت، میتوان گفت که این اپلیکیشن حتی از اپلیکیشنهای موسیقی محبوب در پلی استور ویژگیهای کمتری دارد.
با وجود این مسائل، سونی همچنان میتواند از قدرت رسانهای خود برای بهبود وضعیت گوشیهایش بهره ببرد. بهطور مثال میتوانیم به گوشی الجی V30 اشاره کنیم که به خاطر دوربین، امکان فیلمبرداری باکیفیت و صدای DAC مورد ستایش قرار گرفت. سونی میتواند از برند واکمن برای ساخت سختافزارهای عالی مربوط به صدا استفاده کند و در کنار آن، مشخصهها و نرمافزارهای باکیفیتی هم ارائه کند؛ سپس همهی اینها را با هم ترکیب کند تا مورد توجه علاقهمندان به موسیقی و صدای باکیفیت قرار بگیرد.
درزمینهی عکس و فیلمبرداری هم، سنسورهای تصویربرداری سونی از جانب بسیاری از سازندگان بزرگ گوشی موبایل مورد استفاده قرار میگیرند. اما خود سونی اولویتهای مصرفکنندگان را نادیده گرفته است. حالت بوکه، زوم اپتیکال و لنزهایی با زاویه دید گسترده از جمله مشخصههایی هستند که شرکتهای مختلف با استفاده از دوربین دوگانه توانستهاند آنها را ارائه کنند. مانند گوگل، سونی هم شاید اعتقاد دارد که استفاده از دوربین دوگانه تأثیر چندانی در کیفیت نهایی عکس ندارد، اما در چنین صورتی سونی باید از لحاظ مشخصههای نرمافزاری بهبودهایی را صورت دهد تا بتواند در این عرصه به بازیکن شاخصی بدل شود.
همچنین میتوان امپراتوری رسانهای سونی را هم مدنظر قرار داد. بهطور مثال از اقدامات کنونی سونی میتوان به پلیاستیشن ویدیو، استریم بازیها و استفاده از اکسپریا XZ پریمیوم بهعنوان کنترل تلویزیونها براویا اشاره کرد؛ اما سونی باید از این حد هم فراتر برود. مثلا میتواند گوشیها را با اشتراک رایگان موسیقی «هایفای» (Hi-Fi) (حتی اگر شده بهصورت محدود) و سرویس استریم فیلمهای HDR همراه کند تا استفاده از گوشیهای اکسپریا به یک تجربهی رسانهای جذاب بدل شود.
فرا رسیدن زمان عمل
تصمیمات راهبردی پیشین سونی، وضعیت کنونی این شرکت را بغرنجتر کرده است. علاوه بر بازاریابیهای اشتباه، عدم شراکت با اپراتورهای مخابراتی هم منجر به بیرون ماندن گوشیهای سونی از بازارهای مهم شده است. عدم حضور گوشیهای سونی در فروشگاههای اپراتورها در آمریکا باعث شده گوشیهای این شرکت در آمریکا دیده نشوند.
خوب است بدانید که گوشیهای اکسپریا همچنان بدون حسگر اثرانگشت در آمریکا عرضه میشوند؛ مشخصهای که حتی در بسیاری از گوشیهای ارزانقیمت هم مورد استفاده قرار میگیرد. دلیل چنین اقدامی گویا مربوط به پتنتها است ولی بههرحال چنین موضوعی ضعف مهمی برای سری گوشیهای اکسپریا بهحساب میآید. متأسفانه، آمار فروش پایین و چنین مسائلی، سونی را از دیدگاه بسیاری از اپراتورها به یک شریک نهچندان قابل توجه تبدیل کرده است.
در کنار اجرای تغییر و تحولات، سونی میتواند از رویکرد جدیتری برای توسعهی بازار گوشیهایش استفاده کند. به طور مثال میتواند وارد شراکت با اپراتورهای بزرگ شود و با تمرکز بیشتر در زمینهی بازاریابی، بهجایی برسد که در فروشگاهها، گوشیهای سونی در کنار محصولات اپل و سامسونگ قرار بگیرد. برای رسیدن به چنین چشماندازی، سونی شاید نیاز دارد که نیروهای جوان را جایگزین مدیران سالخوردهاش کند. همانطور که میتوانیم ببینیم، بخشهای دیگر این کمپانی عظیم بهخوبی کار میکنند و تا حد زیادی سودده هستند؛ چنین موفقیتی در بخش موبایل سونی هم میتواند اتفاق بیفتد.
سونی درزمینهی مشخصههای نوآورانه فعالیتهای زیادی دارد، اما این شرکت باید بتواند بهطور مؤثرتری با مشتری ارتباط برقرار کند. درنهایت، راه متقاعد کردن مشتری به خرید یک گوشی موبایل این نیست که فهرستی از ویژگیهای جدید را جلوی او بگذاریم. مشتریان به دنبال محصولی هستند که همهچیزش بهاندازه باشد و بهخوبی کار کند. نکتهای که اپل، سامسونگ و گوگل آن را درک کردهاند، اما سونی هنوز نتوانسته آن را هضم کند.
منبع: Android Authority