
-*آذر منصوری: 4 آذر مصادف بود با روز جهانی «نه به خشونت علیه زنان». براساس آمار از هر 3 زن یک زن در دنیا در معرض انواع خشونتها قرار میگیرد و همین فراوانی نشان از نادیده گرفتن و نقض حقوق انسانی بخش قابل توجهی از آحاد جامعه بشری است.
به گزارش به نقل از همشهری آنلاین، خشونت علیه زنان یکی از آسیبهای اجتماعی است که دنیا با پذیرش آن، بهعنوان اقدامی ضدبشری، در پی مهار و مقابله با آن است. هر نوع آسیب رساندن به زنان بهعنوان نیمی از پیکره جامعه انسانی، پیامدهایی بهدنبال دارد که آثار و عواقب آن آحاد جامعه انسانی را دربرمیگیرد چرا که زنان جزئی لاینفک از جامعه بشری هستند.
به همین دلیل بود که واحد سلامت و توسعه سازمان جهانی بهداشت سالهاست که بحث خشونت علیه زنان را بهعنوان یک موضوع جهانی مدنظر قرار داده است. تاکنون تعاریف متعددی از خشونت علیه زنان ارائه شده است و براساس این تعاریف برداشتهای متفاوتی نیز در جوامع مختلف از خشونت و اشکال آن وجود دارد. تا قبل از ورود سازمان جهانی بهداشت به مقوله خشونت علیه زنان به ازای تعاریف و برداشتی که از خشونت داده میشد، میزانی از خشونتها مطرح و پیگیری میشد.
اما بعد از ورود سازمان جهانی بهداشت و تعریف روشن از خشونت و مصداقهای آن رویکرد جوامع نیز در حال تغییر است. بر این اساس قطعنامه مربوط به حذف خشونت علیه زنان که برگرفته از اجلاس عمومی سازمان ملل در سال 1993بود، خشونت علیه زنان را بهعنوان هر رفتار خشن و وابسته به جنسیتی که موجب آسیب جسمی، جنسی یا روانی و یا رنج زنان شود، تعریف کرده است.
چنین رفتاری میتواند با تهدید، اجبار یا سلب مطلق اختیار و آزادی صورت بگیردو در جمع یا خفا رخ دهد. این مسئله میتواند مجموعهای از رفتارها را در بر گیرد. خشونت جسمی، جنسی و روانی که در خانواده اتفاق میافتد، شامل ضرب و شتم، سوءاستفاده جنسی از کودکان مونث، خشونت وابسته به مهریه و جهیزیه، خشونت غیروابسته به نکاح و عروسی و خشونت مرتبط با سوءاستفاده و بهرهبرداری از زنان، خشونت جسمی، جنسی و روانی که در جامعه عمومی اتفاق میافتد.
در قطعنامه جهان علیه خشونت و افراطگرایی، برنامههای متعددی برای جلوگیری از خشونت علیه زنان ارائه شده است که باید همه کشورها نیز از این برنامهها بهرهمند شوند. اما متأسفانه آنچه عملا در ایران اتفاق افتاده آن است که بخش عمدهای از خشونتها علیه زنان گزارش نمیشود و تنها 35درصد از خشونتهای خانگی به پلیس گزارش میشود.این به معنی آن است که 65درصد دیگر خشونت وجود دارد اما گزارش نمیشود.
در پژوهشی که سال 1383مرکز امور مشارکت زنان نهاد ریاستجمهوری روی 13هزار نفر در 28مرکز استان انجام داد، میزان مرگومیر ناشی از خشونت در زنان 15تا 46ساله ایران برابر با میزان مرگومیر ناشی از سرطان گزارش شده است. این موضوع که بخش عمدهای از زنان خشونت دیده، موضوع خشونت را گزارش نمیدهند یا اینکه بخشی از شکایت کنندگان، شکایت خود را پس گرفته و یا پیگیری نکردهاند، نیاز به آسیب شناسی واقع بینانه دارد.
اسیدپاشیهای چند سال گذشته در اصفهان نماد بارزی از خشونت علیه زنان است.این اسیدپاشیها زنگ خطری است که اگر توجه جدی به آن نشود، بهخصوص اثرات جسمانی آسیبدیدگان هیچگاه ترمیم نخواهد شد، آسیبهای روانی آن تا مدتها جامعه زنان ایران را در ناامنی قرار خواهد داد.بهویژه آنکه پس از طی مدتی طولانی همچنان دستگاههای نظامی و امنیتی کشور از شناسایی عوامل آن باز ماندهاند.
اکثر جوامعی که توانستهاند در زمینه کاهش خشونتها علیه زنان به موفقیتهایی دست یابند، با توجه به برنامه اقدام سازمان ملل، اقداماتی را در دستور کار خود قرار دادهاند. رویه محتمل در کشور ما نیز علی القاعده باید بهرهگیری از تجارب کشورهای موفق دنیا باشد.
با توجه به برنامه سازمان ملل و قطعنامههایی که تاکنون برای مقابله با اشکال خشونت علیه زنان صادر شده است هر یک از کشورهای عضو برنامهها و اقداماتی را در دستور کار خود قرار دادهاند.به بیان روشنتر مجموعه ظرفیتهای حقیقی و حقوقی این کشورها با پذیرش اصل مسئله و در یک اقدام هماهنگ نهتنها برای ارتقای جایگاه زنان تلاش میکنند بلکه ظرفیتهایی را برای کاهش این آسیب اجتماعی ایجاد کردهاند.
در نهایت میتوان گفت کشورهایی در کاهش و پیشگیری از خشونت علیه زنان موفق بودهاند که اقداماتی هماهنگ را برای نیل به اهداف ذیل در دستور کار خود قرار دادهاند. در کشور ما نیز در سالهای اخیر نه به خشونت علیه زنان ابعاد عینی تری بهخود گرفته است. تدوین و ارائه لایحه منع خشونت علیه زنان، فعال شدن فراکسیون زنان مجلس دهم برای پیگیری و تصویب لوایح ضدخشونت و نیز حساس شدن رسانهها موضوع خشونت علیه زنان را در ایران بیشتر مورد توجه قرار داده است. اما تجربیات موفق دنیا برای مقابله با خشونت علیه زنان میتواند ما را نیز در کاهش این آسیب اجتماعی یاری رساند.
*فعال حقوق زنان