ماهان شبکه ایرانیان

پیوند آیات سوره های قرآن در تفسیر فی ظلال(۳)

تقسیم بندی آیات   سید قطب برای دسته بندی آیات سوره های قرآن از کلماتی چند بهره می گیرد که آن کلمات عبارتند از: ا

پیوند آیات سوره های قرآن در تفسیر فی ظلال(3)

تقسیم بندی آیات
 

سید قطب برای دسته بندی آیات سوره های قرآن از کلماتی چند بهره می گیرد که آن کلمات عبارتند از:

ا. شوط
 

نویسنده تفسیر فی ظلال برخی سوره های قرآن را دارای چند «شوط» می داند. برای نمونه برای سوره نور پنج شوط (2486/4)، برای سوره عنکبوت سه شوط (2719/5)، برای سوره حدید دو شوط (3477/6)، برای سوره روم شش شوط (2755/5) و برای سوره سبأ پنج شوط می آورد. (2890/5) شوط اول سوره سبأ آیات 1-9، شوط دوم آیات 10-21، شوط سوم آیات 22-27، شوط چهارم آیات 28/42 و شوط پنجم آیات 43-54.
هم ایشان شماردیگری از سوره ها را تک شوط می خواند و برای تقسیم بندی آیات سوره ازکلمات دیگری سود می برد. برای نمونه سوره اسراء را که از مقدمه، قصص و تعقیبات شکل گرفته است، دارای یک شوط می داند و تقسیم بندی آیات را در قالب جوله و فقره می آورد. (2584/5) سوره احقاف را دارای چهار شوط به
هم پیوسته می داند، به گونه ای که از شدت اتصال و در هم تندیدگی تک شوط می نماید، اما تک شوطی که خود از چهار مقطع شکل گرفته است (3256/6) و سوره فاطر را تک موضوع می شناسد و گروه بندی آیات آن را براساس موضوع دشوار می بیند (2918/5) و از این جهت این سوره را در شمار سوره های تک شوط قرار می دهد. (2920/5)
بنابراین سوره های تک شوط، تک موضوع خواهند بود و سوره های چند شوط چند موضوع. هر دسته ازآیات یک سوره که با عنوان شوط معرفی می شود، اشاره به یک موضوع خواهد داشت که گاه این موضوعات پرارتباط با یکدیگر می نمایند و گاه کم ارتباط.

2. جوله
 

«جوله» اصطلاح دیگری است که سید قطب برای تقسیم بندی سوره ها به کار می برد. برای نمونه سوره حجر را به پنج جوله تقسیم می کند (2122/4) و سوره بقره را شکل گرفته از چندین جوله می داند که نخستین جوله آن از آیه یکم شروع شده و به آیه بیست و نهم ختم می شود. (54/1)
در تفسیر فی ظلال هر جوله نشان از وجود یک موضوع دارد، از این رو نویسنده این تفسیر هر جوله را به صورت مستقل به تفسیر می نشیند. اما در برخی موارد که میان دو جوله ارتباط شدید می بیند، هر دو یا چند جوله را ذیل یک درس بیان می کند. برای نمونه چهار جوله سوره لقمان را در دو درس بیان می کند و علت این کار را ارتباط عمیق هر دو جوله با هم می داند. (2783/5)
هر چند سید قطب برای تقسیم بندی آیات سوره ها گاه از واژه «جوله» سود می برد و گاه از واژه «شوط»، اما در تفسیر ایشان نشان هایی از این همانی این دو واژه وجود دارد. برای نمونه در تفسیر سوره سبأ از وجود چند شوط سخن می گوید، اما به هنگام دسته بندی آیات برای برخی دسته ها عنوان جوله می آورد. او آیات 22-27 این سوره را یک جوله کوتاه می خواند و پس از تفسیر این جوله می گوید: «به آنچه گفته شد، این شوط کوتاه تمام شد.» (2906/5)

