3. نوع شناسى ها و معنویت
تلاش هاى چندى براى متمایز کردن «نوع» معنویت ها که مبتنى بر معیارى الهیاتى باشد صورت گرفته است. امّا صحبت از «انواعْ» این فرض را در خود دارد که معنویت مسیحى متکثّر است. تا اوایل دهه 1960 فرض مى شد که همه معنویت ها اساساً یکسان هستند. این امر ناشى از غلبه الهیات معنوى نظام مند و قیاسى بود که از اصولى کلّى نشأت مى گرفت. شکست این رویکرد همراه با به رسمیت شناختن ارتباط معنویت با بافت تاریخى بود که منجر به تکثّر معنویت شد و تبدیل کثرت تجربه معنوى به قاعده اى کلّى ناممکن شد. البته مى توان استدلال کرد که وحدت بنیادى همه معنویت ها در مسیح مقدّم بر هر تکثرى است. به لحاظ مسیح شناسى همه معنویت ها به هم مى رسند. با این حال، مسیحیت دین تجسّد است و بنابراین نمى تواند از خصوصیت موجود در تاریخ به نوعى «حقیقت بى زمان» باز گردد. هر نسلى از مسیحیان و اعضاى فرهنگ هاى گوناگون وادار مى شوند که با شرایط زمانى و مکانى خود به انجیل پاسخ دهند.
سه تا از نوع شناسى هاى مربوط به معنویت از جهت تأکیدهاى الهیاتىِ موجود در آنها شایسته توجّه ویژه اند. اول، یک تقسیم سنّتى میان طریقه سلبى (یا الهیات آپوفاتیک) وجود دارد. دوم، تلاش هایى براى تمایز بین «ذهنیت هاى» پروتستان و کاتولیک صورت گرفته است. بالاخره، در سال هاى اخیر تلاش هاى چندى براى طبقه بندى معنویت ها برحسب آخرت شناسى هاى آنها یا برحسب ارزیابى آنها از تاریخ و جهان به عنوان شرایط تحوّل معنوى در کار بوده است.
الهیات آپوفاتیک و کاتافاتیک
واژه هاى «آپوفاتیک» (تأکید بر سکوت، بى تفاوتى و انکار تصاویر خدا) و «کاتافاتیک» (تأکید بر تصاویر خدا و واقعیت مخلوق به عنوان زمینه خودآشکارسازى خدا) غالباً براى توصیف الهیات و طریقه هاى معنوى مانعة الجمع به کار مى رود. اما ریشه هاى این تمایز، که در نوشته هاى نویسنده اى در قرن ششم با نام مستعار دیونیسیوس مجعول جاى دارد، تمایزى جدّى را مورد تردید قرار مى دهند. الهیات آپوفاتیک و کاتافاتیک اساساً مکمل یکدیگرند. خلقتْ ظهور نفسِ خیریت خداست، چون از فیضان حیات الهى ناشى مى شود. براى مثال، مى توان خدا را تصدیق کرد و او را «خیر» نامید. با این حال، حتى تصدیق مسیحىِ خدا به عنوان تثلیث در نهایت خدا را ناشناختنى نشان مى دهد. عجیب این است که ما از طریق ارتباط با خدا درمى یابیم که خدا دارایى ما یا متعلّق معرفت ما نیست. بنابراین، به روش «سلبى» است که به سمت شناخت عمیق تر خدا مى رویم. کاربرد معاصر واژه هاى آپوفاتیک و کاتافاتیک صرفاً براى توصیف صور مختلف نیاش، گمراه کننده است. هر نوع شناسى باید این واقعیت را بپذیرد که این واژه ها مفاهیم الهیاتى اى هستند که با روش هاى فهم ما از خدا ارتباط دارند و نیز مکمّل یکدیگرند.
ذهنیت هاى کاتولیک و پروتستان
مسیحیت کاتولیک و پروتستان صور متمایزى از آگاهى هاى دینى بهوجود آورده اند، اما آیا این مفاهیم اساساً معنویت هاى مختلف را از هم متمایز مى کنند؟
نوع «پروتستانى»، یا ابراهیمى، بر وابستگى محض به خدا، شنیدن کلام خدا، توبه، پیامبرى و معاد تأکید دارد. خدا متعالى و تجسّم اقتدار و اساساً آزاد است و پیوسته انسان ها را به واکنش فرا مى خواند. نوع «کاتولیکى»، یا موسوى، سفر ایمانى در اجتماع و سنّت را لازم مى داند. خدا حاضر است و با مقام کشیشى، آیین و مکان عبادت ارتباط دارد. تأکید بر جلال خداست که ملموس و محسوس شد. وسیله ادراکْ چشم (آیین ها) است نه گوش (بیانیه ها).
رویکرد دیگرى وجود دارد که بر فهم هاى مختلفى از رابطه انسان با خدا به صورت بىواسطه (پروتستان) یا با واسطه (کاتولیک) تأکید مى کند. قدرت گناه و آگاهى از جدایى از خدا، انسان را به اعتماد به یک واسطه انسانى (آیین ها و مقام کشیشى) یا به رهایى از گناه و تقصیر بهواسطه اتکاى کامل به فیض خدا مى کشاند. هر دو گروه قبول دارند که نجات با واسطه فیض و از طریق مسیح است اما مبانى آنها اساساً مختلف اند. از نظر پروتستان ها، خدا یک بار و براى همیشه گناهان را مى بخشد و نجات فقط با عملِ کاملا آزادِ خدا تحقّق مى یابد. در مقابل، معنویت کاتولیک دلالت دارد بر این که خدا، درحقیقت با فیض خود، واقعاً اعمال انسان را از دیدگاه الهى ارزشمند مى سازد. بنابراین جایى براى عمل انسان باقى مى ماند هرچند که بهواسطه فیض و وابسته به آن است. اگر معنویت هاى کاتولیک از در پى خدا بودن انسان و پیشرفت معنوى وى سخن مى گویند، معنویت هاى پروتستان از خود خدا صحبت مى کنند که در جستوجوى ما است و بر ما نازل مى شود.
این تلاش ها براى به کار بردن واژه هاى «پروتستان» و «کاتولیک» به عنوان نوع هاى مطلق، با چند مسئله مخالفت دارد. براى مثال، دین ابراهیمى آیین ها و ظواهر دینى را به عنوان نوع هاى مبتنى بر کتاب مقدس مجاز مى شمرد و دین موسوى بر اعتماد و امید به وعده خدا تأکید دارد. درباره وساطت و عدموساطت بهتر است بدانیم که شاخه هاى معینى از معنویت که قبل از نهضت اصلاح دینى وجود داشتند بر ارتباط بىواسطه با خدا بیش از ارتباط باواسطه تأکید داشتند و مصلحان در دیدگاه هایشان درباره نجات و ارتباط خدا با بشر توجه بیشترى به این امور داشتند.
آخرت شناسى ها و معنویت
در آخر، تلاش هایى را که براى ایجاد نوع شناسى ها برحسب نگرش به تاریخ و آخرت شناسى ها صورت گرفته است ذکر مى کنیم. کنرک به جهان «نه» مى گوید اما به تاریخ «آرى». این چهار نوع تقدم و تأخر رتبى بر یکدیگر ندارند، بلکه از اهمیت و ضعف یکسانى برخوردارند.
ریچارد نیبور الهیات پیچیده ترى بهوجود آورد که ارتباط بین مسیح و فرهنگ را از دیدگاه آخرت شناختى بررسى مى کند و چندین احتمال را از هم متمایز مى کند. دیدگاه «مسیح دگرگون کننده فرهنگ» دنیا را مثبت ارزیابى مى کند و اظهار مى دارد که هر فسادى انحراف از خیر اساسى دنیاست. آخرت شناسى آن اشاره به طلیعه هایى از ملکوت در تاریخ دارد که بهواسطه فرایندهاى گوناگونى از انکار نفس تحقق مى یابند. بااین حال، تمایلى ضرورى به کمال نهایى وجود دارد. معنویت رهایى بخش در این نوعِ آگوستینى، در ابعاد معینى از متدیسم و در معنویت ایگناتیوسى جایى پیدا مى کند.
ممکن است کسى براى اعتبار بخشیدن به کار خود که سنت هاى معنوى خاصى را در یک نوع مجزّا از نوع دیگر قرار مى دهد استدلال کند. به همین نحو، فرض هاى الهیاتى که در پشت هر نوع شناسى قرار دارند باید مطرح شوند. پذیرش یک نوع شناسى واحد به عنوان تنها ابزار تمایز معنویت ها خطرناک است. اما تلاش هایى که براى برجسته کردن آخرت شناسى ها و الهیات هاى تاریخ صورت مى گیرد ضرورتاً ارتباط نزدیک بین تجربه معنوى و ذهنیت هاى الهیاتى را به ما یادآورى مى کند.
نتیجه گیرى
ویژگى عمیقاً تجربى الهیات در اواخر قرن بیستم، از کارل رانر تا رویکردهاى فمنیستى و رهایى بخش، تحول مهمى است در روش الهیاتى که براى قرن ها «ماتقدم» فرض مى شد. معنویت و الهیات غرب در مسیر غلبه بر شکاف قدیمى و اساسى اند که میان آنها وجود دارد. آغاز جدایى را مى توان به آغاز «الهیات فلسفى» در حدود قرن سیزدهم بازگرداند. این جدایى با مطرح شدن پیش فرض هاى عصر روشنگرى درباره معرفت سرعت گرفت و عمیق تر شد. اما در بیست سال گذشته نوعى همگرایى اساسى ملاحظه شده است، به گونه اى که الهیات به طور کلى، به نحو روزافزونى توانسته است ریشه هاى تجربى خود را تصدیق کند و معنویت جاى خود را به عنوان یک موضوع میان رشته اى براى تحقیق در دانشگاه باز کرده است. موضوعات و روش الهیاتى ضرورتاً نقش مهمى در تحقیق درباره معنویت مسیحى ایفا مى کنند. اما این رشته به نحو روزافزونى از تاریخ، روان شناسى، دین تطبیقى و انسان شناسى اجتماعى استفاده مى کند. درباره این که آیا «معنویت» رشته اى تابع الهیات است، براى مثال آیا تابع الهیات آموزه اى است یا حوزه متمایزى است تحت عنوان «الهیات معنوى»، اختلاف نظرهایى وجود دارد. به نظر مى رسد که عقیده عمده به سمت قبول این نکته مى رود که «معنویت» یک رشته مستقل است که با الهیات همکارى و رابطه متقابل دارد. بنابراین، الهیات بخش اساسى مطالعه معنویت است، چون براى تفسیر کامل تجربه معنوى مسیحى اهمیت دارد. بااین حال، معنویت نیز به دو دلیل مکمّل الهیات است: یکى این که پرسش هایى را مطرح مى کند که الهیات باید به آنها توجه کند، و دوم این که واقعیات تجربىِ معنویتْ اطلاعاتى را فراهم مى آورد که براى الهیات ضرورت دارند و صرفاً از منابع آموزه اى به دست نمى آیند، چنان که کارل رانر نیز این نکته را خاطرنشان مى سازد.
کتاب نامه
Bechtle, R. (1985) `Convergences in Theology and Spirituality', The Way 25, 4, 305-14.
Bouyer, L. (1961) An Introduction to Spirituality, New York: Desclee.
----------- (1981) `Mysticism: An Essay on the History of the Word', in R. Woods (ed.) Understanding Mysticism, London: Athlone Press.
Bynum, C. W. (1982) esus as Mother: Studies in the Spirituality of the High Middle Ages, Berkeley: University of California Press.
Carr, A. E. (1990) Transforming Grace: Christian Tradition and Women's Experience, San Francisco: Harper.
Deidun, T. (1988) `Beyond Dualisms: Paul on Sex, Sarx and Soma', The way 28, 3, 195-205.
Duprإ, L. and Saliers, D. (eds) (1989) Christian Spirituality: Post-Reformation and Modern, London: SCM Press.
Faber, H. (1988) Above the Treeline: Towards a Contemporary Spirituality, London: SCM Press.
Gadamer, H. G. (1979) Truth and Method, London: Sheed and Ward.
Garrigou-Lagrange, R. (1937) Christian Perfection and Contemplation, St Louis: Herder Book Co.
Gutiإrrez, G. (1984) We Drink from our Own Wells: The Spiritual Journey of a People, London: SCM Press.
Hanson, B. C. (ed.) (1990) Modern Christian Spirituality: Methodological and Historical Essays, Atlanta: Scholars Press.
Kinerk, E.(1981) `Towards a Method for the Study of Spirituality', Review for Religious 40,1, 3-19.
John, O. (1988) `The Tradition of the Oppressed as the Main Topic of Theological Hermeneutics', Concilium 200, Truth and its Victims, 143-55.
Lane, D. (1985) The Experience of God, Dublin: Veritas.
Lash, N. (1986) Theology on the Way to Emmaus, London: SCM Press.
Leclercq, J. (1978) The Love of Learning and the Desire for God: A Study of Monastic Culture, London: SPCK.
Leech, K. (1977) Soul Friend: A Study of Spirituality, London: SPCK.
Leenhardt, F. (1964) Two Biblical Faiths: Protestant and Catholic, London: Lutterworth Press.
Lindbeck, G. A. (1984) The Nature of Doctrine: Religion and Theology in a Postliberal Age, London: SPCK.
Lonergan, B. (1972) Method in Theology, London: Darton, Longman and Todd.
Lossky, V. (1973) The Mystical Tradition of the Eastern Church, London: James Clark & Co. Ltd.
Louth, A. (1983) Discerning the Mystery: An Essay on the Nature of Theology, Oxford: Oxford University Press.
------------ (1989) Denys the Areopagite, London: SPCK.
Moorman, J. (1983) The Anglican Spiritual Tradition, London: Darton, Longman and Todd.
O'Donohue, J. (1987) `A Return to Virtue', Church (Spring), 48-54.
Ogden, S. (1963) The Reality of God, New York: Harper & Row.
Pannenberg, W. (1984) Christian Spirituality and Sacramental Community, London: SCM Press.
Principe, W. (1983) `Towards Defining Spirituality', Sciences Religieuses 12, 2, 127-41.
-------------- (1992) `Pluralism in Christian Spiritualit', The Way 32, 1, 54-61.
Rahner, K. (1966) Theological Investigation, 5: Later Writings, London: Darton, Longman and Todd.
------------- (1971) Theolgical Investigations, 7: Further Theology of the Spiritual Life, London: Darton, Longman and Todd.
------------- (1974) Theological Investigations, 11: Confrontations 1, London: Darton, Longman and Todd.
------------- (1984) The Practice of Faith: A Handbook of Contemporary Spirituality, (eds) K. Lehmann and A. Raffelt, New York: Crossroad.
Rorem, P. (1986) `The Uplifting Spirituality of Pseudo-Dionysius', in B. McGinn, J. Meyendorff and J. Leclercq (eds) Christian Spirituality: Origins to the Twelfth Century, London: Routledge & Kegan Paul.
Ruggieri, G. (1987) `Faith and History', in G. Alberigo, J-P. Jossua and J. A. Komanchak (eds) The Reception of Vatican II, Washington, DC: Catholic University of America Press.
Schneiders, S. (1986) `Theology and Spirituality: Strangers, Rivals or Partners?', Horizons 13, 2, 253-74.
----------------- (1989) `Spirittuality in the Academy', Theological Studies 50, 676-97.
Sheldrake, P. (1991) Spirityality and History: Questions of Interpretation and Method, London: SPCK.
Sudbrack, J. (1975) `Spirituality', in K. Rahner (ed.) Encyclopedia of Theology: A Concise Sacramentum Mundi, London: Burns & Oates.
Tanquerey, A. A. (1930) The Spiritual Life, Tournai: Desclee.
Tancy, D. (1975) Blessed Rage for Order, NewYork: The Seabury Press.
----------- (1981) The Analogical Imagination: Christian Theology and the Culture of Pluralism, London: SCM Press.
Van Ness, P.H. (1992) `Spirituality and Secularity', The Way Supplement 73, 68-79.
Veith, G. E. (1985) Reformation Spirituality: The Religion of George Herbert, London: Bucknell University Press.
Viller, M. (ed.) (1932-) Dictionnaire de spiritualitإ.
Von Balthasar, H. U. (1965) `The Gospel as Norm and Test of all Spirituality in the Church', Concilium 9, 1, 5-13.
Wainwright, G. (1986) `Thpes of Spirituality', in C. Jones, G. Wainwright and E.
Yarnold (eds) The Study of Spirituality, London: SPCK.
Williams, R. (1979) The Wound of Knowledge: Christian Spirituality from the New Testament to St. John of the Cross, London: Darton, Longman and Todd.
منابعى براى مطالعه بیشتر
Haight, R. (1979) The Experience and Language of Grace, New York: Paulist Press.
------------ (1985) An Alternative Vision: An Interpretation of Liberation Theology, New York: Paulist Press.
Lash, N. (1988) Easter in Ordinary: Reflections on Human Experience and the Knowledge of God, London: SCM Press.
Leech, K. (1985) True God: An Exploration in Spiritual Theology, London: SPCK.
Megyer, E. (1981) `Spiritual Theology Today', The Way 21, 1, 55-67.
Miles, M. R. (1988) The Image and Practice of Holiness, London: SCM Press.
Panikkar, R. (1973) The Trinity and the Religious Experience of Man, London: Darton, Longman and Todd.
Ruether, R. R. (1982) Sexism and God-Talk: Toward a Feminist Theology, Boston: Beacon Press.
Schneiders, S. (1986) `Scripture and Spirituality', in B. McGinn, J. Meyendorff and J. Leclercq (eds) Christian Spirituality: Origins to the Twelfth Century, London: Routledge & Kegan Paul.
Thompson, W. (1987) Fire and Light: The Saints and Theology, New York: Paulist Press.
See also Chapters 14, 16, 28, 29, 30, 41.
منبع : پایگاه دانشگاه ادیان و مذاهب