روستایی در قزوین با نام روستای زرگر وجود دارد که مردم آن مانند دیگر روستاهای کشورمان به کار دامداری و کشاورزی مشغولند. اما چیزی در آن ها وجود دارد که آن ها متفاوت از دیگر مردم ایران کرده است. مردم روستای زرگر به زبان رومانو صحبت می کنند و برای نوشتن از حروف لاتین استفاده می کنند. با ما همراه باشید تا با مردم این روستا و داستانشان آشنا شوید. با همگردی برای دانستنی های بیشتر در مورد یکی از روستاهای قزوین همراه باشید.
روستای زرگر در استان قزوین
روستای زرگر یکی از روستاهای استان قزوین است که مانند تمامی روستاهای ایران زنان و مردان آن پای به پای هم برای گذران زندگی شان کار می کنند. در این روستا مردان به کار دامداری مشغولند و زنان نیز مانند زمان قدیم همچنان مشک می زنند، شیر می دوشند، نان می پزند و این گونه زندگی شان را می گذرانند.
مردمی که در این روستا زندگی می کنند، چهارشانه هستند و چهره ای آفتاب سوخته دارند. قطعا وقتی وارد این روستا شوید، حال و هوایی مانند دیگر روستاهای ایران را مشاهده خواهید کرد. اما نکته ای در این جا وجود دارد که این روستا را از سایر نقاط متمایز می کند. زبان مادری شان! زبان مادری مردم روستای زرگر، رومانو می باشد که به آن زبان زرگری نیز می گویند. البته این زبان زرگری با آن زبانی که در ذهن شماست متفاوت است. مردم روستای زرگر به زبان رومانو صحبت می کنند و به لاتین می نویسند و این شاید کمی عجیب به نظر برسد.
افسانه زبان رومانو
روایت های زیادی از مردم این روستا وجود دارد. اما چیزی که در اغلب آن ها مشترک است، این است که آن ها اصالتا ایرانی نیستند و سال های پیش از جایی دیگر به این کشور آمده اند.
براساس یک روایت رومانوها طایفه ای هستند که قرن ها پیش، از طریق مرزهای شمالی ایران وارد کشور شده اند و به دلیل زندگی عشایری که داشتند در بخش های مختلف ایران پخش شدند. آن ها به مرور زمان از زندگی عشایری خود دست کشیده و کشاورزی و دامداری را برای گذران زندگی خود انتخاب کردند و در یک روستا در کنار هم جمع شدند.
اما روایتی دیگر زرگرهای را مردمانی می داند که در جنگ بین ایران و روم به دست پادشاه ایران اسیر شدند. اما به این دلیل که مردانی نیرومند و قوی بودند، مورد عفو پادشاه قرار گرفته و آزاد شدند. از آن پس در روستایی در نزدیکی قزوین سکنی گزیدند.
روایتی نیز مبنی بر ایرانی بودن رومانوها وجود دارد. بر اساس این عقیده رومانو های ایرانی هایی هستند که جزو سربازان قزلباش شاه عباس صفوی بودند. برخی نیز معتقدند به دلیل شجاعت و جنگجو بودن زرگرها، آن ها هیچ گاه نتوانستند به حکومت زمان خود سازش داشته باشند. از این رو، حاکم زمانه به خاطر ترس از آن ها و این که خطری برایشان ایجاد نکنند، آن ها را در نقاط مختلف دنیا پخش کردند.
اما جدا از این روایات زرگرها خودشان را مردمانی از کشور رومانی یا یونان می دانند و گاهی با استناد به زبانشان، خود را ایتالیایی معرفی می کنند. اما چیزی که واضح است این است که هیچ کس دقیقا نمی داند آن ها از کجا آمده اند و متعلق به کدام کشور هستند.
رومانو های اروپایی دارای یک تشکیلات منظم 18 هزار نفره از همزبانان خود هستند که سالانه در یک نشست در ترکیه شرکت می کنند. اما رومانوهای روستار زرگر جدا و آواره از همه مانده اند و اصلا معلوم نیست از کجا آمده اند. چند سال پیش تعدادی از جوانان تحصیل کرده روستا با پخش کردن لغاتی به زبان رومانو در اینترنت، از مردم دنیا خواستند تا اگر با این زبان آشنایی دارند به ایران بیایند. در پی این درخواست، سه مسافر فرانسوی و انگلیسی به این روستا آمدند و از یافتن افرادی که هم زبانشان بودند بسیار خوشحال شدند. اما چیزی که باعث تعجب آن ها شده بود ترکیب زبان رومانو با زبان فارسی و ترکی بود و این ترکیب باعث تغییر در تلفظ مردم روستای زرگر با شکل اصیل اروپایی آن شده بود.
زبان رومانو
فقط زرگرها هستند که از این زبان سردرمی آورند. اگر با کسی که زبانش رومانویی است وارد صحبت شوید قطعا چیزی متوجه نخواهید شد. در این زبان حتی کلمات هم غیر قابل تشخیص هستند. یکی از اهالی روستا که به سرهنگ معروف است، به رومانو و تاریخچه آن مسلط تر از سایر افراد است. سرهنگ در جنگ ایران و عراق شرکت داشته و چند بی سیم چی زرگر نیز در این جنگ با او همراه بودند. به گفته سرهنگ زمانی که قرار بود تا پیام مهمی را از طریق بی سیم انتقال دهند، از بی سیم چی های زرگری استفاده می کردند. زیرا عراقی ها متوجه زبان آن ها نمی شدند.
اما اگر به این روستا سفر کنید، مردمانش آن قدر مهربان هستند که سعی می کنند آرام تر صحبت کنند و کلمات را شمرده تر ادا کنند تا شما هم چیزی از حرفشان را متوجه شوید. "قمیل" به معنای شتر است که به انگلیسی به آن "کمل" می گویند. زرگرها "ک" را "ق" تلفظ می کنند. آن ها به خانواده، "فاملا" می گویند و به فلفل "پپری" می گویند. اگر دقت کنید متوجه می شوید که زبانشان شباهت زیادی که کلمات انگلیسی دارد.
آن ها چهره شان هم شبیه آریایی هاست و هم شبیه گلادیاتورها و وایکینگ ها، اما اکنون خود را یک ایرانی می دانند و می نویسند :
meen iranisom (من ایرانی هستم)
kato dayatar oyolom (اینجا از مادر متولد شدم)
irani boot manga (و کشورم را دوست دارم)
رومانو ها مردمانی مهمان نواز و مهربان هستند و از عزیزترین مهمانانشان با "آیرانه سی" پذیرایی می کنند. آیرانه سی دوغی است که یک قاق غذاخوری کره روی آن را گرفته و در آن از تکه های یخ برای خنک شدن استفاده می شود.