2-2-4-2تفسیر علمی جهت تبیین حکمت احکام
علاوه بر توسعه ی مدلول آیات، سید قطب در مواردی نیز جهت تبیین حکمت و فلسفه ی احکام، به علم و دریافت های تجربی بشر-به شرط آن که به دلایل و حکمت هایی از آن احکام دست یافته باشد- استناد می کند. البته وی نتایجی را که از این طریق به دست آمده تنها بخشی از حکمت أحکام الهی می داند و هرگز تمام حکمت و همه ی مقصد أحکام اسلامی را به نتایج رؤیت و لمس یا به آنچه دانش بشری بدان دست یافته، منحصر و محدود نمی سازد؛ استدلال وی در ین باره آن است که حدّ و دامنه ی دانش بشری محدود است؛ لذا قادرنیست تمامی حکمتی را که خداوند متعال برای پرورش و تعالی انسان و جامعه ی بشری در قالب أحکام متنوع تشریع نموده، دریابد.53برهمین أساس، وی اعتماد کامل و قطعی برعلم و دستاوردهای آن جهت دستیابی به همه ی حکمت احکام الهی را خطایی روش شناختی می داند که موجب باز شدن باب مجادله و ستیزه ی مستمرّ درباره ی أحکام می شود!همچنانکه موجب دور شدن از روش صحیح مواجهه با نصوص و أحکام وحیانی، و موجب فاصله گرفتن از محدوده ی إیمن می گردد.54
به عنوان مثال سید قطب در بحث از حکمت «وضوء»به اظهارنظرها و دیدگاه های محققان و اندیشمندان اشاره می کند و دیدگاه کسانی را که گمان می کنند: همه ی حکمت های وضوء را دریافته اند!نادرست می شمارد و شیوه ی درست را در این رابطه آن می داند که گفته شود:آنچه ما از حکمت نصّ و حکم الهی می گوییم چیزی است که تاکنون توانسته ایم به آن دست یابیم؛ زیرا أسراری از حکمت احکام به مرور زمان تجلی می یابند؛ لذا باید از افراط و تفریط عقل بشری در این مورد جلوگیری نمود.55
3-2-4-2اجتناب از تفسیر علمی موجودات غیبی(ملائکه، جن )
برخی از عالمان و اندیشمندان مسلمان-و غیر مسلمان-در صدد برآمده اند تا با تکیه بردستاوردهای علمی و کشفیاتی که براساس تجربه و آزمون و خطا به دست آمده، به توجیه موجوداتی چون «فرشتگان »و«جن»بپردازند و وجود حقیقی آنها را - بدان سان که قرآن از آن خبر می دهد -نفی کنند!چنانکه شیخ الرئیس بوعلی سینا، برطبق هیئت بطلمیوسی که در روزگار وی مورد پذیرش و مرسوم بوده، فرشتگانی را که عرش پروردگار را در روز قیامت حمل می کنند به أفلاک هشتگانه تفسیر نموده است.56یا کسانی دیگر در صدد بودند مقصود از «فرشتگان» را در برخی از نصوص «میکرب» بدانند!57یا آنها را به دستاوردهای علمی و تکنولوژیکی عصر حاضر تأویل نمایند!58
سید قطب برطبق شیوه ی تفسیری خود که عبارت است از : توقف در محدوده ی نصوص و عدم تلاش برای توجیه عقلی و علمی موجوداتی چون:«فرشتگان، جن و شیطان»،وجود آنها را از مصادیق«غیب»می داند و پرداختن بدان را خارج از حوزه ی عقل و علم بشری برمی شمرد. براین اساس از نظر او «عقل و علم» نه تنها از نفی این موجودات ناتوانند؛ بلکه از سخن گفتن درباره ی آنها نیز عاجزند.59او در تفسیر سوره ی «جن»به منکران این موجود مرموز و نامرئی اعتراض نموده، می پرسد:آیا آنها تمامی مخلوقات جهان هستی را شناخته و برشمرده اند و جن را در میان آنها نیافته اند؟آیا آنها تمامی نیروهای پنهان هستی را شناخته اند و به تحقیق دریافته اند که جن در بین آنها نیست؟وی در ادامه اظهار می دارد:هیچ کس حقّ چنین ادعایی را ندارد؛زیرا چه بسیار نیروهای پنهانی که تا دیروز ناشناخته بودند؛ اما امروزه کشف شده اند!60
مفسر فی ظلال القرآن با توجه به آیه :
[و کذلک جَعَلنا لِکلِّ نَبیِّ عَدُوًّا شَیاطینَ الإِنسِ و الجِنِ...]أنعام/112
به بحث در رابطه با «شیاطین جن»می پردازد و ادعای کسانی را که با بهانه قرار دادن علم، وجود آنها را انکار می کنند! بی اساس خوانده و یادآور می شود: علم بشر نه تنها به تمام موجودات زنده در این کره ی خاکی دست نیافته، بلکه از آن چه در دیگر أجرام آسمانی نیز وجود دارد، بی خبرست.61
سید قطب در چنین مواردی از آنچه در نصوص قرآن بدان اشاره شده ، پافراتر نمی گذارد؛ از ذکر اسرائیلیات به شدّت اجتناب می ورزد و حتی از روایات معتبری که در این زمینه گزارش شده، بهره نمی برد! و از آنجا که این امور را در راستای اهداف قرآنی نمی داند شیوه ی وی برآن است که تا حد ممکن از پرداختن به جزئیات آنها صرفنظر کند؛62لذا به روش و مکتب تفسیری شیخ محمد عبده خُرده می گیرد و او را به زیاده روی در تأویل نصوص مرتبط با امور غیبی متهم می کند.63
4-2-4-2اجتناب از تفسیر علمی معجزات پیامبران، عذاب های آسمانی و امور خارق العاده
از سوی دیگر، برخی از مفسران و عالمان مسلمان-به ویژه در سده ی أخیر-در صدد بوده اند تا چهره ای عقلی و علمی از آیات قرآن به نمایش گزارند! برای تامین این هدف، آنها به توجیه و تبیین عقلی و منطبق بردستاوردهای علمی از بخشی از آیات اقدام نموده و پاره ای از امور و حوادث شگفت أنگیز، سهمگین و ناشناخته همچون: معجزات پیامبران، عذاب های آسمانی و ..را که در آیات قرآن مورد اشاره قرار گرفته اند، به امور و قواعدی شناخته شده و قابل درک و تحلیل علمی، تاویل نموده اند!برخلاف این دسته، سید قطب عقل و قوه ی إدراک بشری را از فهم ماهیّت و حقیقت امور فوق عاجز می داند،لذا در تبیین و تفسیرآیاتی که مشتمل براین امورست، در محدوده و فضای نصوص حرکت می کند و سخنی افزون برآنچه نص-به صراحت-برآن دلالت دارد، ایراد نمی کند !او در این موارد به تأویل نمی پردازد، از تمثیل گرایی و مجاز گویی می پرهیزد، و هیچ نگفتن را بر بیان چنین مباحثی(تأویل، تمثیل، مجاز)ترجیح می دهد!مفسر فی ظلال کسانی را که به این گونه تأویلات رو می آورند از درک حقیقت الوهیت خداوند محروم می داند و روش آنها را موجب تقیید مشیّت مطلق الهی می داند!64
از نظر سید قطب معجزات پیامبران، و عذاب های مختلفی که از جانب خداوند بربرخی اقوام فرود آمده و امور شگفت انگیزی که در آیات قرآن بدانها اشاره شده، همگی در حوزه ی «خَرق عادت» قرار می گیرند!و عقل و دستاوردهای تجربی و قواعد مکشوفه ی آن راهی به درک ماهیت این امور و فهم صحیح چگونگی وقوع آنها ندارند.65وی تلاش یکی از مفسران را برای تأویل عذاب نازل شده براصحاب فیل، به امراضی چون«وبا» یا «جُذام»ناپسند می شمرد و آن را غیر منطبق با سیاق آیات معرفی می کند!از نظر وی این عذاب امری خارق عادت بوده و خارج از قوانین و سنت های معمول روی داده است.66
3-4-1-انتقاد از دیدگاه سید قطب درباره تفسیر علمی و پاسخ به این انتقاد
برخی براین باورند که سید قطب به دیدگاه خویش مبتنی بر پرهیز از تفسیر علمی 67وفادار نمانده و در حالی که بهره مندی از مباحث و کشفیات علمی را در تفسیر آیات قرآن، تنها به استفاده از یافته های قابل اعتماد و استوار علمی محدود می کند و این استعمال را نیز صرفاً جهت توسعه ی مدلول آیات و تعمیق مفاهیم و پیام های آنها جایز می شمرد، در فی ظلال القرآن به صورتی گسترده، دیدگاه های علمی و حتّی فرضیات آن را در ذیل آیات مرتبط، گزارش نموده است! به گونه ای که این عمل فراتر از هدف او در توسعه ی مدلول آیات به شمار می آید!او صفحات ممتدّ و متعددی را به بیان دیدگاه های عالمان و متخصصان دانش های طبیعی و تجربی-در رشته های مختلف-اختصاص داده و خود نیز در مواردی مشتاق به طرح احتمالات و نظریات علمی است!همچنین او در این راستا به بیان حقایق علمی اکتفا ننموده؛ بلکه از فرضیات و دستاوردهای غیر مشهور و تأیید نشده ی علمی نیز بهره جسته است!براین اساس، سرزنش و انتقاد او از برخی از مفسران به سبب طرح مباحث علمی در ذیل آیات قرآن، متوجه خود وی نیز می گردد.68
در پاسخ به این إشکال لازم است یادآور شد که گر چه سید قطب در پاره ای از موارد قاعده ی مرسوم و مورد نظر خویش را -در ارتباط با طرح مباحث علمی -رعایت ننموده و پا از آن فراتر نهاده است؛ لیکن او در ورای این تخلّف ،از تفصیل مباحث علمی و بسط گزارش های تخصصی و تجربی در ذیل آیات، هدف ارزشمندی را دنبال نموده است؛ او همان گونه که خود اذعان نموده با در پیش گرفتن این روش، در صدد بوده با آن دسته از دانشمندان و عالمان علوم طبیعی و تجربی که با إستناد به دستاوردها و یافته های علمی به إنکار بسیاری از حقایق دینی و وحیانی می پردازند!با زبان و بیان خود آنها سخن گوید، و با بهره جستن از استدلال های علمی، آنان را از مفتون شدن در برابر دستاوردها و نتایج علم برحذر دارد و برای پذیرش اندیشه ها و دیدگاه های قرآنی قانع و آماده سازد!69بعلاوه او حاطب اللیل نبوده لذا در مواردی که این مباحث علمی، غیر قابل پذیرش بوده اند به ردّ و إبطال آنها پرداخته است.70
براین اساس، این شیوه ی مفسر فی ظلال را نیز می توان در جهت تحقق رویکرد مثبت و سازنده ی توجیه گرای او به حساب آورد؛ چه، وی در تبیین و تفصیل مباحث و موضوعات مختلف قرآن تا آن جا که اهداف هدایتی، تربیتی ، پویا بخش و جنبش آفرین نهفته در نصوص قرآن را ارائه دهد، پیش می رود. علاوه براین، سید قطب هیچ گاه در صدد تطبیق و تحمیل نظریات علمی برآیات قرآن برنیامده و پیوسته آنچه را که در این رابطه گزارش می کند، به عنوان یک «احتمال » مطرح می سازد ونه بیشتر. منتقد فوق در انتقادی دیگر و برخلاف انتقاد پیشین، معتقد است : سید قطب بسیاری از مباحث و موضوعات مطروحه در قرآن را - با وجود آنکه عقل و علم بشری توانایی پرداختن به آنها و کشف و تحلیل برخی از ابعاد آنها را داراست-«اموری غیبی»می نامد و ضمن نهی عقل بشری از پرداختن به این امور و تدبر و تعمق در آنها آن را در این کار ناتوان می شمرد!همچنین وی هر گونه اظهار نظر و تلاش برای بیان ماهیّت و هویّت این امور را ردّ می کند و از آن برحذر می دارد !
منتقد فوق، روش سید قطب را که در مواجه با این گونه مباحث «توقف در حدود نصوص» است، در حقیقت پیمودن راه اهل حدیث و«توقف در درک نصوص»می نامد، ونه توقف در حدّ آن!و معتقد است : بین این سخن که "دستیابی به درک روشنی در این گونه مباحث آسان نیست"،با این دیدگاه سید قطب که "تفکر درباره ی این دسته از نصوص ممنوع است "تفاوت آشکاری وجود دارد.71
این انتقاد، «تفریط »مفسر فی ظلال را به سبب گرایش او به ابهام گرایی و صرفنظر نمودن از تبیین ممکن و حتّی ضروری مباحث قرآنی مورد توجه قرار داده است؛ چنانکه انتقاد پیشین،«إفراط»وی را در نقل مباحث و فرضیات علمی مورد توجه قرار داده بود .
در تبیین انتقاد فوق یادآوری این نکته ضروری است که ایمان به «غیب»و باور به عدم اطلاع و احاطه ی انسان بربسیاری از مسایل جهان هستی و امور پیرامون او، یکی از ابعاد ایمان کامل و راستین و یکی از نشانه ها و ویژگی های خردمندان و أهل بصیرت و مؤمنان به شمار آمده است.72سرآغاز و سرفصل این غیب، ذات پروردگار و کنه وجودی حضرت حقّ تعالی-عزّ و جلّ-است که از تفکر و تعمق درباره ی آن به شدت نهی شده است.73علاوه برآن، مسایل و موضوعات متعدد دیگری نیز در قرآن مطرح گردیده است که علم و دانش بشری-علیرغم تطوّر و توسعه ی شگفت آور آن -نتوانسته درک و دریافت مقبول و معقولی از آنها داشته باشد و هر گاه بدانها پرداخته جز خبط و خطا چیزی عاید او نشده است مباحثی نظیر:وجود فرشتگان، جنّ ، شیطان و ظایفت و عملکرد آن دو، چگونگی معجزات و توانمندی های پیامبران، چگونگی عذاب های پروردگار براقوام ناسپاس و گمراه، نیز برخی از أبعاد جهان هستی و مراحل آفرینش آن74و..از این زمره اند. حال با توجه به نتایج ضعیف، نامقبول و غیر قابل توجهی که علم و دانش بشری- به عنوان مهمترین دستاورد عقل انسان -در این موارد از خود به یادگار گذاشته، و از آنجا که این نتایج در موارد متعددی با امور وحیانی و غیبی به تصادم منجر شده و به إنکار آنها انجامیده است، آیا سزاوار است روش سید قطب که عبارت است از :«توقف در حدود نصوص قرآنی»و عدم اشاره به مطالب سست و بی إعتبار ، مذمون تلقّی شود و مورد نقد قرار گیرد! و در عوض فرورفتن در خطاها و طرح مباحث گمراه کننده، نامطمئن و غیر یقینی -هر چند به نام دستاورد عقل و علم بشری- و توجیه نصوص وحی در پرتو آنها روشی پسندیده تلقّی گردد !
از این رو برخلاف انتقاد فوق، ذکر دو نکته بایسته می نماید :
نخست آنکه، باید اذعان نمود که شیوه ی مفسر فی ظلال در تفسیر مباحث پیش گفته، ستودنی است و از باور عمیق و راستین او به تعالیم و آموزه های وحیانی نشأت می گیرد! لذا نه تنها نسبت جمود و سطحی نگری و تنگ نظری دادن به وی در این رابطه، شایسته نیست؛ که بالعکس باید آن را روشی تربیتی و هدایتی دانست که در راستای منهج تفسیری پویا تحرک بخش او در فی ظلال القرآن شکل گرفته است .
دیگر آنکه، سیّد قطب مخالف مطلق عقل و تدبُّر نیست؛ بلکه او محدوده و مجال عقل را مشخص نموده و آن را در مقایسه با «وحی»و آگاهی های غیبی، همچون مگس ضعیف و ناتوانی غوطه ور در دریای مجهولات معرفی می کند!75سید قطب مجال میدان دارای و عرصه ی تجزیه و تحلیل عقل را در محدوده ی «جهان طبیعت» و همه ی آن اموری می داند که با تجربه و آزمون و خطا در ارتباطند. البته وی این مجال و عرصه را نه تنها کوچک و تنگ نمی داند بلکه آن را میدانی گسترده معرفی می کند که با تدبّر و تحقیق در آن می توان دستاوردها و نتایج گرانباری برای بشریت فراهم آورد و توشه های ارزشمندی از تجارب و یافته ها را برای زندگی برتر و مترقی تر انسان در اختیار او نهاد!76از این رو، سید قطب خود در مواردی که - از نظر او-مجال نقش آفرینی عقل به حساب می آید و عقل و تفکر بشری در مورد آنها به نتایج و دستاوردهای ملموس و مقبولی دست یافته و استدلال های متقن و متینی را ارائه داده است این دستاوردهای عقل و علم را در تبیین آیات قرآن به کار گرفته و برای گستردن مدلول آیات و ژرفا بخشیدن بدانها به نقل و گزارش آنها اقدام کرده است.77البته او این دستاوردها را نیز قطعی و حتمی ندانسته و صحّت آنها را «محتمل » شمرده است.78
4-4-1نتیجه گیری
استنتاج از مباحث فوق مشتمل بر توجّه به سه نکته ی اساسی است :
نکته اول : در قرآن کریم آیات متعددی انسانها را به اندیشیدن و کاوش در پدیده های هستی همچون خلقت انسان و طبیعت پیرامون او(آفاق و انفس)و دعوت و تشویق نموده و درنگ ، تأمل و تدبّر انسان را پیرامون این امور خواستار است.79حتّی قرآن کریم از ارائه ی آیات و نشانه های آفاق و أنفسی نوینی در آینده خبر داده است.80این ویژگی قرآن راه را برای اندیشیدن در همه ی پدیده های هستی و کشف أسرار آنها می گشاید و بر این اساس کاوش و دقّت در این پدیده ها نه تنها مذموم نیست؛ بلکه کشف قواعد و سنن موجود در آنها، از آن جهت که به شناخت و درک بیشتری از قدرت، عظمت، علم و حکمت خداوند متعال می أنجامد، مطلوب می نماید و ضروری شمرده می شود .
نکته دوم: بخش عمده ای از آیات قرآن 81به نکات و دقایقی از جهان هستی، چگونگی آفرینش انسان، آسمان، زمین، ستارگان، و چگونگی پیدایش ابر و باد و باران و....اشاره دارند؛ از این رو، به نظر می رسد فهم کاملتر و صحیح تر این دسته از آیات، علاوه بر نیاز به معلومات زبان شناختی و مقدمات مرسوم و سنتی تفسیری، علوم و آگاهی های قطعی دیگری را نیز در حوزه ی علوم تجربی و طبیعی می طلبد تا مفسر قرآن در پرتو این دانش ها، و با رعایت شرایط و معیارهای لازم، از شکل گیری پنداشت ها و برداشتهای نادرست و یا سطحی از این دسته از آیات جلوگیری کند؛ نیز حقایق و نکات ارزشمند نهفته در آنها را مکشوف و هویدا سازد .
نکته سوم: قرآن کریم کتاب هدایت، تربیت و پرورش انسان است و برای شفا و علاج و دردهای نهان82 و آشکار او و تکمیل و تکامل اخلاقی 83بشر و خارج کردن وی از ظلمت های گونه گون به سوی نور و سعادت و نیکبختی نازل شده است. این کتاب آسمانی جهت تعلیم و آموزش علوم تجربی و طبیعی و برای بیان قواعد و جزئیات این علوم نازل نگردیده است ؛زیرا چنین امری مهجوریّت و محدودیت قرآن را به دنبال خواهد داشت ؛همچنانکه قرآن برای قرار گرفتن به جای قدرت، استعداد، قابلیت و توانمندی نوع انسان، که خداوند به هنگام آفرینش در فطرت و ذات وی به ودیعت نهاده تا با بهره مندی از آنها به انجام وظیفه ی خلافت بپردازد و خود را به سوی تعالی و تکامل برکشد ، نیامده است ؛84براین اساس ، مجموعه آیاتی که به طرح مباحث طبیعت، پدیده های هستی، ابعاد آفرینش و ..می پردازند باید با نگرش تربیتی و هدایتی قرآن مورد توجه قرار گیرند نه با نگاه صرفاً علمی و تخصصی؛ چه ، این گونه آیات از یک سو، برای تثبیت و تعمیق ایمان انسان به خداوند در خلال إطلاع و مشاهده او از شگفتی های خلقت و نظم موجود در هستی نازل شده اند و از سوی دیگر، جهت گیری آنها مطلع نمودن انسان از امکانات گسترده ای است که خداونددر طبیعت برای او فراهم نموده است!85لذا، همه ی آیات موجود در قرآن در نهایت از یک جهت گیری مشترک و یکسان برخوردارند و هدف مفسر فی ظلال چه در ذکر مباحث علمی و تجربی و چه در مواردی که از این امر اجتناب نموده است و در محدوده ی نصوص وحی درنگ نموده چیزی جز تصویرگری مسؤولیت انسان سازی، هدایت بخشی و تربیت گری قرآن کریم نبوده است
پی نوشت:
53ـ فی ظلال القرآن ،ج167/1-168
54ـ همان،ج670/2
55ـ همان،ج669/2-670همچنین ر.ک:در رابطه با حکمت«حرمت خوردن خون و گوشت خوک»ج156/1در رابطه با حکمت «شیر دادن کودک برای مدت دو سال»:ج254/1در رابطه با حکمت«کتک زدن زن در پاره ای موارد»ج654/2در ارتباط با حکمت«اجازه گرفتن کودکان نابالغ در سه نوبت در طول شبانه روز، به هنگام رفت و آمد به نزد والدین»ج2532/4و ...
56ـ ر.ک:محمد حسین ذهبی، پیشین،ج426/2
57ـ ر.ک:احمد عمر ابوحجر، پیشین،ص451
58ر.ک:همان،ص445
59ر.ک: فی ظلال القرآن،ج59/1،ج1042/2،1113-1114
60ـ همان،ج3722/6
61همان،ج1189/3
62ـ همان،ج1189/3،ج2391/4،ج2921/5وج3272/6-3273
63ـ ر.ک: همان،ج1532/3
64ـ ر.ک: همان، ج1912/4ج3978/6
65ـ به عنوان مثال ر.ک:همان، ج302/1،ج2387/4-2388،ج2898/5،2634،2612
66ـ همان،ج3977/6همچنین ر.ک:ج2634/5-2635البته او خود نیز در مواقعی تمایل دارد برخی از این امور شگفت انگیز را مطابق با قواعد و سنن شناخته شده زمینی تبیین و تاویل نماید!ر.ک: همان،ج1915/4
4ـ همان،ج2376/4
68ـ ر.ک: شادی نفیسی، عقل گرایی در تفاسیر چهاردهم، صص178-182
69ـر.ک: فی ظلال القرآن،ج1119/2،1115وج2131/4همگی پاورقی
70ـ ر.ک: همان،ج1155/2،1117-1156،1164-1166
71ـ ر.ک: شادی نفیسی، پیشین،صص174-177و317
72ـ بقره/3،آل عمران/7
73ـ «تفکّروا فی آلآء اللهِ و لا تَکفّروا فی الله ».ر.ک: عبدالله بن محمد الهروی، کتاب الأربعین فی دلائل التوحید، ص90،راغب اصفهانی، معجم مفردات غریب القرآن،صص21و384نور الدین هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد،ج81/1،سیوطی، الدرّ المنثور، ج110/2محمد باقر مجلسی، بحار الانوار،ج322/68. این روایت با الفاظ دیگری نیز گزارش شده است. ر.ک: سلیمان بن احمد الطبرانی، المعجم الأوسط،ج250/6متقی هندی، پیشین،ج106/3-107و...
74ـ مانند« خلقت آسمان ها و زمین در هفت روز»،«کرسی»،«عرش»
75ـ ر.ک: فی ظلال القرآن،ج59/1،ج1113/2-1115
76ـ ر.ک: همان، ج181،440/1،ج722/2-723،ج1858/4،ج3979/6بنابراین تمام سخن سید قطب آنست که عقل در رابطه با ماهیّت و کیفیّت پاره ای از اعمال و رفتار الهی، همچون معجزات پیامبران و ..کاری از پیش نمی برد و راهی بدان ندارد!زیرا این امور - به کلی-از محدوده و توان عقل خارج اند و در زمره ی «غیب»و مجهولات جهان هستی قرار می گیرند .ر.ک: همان،ج369/1ج1117/2وج3271/6-3272
77ـ ر.ک: همان،ج2459،2458،2181،2180/4ج2549/5-2550،-2574-2573-2934-3092-3093وج3436/6-3440،3452-3848،3638،3637،3488،3484،3454،3452،3440
78ـ ر.ک: همان،ج2458/4ج2786،3110/5-3114وج3832/6-3833
79ـ ر.ک: یونس/101.عنکبوت/20روم/8ق/6جاثیه/3-5طارق/5و...