3. مقطع
 

عنوان دیگری که سید قطب برای تقسیم بندی آیات به کار می برد «مقطع» است. او در جای جای تفسیر خویش آیات سوره های قرآن را به مقاطع گوناگون تقسیم می کند. برای نمونه آیات 2-29 بقره را یک مقطع می شناسد.
به باور سید قطب در دسته بندی آیات ذیل عنوان مقطع، وحدت موضوع یا غرض ضروری نیست، به این جهت در برخی مقاطع چندین موضوع به بحث گرفته شده و از وحدت موضوع یا غرض واحد خبری نیست. (179/1)
نویسنده تفسیر فی ظلال گاه برای یک سوره چند مقطع می آورد و موضوع مقاطع را نیز بیان می کند، اما در دسته بندی آیات و جداسازی آنها از یکدیگر تعداد مقاطع را بیش از مقاطع یاد شده می آورد.
برای نمونه سوره توبه را به شش مقطع تقسیم می کند (مقطع نخست آیات 1-28، مقطع دوم آیات 29-35، مقطع سوم آیات 38-41، مقطع چهارم آیات 42-92، مقطع پنجم آیات 97-110و مقطع ششم آیات 112-129)، اما در دسته بندی آیات هشت مقطع می آورد. او آیات 36-37 و آیات 93-96 را به عنوان دو مقطع می آورد. (1650/3)
افزون بر این در برخی موارد تعداد آیاتی که در مقدمه سوره برای یک مقطع می آورد، کمتر از تعداد آیاتی است که به صورت مستقل و دسته بندی و پررنگ عرضه می دارد. برای نمونه در مقدمه سوره توبه، مقطع چهار تا آیه 85 این سوره ادامه دارد، اما در دسته بندی، این مقطع تا آیه 92 سوره توبه ادامه می یابد.
به باور سید قطب ریختن چند آیه در قالب یک مقطع به معنای جدایی این مجموعه از مقاطع قبل و بعد این مقطع نیست، بلکه در برخی موارد ارتباط میانی دو مقطع بسیار شدید است و مقطع دوم امتداد مقطع اول است. برای نمونه آیات 128-135 انعام در پیوند با آیات قبل و امتداد آن آیات است. (1206/3) چنان که مقطع 136-153 از سوره انعام را به مقطع 154-165 همان سوره ارتباط می دهد و مقطع دوم را تکمله مقطع اول می شناسد.
نویسنده فی ظلال در مواردی که سوره، موضوع یا شخصیت واحد دارد، از تقسیم آیات در قالب مقاطع پرهیز دارد و سوره را دارای امواج می داند. برای نمونه از تقسیم آیات سوره انعام پرهیز می کند و این سوره را دارای موج هایی می داند که هر موج با موج های دیگر پیوند برقرار می کند. (1022/2)
چنان که هم ایشان سوره فاطر را تک موضوع می خواند و تقسیم آیات آن را در قالب مقاطع تنها با هدف آسانی تفسیر آیات و فهم مخاطب می داند، نه آنکه هر مقطع ناظر به موضوعی خاص باشد و این سوره از چند مقطع متفاوت شکل گرفته باشد. (2920/5)

4. موج
 

«موج» یکی دیگر از واژه هایی است که سید قطب برای تقسیم بندی آیات با هدف سهولت تفسیر آیات قرآن به کار می برد. این کلمه بیشتر در تقسیم سوره هایی به کار می رود که سوره موضوع واحد دارد و ریختن آیات سوره در قالب مقاطع امکان پذیر نیست.
برای نمونه سوره انعام تک موضوع است و تمامی آیات آن بر محور همین موضوع واحد می چرخد، از این رو تقسیم آیات این سوره به چند مقطع ناممکن است. در نتیجه این سوره دارای چند موج خواهد بود که هر موج مکمل موج قبلی است و با پایان یافتن پنج موج، موضوع سوره نیز شکل می گیرد. (1029/2)

5. درس
 

«درس» عنوان دیگری است که در تقسیم بندی آیات سوره به کار می رود. از این عنوان بیشتر وقتی استفاده می شود که میان آیات ارتباط وجود داشته باشد. براین اساس نویسنده فی ظلال در برخی موارد که یک سوره را به چند قسمت تقسیم کرده است، آن قسمت ها را در چند درس به تفسیر می گیرد. برای نمونه سید قطب سوره لقمان را به چهار جوله تقسیم می کند و از آن جهت که میان هر دو جوله پیوند شدیدی می بیند، هر دو جوله را یک درس می خواند و تمام سوره
لقمان را در دو درس تفسیر می کند. (2783/5) چنان که در مواردی دیگر به یک مجموعه از آیات قرآن یک درس می گوید. (125/1 و 139؛ 1471/3)
نویسنده تفسیر فی ظلال نه تنها میان مطلع برخی از دروس با موضوع و محور سوره ارتباط می بیند که افزون بر این، میان مطلع یک درس و موضوعات درس پیشین نیز پیوند می بیند. (657/2)

6. شطر
 

عنوان دیگری که نویسنده تفسیر فی ظلال برای تقسیم بندی آیات قرآن به کار می برد، کلمه «شطر» است. برای نمونه در این تفسیر مجموعه آیات 1-29 سوره بقره یک شطر خوانده شده است.
در نگاه نویسنده فی ظلال عنوان شطر کوچک تر از عنوان جوله و عنوان مقطع کوچک تر از شطر است. از این رو ممکن است یک جوله چند شطر باشد. چنان که آیات 40-74 بقره شطر نخست یک جوله بزرگ شناخته می شود (64/1) و بر این اساس دو یا چند مقطع یک شطر خوانده می شود.

پی نوشت ها :
 

* عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
 

منابع و مآخذ:
1. سید قطب؛ فی ظلال القرآن، بیروت، دارالشروق، 1400 ق.
2. شاطبی، ابواسحاق؛ الموافقات فی اصول الشریعة، بیروت، دارالکتب العلمیه، بی تا.
نشریه پژوهش های قرآنی ،شماره60-59.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان