70
کارگردان : Morten Tyldum
نویسنده : Jon Spaihts
بازیگران : Jennifer Lawrence, Chris Pratt, Michael Sheen
خلاصه داستان : کشتی فضایی آوالون در یک سفر 120 ساله به یکی ساره مستعمره خیلی دور که با نام Homestead II شناخته می شود در حال حرکت است. این کشتی 5259 نفر انسان را که در حالت خواب زمستانی و در دو اتاق مجزا به سر می برند را حمل می کند. در ادامه اما طی یک اتفاق نادر، یکی از این افراد 90 سال زودتر بیدار می شود. حال او باید بشیند و منتظر رسیدن مرگش باشد ولی خیلی زود فکری می کند که شاید کمی بی رحمانه به نظر می رسد؛ او یکی دیگر از مسافران را بیدار می کند و …

 |

|
"مسافران" یک اثر علمیتخیلی هنریست که توسط استودیویی بزرگ با بازیگرانی درجه یک ساخته شده. داستان فیلم بیشتر ماجرایی دربارهی یک عده افراد دورافتاده به نظر میرسد تا یک قصهی سنتی دربارهی فضا و حداقل تا نیمهی اولیه کاملا حس وحشت وجودی را به بیننده القا میکند. "مسافران" از ورود به قلمرو تاریکی ابایی ندارد؛ تصمیمی که توسط شخصیت اصلی گرفتهمیشود شاید از نظر اخلاقی دوپهلو و مشتبه به نظر برسد. با این اوصاف، هرچند تصمیم او قابل بحث باشد اما بالاخره او هم انسان است و ممکن است اشتباه کند. «مورتن تیلدام» (که با بازی تقلید نامزد اسکار شد) شخصیتهای فیلمش را خوب از آب درآورده. ضعف فیلم در پردهی آخر کاملا مشهود است؛ تمهیداتی که این اثر به تَبَع پرهزینه بودنش به کار برده، آن را به سطح پایینی تنزّل داده به نحوی که پایان "مسافران" همانند شروع آن، متقاعدکننده نیست.
نقد من قسمتی از داستان فیلم را لو میدهد. فکر نمیکنم بدون لودادن قسمتی از ماجرا، بتوان نقدی هوشمندانه از این فیلم نوشت. داستان فیلم در آیندهای دور رخ میدهد. به زمان آن اشاره نشده اما از میزان پیشرفت تکنولوژی میتوان فهمید که به زمان پیشتازان فضا نزدیکتر است تا چندین سال بعد. پنج هزار مسافر و بیش از دویست نفر خدمه سوار بر سفینه، به خوابی عمیق فرو رفتهاند تا سفری 120 ساله به مستعمرهای دور داشته باشند. سفینه که خود تایتانیکی در فضاست، پس از برخورد با یک شهابسنگ با مشکلاتی مواجه میشود. سپس به دلیل عملکرد ناقص یکی از پوستههای خواب، یکی از مسافران به نام «جیم پرستون (کریس پرَت)» درمییابد یکه و تنها، نود سال قبل از رسیدن به مقصد از خواب بیدار شده. او حدود یک سال تلاش میکند تا شرایط را برای به خواب رفتن دوباره مهیا کند اما موفق نمیشود. اگر شرایط به همین شیوه پیش برود، او به دلیل کهولت سن قبل از بیدارشدن همسفرانش و رسیدن سفینه به مقصد، خواهد مُرد. برای این که تنها نباشد، مجبور است یکی دیگر را نیز بیدار کند.
جیم در ابتدا از این امر خودداری میکند. اما او مجذوب زنی نویسنده به نام «آرورا لین (جنیفر لاورنس)» شده. او ویدئوهای ساختهی آرورا را تماشا کرده و نوشتههایش را میخواند. هرچه زمان پیش میرود جیم بیتابتر شده و حتی فکر خودکشی به سرش میزند. سرانجام، قاطعانه تصمیم میگیرد تا آرورا را از خواب بیدار کرده و او را هم به برزخی که خود در آن قرار دارد بکشاند. او تظاهر میکند که این یک حادثه بوده و آرورا هم برای مدتی باور میکند. جیم عمیقا متاثر شده ولی با پیش رفتن فیلمنامه، عمل او برای بیننده موجه جلوه میکند. "مسافران" از تماشاگر تقاضای همدردی با جیم را ندارد اما به ما اجازه میدهد تا در شرایط او قرار بگیریم و ناامیدی او را با تمام وجود حس کنیم. آیا هر کدام از ما میتواند ادعا کند که اگر در موقعیت او قرار میگرفت میتوانست پنجاه شصت سال از عمر خود را در تنهایی سر کند و وسوسهی بیدارکردن یکی از همراهانش را در سر نداشته باشد و فقط و فقط با ربات متصدی بار به اسم «آرتور (مایکل شین)» روزگار بگذراند؟
فیلم به محض بیدارشدن آرورا، حالتی عاشقانه به خود میگیرد. این دو فرد نامنطبق، به طرز قابل درکی به سمت هم جذب میشوند. هنگامی که آرورا اعتراف میکند که دیگر رویاها و آرزوهایش نابود شدهاند، به قلب خود اجازهی عشقورزی به جیم میدهد. این برای جیم آسودگی خاطر به همراه دارد اگرچه عذاب وجدان هیچگاه دست از سرش برنمیدارد. سرانجام حقیقت برملا میشود (البته طریقهی آشکارشدن حقیقت خیلی دمدستی است و همین جزو نقاط ضعف فیلم به شمار میرود) و طبق انتظار نتیجهای ویرانکننده به دنبال دارد.
انگار 40 دقیقهی پایانی را کسی غیر از نویسندهی 75 دقیقه ابتدایی فیلم نوشته! این صحنهها خام و بیسلیقه نوشتهشدهاند و تمرکز دقیق بر شخصیتها که در سکانسهای اولیه شاهد آن بودیم جای خود را به لحظات کلیشهای نجات سفینه دادهاند. یک افسر عرشه کشتی (با بازی لارنس فیشبرن) حضوری مختصر دارد تا روایت داستان را به سمتی مشخص هدایت کند. متاسفانه، بیشتر نکاتی که "مسافران" قصد دارد از طریق صدا و خشونت و شیوهای متظاهرانه بیان کند، میتوانست جای خود را به اهدافی قابل قبولتر بدهد.
کریس پرت و جنیفر لاورنس زوج منسجمی را ارائه دادهاند. شیمی خوبی بینشان برقرار است و لاورنس بازیگریست که در نمایش احساسات متناقض آرورا کاملا موفق است. تصور کنید از خواب بیدار شدهاید و تمام رویاهایی که برای زندگی آینده داشتهاید به فنا رفته و تنها کسی که میشناسید، غریبهای بیش نیست. سپس بعد از پذیرفتن وضعیت و عاشق این غریبه شدن، درمییابید که به شما خیانت کرده. صحنههایی را که کریس پرت به تنهایی بازی کرده تماشاییتر از مواقعیست که با دیگری بازی میکند. درونگرایی و فقدان عمق احساساتی که در صحنههای تنهایی از او شاهد هستیم، ما را یاد بازیگرانی چون سم راکول در «ماه»، تام هنکس در «دورافتاده» یا مت دیمون در «مریخی» میاندازد.
بخشی از مشکل بازاریابی فیلم "مسافران" در چندوجهی بودن آن است. در ژانر علمیتخیلی قرار دارد اما از آن صحنههای جنگ ستارگانی را که تماشاگران انتظار دارند، خبری نیست. عاشقانه است ولی داستان عشقی درونش گاهی از نفس میافتد. در اوایل ریتم کندی دارد (که بر خلاف بعضیها که آن را کسلکننده خواندند به نظر من نقطه قوت فیلم است)، ولی شتابزدگی در پردهی آخر کاملا مشهود است. "مسافران" فیلم عجیبیست که سوالات و معضلات مرکزی داستان آن متقاعدکننده به نظر میرسد و کشش لازم را برای جذب مخاطب تا پایان فیلم ایجاد میکند. فیلم بدون ایرادی نیست، اما این ماجراجویی ارزشش را دارد.
مترجم: بابک مؤیدزاده