80ـ ر.ک: فصلت/53نحل/93
81ـ تعداد این آیات را از 750تا1200آیه دانسته اند. ر.ک: محمد طنطاوی بن الجوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن، ج3/1وج55/25دکتر محمد جمیل و دکتر مقداد مرعی، العلوم فی القرآن،ص13
82ـر.ک: یونس /57إسراء/82فصلت/44نهج البلاغه، خطبه ی174
83ـ در روایت گرانسنگی از رسول اکرم(ص)نقل شده که فرمود:«إنّما بُعثتُ لِأُتمم مکارمَ الأخلاق »ر.ک: بیهقی، السنن الکبری، ج192/10-193نور الدین الهیثمی، پیشین،ج15/9محمد بن سلامه ، مسند الشهاب، ج192/2-193علی متقی هندی ، پیشین،ج16/3وج420/11عبدعلی بن جمعه حویزی، نور الثقلین، ج392/5داود بن سلیمان الغازی ، مسند الرضا، ص131محمد باقر مجلسی ، پیشین، ج210/16،ج372/67ج373/68،382
84ـمحمد باقر صدر، المدرسه القرآنیة، صص45-47همچنین ر.ک: محمد الغراوی، پیشین،صص250-251
85ـ ر.ک:محمد جواد مَغنیه ، تفسیر الکاشف، ج38/1-40سید قطب، فی ظلال القرآن، ج3359/6-3360
منابع
1ابراهیم شریف، محمد؛اتجاهات التجدید فی تفسیر القرآن الکریم فی مصر؛ چاپ اول، قاهره ، دار التراث،1402ه.
2ابن اثیر، مبارک بن محمد؛ النهایه فی غریب الحدیث؛ چاپ اول، بیروت، دار الکتب العلمیه،1418ه.
3ابن سلامه القضاعی ، محمد؛ مسند الشهاب ، تحقیق :حمدی عبدالمجید السلفی، چاپ اول ، بیروت ، مؤسسه ی الرساله ،1405ه
4احمد عمر، ابوحجر، التفسیر العلمی للقرآن فی المیزان؛ بیروت-دمشق، دار قتیبه،1411ه
5اسماعیل ، محمد ابراهیم؛ القرآن و إعجازه العلمی، قاهره ، دارالفکر العربی، بی تا
6اندلسی، ابوحیان(محمد بن یوسف)؛البحر المحیط، بیروت، دارالفکر، بی تا
7ایازی ، محمد علی؛ قرآن و تفسیر عصری؛ چاپ اول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1376ش
8ایزدی مبارکه، کامران؛ شروط و آداب تفسیر و مفسر؛ چاپ اول، تهران، امیرکبیر،1376ش
9بیهقی، احمد بن الحسین؛ السنن الکبری، بیروت، دارالفکر، بی تا
10ثعالبی ، عبدالرحمن بن محمد؛ تفسیر الثعالبی(الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن)،تحقیق:دکتر عبدالفتاح ابوسنه ،شیخ علی محمد معوض و شیخ عادل احمد عبد الموجود، چاپ اول، بیروت، دارإحیاء التراث العربی،1418ه
11الجوهری، محمد طنطاوی، الجواهر فی تفسیرالقرآن ، چاپ چهارم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی،1412ه
12حویزی، عبدعلی بن جمعه ؛نورالثقلین؛تحقیق : سید هاشم رسولی محلاتی، چاپ چهارم،قم، مؤسسه ی اسماعیلیان ،1412ه
13جمیل، محمد؛ و مقداد مرعی، العلوم فی القرآن، بیروت، دارالنفائس،1418ه
14خرمشاهی ، بهاء الدین؛ تفسیر و تفاسیر جدید؛ چاپ اول، تهران، انتشارات کیهان، 1364ش
15ذهبی، محمد حسین؛ التفسیر و المفسرون؛چاپ دوم، قاهره، دارالکتب الحدیثه،1396ه
16راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن؛چاپ اول ، بی جا، دفتر نشر الکتاب، 1404ه
17رضایی اصفهانی، محمد علی؛ درآمدی برتفسیر علمی قرآن،چاپ اول، تهران، أسوه،1375ش
18الرومی، فهد بن عبدالرحمن؛ اتجاهات التفسیر فی القرآن الرابع الشر ج3؛چاپ اول، ریاض، 1407ه
19زَر زور، عدنان محمد؛ مدخل الی تفسیر القرآن و علومه؛چاپ اول؛ دمشق و بیروت، دار القلم و الدار الشامیه ،1416ه
20زرکشی، محمد بن عبدالله، البرهان فی علوم القرآن، تحقیق:محمد ابوالفضل ابراهیم، چاپ اول قاهره، دار احیاء الکتب العربیه ،1376ه
21سیاوشی، کرم؛ تحلیل انتقادی مبانی و روش تفسیری سید قطب در فی ظلال القرآن(رساله دکتری، دانشگاه تربیت مدرس، 1384ش )
22سیوطی، جلال الدین؛ الإتقان فی علوم القرآن، ترجمه: سید مهدی حائری قزوینی، چاپ اول، تهران، امیرکبیر، 1363ش
23سیوطی ، جلال الدین ؛ الدرالمنثور، فی التفسیر بالماثور؛چاپ اول، بیروت، دار المعرفه ،1365ه
24شرقاوی، عفت محمد؛ اتجاهات التفسیرفی مصر العصر الحدیث؛ چا پ اول؛قاهره، بی نا،1972م
25صدر، سید محمد باقر؛المدرسه ی القرآنیه ؛ بیروت، دار التعارف للمطبوعات،1401ه
26طبرانی، سلیمان بن احمد؛المعجم الأوسط، تحقیق:طارق بن ابراهیم الحسینی، ناشر:دار الحرمین،1415ه
27طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان لعلوم القرآن، تحقیق لجنه ی من العلماء و المحققین الاخصّائیین، چاپ اول، مؤسسه الاعلمی ، بیروت،1415ه
28علی الصغیر، محمد حسین؛ المبادی العامه للتفسیر؛چاپ دوم، قم ، مکتبه الاعلام الاسلامی،1413ه
29الغازی، داود بن سلیمان؛ مسند الرضا؛ تحقیق:محمد جواد حسینی جلالی، چاپ اول، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1418ه
30غزالی، ابوحامد؛ إحیاء علوم الدین، بیروت، دار المعرفه، بی تا
31غزالی، ابوحامد، جواهر القرآن، ترجمه از : حسین خدیو جم، تهران، اطلاعات ، 1365ش
32فرات کوفی، فرات بن ابراهیم؛ تفسیر فرات الکوفی، تحقیق:محمد الکاظم، چاپ اول، تهران، انتشارات وزارت ارشاد،1410ه
33فولادوند، محمد مهدی؛ ترجمه قرآن کریم
34قطب ، سید؛ فی ظلال القرآن؛ چاپ سی و سوم، قاهره، دارالشروق 1425ه
35متقی هندی، علی؛کنزالعمال؛ تصحیح :شیخ بکری و شیخ صفوه السقا، بیروت، مؤسسه الرساله،1409ه
36مجلسی، محمد باقر،بحار الانوار الجامعه لدُرَرِ أخبار ائمه الأطهار؛ چاپ دوم، بیروت، مؤسسه الوفاء،1403ه
37محمود عبدالکریم، عماد؛ الامام الشهید حسن البنا و منهجه فی تفسیر القرآن الکریم، چاپ اول ، قاهره، دار التوزیع و النشر الاسلامیه ،1425ه
38معرفت، محمد هادی؛ علوم قرآنی، چاپ اول؛ قم، مؤسسه ی فرهنگی انتشاراتی التمهید، 1378ش
39مغنیه ، محمد جواد؛ الکاشف؛ چاپ دوم بیروت، دارالعلم للملایین،1981م
40نفیسی، شادی؛ عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم؛ چاپ اول، تهران، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم،1379ش
41هروی، عبدالله بن محمد؛ کتاب الأربعین فی دلائل التوحید، تحقیق: علی بن محمد بن ناصر الفقیهی، چاپ اول ، المدینه المنوره،1404ه
42هیثمی، نورالدین؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد؛ بیروت دار الکتب العلمیه،1408ه
مقالات :
1الغراوی، محمد؛ التفسیر العلمی، للقرآن بین الرفض و القبول، مجله : الفکر الاسلامی، ش،1415،6ه
2جعفری، یعقوب؛ تفسیری علمی قرآن در میان ردّ و قبول، مجله : میراث جاویدان، سال هشتم، شماره 2
3پارسا ، فروغ؛ زمینه ها و انگیزه های تفسیر علمی، مجله : بینات، سال دوم، شماره4 ،1374ش
منبع:تبریز، دانشگاه علوم پزشکی ، قرآن و روانشناسی علوم تربیتی ، موسسه انتشاراتی بنیاد پژوهشهای قرآنی حوزه و دانشگاه،1385